یادداشتهای سیاسی

در حاشیه هفته

 

آذر مدرسی

 

باید به این دور باطل خاتمه داد!

 اخیرا خبر سکته رضا شهابی و وضعیت نگران کننده وی در زندان، به دور جدیدی از تلاش برای آزادی وی دامن زده است. رضا شهابی علیرغم پایان حکم زندان خود، هنوز بدون هیچ دلیل و مجوزی در زندان است و نشانه ای از آزادی اش، علیرغم هشدار پزشکان، نیست. بهانه های پوچ و مضحکی چون "غیبت ناموجه از زندان" و ....، وعده های سر خرمن و امروز و فردا کردنها، پاس دادن مسئولیت بازی با زندگی وی به ارگانها و نهادهای مختلف سرکوب، دنبال نخود سیاه فرستادن خانواده و رفقای رضا شهابی و.... پایانی ندارد.  جمهوری اسلامی برای زهر چشم گرفتن از طبقه کارگر، رسما رضا شهابی را گروگان گرفته و با زندگی او بازی میکند. به راحتی در مقابل اعتصاب غذای وی، ابراز نگرانی و اعتراض و هشدارهای تشکلهای کارگری و مدافع کارگر در ایران و همچنین سازمانهای کارگری جهانی شانه بالا انداخته و می اندازد.

 در این اعتراضات و تلاشهای وسیع برای آزادی رضا شهابی و نجات زندگی او جای دخالت مستقیم و فشارهمه جانبه رانندگان و کارگران شرکت واحد خالی است. کسی و بویژه جمهوری اسلامی و ارگانهای سرکوبش فشاری اجتماعی از طرف  دهها هزار نفری که رضا شهابی به جرم دفاع از زندگی و معیشت و رفاه آنان زندانی شده، را حس نمیکند. دهها هزار نفری که اگر همت کنند، شهرهای بزرگ را می خوابانند و جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم و سر فرود آوردن میکنند.

 اظهار نگرانی کردن، نامه های اعتراضی، فراخوان به سازمانهای کارگری و حتی حمایت سازمانهای کارگری در اروپا، تا زمانیکه کارگران و رانندگان شرکت واحد بعنوان موکلین رضا شهابی در صحنه نباشند نمیتواند جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی کند. تا زمانیکه جمهوری اسلامی با خطر اعتراض دهها هزار راننده و کارگر شرکت واحد روبرو نشود این اظهار نگرانی ها، زیر اظهار نگرانی حسن حبیبی و "تلاش" او برای آزادی رضا شهابی خفه میشود. دولتی که حتی قوانین اولترا ارتجاعی خود را زیر پا گذاشته و نهادهایش مدام مشغول پاس دادن مسئولیت به هم هستند را فقط با زبان زور میتوان وادار به عقب نشینی کرد. باید نشان داد قدرت داریم، باید نشان داد رضا شهابی ها تنها نیستند، باید نشان داد دستگیری هر فعال کارگری تعرض به همه ما است. در غیر اینصورت باید شاهد دستگیری، زندان و مرگ تعداد بیشتری از فعالین و رهبران کارگری بود.

 وقت پایان دادن به این دور باطل مدتها است که فرا رسیده. باید با قدرتى به مراتب عظيم تر برای آزادی رضا شهابی به میدان آمد. باید نشان داد هر تعرضی به رهبران کارگرى با موج اعتراضات کارگری در ايران، با اعتصابات کارگری در ایران و حمایتهای بين المللى کارگرى روبرو خواهد شد. کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی از زندگی و حرمت و امنیت رفقایمان کار ما است. باید آستین ها را بالا زد.

 

بودجه سال ٩٧، پلاتفرم تعرضی گسترده

 بودجه سال ٩٧ دولت "اعتدال و امید" پلاتفرم تعرض به معیشت، پلاتفرم گرانی، بیکاری و تورم بیشتر، پلاتفرم حمله به بیمه درمانی و خدمات اجتماعی، حتی در همان سطح ناچیز، پلاتفرم تعرض به حق تحصیل رایگان و .... پلاتفرم تعرض وسیع و گسترده بورژوازی و دولت آن به طبقه کارگر و اکثریت جامعه است.  

 لایحه بودجه دولت روحانی در کنار کم کردن بودجه تغذیه، آموزش، درمان، قطع یارانه ٣٠ میلیون نفر، کاهش ٥٠ درصدی یارانه نان، به معنی حمله به سفره خالی بیش از٤٠ درصد جامعه که همین امروز زیر خط فقر زندگی میکنند، به افزایش بودجه نهادهای مفتخوری چون حوزه علمیه و دستگاههای تحمیق مذهبی، افزایش ٧٠ درصدی حقوق نمایندگان مجلس، افزایش ۴۲ درصدی بودجه سپاه پاسداران و افزایش ۳۳ درصدی بودجه سایر ارگانهای سرکوب، برای تحکیم موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و برای مقابله با مردم معترض، را در دستور خود گذاشته است.

تعرض به معیشت مردم در این طرح چنان عریان است که حتی صدای بخشی از خود هیئت حاکمه را در آورده است، از "کوچک تر شدن سفره مردم"، از اینکه "مردم نباید در سال ۹۷ هم امیدی به بهبود وضعیت اقتصادی خود داشته باشند و قرار است درها بر همان پاشنه بچرخند"، از "بحران معیشت"، از خطر تبدیل این بحران به بحرانها و طغیانهای اجتماعی میگویند و هشدار میدهند که اگر این تعرض "آرامتر" پیش نرود، مردم این درجه از فشار و تعرض را قبول نخواهند کرد.

 لایحه بودجه سال ٩٧ پوچی وعده های گشایش اقتصادی، پوچی وعده بهبود معیشت، کاهش بیکاری و فقر و گرانی و .... را نشان میدهد. وعده هایی که اساسا برای به سکوت کشاندن مردم، برای کشاندن آنها پای صندوقهای رای و برای خریدن وقت طرح میشد. زمانیکه قرار است سهم اکثریت جامعه، سهم کارگر و معلم و پرستار و ... از این "گشایش" معلوم شود، روحانی یاد "ولخرجی" های ٥ سال پیش احمدی نژاد می افتد و اصلاح طلب یاد انتقاد از روحانی و بی لیاقتی دولت در حل معضلات مردم! محجوب علیه تعرض بیشتر به طبقه کارگر سخن پراکنی میکند و کیهان جاخالی دادن اصلاح طلبان از قبول مسئولیت را به رخ شان میکشد! مسابقه ای شنیع از نشان دادن فقر و فلاکت در جامعه راه انداخته اند و هر یک از امروز برای آینده خود و سوار شدن بر موج اعتراض و نارضایتی مردم به تنگ آمده، کفش و کلاه میکنند.

 بودجه سال ٩٧ دولت روحانی گوشه ای از معضلات اقتصادی پایه ای تر جمهوری اسلامی را نشان میدهد. معضلاتی که نه نفوذ ایران در سوریه و یمن و عراق، نه موقعیت بالادست آن در تقابل با عربستان، نه عضویت در کلوپ "جهان متمدن" و به رسمیت شناختن آن توسط بخشی از بورژوازی جهانی را به راحتی حل نمیکند. معضلاتی که بار اصلی آن را طبقه کارگر بر دوش میکشد. طبقه ای که با به میدان آمدن خود، با دست بردن به تغییر بنیادی، با عرض اندام خود در جدال طبقاتی، خلاصی از فقر، بیکاری، گرانی و تورم، دستیابی مردم به رفاه، آسایش، آزادی را ممکن میکند. باید برای شکستن این تعرض لجام گسیخته بعنوان اولین گام برای رهایی کامل به میدان آمد.

 

 زنده باد کارگران نیشکر هفت تپه

 در اینروزها که تعرض لجام گسیخته جمهوری اسلامی به معیشت و زندگی طبقه کارگر بیداد میکند، خبر پیروزی کارگران هفت تپه و تحمیل عقب نشینی به کارفرما و جمهوری اسلامی بعد از ٦ روز اعتصاب، نوری در دنیای سیاهی بود که به طبقه ما تحمیل کرده اند.

 کارگران هفت تپه که زیر بار فشار اقتصادی کمرشان خورد شده، کارگرانی که ماهها است بدون دستمزد، بدون برخورداری از بیمه درمانی، فقط از طریق قرض و بدهکاری زندگی خانواده شان را ميگردانند، با اتحاد خود کارفرما و نماینده دولتی اش، فرماندار شوش، را وادارد به عقب نشینی کردند.

 تحمیل این خواسته بدون مبارزه متحد، بدون خنثی کردن تمام تلاشهای کارفرما در دامن زدن به تفرقه جنسی، قومی و مذهبی در میان کارگران، بدون خنثی کردن تلاش آنها در تطمیع بخشی از کارگران و بدون حمایت مردم در شوش ممکن نبود.

 تحمیل به رسمیت شناختن "سندیکای کارگری نیشکر هفت تپه" بعنوان تشکلی مستقل از دولت و بعنوان نماینده کارگران و برکناری مدیریت فعلی از نقاط درخشان این اعتصاب و پیروزی است. ظرفیت ضد کارگری اینها در زیرپا گذاشتن این توافقات و موقتی بودن این دستاورد، هنوز از اهمیت آن کم نمیکند. در کشوری که حق تشکل مستقل کارگری به رسمیت شناخته نمیشود، در مملکتی که نمایندگان منتخب کارگران را به جرم دفاع از حقوق کارگر دستگیر و زندانی میکنند، تحمیل چنین خواستی پیروزی بزرگی است و باید با چنگ و دندان از آن دفاع کرد. 

 اتحاد و اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه صحت اینکه "....شناخت و تجربه، به ما کارگران آموخته است مسئولین و حامیان  نظام سرمایه داری، وقتی خود را مجبور به جوابگویی می دانند که ترس ازاعتصاب و اتحاد کارگری، سراپای آنها را به لرزه درآورده باشد."(اطلاعیه سندیکای کارگری نیشکر هفت تپه) را نشان داد. بورژازی باید با این ترس و هراس روز را شب کند.

زنده باد کارگران نیشکر هفت تپه که با قدرت متحد خود سازمان کارگری خود را به بورژوازی تحمیل کردند!

 

١٨ دسامبر ٢٠١٧