داستان دو "کنزینگتون" !
فواد عبداللهی
چهارشنبه ۱۴ ژوئن برج گرنفل، در محله "کنزینگتون و چلسی" همراه با بخش زیادی از ساکنین اش در شعله های آتش، خاکستر شد. يک فاجعه انسانی در تاریخ صد ساله اخیر انگلیس! از ۶۰۰ نفر از ساکنین برج تا بحال حدودا ۱۰۰ نفر جان سالم بدر برده اند و سرنوشت نزدیک به ۵۰۰ نفر نامعلوم است. دهها و شاید صدها نفر در مقابل چشمان ناباور و گریان دوستان و همسایگان شان طعمه اتش شدند. شاهدان، از مادرانی که فرزندان خود را از طبقه ۲۰ به امید مفري براي نجات از دست حریق به بيرون پنجره ها پرت کرده اند، از زنان و مردان مسني که توان فرار نداشته و تصاویر عاجزشان پشت پنجره ها در میان آتش و دود محو شده، از فریادهای خفه شده زنان و مردان در محاصره آتش میگویند، و دولت هنوز حاضر نیست آمار دقیق کشته شدگان را اعلام کند. با بیشرمی نه از صدها قربانی که از "دهها" قربانی و "تعدادی گم شده" میگویند. یکسال تمام است که ساکنین ساختمان، شرایط ناامن را مرتبا به مالک ساختمان که شورا و کارتل کنزینگتون و یکی از ثروتمندترین حومه های لندن است، گوشزد کرده اند و با تلخی بی پاسخ مانده اند؛ در نوامبر سال گذشته سازمان مدیریت و نظام مهندسی ساختمان هشدار داده بود که ایمنی ساختمان در خطر است و در صورت عدم رسیدگی سریع به حال آن، یک "تله مرگ" و رویداد فاجعه بار در انتظار خواهد بود. سازمان نظارت بر خطر حریق تایید کرده است که در ساختمان نه تنها سیستم اطفای حریق و پله های اضطراری و حتی آژیر حریق نیز نصب نشده بود بلکه جنس روکش ساختمان نیز که به تازگی جهت پنهان کردن ظاهر ناامن و مخروبه آن از دید خریداران خرپول مسکن و جذب ساکنین ثروتمند در این حومه نصب شده، از نوعی پلی اتیلین قابل اشتعال تهیه شده بود! قربانیان این فاجعه مانند همیشه، شهروندان کم درآمد و زنان و کودکان و تهیدستان بودند. شهروندانی که چند سال است در مقابل پاکسازی طبقاتی محله کنزیگتون از طرف دولت دست راستی و محافطه کار حاکم و شورای دست راستی محل مقاومت کردند، نهايتا در جهنمی که بورژوازی هار بریتانیا خلق کرده، خاکستر شدند. بنا به گزارشی که سال ٢٠١١ انتشار یافته است، سه چهارم منازل مسکونی مستعمل تحت نظارت دولت (هاوزینگ اسوسیشین) که اساسا طبقه کارگر و تهیدستان شهری در آنها سکونت دارند، بالفعل در خطر اتش سوزی اند. این خطر اگر تا دیروز توسط امکانات رایگان و نظارت مستقیم بخش دولتی قابل دفع و پیشگیری بود اما امروز با قطع بخش اعظم خدمات رفاهی و امکانات و ایمنی های رایگان اجتماعی، با تحمیل سیاست خصوصی سازی ها و ریاضت اقتصادی کمرشکن از جانب دولت دست راستی و محافظه کار بریتانیا به کل جامعه و مشخصا به زندگی قشر محروم و بی بضاعت، به مراتب تشدید یافته است. پنج دقیقه پیاده روی با دور شدن از برج سوخته شده "گرنفل"، کافی است که هر رهگذری را با دو جهان متفاوت و با دو کنزینگتون متفاوت مواجه کند. در کنزینگتون اول، به خودروهاي سوپر لوکس چون جگوارها، فراری ها، لامبورگینی ها و مازراتی هایی برمیخوریم که گوشه خیابان پارک شده اند. خانه هایی که از دایره تعریف منزل خارج اند؛ املاک این منطقه توسط دروازه های فلزی از کنزینگتون دوم جدا شده اند. متوسط قیمت یک مسکن معمولی در اولی، ارزش کل برج "گرانفل" را دارد. یک شکاف عظیم طبقاتی بین غنی و فقیر! در دومی، ساختمانها "مجهز" به نشت، رطوبت، سوسک و موش است. در اولی مجهز به تمام امکانات رفاهی و ایمنی! این تراژدی در ثروتمندترین محله اروپا رخ داد، محله ای که به تنهایی تناقض زندگی دو قطب سوپر ثروتمندان و مردم فقیر، را لخت و عریان به نمایش میگذارد. جنوب کنزیگتون ویژه میلیاردها و ساختمانهای لوکس آنان است و شمال آن با حلبی آبادهای "مدرن" و امروزی، با برج هایی چون گرنفل، ویژه مردم زحمتکش "آراسته" شده است. جایی که تحت نظارت تام و تمام حزب و شورای محافظه کار محل، قرار دارد. فاجعه گرنفیل بشکه باروت خشم چندین ساله مردمی که زیر سیاستهای اولترا راست ریاضت اقتصادی دولت محافظه کار انگلیس، از قطع خدمات اجتماعی، قطع خدمات درمانی، از عمیق شدن شکاف طبقاتی در انگلیس و به تباهی کشیده شدن زندگی میلیونها شهروند، جامعه را به غليان انداخت. اعتراضات متعدد علیه شهرداری بعنوان مسئول مستقیم این قتل عام، علیه بی بی سی بعنوان میدیای رسمی و دستگاه دروغ پراکنی، علیه دولت دست راستی "ترزا می" شکل گرفت. مردم خشمگین و معترض به حق، نخست وزیر محافظهکار انگلستان که تحت فشار افکار عمومی ناچارا برای دیدار و گفتوگو با ساکنان خانههای اطراف این برج به محل حادثه رفته بود را، با شعار"دست شما به خون آغشته است"، "ترسو"، "ما خواستار عدالت و برخورد با عاملان و مقصران هستیم"، فراری دادند. آتش سوزی مهیب و زنده زنده سوختن دلخراش دهها نفر، کودک و بزرگسال از مردم بی دفاع، تراژدیي که میلیونها نفر را از طریق میدیای صوتی و تصویری شاهدان زنده و شریک درد و آلام قربانیان و بازماندگان کرد، به بحرانی سیاسی برای هیئت حاکمه بریتانیا و بخصوص خانم رئیس جمهور، تبدیل شده است. تراژدی برج گرنفل، تنها نمونه از این قربانگاه ها که نام مسکن و محل کار به خود گرفته است، نیست. این تراژدی ها، آتش سوزی و ریزش محل های کار و زندگی مردم، بخصوص در جوامع عقب مانده که بی حقوقی شهروندان قاعده است، هر روز از مردم محروم قربانی میگیرد. آمار این حوادث در جهان عقب مانده، عظیم است. آنچه که تراژدی برج گرنفل را برجسته و متمایز کرده است، روی دادن این کشتار جمعی، در یکی از ثروتمند ترین، و گران ترین مناطق جهان و بخصوص جهان متمدن در غرب است. آنچه که این تراژدی را برجسته و آن را یک فاکتور در بحران سیاسی در بریتانیا تبدیل کرده است، روی دادن این فاجعه در قلب شهر و محله ثروتمندان جهان و در قلب فقیر ترین محل های مسکونی بریتانیا است. مردم تکرار داستان دو شهر دیکنز را بیاد می آورند که کینزینکتن شمالی، هم شهر ثروت بود و خوش بختی، هم فقر و نکبت بعد از سه قرن! مردم بریتانیا، با حمایت بی دریغ شان از قربانیان این کشتار جمعی و با اعتراض محکم شان تاکنون نشان داده اند که از طبقه حاکم و نمایندگانش در قدرت، انسان تر و بشر دوست تر هستند. فاجعه گرنفل، "سهل انگاري" جنايي طبقه حاکم و دولت دست راستي آنها بود؛ یکبار دیگر سیاهی و کثافت سیستمی که اساس آن را سودآوری و استثمار اکثريت جامعه شکل داده است، سیستمی که در آن ارزش جان انسانها به قطر کیف پولشان است را آشکارا در مقابل چشم همگان قرار داد و سوت نبردي تمام عیار را به صدا در آورده است: نبرد مردم محروم بریتانیا علیه بورژوازی دست راستی حاکم!
|