پيش به سوي دوراني نو!
فواد عبداللهي
دستور اخير دونالد ترامپ مبني بر مبارزه عليه ”تروريسم و تامين امنيت آمريکا“ با منع ورود شهروندان ٧ کشور اسلام زده که ايران هم جزو يکي از آنهاست، دو پيام مشخص دارد: ١- ترامپ در کمال خونسردي و وقاحت عملا کل شهروندان اين هفت کشور را تروريست خواند!! بار ديگر معلوم شد که ”مبارزه با تروريسم“ نه تنها ربطي به مبارزه و فشار به دول مرتجعي چون جمهوري اسلامي و حکام جنايتکار آن ندارد بلکه صاف و ساده اولين قربانيان بيگناه چنين تحرکاتي مردم ايران و شهروندان کشورهاي اسلام زده اند. چنين تحريکاتي در جوامع غربي ضرب اول افسار دار و دسته هاي راسيست و ناسيوناليست را عليه پناهجويان گريخته از کشورهاي اسلام زده در غرب رها خواهد کرد. جنگي که علنا ميخواهد تقابل ساختارشکنانه مردم آمريکا با دولت آمريکا براي حق کارگر، حق زن، و دفاع از دستاوردهاي تاريخي جهانشمول جوامع غربي را به حاشيه براند و با سرمايه گزاري روي کثيف ترين قوانين و جريانات فاشيست و هويت تراشي هاي کاذب و ارتجاعي، شهروندان جامعه بشري را به دو اردوي خير و شر، به ”تروريست“ و ”غير تروريست“، که از قضا سياست مشترک کل هيت حاکمه آمريکا در طول دو دهه گذشته بوده، تقسيم کند. تا اينجاي کار سياست ترامپ اعلام يک جنگ تکراري عليه بشريت است؛ کاملا کپي برداري از سياست احزاب سنتي اصلي در آمريکا است. يکبار و براي هميشه، به اين قوانين ضد انساني و به اين حاکميت کثيف بايد لگام زد. مردم جهان اشعه هاي راديوآکتيو اين سياست را يکبار در دوران ”نظم نوين جهاني“ به سرکردگي احزاب اصلي در آمريکا ديدند و تجربه کردند؛ رژه رفتن دوباره تحت سياست هويت تراشي هاي ملي، مذهبي و قومي براي جوامع بشري آنهم در دوراني که آمريکا از موقعيت ممتاز گذشته اش در مقابل رقبا برخوردار نيست و تنها يکه تاز ميدان نيست زيادي معيوب، تباه، بي آبرو و رنگ باخته است. چنين آرمانهاي پستي حتي نيازي به افشا شدن ندارند. مردم در جوامع غربي اين را فهميده اند و زير بار دوباره چنين نظم خونيني آنهم در لباس دلقکي چون ترامپ نمي روند. زمان جا انداختن ارزشها، آرمانها و اخلاقيات و فرهنگ بشدت انساني کمونيست هاست؛ اين شرايط کاملا مهيا است. و اين نبرد هم اکنون آغاز شده است. في لحال اعتراضات عظيم و ساختارشکنانه اي در جوامع غربي در جريان است که فقط نوک کوه يخ عظيم اعتراض اجتماعى عليه اوضاع مشقت بار و تشديد بى حقوقى کارگران، زنان، مهاجرين و توده هاى وسيع مردم در غرب را به نمايش گذاشته است. ٢- دستور اخير ترامپ پرونده برجام و تقلاي جمهوري اسلامي جهت عادي سازي روابط با آمريکا و سرگذشت برجامش را روي هوا معلق نگه داشته است. عليرغم آچمز کردن رژيم، بازتاب اجتماعي اين اقدام به ضرر محرومين در ايران است. تحريم ديگري است که عملا به بازخريد عمر بيشتر جمهوري اسلامي مي انجامد، فضاي صبر و انتظار را دامن مي زند و تحت همين بهانه دست جمهوري اسلامي را در تعرض بيشتر به معيشت مردم باز ميکند. اگر تا ديروز پاسخ به معضل بيکاري را با تبليغات حول برجام و سرمايه گزاري و اشتغال به شرط رابطه با آمريکا و غرب بلغور مي کردند، امروز با پنبه شدن اين رابطه بازار تبليغات حول تمرکز روي توليد داخلي، ”اقتصاد مقاومتي“، ضديت با کالاهاي وارداتي و کارگر خارجي داغ مي شود. و کل اين بالماسکه آينده روابط با غرب چيزي جز سرکار گذاشتن دوباره اکثريت محرومين جامعه ايران نيست؛ به اين اعتبار نبايد منتظر ماند. برافراشتن مطالبات عميق رفاهي محرومين جامعه به رابطه دول فخيمه غرب با جمهوري اسلامي گره نخورده است؛ اين مطالبات را بايد با زور از حلقوم اين نظام بيرون کشيد. براي مقابله با فلاکت بيشتر بايد سدي در مقابل دولت و کل هيت حاکمه بورژوازي ايران بست. بايد در محله و کارخانه و دانشگاه متحد و متشکل شد، اعتراض کرد و سازمان داد و هرچه قاطع تر از مطالبات رفاهي و آزادي هاي سياسي دفاع کرد. انتظار مهلک است. مرگ تدريجي است؛ مقدم بر هر چيز آزادي، برابري، شادي، رفاه، استثمار نشدن، سرکوب نشدن، بهداشت، خلاصي فرهنگي و تعالي فيزيکي و معنوي حق شماست. بايد در مقابل خفقان و استبداد در کارخانه و مدرسه و دانشگاه و محل کار و زندگي، عليه حمله بيشتر به سطح معيشت مردم به بهانه ابهام و نامعلومي رابطه با آمريکا ايستاد. بايد دفاع از امنيت، معيشت و زندگي را سازمان داد. بايد در محلهاي کار و زندگي متحد شد و کنترل اوضاع زندگي خود را بدست گرفت. کميته هاي محله و کارخانه را ايجاد کنيد! مبارزاتتان را به هم وصل کنيد! خود را در مقابله با دوران جديد، آماده و تجهيز کنيد. اجازه ندهيد مشتي اوباش سياسي در ايران و آمريکا آينده ما و بشريت را رقم بزنند. سرنوشت مردم در عصر ما ديگر به تمام معنى امرى جهانى است. مردم ايران جزئى از دنياى قرن بيست و يکم هستند و بايد جهت انسانى که جوامع بشرى بسوى آن سير کند را تشخيص دهند، خود را با آن هماهنگ کنند و جزئى از تلاش جهانى براى شکل دادن به اين آينده باشند. جهان آينده جهان جلادان بازمانده از نظم نوين و بردگى مدرن سرمايه دارى نيست و نبايد باشد. بايد به صف اعتراض جهانى براى تغيير دنيا بنفع بشريت پيوست. به مصاف طلبيدن حکام امروز از غرب تا شرق از شروط جدى چنين ايفاى نقشى است.
۳۰ ژانویه ۲۰۱۷
|