جمهوری اسلامی و "بزرگان" گندیده نظام

در حاشیه دوقطبی اخیر احمدی نژاد و "لاریجانی ها"

 

 

ثریا شهابی

 

بار دیگر احمدی نژاد کمپینی با محوریت "خانواده و برادران لاریجانی"، علیه بخش دیگری از "بزرگان نظام"،  این بار علیه هم قطاران اش در  "مجمع تشخیص مصلحت نظام"، متحدین دیروز خود در دستگاه قضایی و مجلس و سپاه و دفتر مقام رهبری،  براه انداخته است.

این جدالی در میان دو حزب پارلمانی، دو گرایش در یک حزب،  یا میان دوجناح در حاکمیت یا میان کاندیدهای چشم طمع دوخته به یک پست و مقام، نیست. آنچه که در جریان است جدال میان اعضا "بلند پایه" نظام، در "پیکره نظام"،  در "بالاترین" نهادها یعنی "مجمع تشخیص مصلحت نظام"، قوه مقننه و قضائیه و مجریه،  سپاه و مسئولین زندان ها است! جریانی که، اگر "مهار" و "کنترل" نشود، در سراشیب امروز حاکمیت، سیلابی خواهد بود به سمت دفتر مقام معظم رهبری و شورای نگهبان!

در دنیای "سیاست" و "سیاستمداری" رایج بورژایی، مقامات و روسای دولت ها و حکومت ها، معمولا تلاش میکنند که با بزرگ نمایی لیست وظایف شان و اقدامات معمول شان برای جامعه، شهروندان را ساکت نگاه دارند و توقعات شان را محدود کنند! در حاکمیت "کلنی انگل" های در قدرت در ایران، مسابقه چه کسی و چه نهادی کمتر یا بیشتر منشا فساد بوده و  از پیکره جامعه تغدیه کرده  و فربه شده است، براه است. 

"دزد"، "دروغ گو"، "آدم کش"، "جنایتکار"، "کارچاق کن"، "تن لش"، "جاسوس"، "فاسد"،  "باج بگیر"، "برادران قاچاقچی"، "زمین خوار"، "لات"، "هرز" ، "پررو"، "بی حیا"، "عربده کش"، "منحرف"، "فتنه گر"، "پست" و ... القاب شایسته و مدارج ترقی است که پله پله برگردن هم، و به  گردن روسای جمهورها، روسای مجلس و قوه قضائیه و آیت الله ها و حجت السلام ها،  اعضا مجمع تشخیص مصلحت نظام، می آویزند!  به این امید که راه خروج از بن بستی بیابند!

صفحات بسیار کمی از پرونده قطور دزدی ها و سودجویی های میلیاردی که دهه ها است جریان دارد! ثروتی که از سفره مردم،  از دارو و مسکن و بهداشت و تغذیه دهها میلیون نفر، کودک و بزرگ و سالمند و بیمار و بی مسکن، طی چهار دهه دزدیده شده است، بار دیگر توسط شرکا قدرت، باز شده است. گوشه کوچکی از پرونده قتل ها و کشتارها و جنایات، باز دیگر توسط رقبا در قدرت، باز شده است. به این امید "ناچیز"  که بلکه استفاده رقیب از "پرونده مسکن مهر" و "خشکاندن زاینده رود" و نابودی محیط زیست را این به گردن او و دیگری به گردن دیگری بیندازد!

با هر گوشه  کوچکی از پرونده فساد و دزدی و آدم کشی که این و یا آن "بزرگ نظام" رو میکند، با هر لات بازی و دهان دریدگی و تهدید و انگشت اتهامی که بسوی هم پرتاب و دراز میکنند،  مردم هزاران هزار مشت گره کرده و انزجارنامه مشترک و خشم فروخته بسوی همگی شان حواله می کنند. مرز کنترل و حسابرسی را بالا معلوم نمی کند! مرزهایی که فی الحال توسط مردم تماما از آنها عبور شده است.

با هر اخمی و نگاه غضب آلودی که بهم کرده اند، مردم صفحات و فصل ها و "مثنوی ها" یی از پرونده همگی شان، از هزینه های نظام در عراق و سوریه، تا ریخت و پاش ها و جنایات کهریزک،  از کشتار های دهه شصت تا جنگ افروزی ها برای "فتح کربلا"، را بازگشایی کرده اند!

حکومت شوندگان در ایران، همه انواع "خوش خیم"  و "عطر و ادکلن زده" چون خاتمی ها، "بدخیم" و "بدبو" و "پوپولیست"چون احمدی نژاد ها، رئیس عشیره "چپاولگران" چون رفسنجانی ها و "ریاکار" چون روحانی ها، با عمامه و بی عمامه و نظامی یا امنیتی، از خمینی تا خامنه ای، همگی شان را چهل سال است که تجربه کرده اند. "نترسید، نترسید، شما همه با هم هستید!" شاید گویا ترین تابلویی است که این روز ها در دنیای مجازی، مردم بر سر در دکان جناح بازی و گروه بندی هایشان آویخته اند! در مقابل "دون کیشوت" بازی های احمدی نژاد و تقلاهای پهلوان پنبه های "جبهه اصلاحات" برای کیسه دوختن و "مظلوم نمایی" از این شرایط، مردم مزد همگی شان را کف دستهایشان گذاشته اند. اعتدال و امید و اصلاحات و گشایش اقتصادی و گشایش سیاسی، امروز بیش از هرزمانی موضوع مزاح، جوک، تمسخر و تعرض به همه اعضا کلنی "انگل" های حاکم است.  

جمهوری اسلامی ایران، مقامات و شخصیت هایش، اگر در عراق و سوریه، در "ژست" فرماندهان نظامی سپاه و احزاب ناسیونالیست کرد نوکر شان در منطقه، در میدان مسابقات نظامی در خاورمیانه، در چشم  این و آن میدیا رسمی و برخی مقامات دولت های روسی، اروپایی یا آمریکایی، "نیرو" و متحد تاکتيکی مهمی باشند،  در چشم جامعه ایران،  یک "کلنی" از انگل هایی بیش نیستند که از درون درحال تجزیه است.

اسلام سیاسی و حاکمیت اش در ایران، اگر در نگاه این و آن وزارت خارجه نیروهای "غربی" یا "شرقی"  که خود در بحران های سیاسی و اقتصادی گرفتارند، اگر در منظر کسانی که پروژه باطلاق سازی هایشان در خاورمیانه شکست خورد ه است، و اگر از نظر گزارش این و آن مجله سیاسی – اقتصادی  بین المللی  بعنوان عنصر "تحمیل شده" و "پذیرفته شده" به "جهان متمدن" امروز معرفی شوند، در چشم شهروندان در ایران، اسلام و حاکمیت اش پارازیت های گندیده ای بیش نیستند! اگر در مسابقه جاسوسی و اطلاعاتی، استفاده از ابزار خفه کردن جوامع تحت حاکمیت، خود را در کنار  رقبا در اسرائیل و عربستان و آمریکا هم قرار داده باشند،  در نگاه طبقه کارگر میلیونی و بیش از سی میلیون خانواده ای که زیر خط فقر زندگی میکنند، در انظار شهروندان در ایران،  زائده ای بر  پیکر جامعه و انگل هایی بیش نیستند.

اگر "جمهوری اسلامی ایران، برای این و آن شخصیت اپوزیسیون چپ یا راست ناسیونالیست، "آریایی پرست" یا "ضدامپریالیست"، یک "قدرت منطقه"، و به این خاطر برای آنها سرپناه "امیدی" باشد، در منظر جامعه سبد تخم مرغ  گندیده  ای بیش نیست! سبدی از تخم مرغ گندیده، که دیگر تماما شکسته شده و رایجه مهوع شان تمام فضای ایران را پرکرده است.

جمهوری اسلامی که همه امال و آرمان های حاکمیت "عدل علی" و " فرایض دینی" اش متحقق شده است، "کربلا فتح" و نقشه فتح "حرم" در سوریه هم در دست اجرا است،  از درون روی "میدان مینگذاری شده" مردمی و  "روی بمب ساعتی" نشسته است.

مشکل اصلی حاکمیت در ایران، امروز نه مشکلات نقشه "فتح کربلا" و "آمریکای جهانخوار" و "دولت غاصب اسرائیل" که اکثریت هشتاد میلیون شهروندی است که پرونده چهل سال دزدی و فساد و آدم کشی هایشان را روی میز گذاشته اند. عرض اندام دون کیشوت وار و "پوپولیستی"  احمدی نژاد و در مقابل اش تحرکات"شوالیه های" توسری خوره و پاره پوره "جبهه اصلاحات"، از این رو است. بن بست داخلی و کور بودن افق خلاصی از آن، این بار همه شان را به جان هم انداخته است.  

جنگ آنها، جنگ بازنده ها، جنگ بزرگان گندیده نظام، جنگ مردم و جنگ طبقه کارگر نیست. اما شرایطی است که در دل آن، جمعیت دهها میلیونی طلبکار، مدعی، معترض، خشمگین، مدت ها است که با کلام و قلم و اعتراض و عمل مستقلانه، علیه همه دستجات و باندها و مافیاهای در قدرت، مغلوب یا معضوب، جلو صحنه یا پشت صحنه، به میدان آمده اند!

 کمپین کمک رسانی مستقلانه و متحدانه مردمی به زلزله زدگان غرب ایران، که سراسر ایران را پوشش داد، علاوه بر تلاش عملی برای نجات قربانیان و بازماندگان، در عین حال و در دل آن یک تحرک سیاسی و میلیونی همبسته مردمی در مقابل حاکمیت بود!  این سند  اعلام رسمی و با صدای رسا جامعه دال بر عدم مشروعیت دستجمعی شان بود! 

فی الحال دفتر حسابرسی مردمی، همه مرزهای نظامی، ایدئولوژیکی، مذهبی،  و سیاسی نظام را شکسته است!  رسیدگی به شکایات میلیونی از هر یک ریالی که از سفره محرومین زدند و خرج تحرکات نظامی در لبنان و عراق و سوریه، خرج "تسهیلات کربلا در عراق و حرم در سوریه" کردند، روی میز شهروندان در سراسر ایران است. حسابرسی مردمی از: هر تسهیلاتی که به  برگزاری "ایام اربعین حسینی"، پس از تحقق آرمان "شکوهمند" و تاریخی "فتح کربلا" اختصاص داده اند، از هر امکانی که به "حرم" در سوریه می فرستند، هر شهروندی که در لبنان و عراق و سوریه کشته و  به کشتن داده اند، سراسر جامعه را فراگرفته است.

ادامه این کیس و این پرونده ها، در نقطه ای که "بزرگان نظام" میخواهند،  متوقف نمی شود! این یک کمپین انتخاباتی ریاست جمهوری نیست که بعد از کشاندن مردم به پای صندوق های رای، سوت پایان آن از بالا زده شود و همه را به انتظار دور دیگری از وعده و وعید به خانه بفرستند!

دیگر در سبد حاکمیت، از هر سه قوه، در  سپاه و سازمان زندان ها و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای فقها و .. عنصر "نجات دهنده" ای باقی نمانده است.  تخم مرغی که هنوز روی آب نیامده باشد و گندیدگی اش پنهان مانده باشد، باقی نمانده است. همه "سران نظام" سعی میکنند خود را پشت دیگری و از انظار پنهان کنند تا از "ترکش" حملات هم در "امان" بمانند! جایی که حتی اگر از تیرس رقیب امروز و یار دیروزشان در امان بمانند، از حسابرسی میلیونی مردمی که در این میان نه نظاره گران خاموش و بی طرف، که مدعیان و طلبکاران تاریخی همه گی شان هستنند و با هر جمله و کلمه از هریک شان، پرونده همه شان را، بی هیچ ملاحظه و محاسبه ای، رو میکنند، خلاصی ندارند. 

تحولات و تقابل های مهمی در داخل ایران، نه فقط در صف هیئت حاکمه، که در تقابل پائین با بالا در راه است. باید به استقبال آن رفت!

 

٢ دسامبر ٢۰١٧