طبل زیر گلیم زدن حمید تقوایی و حزب اش

 

 

 وریا نقشبندی

  

زمانی ما به درست اعلام کردیم که خط حمید تقوایی و رهبری حزب اش  یک جریان بورژوایی و پرو بورژوازی غرب، در ایران است.  این تبیین ما از این حزب،  تا امروز بنا بر موضع گیرهای رهبری و اعضای دیگرشان، همچنان معتبر مانده است.

سیرشتاب حزب کمونیست کارگری در دنباله روی از سیاستهای تهاجمی دولت های غربی بیشتر از گذشته از هر منفذ سوخت و ساز سیاسی این حزب بیرون میزند. از جمله اینکه در جریان حمله به موصل از طرف ارتش عراق و نیروهای ائتلاف غربی و حکومت اقلیم کردستان عراق، شاهد اظهارنظرات حمید تقوایی و همچنین اظهار نظرهای محمد آسنگران و نسان نودینیان در برنامه تلویزیونی ایسکرا، در مورد سیاست و موضع گیری حزب حکمتیست (خط رسمی) در مورد  "جنگ علیه داعش" در موصل بودیم.   

 در اینجا سعی میشود به نکات برجسته سیاسهای اخیر حزب کمونیست کارگری در رابطه با مسئله موصل و سیاستهای جنگ طلبانه رهبری این حزب  در دفاع از سیاستهای دولت آمریکا انگشت گذاشت و ماهیت بورژوایی این حزب را بیشتر آشکار کرد.

حمید تقوایی مصاحبه اش را با این جمله شروع میکند:

"فکر کنم اهمیت این حمله روشن باشد چون داعش از زمانی که مناطقی را تسخیر کرد و بعنوان یک دولت عرض اندام کرد یکی از عوامل و فاکتورهای اصلی به هم ریختن شرایط منطقه و جنایتهائی بوده است که نیروهای اسلامی انجام داده اند." (خط تاکید از من است).

حمید تقوایی اهمیت این حمله را همانطور که خودش اظهار میکند به عنوان یکی از عوامل اصلی در بهم ریختن شرایط منطقه به حساب میاورد.

از منظر حمید تقوایی تلاش این ائتلاف به سرکردگی آمریکا ، ارتش عراق ، پیشمرگ های کردستان عراق و حشد الشعبی به عنوان نیروهای عملا دخیل در این حمله و دست های پشت پرده مانند ایران، ترکیه، عربستان و قطر به منظور برگرداندن آرامش به منطقه (مشخصا در اتفافات موصل) صورت گرفته است. آن شرایطی که از نظر حمید تقوایی هنوز بهم نخورده بود، یعنی رویای انقلاب در ایران بعد از سوریه (تزی از مجموعه تزهای انقلاب در پیچ بعدی حمید تقوایی ) به این امید که دولتهای منطقه و غرب همزمان که دسته جات و گروههای مختلف را علیه حکومت بشار اسد مسلح مکینند، از طرف دیگر نیز توان هرگونه مقاومت را از نیروی مسلح بشار اسد با بمب های پیشبرنده انقلاب سلب خواهند کرد. حمید تقوایی به خوبی میدانست که سوریه نیز سرنوشت لیبی را به خود میگیرد اما شرط انقلاب در ایران را در نابودی متحد منطقه ای جمهوری اسلامی یعنی سوریه میدید، آنهم به قیمت ویرانی یک مملکت و نابودی شهر و روستا بر سر بیش از بیست میلیون انسان، حال این دستاورد با سناریو سیاه و حمایت موشکی دول غربی بدست بیاید یا بهر طریق دیگری . این شرایطی بود که حمید تقوایی آن را بهم ریخته مینامد.

 تقوایی و رهبری این حزب فراموش نمی کنند که آخرین نفری بودند که از کیس تخریب بیشتر سوریه و حمایت از تعرض به لیبی و باتلاق لیبی پس از قزافی، عقب نشست. آن هم بعد از اعترافات سران ناتو به شکست پروژه های آزادسازی هایشان، این جریان هم  راهی برایش باقی نمانده بود و از سر ناچاری مرحمت کردند و حمایت شان را از پشت ارتش آزاد سوریه دیروز،  بخوان همه این جروجانوران اسلامی امروز، برداشتند و امید به پیروزی انقلاب به قدرت ارتجاع بین المللی و محلی، را موقتا بایگانی کردند. رهبری این حزب آقای تقوایی و آقایان آسنگران و نودینیان به جای توضیح موضع پروناتوی و پرو ارتش آزاد سوریه دیروز حزب خود که داعش یک نیروی اصلی آن بود، به ما میتازند!! واقعا خجالت آور نیست که امروز شما و حزبتان در مورد خطر داعش به دیگران گوشزد کنید؟ مگر زمانی که داعش هنوز زیر فرمان آمریکا بود و پای اصلی ارتش آزاد سوریه بود، عملا از آن دفاع نمیکردید؟ یادشان رفته است که آنها در دفاع از ارتش آزاد سوریه از همه کس سبقت گرفته بودند. یادشان رفته که رئیس وقت دفتر سیاسی آنها (کاظم نیکخواه) در خرداد ١٣٩١به دیگران میتازید که گویا به اپوزیسیون اسد(همین داعش امروز و النصر و دیگران در ارتش آزاد) تهمت میزنند و مینوشت:

"حتی در تبعیت از خواست دولتهای چین و روسیه، اخیرا هروقت بحث از جنایات دولت سوریه میشود، به نحوی به مخالفین نیز جنایاتی منتسب میگردد و به آنها هشدار داده میشود".(خط تاکید از من است)

کاظم نیکخواه دوباره و در همین راستا در ژوئیه ٢٠١٣ مینوشت:

" در سوریه این اساسا حکومت اسد و حکومت اسلامی ایران و حزب الله لبنان اند که دست به کشتار مردم میزنند. جنایتها اساسا از جانب اینها دارد صورت میگیرد".

لطفا خودتان بگوئید با این کارنامه در موقعیتی هستید که به دیگران بتازید و جنایتکاری داعش و اهمیت از بین بردن آنرا آنهم شما به ما گوشزد کنید؟ واقعا خجالت آور نیست؟ بقیه قضاوت را به خوانندگان واگذار میکنم.

 این همه سرمایه زندگی سیاسی این رگه پارازیتی است که بنام کمونیسم و کارگر و حکمت، سم پاشی می کند.   امروز هم  در کیس موصل،  باز فیل شان یاد هندوستان کرده است. تا دنبال پروژه ارتجاعی دیگری بدوند.   

 این چیزی است که به حمید تقوایی این حق را میدهد که امروز خود را در کنار این ائتلاف ببیند و از آن دفاع کند. شرایط منطقه از 2001 تا به امروزهمیشه دستخوش تغییرات بوده است. از حمله نظامی گسترده آمریکا به افغانستان و سپس عراق، تا لیبی و از سوی دیگر تحولات بهار عربی درمصر و تونس و متعاقب آن در سوریه شرایطی بوده که بیش از یک دهه بر این منطقه حاکم بوده است. بمبارانهای بشر دوستانه آمریکا در  سوریه  و لیبی را وضع مطلوب سر و سامان دادن به منطقه در جهت براندازی حکومتهای مستبد منطقه که در برابر کدخدا منشی آمریکا سر تسلیم فرود نیاوردند،  را انقلاب نامید. گویا داعش که دست پرورده خود آمریکا و هم پیمانانش در منطقه بود و از هر لحاظ تامین و اموزش داده شدند،  آن شرایط مطلوب را بهم ریخته است!  اما نمیگوید که نتیجه عواقب امروز کشتارها و جنایتهای داعش در عراق،  منشاء عقب نشینی بدون هیچ مقاومت ارتش عراق،  مشخصا در موصل و بجا گذاشتن انبارهای تسلیحاتی و بانک ها برای یک گروه چند هزار نفری به نام داعش، چی وکی است!

حمید تقوایی در ادامه میگوید:

"به نظر من هر تحولی که باعث بشود موصل از دست داعش خارج بشود تحول مثبتی است. هم از نظر سیاسی و هم از نظر انسانی. از نظر سیاسی به این خاطر که داعش یک نیروی عمده اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در نه تنها عراق بلکه در منطقه و در کل دنیا است. از دست دادن موصل ضربه مهلکی به داعش وارد خواهد کرد." تقوایی می گوید که: "به نظر من با بازپس گرفتن موصل سیر نزولی داعش شروع میشود. و به این اعتبار کل جنبش اسلام سیاسی به قهقرا خواهد رفت. به این دلایل شکست داعش در موصل یک تحول سیاسی مثبت است. از نظر انسانی هم این تحول مهمی است، و شاید اساس اهمیت بازپس گیری موصل از این نقطه نظر باشد".

 در حالی که همه میدیا و صاحب نظران میلیتاریسم غرب از نامعلومی سرونوشت قریب یک میلیون و نیم انسان و ابعاد فجایع انسانی نامعلوم موصل  و  فردای بعد از داعش حرف میزنند، در حالی که صاحب نظران خود دولت های غربی میگویند که موصل گره گاه جنگ چندین و چند قدرت منطقه ای و آمریکا است،  بلاهت سیاسی تقوایی در این میان و در این لجنزار قتل و کشتار،  بدنبال فرشته نجات است!

حمید تقوایی در تلاش بی وقفه در جهت دادن  رنگ بشر دوستانه به این حملات ، سعی در مشروعیت بخشیدن به بمب اندازی و موشک پراکنی این ائتلاف ارتجاعی دارد.

او،  بازپس گیری موصل را از نظر "انسانی" اساس اهمیت این حملات میداند. "دخالت بشردوستانه" آمریکا با مدرن ترین اسلحه های کشتار جمعی و بم افکنهای خود و دولتهای مرتجع منطقه بر سر غیر نظامیانی که خودشان میگویند یک و نیم میلیون نفر در موصل هستند را در راستای "تضعیف" اسلام سیاسی و داعش مثبت ارزیابی میکند. داعشی که با نیروی کمتر از پنج هزار نفر یکی از بزرگترین شهرهای عراق را به تسلط خود در آورد.

ظاهرا کسی هم در میان مخاطبان او نیست  که بپرسد که:  اگر داعش از لحاظ مالی و لجستیکی تامین نمیشد چطور توانست بیش از دو سال کنترل آن منطقه را در دست داشته باشد و این همه جنایات بیافریند؟!

جنگ مرتجعین با همدیگر جنگ آنهاست نه مردم متمدن و ساکنان موصل. از هم اکنون و قبل از انتشار اخبار مربوط به تلفات جانی در منطقه، حمید تقوایی سعی در توجیه و ملزم بودن این حملات را دارد و آن را انسانی ارزیابی میکند چرا که  داعش برای این حزب یعنی تمامیت اسلام سیاسی. زیر رمز انسانی قلمداد کردن نابودی تروریسم اسلامی به قیمت قربانی کردن زنان و کودکان و انسانهای بی دفاع شهر موصل از بختک این گروه تروریستی اسلامی،  تنها از عهده تقوایی وکادرها و رهبری حزب اش برمیاید.

 تمام مشروعیت دادنهای که در دفاع از حمله به موصل از جانب ائتلاف نظامی به سرکرده گی آمریکا تا بحال صورت گرفته است خیلی ناشیانه و از سر بی مسئولیتی به پای منصورحکمت و مباحث او در دوره حمله آمریکا به طالبان در افغانستان مینویسند.

بر خلاف ادعاهای دروغین این جریان منصور حکمت در چندین بحث و نوشته به تفصیل اشاره میکند در بحث "افغانستان: جنگ یا تروریسم هوایی" به وضوح بیان میکند : "اعلام جنگِ هيچکس، حتى آمريکا و غرب، به طالبان را نميتوان محکوم کرد. طالبان بايد برود و نهايتاً بايد با قهر و با عمل نظامى برود. دشمنى غرب با طالبان به دوستى تاکنونى‌شان ترجيح دارد. کسى جلوى برچيده شدن بساط آدمکشهايى که خود غرب سرِ کار آورده است را نميگيرد. اما ميان جنگ و ترور تفاوت هست. اَعمال آمريکا و انگلستان در افغانستان تروريستى است. بمباران شهرها و مناطق مسکونى افغانستان بايد محکوم و متوقف بشود. اساطير بى سر و ته پيرامون توان نظامى طالبان و تاريخ به زانو درآمدن ابرقدرتها در افغانستان به تداوم اين شيوه تروريستى خدمت ميکند. مجاهدين افغان در جنگ با شوروى نيروى جلوىِ صحنه آمريکا و غرب بودند. طالبان يک باند گانگسترى جنايت و توليد و توزيع مواد مخدر است که خود غرب به کمک پاکستان و عربستان ساخته است. ميتوانند کليدش را خاموش کنند و چند هفته‌اى برچینندش. اما تروريسم هوايى امن‌تر است، چشمگيرتر است، براى مردم ناخوشنود جهان عبرت‌آموزتر است، ابرقدرتانه‌تر است. جلوى اين شيوه ضد انسانى بايد ايستاد." (تاکیدها از من است).

آقای تقوایی و حزبش از چشم مردم قایم میکنند که بمباران موصل و مردمش اساس این جنگ است که آنها درست ١٨٠ درجه بر خلاف منصور حکمت در جریان حمله به افغانسان از آن دفاع میکنند و بعلاوه این را از نظر انسانی هم مفید میدانند. اینچنین موضعگیری های از جانب احزابی که خود را به "کمونیسم کارگری منصور حکمت" آویزان میکنند، تنها در راستای لاپوشانی کردن چرخش پرو غربی بودن خود است وبس. وقتی حزبی اظهارنظرات منصور حکمت را به صورت زیرکانه ای قیچی کرده و کنار هم میگذارد و به نام  اطلاعیه حمایت از جنگ علیه داعش در موصل را بیرون میاورد، تنها دلیلش ژست خجولانه گرفتن در زیر بمب افکنهای ناتو و غرب میباشد. این احزاب حتی شهامت این را ندارند که روی پای خود بایستاند و سرگیجه گرفتن سیاسی  شان را با نوک زدن به بحثی از مباحث منصور حکمت ماسمالی می کنند.

وقتی به مصاحبه حمید تقوایی  برگردیم میبینیم حتی کوچکترین اشاره ای به عواقب فاجعه بار این حملات نمیکند . نمی گوید که نتیجه این بمبارانهای نیروهای ائتلاف به این شهر چیزی نیست جز قتل عام انسانهای بیگناهی که گروگان گروه پنج هزار نفری داعش هستند. هیچ جا نمیگوید که عواقب انسانی چنین حملاتی یقه این ائتلاف ارتجاعی را میگیرد و کاملا نامسئولانه بر طبل این جنگ میکوبد. اما این موضعگیری در قبال سوریه فرق میکند!  سیاست دوگانه این حزب که همانطور گفتم بر متن پرو غربی بودن این جریان است،  استوار است.

چرا این حزب حملات روسیه به شهرهای سوریه را که با همان هدف یعنی "نابودی نیروهای داعش" ،  محکوم میکند!  میتوان از سیاست صرف «ضد رژیمی» اش با جمهوری اسلامی ایران، که از  ناسیونالیسم افراطی این جریان استنتاج میشود،  را به خوبی دید. او  روسیه را هم پیمان جمهوری اسلامی و بشار اسد میداند، بنابر این برخورد دوگانه میکند!  

اما این تنها عامل اصلی مخالفت آنها با حملات روسیه در سوریه بنا بر مناسبات این کشور با جمهوری اسلامی نیست، چونکه در عراق نیز ایران یکی از نیروهای دخیل در تحولات این کشور به حساب میاید و آمریکا بارها به نقش ایران به عنوان نیروی ذخیل در حل مسائل عراق،  اشاره کرده است. پس ضد رژیمی گری این حزب  تنها پشتگ زدن های این حزب برای خزیدن زیر سیاستهای دولت های غربی در منطقه خاورمیانه میباشد.  تا بلکه به نیروی ناتو دروازه تغییری به نفع گرایش ناسیونالیستی شان باز شود. این از نوع امیدهایی است که ناسیونالیسم رضا پهلوی گاه و بیگاه در اتکا به بورژوازی غرب،  پیدا می کند. 

حمید تقوایی همچنین اشاره میکند:

"اجازه بدهید به یک نکته دیگر هم اشاره کنم. این درست است که سیاستهای دولت آمریکا و سایر دول غربی باعث شد نیروهائی مانند داعش سربلند کنند ولی جنایت هر نیروئی را باید بپای خودش نوشت."

باز حمید تقوایی در تقلای دیگری که همزمان هم سیخکی به سیاستهای آمریکا و سایر دول غربی در سر بلند کردن این نیرو میزند.( حمید تقوایی چاره ای ندارد به این دولتها در تشکیل داعش اشاره داشته باشد والا ازهر عابری در خیابان هم اگر سوال شود همین جواب را که حمید تقوایی با ملاحظات خاص خود میدهد، جواب خواهند داد. مدتها قبل از حمید تقوایی خانم کلینتون تاکید کرده است که القاعده و داعش را خودشان ساخته اند و راهی برای تقوایی و حزبش باقی نمانده است که آنرا منکر شوند.

 این را اسناد واظهارنظر خود رهبران و سیاستمداران آمریکا و غرب میگویند و حمید تقوایی را ناچار به ابراز آن در مصاحبه اش میکند. سعی دارد اعمال داعش از بدو تولد را با داعشی که تا به امروز از هیچ جنایتی علیه بشریت کوتاهی نکرده است مستقل از هر دولتی  خصوصا دولتهای غربی ارزیابی کند. او از کمکهای مالی، لجستیکی، تسلیحاتی و داروی هم پیمانان آمریکا در تقویت هرچه بیشتر این نیرو و حتی خود آمریکا در این چند سال اسمی به میان نمیاورد و اشاره نمیکند که چطور یک گروه  اسلامی بدون هیچ پایگاه اجتماعی در منطقه  میتواند در ظرف مدت کوتاهی مستعد تشکیل دولت اسلامی و کنترل بخش بزرگی از عراق و سوریه شود؟!

تقوایی و آسنگران  از یاد می برند که دولت اقلیم با این گره (همین داعش امروز) ساخت و پاخت کرد و شنگال را به آنها داد تا کرکوک را بگیرد! همان موقع تقوایی نه تنها علیه همکاری دولت اقلیم با داعش کلامی نگفت که هله هله کنان ریاکاری دولت اقلیم در مورد ایجاد کردستان مستقل را در بوق کرد! در همان حالی که حزب ما، حزب حکمتیست – خط رسمی، همه حقایق همکاری دولت اقلیم با داعش و ریاکاری بهانه و ابزار  طرح «استقلال کردستان» توسط این دولت را،  افشا کرد! 

حال اگر برگردیم به مصاحبه ایسکرا  با محمد آسنگران و نسان نودینیان که چند روز پیش به زبان کردی انجام داده اند. این مصاحبه کپی پست نظرات حمید تقوایی بود که در مصاحبه بالا به آن اشاره کردم اما اینبار به زبان کردی.

 محمد آسنگران در این مصاحبه با سوء استفاده کردن از آرزوی رهایی مردمی که با دو سال پیش به لطف حکومت عراق و ائتلاف موجود در جهنمی که داعش بنا کرده بود گرفتار شده اند، مشروعیت بمباران شهر موصل توسط نیروهای ائتلاف را صد چندان برجسته میکند.

در همان حال ازوقوع تلفات دو نیروی درگیر سخن به میان میاورد ولی تلفات مردمی یک و نیم میلیون نفرانسان در موصل را به "ممکن است مردم هم ضرر ببینند" تنزل میدهد. او حتی جرات این را ندارد که کلمه تلفات مردمی را به زبان بیاورد چونکه تمام حساسیت این مسئله در محکوم کردن این جنگ و یا مشروع بودن آن بر اساس تلفات مردمی و به خاک و خون کشیدن مردم بی دفاع موصل استوار است. اگر به محمد آسنگران لقب شارلاتان را بزنیم دلیلش این است که توصیف بهتری در وصف حال این عضو رهبری حزب کمونیست کارگری را نمیتوان به دست داد. من در ابتدای مطلب به مواضع رهبری حزب آقای آسنگران در دفاع از همین داعش زمانی که متحد غرب بود اشاره کردم . آسنگران در کمال وقاحت از به گروگان گرفتن مردم توسط داعش به عنوان سپر حفاظتی  میگوید بدون اینکه همان عقل سیاسی اش را بکار بیندازد که با چه حقی و بر اساس کدام معیار انسانی کشتن گروگان گیران منوط به کشتن گروگانها میباشد! امثال محمد آسنگران فرصت طلبان سیاسی بیش نیستند که پایبند به هیچ اصول و موازین انسانی نمیباشند. کسی که تلاش میکند با به حساب خود با توهین به حزب حکمتیست خط رسمی کاسبی حقیر سیاسی اش را گرم نگاه دارد. 

  موضع گیرهای حزب کمونیست کارگری کردستان عراق و حزب حکمتیست(خط رسمی)  در محکومیت این حملات به درست بر این نکته توجه خود را معطوف کرده و اظهار نظرات رهبران حزب کمونیست کارگری ایران،  بر حقانیت ما صد چندان میافزاید.

   مصاحبه گر ایسکرا به اصطلاح با زیرکی  با طرح سوالی( یا اظهار نظر)  در مورد موضع صلح طلبانه در میان مردم و احزابی درعراق و ایران که مشخصا در سخنان محمد آسنگران به حزب کمونیست کارگری کردستان عراق و به حزب حکمتیست خط رسمی  اشاره میکند. و باز همان عقل سیاسی جمعی شان را کمی بکار نمیندازند که صلح با چه کسی؟ کدام صلح و کدام جنگ؟ اگر اینها حمله و راکت پراکنی به شهرها و اماکن مسکونی را جنگ مینامند، پس ترور چه میتواند باشد؟! هسته اصلی این مصاحبه نه روی میز گذاشتن یک بحث یا تحلیل سیاسی بلکه استفاده از ادبیات و لجن پراکنی های سابقه داری است که این حزب به عناوین مختلف نسبت به احزاب کمونیست کارگری عراق و همچنین حزب حکمتیست بکار میبرند. اظهارات سطحی و عامیانه نسان نودینیان در این مصاحبه و تکرار خسته کننده سخنان تقوایی در جنایتکای داعش و اینکه این جنگ برای نابودی داعش است و فاکتور گرفتن یک قتل عام وسیع از مردم موصل دیگر مطلقا قابل تامل نیست.  

در این مصاحبه  جز کپی پیست از اظهارنظرات حمید تقوایی در مصاحبه ی که بالا اشاره کردم چیز دیگری نمیتوان یافت.موضع گیرهای پرو ناتوی این حزب هر روز از یک منفذ آن بیرون میزند. ما اجازه نمیدهیم این جریان راست پرو ناتو به نام منصور حکمت و با آویزان کردن خود به او فرصت طلبانه اعتبار یک جریان مارکسیسم را در خدمت خط و پراتیک ضد مارکسیستی و ضد حکمت خود قرار دهد و از آن سواستفاده کند. واقعیت این است که در کل تحولات خاورمیانه این حزب مدافع خط غرب بوده است و ضدیت آنها علیه داعش هم زمانی گل کرده است که داعش افسار پاره کرده و از متحد و مطیع دولت آمریکا به یک مزاحم برنامه او که سهم میخواهد تغییر مکان داده است. بگذارید اینها همچنان بر طبل شان در زیر گلیم بکوند.

 

۲٤/۱۰۰۱٦