یک گام به عقب !

 

 

 

 

مظفر محمدی

 

راه رهایی واقعی مردم کردستان عراق، یک جنبش و قیام توده ای برای کسب قدرت از طرف نمایندگان شوراهای کارگران و مردم است.

اما اکنون نیروی سازماندهی این قیام آماده نیست. در نتیجه این در حد یک شعارباقی می ماند. مردم کردستان در حال حاضر دچار پراکندگی و سرگردانی و نا امیدی کامل شده اند. بخشی از کردستان از طرف حشد شعبی جمهوری اسلامی ایران و نیروهای نظامی حکومت مرکزی اشغال گشته است.

همچنین در این مرحله شعار استقلال عملا با مانع جدی روبرو شده است. این به معنای صرفنظر کردن از استقلال و جدایی نیست که مردم به آن رای داده اند. اما این هم بخشی از آن یک گام به پس است، تا شرایط مناسب و آمادگی واقعی فراهم گردد.

در این شرایط وظیفه ای عاجل به دستور جامعه کردستان آمده و آنهم حفظ وحدت مردم و یکپارچگی کردستان است.

این گامی به پس  و سیاست و اقدامی درست است. انتقال سنگری به عقب است برای آمادگی بیشتر برای تعرض پیشروی بعدی.

خانواده طالباتی و به سرپرستی و کنترل کامل قاسم سلیمانی، می خواهند بخشی از کردستان اشغال شده و تحت تسلط و نفوذ خود را جدا کنند و منطقه جدیدی به نام حلبجه و سلیمانیه و کرکوک درست کنند. این هم روشن است و باید همه بدانند که قرار دادن کرکوک در این منطقه جدید فقط یک تاکتیک و حیله و کاری فرمال  و برای فریب دادن خانواده طالبانی و مردم این بخش کردستان است. در آینده بسیار نزدیک کرکوک را از این بخش کنده و به صورت منطقه دیگری از عراق در می آورند. برای مدتی هم پولی به خانواده طالبانی می دهند تا بخشی از حقوق های عقب مانده را پرداخت کند و به خیال خود مردم را فریب داده و ساکت نگه دارند. پرداخت این پول هم دو سه ماه بیشتر دوام نمی آورد.

 منطقه تحت تسلط حزب دمکرات کردستان- پارتی هم در این مدت تحت فشار و تهدید و محاصره اقتصادی و نظامی قرار می گیرد و در نهایت تلاش می کنند این بخش کردستان را هم به بخش منطقه جدید سلیمانیه وصل کنند و یا این منطقه را هم اشغال کرده و اقلیم کردستان تا کنونی را کاملا  منحل کرده و بر چینند و به حکومت قومی – مذهبی عراق و تحت تسلط جمهوری اسلامی ایران در آورند.

 چگونه می توان جلو این سناریو را گرفت؟ گفتم راه رهایی مردم یک قیام عمومی و سراسری یا بطور مشخص در مناطق تحت اشغال تا سلیمانیه ی تسلط اتحادیه میهی جناح خانواده طالبانی است که این هم عملا به قاسم سلیمانی تقدیم شده است و عملا قاسم سلیمانی است که رهبری و هدایت این مناطق و خانواده طالبانی را بر عهده دارد. اما متاسفانه اکنون نیروی قیام توده ای آماده نیست. در نتیچه شکی نیست که اولویت دیگر به دستور آمده است. آن هم حفظ وحدت و یکپارچگی کردستان ولو به شکل سابق است.

کمونیست ها، کارگران و مردم زحمتکش کردستان که بهیچوجه حاضر نیستند کردستان تحت تسلط جمهوری اسلامی ایران و حشد شعبی قاسم سلیمانی قرار گیرد، می توانند و باید در برابر این نقشه پلید سدی ببندند.

کارگران و مردم زحمتکش کردستان باید بسیار روشن وصریح و جدی آگاه  شوند که شرط تشکیل یک دولت غیر قومی و غیر مذهبی در نتیجه چنین تلاشی ممکن است.

فعالین کمونیست و کارگران و روشنفکران آزادیخواه برای این هدف نقش جدی و اساسی دارند.

برای این هدف  یک همکاری و هم پیمانی  بین همه نیروهایی که به  این امر واقف و قانع اند لازم است. یعنی خنثی کردن نقشه های جمهوری اسلامی ایران و حکومت اشغالگر عراق و حفظ وحدت مردم و یکپارچگی کردستان.

برای شرکت در این اقدام سیاسی و عاجل، هیچ قید و شرطی بجز جمع شدن همه مردم ونیروهای سیاسی زیر پرچم  و شعار، کردستان باید یک پارچه باقی بماند، وجود ندارد.

بطور مشخص، نیروهای سیاسی موجود عبارتند از حزب کمونیست کارگری کردستان، فعالین و رهبران و نمایندگان کارگران و مردم زحمتکش و زنان و جوانان انقلابی و روشنفکران مترقی، حزب دمکرات کردستان- پارتی، بخش تسلیم نشده ی اتحادیه میهنی از رهبری تا کادرها و پیشمرگان این بخش، حزب شیوعی کردستان  و بقیه احزاب و دستجات حول و حوش این احزاب و نیروها. نیروی پیشمرگ تحت تسلط خانواده بارزانی که نمی خواهند زیر تسلط حشد شعبی و قاسم سلیمانی قرار بگیرند باید راه خود را از بخش خائن رهبری اتحادیه میهنی و خانواده طالبانی، جدا کرده و به مقاومت ومبارزه  برای حفظ وحدت مردم و یکپارچگی کردستان، بپیوندند.  

در میان این نیروی همکار و هم پیمان، یک رهبری سیاسی و فرماندهی نظامی موقتی تشکیل می شود. این رهبری و ستاد موقتی است و تا زمانی است که اتحاد و یکپارچگی کردستان تامین می شود.

منظور از کردستان متحد، اقلیم کردستان سابق و قبل از جنگ داعش است. تعیین سرنوشت مناطق مورد مناقشه و اشغال شده کنونی توسط حشد شعبی و حکومت مرکزی، به بعد از خاتمه این مرحله سپرده می شود.

 به هیچ حزب و نیرویی اجازه داده نمی شود بخشی از کردستان به نام منطقه جدید از پیکر اقلیم متحد کردستان جدا کند و به آغوش قاسم سلیمانی و حشد شعبی بیندازد. هر حزب و جریانی به این کار اقدام کند رسوا شده و کنار گذاشته می شود. هر تلاش و ایستادگی در برابر مردم متحد توسط نیروی مسلح مردم و پیشمرگان در هم شکسته می شود.

 ممکن است این سیاست و اقدام انسانی، اعلان جنگ داخلی نامیده شود. بهیچوجه چنین نیست. این جدال و کشمکش و یا جنگ اکثریت عظیم مردم کردستان علیه نقشه شوم جمهوری اسلامی و حشد شعبی و حکومت عراق و همکارانشان در کردستان است. این جنگ داخلی نیست. جنگ علیه خائنان و مزدورانی است که می خواهند بهر قیمت و با تکه پاره کردن کردستان که تاوانش را مردم باید بدهند، پولی از بغداد و تهران بگیرند. کسانی که می خواهند بخشی از کردستان را به جمهوری اسلامی بفروشند، دیگر خودی نیستند. عوامل و آلت دست نیروهای خارجی اند. این ها از صفوف مردم کردستان بیرون رفته و دشمن وغیر خودی اند و باید به آنطرف مرزها و به آغوش آغایان شان بیرون انداخته شوند.

شکی نیست ، اکثریت مردم کردستان زیر پرچم و شعار، کردستان باید متحد و یکپارچه بماند، جمع می شوند، مسلح می شوند و دفاع می کنند. این گام اول است. اگر مردم کردستان در این  گام اول پیروز شوند، گام های بعدی و پیروزی های بعدی آسان تر می گردند.

 گام دوم – تشکیل دولت موقت است تا زمانی که کارگران و زحمتکشان و مردم کردستان در محل های کار و محلات زندگی و در محلات و شهرها، نمایندگان شوراهای خودرا انتخاب و مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی تعیین می کنند. 

دراین مرحله مانع جدی احزاب ناسیونالیست و مذهبی است.  شرکای دفاع از کردستان متحد و یکپارچه، مخالفان حاکمیت مردم اند. این ها کماکان برای تشکیل همان نوع از قدرت و حاکمیت تا کنونی پافشاری می کنند. هم اکنون بخشی ا ز احزاب ناسیونالیست و اسلامی از جمله جنبش تغییر "گوران" و کومه له ی اسلامی، خواهان تشکیل حکومت نجات ملی و آمادگی برای تشکیل مجدد پارلمان شده اند. این ها معلوم نیست از کدام "ملی" حرف می زنند! کردستان یا میهن ملی ای باقی نمانده است. بخش وسیع و بزرگ تر کردستان و میهن ملی این ها اشغال شده و بخش دیگری هم عملا به جمهوری اسلامی فروخته شده و قرار است به اقلیم دیگر تبدیل گردد و تحت حاکمیت مستقیم بغداد و رهبری قاسم سلیمانی و حشد شعبی اش در آید. خواست تشکیل حکومت ملی و پارلمان یک خودفریبی زبونانه است!   

 هدف مردمی که نقشه دشمن را خنثی می کنند، باز هم تشکیل پارلمان نیست. حاکمیت مردم پارلمانی نیست. در اینجا و در گام دوم، راه کارگران و زحمتکشان و مردم آزادیخواه و حزب کمونیستی و پیشرو و رهبران جامعه و شوراهای کارگری و محل کار و زندگی و محلات و شهرها، از راه احزاب قومی و اسلامی جدا می شود. در این کشمکش قدرت و اراده مردم متحد و سازمانیافته در شوراها می تواند توازن قوا را به نفع خود تغییر داده و نگذارد باز هم احزاب حاکم تا کنونی که امتحان خود را پس داده اند، قدرت را قبضه کنند و رای مردم را بگیرند و آن ها را به خانه بفرستند و منتظر پارلمان شوند. 

کمونیست ها، پیشروان کارگری و زحمتکشان و روشنفکران و زنان و جوانان انقلابی هر اندازه در گام اول برای حفط اتحاد و یکپارچگی کردستان آزاد تلاش کنند و نیرو جمع کرده و سازمان دهند و مسلح کنند و رهبری کنند، در گام دوم پیروزی بیشتر به دست می آورند.

در خاتمه متذکر می شوم که  مساله ی کردستان مستقل و مناطق مورد منازعه بعد از این پیروزی ها به میان می آید و توازن قوای جدید مردم کردستان در مقابل حکومت عراق و دولتهایی که تا کنون با استقلال کردستان مخالفت کرده اند، سرنوشت این مساله را تعیین می کند! در چنین توازن قوای معین است که معلوم می شود کردستان تا چه حد به استقلال نزدیک است یا نه.

 

اکتبر ۲۰۱٧