انقضاء مشروعيت نظام!
فواد عبداللهي
نمايش انتخاباتي اخير جمهوري اسلامي، تفحص زيادي نميخواهد که فضاي آکنده از بي اعتمادي مطلق جامعه به همه نسخه هاي جمهوري اسلامي را تشخيص دهيم. همه ازعان دارند که کارت اصلاح رژيم سوخت، تاريخ انقضاء اعتدال در اسلاميت رژيم و خواص اش در چرخش سياست خارجي بسر رسيد، گشايش اقتصادي و سياسي تحت عنوان ”اميد به بهبود“ براي اکثريت مردم محروم توزرد از آب در آمد، و خلاصه کلام مراسم انتخابات بيش از همه چيز تا الان بازار گرمي از طنز و تمسخر را خلق کرده است. اين شرايط را ضربدر اعتراض و کينه تلنبارشده ميليوني جامعه از بيکاري، ناامني، اختناق و قوانين مذهبي، نفرت از سران رژيم از خامنه اي تا روحاني بعنوان عاملين و مسببين اين اوضاع کنيد تا معلوم شود که اين بساط مارگيري که تحت عنوان انتخابات پهن کرده اند در واقع تنها امرش حفظ نظام در مقابله با ”خطر“ جوشيدن از پايين است. و چرا که نه! بلاخره به پيش بردن مهندسي فلاکت اقتصادي و تحميل اختناق سياسي هر دو به موازات هم در دراز مدت، جامعه را از پايين عليه بالا بسيج خواهد کرد. امروز صورت مسله براي کل نظام، رفع اين ”خطر“ است، بويژه زماني که خاکريزي براي پنهان شدن هم نباشد و مشروعيت در قدرت ماندن حاکمين نزد محکومين زوال يابد. تا اينجاي کار، مردم ايران آخرين قالب نظام را هم تجربه کردند. امروز ديگر به سختي کسي گول وعده هاي صد من يه غاز امثال روحاني و بقيه شرکاء را بخورد. مردم از اينها، از فرهنگ شرق زده شان، از قوانين متحجر مذهبي شان، از برخورد شان به زن، به کارگر و به انسان، عبور کرده اند. نبايد اجازه داد به بهانه دعواهاي داخلي، نيروي ما را بار ديگر سياهي لشکر نزاع هاي خود محسوب کنند. بايد در مقابل همه جريانات سياسي که مردم را به بهانه مضحکه انتخابات ٩۶ به دنباله روي از اين يا آن دارودسته جنايتکار فراميخوانند، ايستاد، و آنها را بعنوان پروکاتورهاي رژيم افشاء کرد. بايد حقايق مربوط به جنايتکار بودن تمام دار و دسته هاي حاکميت را مجددا بازگو کرد. بايد گفت که همه جناح ها در جهنمي که آفريده اند و هريک رياکارانه تلاش ميکنند خود را از آن مبرا کند، شريکند. براي مردم، جاني خوب و بد وجود ندارد. براي مردم، مرتجع و سرکوبگر خوب و بد وجود ندارد. همه شخصيت ها و مسئولين و کانديداهاي نظامشان، اگر دست مردم بود، امروز پشت ميله هاي زندان در انتظار محاکمه و پاسخ گويي به پرونده جناياتشان مي بودند. به اين اعتبار، تنها راه نجات جامعه ايران، ولو در کوتاه مدت، نه انتخابات که قيام مردم است. امر ما سازمان دادن اعتراض مردم، تعريف كردن معنى سرنگونى براى مردم، متحد و قدرتمند کردن مردم و طبقه کارگر و تحزب و رفتن به سمت تصرف قدرت سياسي است. در نتيجه كار ما دخالت كردن، سازمان دادن و بميدان كشاندن مردم است. كار ما بازکردن چشم مردم به حقايق، به منافعشان، درست كردن شبكه هاى قدرت مردم، درست كردن حزب، متحد كردن هر چه وسيعتر حركتها و سازمانها و شبكه هاى كمونيستى و مبارزاتى در ايران و جلب جامعه به يك پلاتفرم و يك پرچم شفاف کمونيستي است. ما مي خواهيم جامعه را از الان آنگونه آماده کنيم که در هر بزنگاهي و در هر شرايطي اگر اتفاقى خارج از كنترل ما افتاد با قدرت تمام مانع از هم پاشيدن مدنيت در جامعه، مانع سوريه اي شدن جامعه ايران شويم. با قدرت مردم و با قدرت نيروى حزب مان اين امنيت را در جامعه برقرار مي کنيم و هر نيروئى كه بخواهد جامعه را ناامن کند از صحنه پاك ميكنيم. امروز، خود جمهوري اسلامي و موجوديت آن صورت مسله است. انتخابات بي انتخابات! جمهوري اسلامي با اين قد و قواره هيچ آينده اي ندارد. تغيير و تحولات مهمتري در راه است. ورق بر مي گردد؛ اما شرط به سرانجام رساندن اين تحولات در گرو روي آوري جامعه به سمت ما حکمتيست ها است. پيروزي، در گرو قدرتمند شدن ما است؛ جمهوري اسلامي به چه زباني بگويد که تاخير جايز نيست و بايد از مسند در قدرت ماندنش ساقط شود. انديشيدن به جابجايي قدرت سياسي و عملي کردن آن نيازمند اتحاد و تحزب است. راه ديگري نيست.
|