دفتر کردستان حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

 

 

 

 

زنجیرهایی که گسسته می شوند!

 

 

 

"طبقه کارگر جز زنجیرهای دست و پایش چیزی ندارد از دست بدهد!"

دیروز محمود صالحی زندانی بیمار را در بخش مراقبت بیمارستان سقز به زنجیر بستند. مشاهده زنجیر بر پاهای محمود هم بغض را در گلو خفه می  کند و هم پیامی از زبونی دشمن در مقابل طبقه کارگر به جامعه است.

بورژوازی حاکم ایران خوب می داند که محمود صالحی تنها نیست. اگر محمود تنها بود نیازی به این کار نبود. بورژوازی برای سرکوب وتحقیر و ارعاب جامعه هیچ کم نمی آورد. اما این ظاهر داستان است. در اعماق جامعه چند ده میلیونی کارگران  و زحمتکشان و زنان و جوانان جوش و خروشی به طول عمر جمهوری اسلامی در جریان بوده و هست. رژیمی که از راه رفتن دختری با موهای بیرون زده روی گونه ها و شانه هنوز وحشت دارد، از یک فعال و رهبر کارگری بسیار بیشتر هراسان است.

جمهوری اسلامی خوب می فهمد که  محمود صالحی فرار نمی کند. او زمانی که سالم تر از امروز هم بود فرار نکرد. او یک سخنگوی وفادار به طبقه اش است و بورژوازی حاکم این را می داند و می خواهد  این صدا را به زنجیر بکشد، تحقیر کند تا آن را بشکند. اما این تلاش به شدت مذبوحانه و مایوسانه ای است. جمهوری اسلامی می داند که فعالین و پیشروان طبقه کارگر نه تنها زمانی که آزادند بلکه زمانی که در زندان هم هستند پیام خود را علنا به جامعه می فرستند. بیانیه های فعالین و رهبران کارگری و سیاسی در زندان کم نیستند. اگر بورژوازی فکر می کند با این عمل شنیع و ضد انسانی طبقه کارگر  و جامعه را  مرعوب می کند، کور خوانده است.

 جمهوری اسلامی سرمایه داران خوب بداند، طبقه کارگری که امروز شاهد به زنجیر کشیدن فعالین و رهبران خود است، فردا بغض در گلو خفته اش منفجر خواهد شد و آن زمانی است که برای پشیمان شدن بورژوازی از فجایع و جنایات و اهانت هایش به انسان و به جامعه  دیر است.

در جامعه کارگری و سوسیالیستی ما حتی سرسخت ترین دشمنان نه به زنجیر کشیده می شوند و نه زندگیشان گرفته خواهد شد. ما جامعه ای می سازیم که قابلیت ان را دارد انسانیت را به سرسخت ترین دشمنان انسان برگرداند و فرصت زندگی شرافتمندانه و آزاد و برابر را به آن ها بدهد.

 

کارگران !

مشاهده پاهای زنجیر شده محمود صالحی به تخت بیمارستان نشان می دهد که ما با چه دشمن ترسو، پست، حقیر و زبونی روبروئیم. دشمنی که  از یک انسان آگاه و یک عضو طبقه ما حتی مریض و روی تخت بیمارستان در مقابل  چند میلیون نیروی نظامی و پلیسی  اش می ترسد.  و حق دارد بترسد چرا که این  دشمن زبون و مستاصل می داند که محمود تنها نیست. پشتش به طبقه ای چند ده میلیونی بسته است که اگر امروز زنجیرهای استثمار و بردگی مزدی را بر پایش بسته اند و اگر رفیقش  را روی تخت بیمارستان به زنجیر کشیده اند، اما زمان گسستن این زنجیرها فرا می رسد.

 اکنون و همین امروز باید نشان داد که طبقه کارگر ایران و دوستان و رفقای محمود در میان کارگران در سراسر ایران ودر کردستان، ساکت ونظاره گر نخواهد بود. نباید به رژیم ترسو و جنایت پیشه و ابله اجازه داد با به زنجیر کشیدن انسان، به جامعه و انسانیت دهن کجی کند. باید رفت و با دستان خود زنجیر بر پاهای محمود را باز کرد و از زندانبانان و نگهبانان اسارت انسان خواست که در مقابل محمود سر تعظیم فرود آورده و از او و طبقه و جامعه اش تقاضای عفو و بخشش کنند.

با اعتصاب و اعتراض و تجمع، صدور بیانیه ها و امضای تومارها از دولت سرمایه داران و زندانبانهایش بخواهیم که فورا محمود صالحی و کلیه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی را آزاد کند.

 

دفتر کردستان

حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

۱۵ آبان ۹٦ (٦ نوامبر ۲۰۱٧)