طرح توانمندسازی زنان و تاخت و تاز فمنیسم اسلامی!

از کمپین سیاسی تا بازارگرمی انتخابات

 

 

آسو فتوحی

 

جمهوری اسلامی به زودی وارد دور دیگری از "انتخابات" ریاست جمهوری خواهد شد. مدتی است دوباره زمزمه هایی محیرالوقوع از دور و نزدیک و از گوشه و کنار جامعه به گوش میرسد. در هر دوره "انتخابات"، سیستم حکومتی و جنبشهای متعلق به آن، رقاصه ها و کمپینر های انتخاباتی شان را از فریز بیرون کشیده و به درون گود و بین مردم می فرستند تا تلاش کنند با بدست گرفتن سوژه های اجتماعی از جمله مسئله زن، رقابتهای پرهیجان لایه های حکومتی را با مشارکت وسیع مردم و فریب آنها به نمایش بگذارند. جناحی "مدافع" تغییر زیر بنای اقتصاد با فلان مدل و دیگری با بهمان مدل می شوند یا مدعی کشف مسیری برای رسیدن به "سعادت و خوشبختی" برای مردم می شوند و هر کسی به طریقی امید آورنده به اصطلاح فردایی "زیبا و روشن" برای مردم میشوند. وعده سر خرمن و دروغهای شاخداری چون رفاه، امنیت، آسایش، بهبود وضعیت شغلی، معیشت، مستضعفان، و یک دوجین از این کمپین ها با هدف جلب توجه و فریب زنان و مردم محروم جامعه، شروع می شود. 

شعار و حضور یکی از این جنبش ها به نوبه خود در بین دیگر رقبای کمپینی اش شاهکار است و آنهم فمنیست های اسلامی که این دوره تصمیم دارند با تمام قوا نیرو جمع کنند. شعار ها و جلسات و سمینار ها و بیانیه ها و شخصیت هایشان  کم کم از غار بیرون آمده و پا به عرصه هنرنمایی می نهند. وجود این موجودات در زیست سیاسی ایران تازگی ندارد و تاریخا خواسته است پز به اصطلاح "مدافع حقوق زن"، "البته با ترمز و خط قرمز اسلامی" را به خود بگیرد.

 اکنون زمین نبردی را جلو چشم جامعه طراحی کرده اند که به اصطلاح و ظاهراً جبهه "حق زن" علیه باطل است! گروهی معتقد به توانمند کردن زن هستند و وارد کارزاری علیه  بخشی که معتقد به ناکارآمد بودن زن هستند شده اند! ظاهراً انحصار طلبان و تند روان مانع رشد و بالندگی زنان و رسیدن آنها به حق واقعی شان هستند و گویا تکنوکراتها و فمنیست های اسلامی با فراخوان زنان جامعه به مشارکت در انتخابات و در دست گرفتن پرچم جنش آنها و حضور پررنگ در صحنه سیاست ایران به احقاق حقوق خود نائل می گردند. ماتریال این نزاع هم از فاکتورهای حکومتی جامعه ای سرچشمه میگیرد که به شدت مرد سالار و ضد زن و ارتجاعی است. شخصیت و تعاریفی که به زن میدهند کاملا حکومتی، شرقی و عقب مانده، شرعی و دینی علیه زن و در تحقیر جایگاه و نقش زن است.  اینان با هر نوع جنبشی که دارند حمله ای همه جانبه و وسیع و سیستماتیک به مسئله زن دارند. زنان را حقیر و فقیر و خوار و درجه دو و بی اختیار، قابل ترحم و مادر و مسئول زایش و بهداشت و خانه داری و شوهر داری و غیره معرفی میکنند.

 پیش کشیدن به اصطلاح روش های راهبردی و عملیاتی در طرح "توانمندسازی" زنان از جانب این جنبش و طرح شعار رفاه، دسترسی به منابع،  آگاهی،  تثبیت جایگاه زنان ، ‌تغییر نگرش و باورهای اجتماعی، بازنگری در قوانین مدنی، تغییر نگرش زنان ، اصلاح نظام های مالکیتی ، توانمندسازی زنان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و روانی، ایجاد حق کنترل برای زنان، اعتماد سازی ازجانب زنان، همچنین مشارکت و " کنترل" برای زنان را با طرح های به اصطلاح کارشناسی شده، یک دوجین شعارهایی که اینان هوا میکنند، فقط میتواند دهان کجی به حق  زن و گستاخی در تعرض به حرمت و جایگاه زنان باشد.

 در نگاه اول توخالی و تهی بودن این ادعا ها برای رسیدن زنان به حتی یک ذره از حقوق واقعی و جهانشمول و انسانی شان آشکاراست. اینجا مشکل سیستم ناتوان و عصر حجری است، اما اینان کمر به تغییر آدمها "زنان" برای رفاه جامعه گرفته اند!

واقعیت این است که طرح مسئله زن در همان قدم اول و در ساده ترین شکل آن باعث بر باد رفتن کل بنیان سیستم و حکومت دینی همه این جریانات میشود. نمی شود شما فکوس را روی مسئله زن بگذارید اما از برچیده شدن سیستم و قوانین ارتجاعی و عقب ماندی دینی مذهبی و اسلامی حرفی نزنید. نمی شود از رفع ستم مالکیت مرد بر صاحب اختیار بودن خانواده و زن حرف زد، از حق برابر زن حرف زد، از حق انتخاب، حق طلاق، حق برابر در شغل و کار، دستمزد برابر تحت شرایط برابر حرف زد اما از برچیدن سیستم شرع و دادگاه و اهرم های کثیف حاکم در آن جامعه حرف نزد و از برچیدن سیستم  آپارتاید جنسی و پروش دهندگان وحوش اسید پاش و سنگسار طلب حرف نزد.

 نظر به اینکه تمام فلسفه وجودی جمهوری اسلامی به انقیاد کشاندن زن و ساخت شخصیتی مطیع و فرمانبردار از او است، ساخت شخصیت و موجودی که برای زنده ماندن و ابراز عقیده و ازدواج و تفریح و سفر و شادی و نفس کشیدن باید از "صاحب اش" که یا پدر و برادر یا بعدا شوهر است باید کسب اجازه داشته باشد.

 حال تلاش گستاخانه این جنبش با شعار توانمند سازی و "حمایت" از مادران سرپرست خانواده  و زن پناهی تنها دست آویزی برای استفاده های تبلیغی جنبشی اش است که این پروژه سیاسی را با توسل به بی پناهی و بی حقوقی و محرومیت زن در جامعه پیش میبرند.

 این ملّق جفتک های تکنوکرات ها و جنبش فمنیست اسلامی هم در راستای استیلای همین حکومت و قوانین است. با خواست مشارکت بیشتر زنان و مردم و کسب صندلی های بیشتر در قدرت همان نظام ضد زن، حد غایت کمپین "دفاع" از حقوق زن آنها خواهد بود. در واقع نامربوط ترین مسئله برای آنها مسئله حق زن و حرمت و جایگاه انسانی زن است و این مدال را با هیچ چسب و سریشی نمی توان به سینه نامبارک آنها چسپاند. 

مقوله زن و دست بردن به این ابزار کلاهی زیادی گشاد برای سرشان است. توانمندی افراد جامعه در گرو سیستمی است که بر جامعه حاکم است. با استناد به تک تک قوانین جمهوری اسلامی از فرهنگی، مدنی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، زن موجودی بی حقوق و زیر ضرب و تحت ستم است. جسم و جان و روان زنان از تعرض طبقه حاکمه و دولت اش، از تعرض جریانات و آدم نماهای مرتجع در این الیت فکری مصون نیست.

 این در حالی است که باید دامن زدن به فعالیت و استعداد و خلاقیت از ابتدایی ترین حق زنان باشد. زنان حق برخورداری از سرپناه و مسکن و فراغت، تفریح، و امنیت را دشته باشند. زنان حق داشته باشند در آسایش و اطمینان و استقلال کامل به ابراز وجود خود در جامعه بپردازند. زنان باید در موقعیت برابری به لحاظ شغلی و حقوقی در جامعه قرار داشته باشند که این مطالبات با کمپین سیاسی این جنبش سنخیتی ندارد و در تناقض کامل با فلسفه وجودی جمهوری اسلامی است و تمام صحنه جدالی که برای "احقاق حق زن" چیده اند دروغ و فریبکاری بیش نیست.

 گویا ملاک رفاه و فقر و فلاکت را باید توانایی و ناتوانی هر انسانی در جامعه قرار داد! این فرمول ِ رفع مسئولیت از شانه دولت و در وحله دوم تقصیر فلاکت و سیه روزی را به خود مردم وانهادن است. توانمندی و ناتوانی مقولاتی اند که نتیجه عملکرد یک سیستم مدیریت اجتماعی هستند و در طرف مقابل این مسئله نیز رفا و امنیت و آسایش قرار دارد که هر انسانی مستقل از جنسیت اش و مستقل از نقش اش در تولید باید از نعمات مادی و معنوی موجود در جامعه به شکل برابر برخوردار باشد.

 ترفند زیرکانه دیگر تغییر شخصیت انسانی زن با تمام زوایای آن به یک نقش معنوی به اسم مادر است. موجودی با قابلیت زاد و ولد و مسئول تربیت بچه! که این خود جای سوال است برای این کلاشان سیاسی که: اگر حتی جایگاه زن را می خواهید به یک نقش محدود کنید پس حقوق افراد تربیت کننده و تولید کننده نسل بشر(مادران) را چرا پرداخت نمی کنید؟  که البته نباید این فرمول را از این کلاشان خرید، این ترفند نیز فلاکت و فقر و بی امکاناتی کودکان را در دامن مادران مسئول خانواده می اندازد و دولت را فارغ از مسئولیت پذیری در برابر جامعه میکند!  مسئولیت هر بچه به عهده آن جامعه و دولت آن است و همه بچه ها حق یک زندگی شاد، امن و شیرین را مستقل از پدر یا مادر شاغل یا بی شغل ، توانمند یا ناتوان را دارند.

 در نهایت کمپین سیاسی نخ نمای فمنیست اسلامی با شعار توانمند سازی زنان، ربطی به حرمت زن و جایگاه زن و حق زن ندارد. نمی توان همزمان شریک قدرت دولت و حکومتی شد که خرافه و جهل و ارتجاع و زن ستیزی و توحش و مرد سالاری را هر روز با تمام ابزار ها و دستگاه ها و رسانه ها و مراجع اش تولید میکند و از طرف دیگر مدافع همان زن مورد ستم از جانب همان سیستم شد. این همان دهان کجی به حرمت و حق زن است، توهین به شعور و درک هر انسان آزادی خواه و برابری طلب در آن جامعه است.

 آنچه امروز فمنیست اسلامی را به جلو صحنه آورده و جناحهای جمهوری اسلامی روی این مسئله عنوان معضل اجتماعی انگشت میگذارند، مستقل از چرند بودن جوابی که به آن میدهند- با هدف جلب توجه جامعه و اینجا زنان به عنوان نصفی از آن برای حمایت از بخشی از حاکمیت است. تا جایی که به مسئله زن برگردد، مسئله دیگر تن ندادن جامعه و در راس آن زنان به تحجری است که نزدیک چهار دهه است میخواهند با زور به آن تحمیل کنند. زنان در کل این تاریخ به اسلام و قوانین اسلامی به مردم سالاری و آپارتاید جنسی و به هزاران قانون تا مغز استخوان عقب مانده، ضد زن و ارتجاعی تن نداده اند. عروج مسئله زن از زیر عبای حاکمین و راه افتادن فمنیست اسلامی بیش از همه نشان از فشار جنبش حق زن در عمق آن جامعه است که آنها را نیز ناچاره کرده که به حرف آیند.

 واقعیت این است ابتدایی ترین حقوق زن در جامعه ایران در گرو کنار زدن جمهوری اسلامی است. به همین دلیل زنان و هر انسان متمدن و حق طلبی اگر بخواهد برای حقوق برابر و رهایی زن تلاش کند، راهی ندارد جز تقویت جنبش سوسیالیستی. بی شک با عروج اولین بارقه هایی این جنبش فمنیست اسلامی و همه مدافعال متنوع و متحجر آن همراه با حاکمیت جمهوری اسلامی به گور سپرده خواهند شد.

 

۲۳/۰۱۰۱٧