اقتصاد، درآمدها و مخارج در کردستان عراق
انور عبدی
آنچه که کارگران و زحمتکشان کردستان عراق باید بدانند. "تجربه ای برای کارگران و زحمتکشان کردستان ایران"
ما همیشه گفتم و میگوییم که ناسیونالیسم و میهن پرستی و قوم پرستی همانند مذهب ایدئولوژی بورژوازی برای تحمیق توده های زحمتکش و کسب قدرت و ثروت است. بورژوازی کرد در کردستان عراق، با پرچم ملی گرایی و ناسیونالیسم و کردایه تی آمد و زمانی قدرت را گرفت، اقتصاد و ثروت را کاملا تصاحب کرد. این قانون بورژوازی به مثابه یک طبقه در همه جای دنیا است. در نمونه کردستان عراق، هر کارگر و زحمتکشی که در این منطقه زندگی می کند حق دارد و باید بداند که اقتصاد این بخش از منطقه چطوری است؟ دست کیست؟ درآمد چقدر است؟ مخارج چقدر است؟ مملکت طلبکار است یا بدهکار و خلاصه افسار اقتصاد و درآمد و مخارج دست کیست. دست کیست را همه می دانند. حتی از کودک دبستانی در سلیمانیه یا اربیل بپرسی که درآمد مملکت شما دست کیست فورا به شما می گوید دست مام جلال و کاک مسعود. حتی نمی گویند دست اتحادیه میهنی (یه کیه تی) و حزب دمکرات (پارتی). یا نمی گویند دست دولت اقلیم! اما این دانستنی عام هنوز کافی نیست. همه باید بدانند که منابع اقتصادی و درآمدها کدام ها هستند، اقتصاد چگونه می چرخد و به کدام مخارج می رسند و به که می رسد و به که نمی رسد و چرا؟ برای جواب به این سوالات ابتدا از منابع درآمد و بودجه دولت اقلیم شروع کنیم. ۱- از دیرزمان، ۹۵ درصد بودجه و درآمد دولت و کشور عراق از فروش نفت حاصل شده است. بعد از سقوط صدام و تشکیل دولت اقلیم کردستان، این درآمد ۹۵ درصدی بین این دو بخش کشور بر مبنای جمعیت تقسیم شد. طبق یک توافقنامه بین دولت بغداد و دولت اقلیم بر این اساس که جمعیت کردستان ۱٧ درصد کل جمعیت عراق است، ۱٧ درصد درآمد از فروش نفت عراق را به خود اختصاص داد. این بودجه کلان بجای صرف رفاهیات جامعه و دستمزد و حقوق ها و بیمه بیکاری و مسکن برای تنگدستان کردستان شود، سرآغاز عروج سرمایه داران کت و کلفت و میلیونر و میلیاردرهایی شد که دراحزاب طالبانی و بارزانی جمع شده اند. طبق توافق فوق در مدت حاکمیت دولتهای ایاد علاوی، ابراهیم جعفری و نوری مالکی ، سالانه ۱۰ میلیارد دلار به جیب حاکمان دولت اقلیم ریخته شد. در این مورد، همیشه کش و قوس ها و اختلافاتی میان دولت مرکزی بغداد و دولت اقلیم وجود داشته است. از جمله، به مرور زمان و با افزایش مکرر درآمدهای نجومی دولت اقلیم بدون اطلاع دولت مرکزی، دولت عراق از پرداخت کامل بودجه ۱٧ درصدی کاست. در عوض جناح طالبانی و بارزانی بخشی از بودجه ای را که تحویل می گرفت بعنوان اولویت صرف مخارج نیروهای حزبی خود کردند. فراموش نکنیم که نیروی پیشمرگ نه نیروی نظامی دولت مرکزی عراق و نه نیروی نظامی دولت اقلیم است. این ها افراد مسلح دوحزب طالبانی و بارزانی اند. در نتیجه هر پولی صرف این احزاب و نیروهای مسلح شان شده باشد، ربطی به منافع مردم کردستان ندارد. این دو حزب پیشمرگان خود را مدافع منافع و مرزهای کردستان می نامند. اما در دو دهه اخیر و تا قبل از عروج داعش، این نیرو جز خدمت به منافع احزاب خود کاری نکردند. حتی در رقابتهای اقتصادی و سیاسی و برسر قدرت این دوحزب نیروی پیشمرگ علیه همدیگر جنگیدند. جنگ جناح بارزانی و طالبانی هم هیچ ربطی به منافع مردم کردستان و یا حفظ مرزها و غیره نداشت. ۲- دومین منبع درآمد دولت اقلیم کردستان، گمرکات صادرات و واردات از مرزهای ایران و ترکیه است. این گمرکات هم بر کالاهای قاچاق و هم کالاهایی که رسما وارد کردستان می شود و یا از طریق کردستان به بغداد وجنوب عراق و یا ایران می رود بسته شده و دریافت می گردد. روزانه هزاران تریلی و کامیون سنگین از مرزها به کردستان وارد یا خارج می شوند. این هم یک مبلغ نجومی نقدی است که تا آنجا که مردم مشاهده کرده اند در گونی های انباشته شده در انبار دفاتر گمرکات جمع آوری شده و هر روزه به مقرات حفاظت شده و کاملا محرمانه دو حزب طالبانی و بارزانی تحت نظارت اعضای خانواده و اشخاص کاملا نزدیک به آن ها منتقل شده است. هرچند جناح بارزانی و طالبانی به ظاهر صاحب احزاب اند و سلسله مراتب تشکیلاتی مانند دفاتر سیاسی و کمیته مرکزی و غیره دارند و یا در بخش دولتی پارلمان وهیات وزرا وجود دارد. اما تا کنون به اعتراف همه این صاحب منصبان کارتونی، هیچ نهاد حزبی و یا دولتی کنترلی بر این منابع درآمد ندارند و از مبالغ آن بی خبرند. صحبت از صدها و هزاران گونی دلار درآمد روزانه گمرکات از شمال تا جنوب کردستان است نه میزان عددی آن! مثلا چند میلیون یا میلیارد... در نتیجه (هر جا نام دولت اقلیم برده می شود، شما بخوانید احزاب طالبانی و بارزانی و یا انطور که مردم می گویند دو خانواده آن ها) ۳- سومین منبع درآمد دولت اقلیم، فروش نفت از چاه های نفت کردستان و فرستادن آن با تانکر به ایران و ترکیه است. روزانه هزاران تانکر حامل نفت در راه است. امار رسمی و مشخص میزان فروش نفت و قیمت آن هم مانند گمرکات بر هیچکس روشن نیست بجز کسانی که مردم آن ها را خانواده طالبانی و بارزانی می نامند. در این رابطه هم نه جبهه اتحادیه میهنی طالبانی، نه حزب دمکرات کردستان عراق و نه نهادهای به نام دولت اقلیم از میزان این منبع درآمد هم بی خبرند. ٤- چهارمین منبع درآمد دولت اقلیم. دو حزب طالبانی و بارزانی در مقابل کسری بودجه ای که از بغداد می رسید دست روی دست نگذاشته و منابعی را جایگزین کردند. قانون اساسی عراق در سال ۲۰۰۵ به دولت اقلیم اجازه تولید و فروش نفت تحت نظارت دولت مرکزی را داد. با بروز اختلافات با دولت مرکزی، بارزانی و طالبانی پروسه اکتشاف نفت و فروش آن را توسعه دادند و تسریع کردند. در نتیجه درمدت کوتاهی نفت دولت اقلیم علاوه بر تانکرهای نفتکش، از طریق یک لوله از کردستان به بندر جیهان در ترکیه صادر شد. تا این اواخردولت اقلیم اعلام کرده است که توانایی صدور۲ میلیون بشکه نفت در روز را به ترکیه و ایران دارد. این کار اختلافات میان دولت اقلیم و دولت بغداد را عمیق تر کرد و وزارت نفت عراق در بیانیه ای صدورنفت کردستان بدون اجازه ودخالت دولت مرکزی را محکوم کرد و از دولت ترکیه خواستند که از خریدن نفت بدون اجازه شرکت نفت عراق خودداری کند. اما نه دولت اقلیم و نه دولت ترکیه به این درخواست دولت عراق اعتنایی نکردند. بعد از چند سال ( از ۲۰۰٨ به بعد ) فروش نفت کردستان به ترکیه بوسیله تانکرها و سپس لوله ی نفت ، سرانجام در سال ۲۰۱۲ توافقنامه ای رسمی در مورد فروش نفت و گاز بین دولت اقلیم و ترکیه امضا شد. نهایتا در سال ۲۰۱٤ به فرمان نوری مالکی بودجه ۱٧ درصدی اقلیم کردستان قطع شد. تصمیمی که امروز احزاب بارزانی و طالبانی و دولتشان آن را عامل بحران اقتصادی کردستان می نامند. شکی نیست قطع این بودجه از درصد سرمایه های ده ها میلیاردی و سودهای کلان سران احزاب حاکم و سرمایه داران وابسته شان کاسته است. اما در حقیقت دلیل بحران اقتصادی و نپرداختن حقوق کارمندان و معلمان و دیگر حقوق بگیران قطع بودجه ۱٧ در صدی دولت مرکزی عراق نبوده و نیست. ۵- درآمد دیگر دولت اقلیم از کار قاچاق است. کردستان عراق یکی از مراکز بزرگ اجناس قاچاق در خاورمیانه است. بیشترین کالاهای قاچاق از سیگار و مشروبات الکلی و دیگر کالاهای ضروری مردم از بازار قاچاق عراق به ایران وارد می شود. در ایران با وجود ممنوعیت مشروبات الکلی، میزان مصرف این کالا بسیار بالا است. سیگار هم همینطور ... شاید خیلی ها هنوز نمی دانند که بخش عمده این محصولات در همین کردستان و در مراکز حفاظت شده در مناطق اتحادیه میهنی و بارزانی تولید می شود. کارخانه های تولید مشروبات الکلی قاچاق و سیگار با آرم بازار همان کالا اما محتوبات تقلبی تولید و صادر می شود. درآمد حاصله از این محصولات تقلبی و بازار قاچاق، برای دو حزب حاکم و سرانشان کم تر از درآمد معاملات تجاری و دریافتی های مالیاتی و گمرکی بر هزاران نوع کالای کشورهای دیگر نیست. ٦- در سالهای اخیر بعد از سقوط صدام و ایجاد حکومت قومی و مذهبی در بغداد، بخشی از بورژوازی شهرهای مرکز و جنوب عراق به کردستان آمده اند و سرمایه های خود را در بخش خدمات در رستوران و هتل سازی و غیره بکار انداخته اند و از کارگران عرب و کرد با دستمزد بسیار نازل بهره کشی می کنند. این ها و دیگر سرمایه دارانی که بخواهند کمی از احزاب و سران شان فاصله بگیرند، می گویند بدون شریک و سهیم کردن سران دو حزب در پروژه های اقتصادی هیچ کاری را نمیتوان شروع کرد. آنها باید سهمی داشته و بخشی از سود پروژه ها را بخود اختصاص دهند... اما از حق نگذریم اگر سران دو حزب و دولتشان آماری از درآمدها را نمی دهند و این صد در صد محرمانه و مخفی است، اما گاهی آماری از مخارج می دهند. نگاه کنیم وببینیم این آمار چقدر واقعی و چقدردروغ و فریبکارانه و ریاکارانه است: - می گویند، ٧۰ درصد درآمد اقلیم صرف حقوق های ماهیانه حقوق بگیران (فرمانبران) یعنی کارمندان و معلمان و نیروهای مسلح حزب هایشان می شود. و میگویند شماره فرمانبران از یک میلیون و چهارصد هزار نفر بیشتر است. این در حالی است که منابع موثق زیادی هستند که می گویند شماره فرمانبران بیشتر از ٧۰۰ هزار نفر نیست. حال ببینیم این آمار یک میلیون ونیمی را از کجا آورده اند؟ دو حزب بارزانی و طالبانی در طول دو دهه حکمرانی شان هر کدام صدها هزار شناسنامه و پاسپورت جعلی چاپ کرده اند و بابت آنها و به اسم فرمانبر و پیشمرگ و غیره، از بودجه اقلیم برداشته اند. پولی که به کسی داده نشده و فقط به حسابهای بانکی سران دو حزب اضافه شده است. این اسامی غیرواقعی در میان دم و دستگاه های امنیتی و نیروی مسلح و نیروهای مرزها و نیروهای ویژه هر دو حزب درست به اندازه شماره واقعی نیروهای موجودی است که واقعا وجود دارند. یعنی دو حزب دو برابر حقوق بگیران (فرمانبران) واقعی بودجه از کیسه اقلیم برای خود برداشته اند. این یک اخاذی آشکار دیگر از درآمد اقلیم کردستان است. - در همه این سالها بالغ بر ۱۰۰۰ تشکل و نهاد ظاهرا اجتماعی و مدنی از طرف اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان ثبت شده اند. این دو حزب به اسم نهادهایی که اکثرا غیرواقعی و فقط روی کاغذ وجود دارند، ماهیانه میلیاردها دیناراز بودجه و درآمد اقلیم می گیرند و به جیب خود می ریزند. سران احزاب که از کوه یا خارج کشور برگشتند نه ملک شخصی و نه ارث پدری داشته اند. اما امروز علاوه بر سرمایه گذاری های عظیم در ساختمان و تجارت و قاچاق و غیره، میلیاردها دلار به حساب های بانکی شان در کشورهای دیگر رفته است. این سرمایه ها از طریق ۵ گانه فوق حاصل شده است. سرمایه هایی که هیچ کنترل مردمی یا حتی دولتی بر آنها نیست و هیچ مالیاتی هم نمی پردازند. حال گیریم بدور از آمارهای تقلبی احزاب و در خوشبینانه ترین حالت ۵۰ درصد کل درآمد اقلیم صرف حقوق کارمندان و معلمان و پرستاران و پیشمرگانی که خود نیروی مسلح احزاب اند نه نیروی مسلح مردم و آب و برق (در همه این سال ها و تاکنون مساله آب و برق لازم کردستان حل نشده است) و تمیز کردن شهرها شده باشد. ۵۰ در صد بقیه کجا رفته است؟ این ۵۰ درصد بقیه سالانه چه مبلغی است؟ ۱۰ میلیارد لار؟ ۲۰ میلیارد و یا بیشتر! این بقیه را که می گوییم اخاذی خالص احزاب از منابع درآمد و بودجه اقلیم کردستان است. اما این ۵۰ درصد باقیمانده بعنوان پول در گاوصندوق ها یا بانک ها راکد نمی ماند. این پول ها می چرخند و سرمایه گذاری می شوند و سود می آورند و مدام بزرگ و بزرگ تر می شوند. تصور کنید این ده ها و صدها میلیارد اخاذی آشکار سالانه به جای این که به جیب سرمایه داران صاحب قدرت در دو حزب حاکم شود، صرف رفاهیات جامعه و مزد حقوق بگیران و بیمه بیکاری بیکاران و بهداشت و درمان مجانی و آموزش و پرورش مدرن (اکثر مدارس کردستان چند شیفت کار می کنند، چون جای کافی و لازم برای متقاضیان تحصیل و دانش آموزان مدارس نیست) و ساختن بیمارستان های دولتی و مدارس بیشتر و مسکن و زندگی بهتر شهروندان کارگر و زحمتکش وحقوق بگیر کردستان می شد. آنوقت ما شاهد اقلیمی آزاد و آباد و مرفه و خوشبخت بجای اقلیم بی در و پیکر و رها شده به امید خدا بودیم. شاهد اقلیمی بودیم که ۵۰ درصد جوانانش بیکار نبودند و از کردستان فرارنمی کردند. شاهد اقلیمی بودیم که بیماران بخاطر بی بضاعتی مالی و نداشتن مخارج سنگین و سرسام آور دکتر و دارو و بیمارستان نمی مردند. مملکتی که اقتصاد و دارایی هایش در دست مشتی سرمایه دار صاحب اسلحه و مافیایی است، رفاه مردم هیچ، بلکه سگ صاحب خود را نمی شناسد. کسی در مقابل جامعه مسئول نیست. در چنین جامعه ای علیرغم ظاهر فریبنده برج ها ومراکز تجاری مدرن و جنگل مجتمع های آپارتمانی...، اما از درون فاسد و تباه شده و بلحاظ سیاسی و فرهنگی و اخلاقی تا مغز استخوان ارتجاعی است. مملکتی است که بجای قوانین مدرن دنیای امروز، قوانین شرع و عشایر اجرا می شوند. کرور کرور زنانش قربانی قتل های ناموسی اند و جوانانش آوارگی و مهاجرت را بر ماندن ترجیح می دهند. اما هنوز هم وقت هست و فرصت مانده است تا هر کارگر و زحمتکش و حقوق بگیر و پیشمرگی بپرسد بقیه درآمدها و پول های این ده بیست سال کجا است؟ هر روز و هر سال چقدر نفت به ایران و ترکیه فروختید و خرج چه کردید؟ این مملکت هنوز آب و برق لازم را هم ندارد. میلیون ها کارگر کارخانه و معادن و نفت و خدمات و حمل ونقل و دستفروش و کودکان کار نه مزد درست حسابی دارند، نه مسکن مناسب ونه بیمه اوقات بیکاری... پس درآمدهای چند صد میلیاردی این سال ها چه شد؟ کجا رفت؟ هنوز وقت و فرصت هست که هر روز در کارخانه و مدارس و بیمارستان ها و محلات کار و زندگی و در خیابان ها تجمع کرد و گفت، صاحبان قدرت و پول و اسلحه، بیش از این نمی توانند با جواب سر بالا و محول کردن نان و زندگی مردم به ندادن بودجه ۱٧ درصدی در یک سال اخیر مردم را قانع کنند. نمی توانند بیش از این کلاه سر مردم گذاشته و ساکتش کنند. نمی توانند و نباید گذاشت بیش از این شانه بالا بیندازند و به مردم بگویند، بروید بمیرید. بگویند، "ما پیشمرگ بودیم و جنگیدیم وحق خودمان است صاحب مملکت باشیم!" سرمایه داران و سران احزاب حاکم باید بیایند و به مردم بگویند، تا حالا چقدر نفت فروخته اند. چقدر گمرکات ومالیات گرفته اند؟ سودهای حاصل از سرمایه های میلیاردی این درآمدها در این سالها چقدر بوده است؟ در بخش صنعت ساختمان و برج ها و مراکز عظیم تجاری و مالی و صادرات و واردات انحصاری این دو حزب چقدر سرمایه گذاری شده است؟ سود حاصله از این ها چقدر و کجا است؟ همه این آمارها دو دهه است در پستوی حجره های سران این دو حزب مخفی مانده است. نه تشکیلات این دو حزب از بالا تا پایین و نه دولت کارتونی شان از پارلمان تا هیات دولت و غیره هیچ کس از این درآمدها و سرمایه های نجومی و سودهای کلان مطلع نشده است. هر کس خواسته کاری کند تنها با شراکت این دو حزب کرده است. در دولت اقلیم هیچ پروژه صنعتی و تجاری و مالی و غیره مستقل و بدون سهام سران دو حزب وجود ندارد. کارگران و زحمتکشان و مردم کردستان می پرسند سالانه چند میلیارد به حساب های سران و سرمایه داران دو حزب ریخته و اضافه می شود. آیا به مردم کردستان گفته اند در کدام بانک کشورهای دنیا حساب مالی دارند؟ بانکدارهای ترکیه و ایران و امارات و لبنان و اردن و چندین کشور اروپایی و امریکا و چین و روسیه از حضور نقدینه های سران سرمایه دار احزاب حاکم در بانکهایشان خبر می دهند. میزان این پول ها چقدر است؟ تنها پول های جمع شده دراین بانک ها، بودجه و مخارج چند سال رفاهیات جامعه از اب و برق و مسکن و حقوق کافی و بیمه بیکاری به همه بیکاران از جمله زنان خانه دار و شغل برای دستفروشان و منع کار کودکان و رفتنشان به مدارس مجانی و درمان مجانی ... را تامین خواهد کرد! حالا کلاهتان را قاضی کنید، آیا دولت اقلیم بحران دارد؟ پول ندارد؟ سرمایه نیست؟ نه. دولت اقلیم بحران ندارد. دو حزب حاکم و سران و وابستگان سرمایه دارشان نمی خواهند اصل سرمایه و سودهای نجومی شان کم شود. یک دینار هم نباید کم شود. حساب آنها جدا است و زندگی مردم هم جدا. آری . واقعیت به این سادگی و روشنی است. سرمایه و سود سرمایه داران و احزابشان دچار بحران نیست. زندگی مردم، حقوق کارگران و معلمان و پرستاران و سربازان (پیشمرگان)، نان سفره امروزشان، داروی مریض هایشان، تحقیر شدن کارکنان و کارگران و دستفروشان و کودکان خیابانی و زنان تن فروش ... این ها دچار بحران اند. نه احزاب و دولت اقلیم. اگر بحران احزاب بود تا کنون یک تلویزیون یا روزنامه و دیگر ابزارهای تبلیغی شان از بی پولی بسته می شد! ازمخارج سفرها و خوشگذرانی شان در هتل های لوکس کردستان و اروپا کم تر می شد. از فسق و فجورشان در کلوب های شبانه و قمارخانه های کردستان و اروپا، کم تر می شد. از تعداد کاسه لیسان دوروبرشان و مقرات و کاخ های چند هزار متر مربعی کم می شد... سوال این است که چرا بخشی از این سرمایه ها صرف ایجاد اشتغال برای مردم نمی شود. صرف تامین دارو و مسکن برای بی مسکن ها نمی شود؟ صرف خدمات اجتماعی و رفاهی ، آب و برق و حمل و نقل و غیره نمی شود؟ می گویند روزی یکی از سران این احزاب گفته است، بچه تا گریه نکند مادر به او غذا نمی دهد. ما هم تا مردم فریاد نزنند و دادشان بلند نشود چیزی نمیدهیم. در فرهنگ بورژوایی ناسیونالیسم کرد یکی از راه های حفظ قدرت و ثروت فقیر و محتاج نگه داشتن مردم است. می گویند اگر مردم به ما محتاج نباشند ما را نمی خواهند. باید همیشه نیازمند نگه شان داشت. اگر نیازمند نباشند، رویشان زیاد می شود و توقع شان بالا می رود و دنبال ما نمی افتند. ما نمی دهیم مگر آنها بخواهند و التماس کنند. برخلاف بورژواهای عاقل تر دنیا که می گویند سهم کمی از ثروت و سود را به کارگران و مردم می دهیم تا صدایشان در نیاید و عصیان نکنند. در کردستان وقتی شغل و کار مناسب و درآمد مناسب نیست باید رفت و پیشمرگ شد. اگر بخواهی داخل آدم حسابت کنند باید رفت و عضو و کاسه لیس یکی از احزاب شد. همه از سر نیاز وابسته به احزاب حاکم می شوند و به آنها رای می دهند... از سر ناسیونالیسم و کردایه تی هم عده ای جذب این احزاب می شوند و قدرت احزاب و بورژوازی را قدرت کردها (قدرت خود) می پندارند... ناسیونالیسم و تحمیق مردم که کردها همه برادرند و تمرکز قدرت و ثروت دست احزاب حاکم بدون هیچ کنترل مردمی و قانونی...، از دلایل ماندگاری این احزاب هستند. با اینوصف با هیچ معیاری دولت اقلیم کردستان را دولت مردم کردستان نمی توان نام نهاد. هنوز و بعد از دو دهه، خلا یک قدرت سیاسی واحد تود ه ای با شرکت کارگران و زحمتکشان و اکثریت مردم کردستان وجود دارد. پر کردن این خلا یعنی سازماندهی حاکمیتی توده ای با شرکت مستقیم اکثریت شهروندان جامعه مبتنی بر قوانین متمدن و پیشرفته...، ضامن تامین آزادی و رفاه و امنیت جامعه کردستان است. احزاب حاکم با روی خوش قدرت و ثروت را به اکثریت صاحبانش نخواهند سپرد و تا آخرین قطره خونشان از آن دفاع خواهند کرد. اما آنها با هر اندازه سرکوبگری و ستم، در مقابل خیزش اجتماعی کارگران و زحمتکشان و زنان تحت ستم و جوانانی که به دلیل بی ا فقی گروه گروه از کردستان فرار می کنند، نمی توانند مقاومت کنند و تسلیم خواهند شد. نطفه های این تعرض و مقاومت توده ای در اعتراضات اخیر سلیمانیه و شهرهای اطراف، تظاهرات و تجمع در میادین و خیابان های شهر و اعتصابات کارگری و معلمان و پرستاران بسته شده است. در بعد سراسری هم اعتراضات توده ای عظیم در بغداد با شعار نه قومی نه مذهبی کردن جامعه، عرصه دیگر مبارزه برای رهایی در سراسر عراق است.
اکتبر ۲۰۱٦
|