دروغ بزرگ، حق زن در حکومت های اسلامی
مونا شاد
در روزهای اخیر بازی دومینوی "به رسمیت شناسی حق زن" در عربستان شروع شده. از آزادی رانندگی زنان گرفته تا اجازه حضور آنان در استادیومها، برگزاری کنسرتی با صدای آوازه خوان زن و اخیرا هم افتتاح باشگاه بوکس مخصوص زنان! رسانه ها از "خبرهای خوشی از اصلاحات حقوق زنان" که یکی پس از دیگری همه را غافلگیر کرده است، میگویند. در حکومت اسلامی عربستان سعودی که دو ماه پیش دختری با دامن کوتاه به جرم قدم گذاشتن به منطقه ی ممنوعه ی مذهبی "بنام اشیقر" که قلمرو مردان خوانده می شد، دستگیر شد، زن دیگری درحالیکه که از ترس شناسایی، چهره اش را کاملا پوشانده بود رانندگی می کند و ویدئویش در شبکه های اجتماعی پخش شده بود و بعد از آن پلیس و ماموران امنیتی بدنبال این زن خاطی می گردند و دستگیرش می کنند و مورد بازجویی قرار می گیرد، با چنین "اصلاحاتی" و شکستن قوانین متحجراسلامی گویا انقلابی رخ داده است. ظاهرا "رادیکالیسم" این اصلاحات چنان خیره کننده است که مدافعان حقوق بشر و کشورهای متمدن اروپایی هم به وجد آمده و به شاه عربستان بن سلمان، لقب "معمار مدرنیزه کردن عربستان" را داده اند. ظاهرا طبیعی است در جامعه ای اسلامی که حقوق بشر و زن به اندازه پشیزی نمی ارزد، جایی که امیران و شیخ هایش سالیانه پول های کلان و میلیونی برای خرید دختربچه های 9 ساله ای می پردازند تا افتخار انحصار پاره کردن پرده بکارت این کودکان بیگناه را نصیب خود کنند، در کشوری که در خیابان هایش سر زن را به جرم ناکرده با شمشیر از تن جدا می کنند و مفتی های فسیل اش زنان را همطراز بز و شتر قرار دادند، فعالان حقوق بشر حتی برای این اراجیف مفتی ها اظهار خشنودی کنند که مفتی ها، دیگر زنان را بعنوان اشیاء بی جان نمی بینند و مقام زن به رتبه احشام ارتقاء پیدا کرده و لااقل حقوق حیوانی شامل شان می شود!. شاهزاده جوان سعودی نه خواب نما شده و نه کمونیست! که ناگهان یاد حق و حقوق زنان بیافتد. واقعیت این است که عربستان سعودی با خطر خشک شدن چاههای نفت روبرو است و طرح "برنامه ی چشم انداز ۲۰۳۰" برای روبرو شدن با این واقعیت و برای کاهش وابستگی به نفت و سرو سامان دادن به اقتصاد از طرق دیگر است. این واقعیت رابطه عربستان با دنیای غرب را تغییر خواهد داد، دنیای غرب دیگر قوانین اولترا ارتجاعی اسلامی در عربستان، بیحقوقی مطلق همه شهروندان و بویژه بردگی زنان، فتواهای اسلامی و حاکمیت دستگاه مذهبی بر قوانین جامعه را بعنوان بخشی از قوانین این باغ وحش اسلامی قبول نمیکند. دول غربی دیگر امکان اینکه با تزهای ارتجاعی نسبیت فرهنگی نمیتوانند نسبت به قوانین قرون وسطایی در این جامعه و بویژه در مورد زنان بعنوان بخشی از فرهنگ و سنت مردم سکوت کنند و مهمتر اینکه رابطه اقتصادی، سرمایه گذاری در چنین جامعه ای مطوب نیست. شیوخ عربستان برای ادامه حیات و حفط قدرت خود باید دست به تغییراتی در قوانین البته در ابتدایی ترین سطح بزنند. شاهزاده جوان سعودی نه از سر لطف و یا متمدن شدن، بلکه برای نجات حاکمیت خود حاضر به "اعطا" حقوقی ابتدایی مانند حق رانندگی زنان، آنهم به شرط حضور شوهر یا پدر درکنار آنان، و سایر حقوق نیم بندی که بشریت صدها سال پیش آنها را به رسیمت شناخته، شده است. دول "متمدن" و حقوق بشری که سال ها درمقابل استثمار و برده داری زنان در عربستان و کشورهای اسلام زده سکوت کرده بود، امروز آب از لب و لوچه شان آویزان شده است. دادن لقب "معمار مدرنیزه کردن عربستان" به بن سلمان درست مانند "آزاد" و "امن" خواندن ایران، خفقان دول مرتجع غربی و "مجامع بین المللی" شان در رابطه با سرکوب و آپارتاید جنسی در ایران فقط و فقط بیشرمی و ضدیت آنان با آزادی، رفاه، امنیت و سعادت بشریت را نشان میدهد. نادیه مراد، دختری که سه سال جزء غنایم داعش بود و مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و تمام خانواده اش را به قتل رساندند، در سازمان ملل سخنرانی کرده و زندگی رنج بارش اشک نمایندگان سازمان ملل را در آورد. آری زندگی نادیه و هزاران نادیه های دیگر که بدست داعش افتاده اند آنقدر دردآور است که زبان از گفتن غم و رنجی که برآنان رفته قاصر است. داعش سمبل بربریت کامل یک جریان اسلامی و قوانین اسلامی را نشان میدهد، اما زنان در همه جوامع اسلام زده در بیحقوقی مطلق زندگی میکنند منجمله در عربستان و ایران که هر دو امروز دوستان دول "متمدن" غربی اند. حکومتهایی که در آن طبق قوانین "شرع اهل سنت" یا "توضیح المسائل" خمینی، زنان موجوداتی پست ودر رده حیوانات اند، برده اند و دختران خردسال زیر ۱۰ سال به نکاح مردان درمی آیند. در ایران، به گفته آمار اورژانس اجتماعی کشور، 2 هزار کودک بیوه مطلقه زیر ۱۵ سال به ثبت رسیده است. بردگان جنسی رسمی و قانونی که هر روز در ایران آمارشان رو به افزایش است و دایناسورهای حکومت اسلامی ایران همچنان با طرح افزایش سن ازدواج مخالفت می کنند. سازمان ملل و همه دولت های ارتجاعی باید از سکوت و تائید این جنایات شرم کنند. حکومت های ارتجاعی اسلامی، برروی گلوی زنان پا گذاشته، راه نفس کشیدن را ازشان گرفته و زنان را به حکم مرگ می گیرند تا به تب راضی شوند. حقوق زن نه از سر لطف و صدقه کسی بدست می آید و نه از سوی شیخ و شاهی. حق زن باید بدون هیچ اما و اگر و تبصره ای، تمام وکمال بعنوان یک انسان نه جنس زن، با رعایت تمام حقوق انسانی و برابری در تمام زوایای حقوق اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و غیره امکان پذیر شود و این تغییرات تنها بدست تلاش و مبارزه خود زنان و جریانات آزادیخواه برای خلاصی از هرگونه حقارت و ستم کشی و نابرابری و زن ستیزی امکان پذیر خواهد شد. حقوق انسان جهان شمول است و نباید براساس کشور، موقعیت جغرافیایی و یا جنسیت تعیین شود. هرکسی حتی ذره ای دلش برای آزادی و رهایی و انسانیت میطپد، از هر قدمی ولو کوچک برای آزادی و رهایی زنان از خفقان و و قوانین قرون وسطایی پشتیبانی می کند. می توان این را به فال نیک گرفت که امروز زنان در عربستان می توانند کمی نفس بکشند و همزمان توقع آنان را بالاتر ببرد. جمهوری اسلامی با انعکاس وضعیت زنان در عربستان تلاش میکند زندگی تحت حاکمیت خود را انسانی و آزاد نشان دهد. تلاش میکند زنان را به سکوت و رضایت دادن به همین درجه از "حقوق" بکشاند. تلاش میکند با نشان دادن وضعیت زنان در عربستان، اینکه زنان حتی حق رأی ندارند و رانندگی هم نمی توانند بکنند، تصویری به جامعه بدهد که گویا ایران برای زنان بهشت است و به همین حداقل ها رضایت دهند. شاید جمهوری اسلامی بتواند با نشان دادن بیحقوقی زنان در عربستان در میان دول غربی و میدیایی دست راستی شان آبرویی برای خود بخرد، اما در مقابل مردمی که این واقعیت که زن ستیزی یکی از خصیصه های هویتی جوامع اسلام زده با حاکمیت اسلامی است، را تجربه کرده، جامعه ای که طی سی و چند سال حاکمیت جمهوری اسلامی روزمره با قوانین قرون وسطایی-اسلامی این حاکمیت تقابل کرده و آنرا وادار به عقب نشینی های جدی کرده اند. این تبلیغات، تفی سربالا بیش نیست. مردان و زنان آزادیخواه در ایران مدتها است مبارزه برای کوتاه کردن دست مذهب از زندگی خود؛ برای برابری، آزادی، رفاه و عدالت اجتماعی را شروع کرده اند و هرگز در مقابل ارتجاع سر خم نخواهند کرد.
|