جدال طبقاتی یا نزاع جناح های حاکمیت!
مظفر محمدی
دور جدید مبارزات مردم کردستان عراق بخصوص در بخش تحت حاکمیت جناحی از ناسیونالیسم کرد یعنی اتحادیه میهنی و متحدینش شروع شده است. این بار نیز احزابی که خود بخشی از حاکمیتی به نام اقلیم کردستان را تشکیل می دهند، لباس عوض کرده و به میان مردم رفته اند تا بگویند، حق با شما است، اما ما مقصر نیستیم. ما هم با شما و در کنار شماییم تا "حق" مان را از مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان و حزبش بگیریم! این یک شیادی محض است. حضور سیاستمداران و مبلغین اتحادیه میهنی و گوران و اسلامی ها در اعتراضات و تظاهرات مردم جز یک شعبده بازی و تبدیل کردن تجمعات مردم به آلت دست خود نیست. این سیاست و عمل به همان اندازه که نگران کننده و توهین به مردم است به ان اندازه هم مسخره و خنده دار است. نگران کننده است چرا که این اولین بار نیست که این اتفاق می افتد. دوره های قبل هم گوران وانمود می کرد که نماینده اعتراض مردم زحمتکش علیه جناح دیگر حاکم یعنی حزب بارزانی است. اما مردم کردستان باید بدانند که صحنه سیاسی کردستان شاهد دو جنگ و دعوای کاملا مجزا و متفاوت از همدیگر است. از طرفی جناح های بورژوازی حاکم کرد بیش از دو دهه است در جنگ و جدال تقسیم قدرت و ثروت با هم اند. هر کدام سهم بیشتری از قدرت و سرمایه و ثروت اجتماعی ای که از مردم غصب شده است را می خواهند. از طرف دیگر جنگ و جدال اکثریت مردم زحمتکش کردستان از کارگر و معلم و کارمند و پرستار با کل حاکمیت احزاب در سراسر کردستان است. جدال اول تا کنون توانسته است مانع بهم پیوستگی مبارزه زحمتکشان در سراسر کردستان شود. بخش تحت تسلط بارزانی را از بخش دیگر جدا و منفعل و بی صدا کرده است. شاید مردم عادی منطقه تحت تسلط بارزانی به خود حق می دهند که در مبارزه مردم بخش های دیگر کردستان خود را شریک ندانند، چرا که این مبارزه را مبارزه خود و مستقل از جدال جناح های حاکمیت نمی بینند. ان را دعوای اتحادیه میهنی و گوران و بخشی از اسلامی ها با حزب بارزانی تلقی می کنند. از طرف دیگر خود را به تنهایی ناتوان از سازماندهی یک مبارزه و اعتراض مستقل از همه جناح های بورژوازی حاکم می بینند. این وضعیت، منطقه ی تحت حاکمیت حزب بارزانی را از مبارزه و اعتراض اجتماعی مردم مصون کرده است. اگر کارگران و زحمتکشان سلیمانیه و شهر و شهرک های دیگر با صف مستقل خود به میدان بیایند، راه را برای پیوستن بخشهای دیگر کردستان به مبارزه سراسری هموار می کنند. اما تا زمانی که پرچم و سخنگویان جناح طالبانی و گوران و اسلامی ها در اعتراضات و تظاهرات و مبارزات مردم دیده می شود، هم توقع پیروزی بیهوده است و هم انتظار یک مبارزه سراسری و مستقل غیر قابل انتظار است. سخنگویان و رهبران تجمعات و اعتراضات و اعتصابات کارگران و کارمندان و معلمان و دیگر اقشار زحمتکش کردستان، نه فقط حزب بارزانی بلکه کل احزاب حاکم را مورد خطاب قرار داده و پاسخگو می دانند! باید از احزابی که در همین منطقه سلیمانیه و اطراف صاحب قدرت و ثروت و نیروی نظامی و نهادهای دولتی و پلیسی و سرکوب اند، پرسید، این همه ثروت و مکنت و قدرت و اسلحه و جیره خوار را از کجا آورده اید؟ باید از آنها پرسید، شما که دو دهه است در قدرت و ثروت جامعه از گمرکات و نفت و تجارت و سرمایه گذاری و شرکتهای عظیم و کارتل های مالی قدرتمند شریکید، با چه رویی در صف مردم می ایستید و طرفدار حق طلبی مردم می شوید. اگر حقی است پیش شما است. تنها یک دهم ثروت سران حزب طالبانی و گوران و اسلامی ها بودجه تامین حقوق و دستمزدها و رفاهیات کل این منطقه را کفایت می کند. این احزاب که اکنون تلاش می کنند خود را به درون مبارزات مردم بکشانند و به نفع خود علیه جناح رقیب و برای تصفیه حسابهای قدرت و ثروت بکار بگیرند خود نیز پاسخگویان اصلی به مطالبات مردم اند. صف تجمعات اعتراضی مردم باید از حضور و تاثیرنمایندگان احزاب فرصت طلب و حاکم، پاک شده و مستقل و سر پای خود بایستد. پیام زحمتکشان سلیمانیه به مردم اربیل و دهوک و غیره این است که همه ما در یک طرف ایستاده ایم و کل احزاب حاکم از کوچک تا بزرگ در طرف دیگر. ما خواهان تشکیل یک هیات بازرسی مردمی برای رسیدگی به حیف و میل و غارت دارایی های کردستان توسط همه احزابی هستیم که در حاکمیت شرکت داشته اند. حتی یکی از این احزاب ولو برای مدت کوتاهی در پارلمان یا دولت یا دستگاه های نظامی و قضایی نشسته باشند، از این بازپرسی مبرا نیستند. احزاب حاکم در سراسر کردستان از خانقین تا زاخو در مقابل فقر و بیکاری و عدم پرداخت حقوق کارگران و کارمندان و معلمان و در مقابل ستم و تبعیض و استبداد و غارت دارایی های جامعه، مسوولیت مشترک دارند. تنها نیرویی می تواند جلو ادامه غارتگری و سوداندوزی سرمایه داران حاکم در کردستان را بگیرد و حق خود را از گلویشان بیرون بکشد، نیرویی است که حساب خود را از همه جناح های حاکم و اختلافات آنها جدا کرده و کل حاکمیت را مورد سوال قرار دهد. اکنون احزابی در حاکمیت مانند اتحادیه میهنی و گوران و اسلامی ها که از سهم خود در قدرت و ثروت ناراضی اند، می خواهند پشت اعتراضات مردم بایستند و بعنوان عامل فشار علیه رقیب خود مورد استفاده قرار دهند. تا زمانی که اعتراضات اجتماعی مستقل و روی پای خود نایستد، رهبرانش را جلو نفرستد و خود را سازمان ندهد، نیرویش را بهدر داده و سیاهی لشکر نزاع های احزاب حاکم می شوند. به هیچ حزبی در حاکمیت نباید اجازه داد هم نقش حاکم و هم اپوزیسیون حاکمیت را بازی کند. این فرصت طلبی بی شرمانه را نباید پذیرفت. برای اکثریت مردم جامعه کردستان تنها یک جدال و مبارزه برسمیت شناخته می شود و آن جدال طبقات زیر دست، کارگران مزدی، حقوق بگیران جزء و کلیه زحمتکشان در مقابل طبقات دارا و سرمایه داران و احزاب حاکم آنها است. این یک جدال طبقاتی است. جریاناتی که میخواهند مرز طبقات را شکسته تا هم از توبره بخورند و هم از آخور، باید از صفوف زحمتکشان طرد شوند. اینها مجرمین نان و زندگی و آزادی مردم در صفوف قربانیان هستند. جای احزاب شریک در حاکمیت در میان مردم نیست. جدال جناح های مختلف سرمایه داران و احزاب ناسیونالیست کرد در هر سطحی میدان بازی مردم نیست. جبهه مردم درست در مقابل همه آنها است. تجربه تشکیل جبهه گوران در مقابل اتحادیه میهنی تجربه زنده ای است. گوران که تا دیروز در صفوف اتحادیه میهنی سرش در آخور غارت دارایی های جامعه بود، زمانی از سهمش ناراضی شد، بعنوان اپوزیسیون و صدای کاذب و فرصت طلبانه ی نارضایتی مردم ابراز وجود کرد. مدت کوتاهی نگذشت که این جریان در شکاف اختلافات احزاب حاکم جای محکم تری یافت و سهم قدرتش را گرفت. آنوقت مردم ماندند و محرومیتهایشان و فقر و گرسنگی و بی حقوقی. مردم نباید بگذارند این سناریو تکرار شود. در کردستان اساس بر حاکمیت احزاب بورژوایی و ناسیونالیست است و سرمایه داران وابسته و غیر وابسته این احزاب کل قدرت و ثروت را قبضه کرده اند. بحث بر سر حاکمیت اقلیتی سرمایه دار و میلیاردر در کردستان است که کل ثروت جامعه را در واقع به غارت برده اند و در مقابل اکثریت کارگر و زحمتکش و کارمند و معلم و سرباز و پیشمرگ، هیچگونه مسوولیتی برعهده نمی گیرند. عشیره ای بودن، خانوادگی بودن و عقبماندگی بورژوازی کرد ذره ای از این واقعیت کم نمی کند که در حاکمیت احزاب ناسیونالیست کردستان عراق شبکه ای عظیم از سرمایه دارانی بوجود آمده است که در قدرت و ثروت شریک و سهیم اند. هر زمان سهم بخشی به خطر بیفتد نزاع ها شروع می شود و حتی جنگ داخلی رخ می دهد. که این اتفاق افتاده است. اعتراضات اجتماعی و مبارزات حق طلبانه مردم اگر صحنه سیاسی کردستان را صحنه و جدال طبقات اجتماعی سرمایه داران و احزابشان از طرفی و کارگران و مردم زحمتکش نبیند، به پیروزی نمی رسد و هیچ حقی بدست نمی آید. نه رفاهی تامین می شود و نه آزادی ای کسب می گردد. اما نقش مبارزه مستقل کارگران و زحمتکشان را نمی توان از توده ی بی شکل ناراضی انتظار داشت. این نقش را تنها رهبران واقعی کارگران، معلمان، کارمندان، پرستاران و زحمتکشان و دستفروشان و بیکاران می توانند ایفا کنند. رهبران رادیکال و مبارز و کمونیست هایی که هیچ منفعتی جز رفاه و خوشبختی اکثریت محرومان جامعه ندارند و افق رهایی جامعه از نکبت و فساد و غارتگری سرمایه داران را پیش روی قرار داده اند. با هیچ ترفند و چسپ ملی و کردایه تی و مذهبی نمی توان این دو بخش جامعه را بهم چسپاند. دو قطب اصلی جامعه یعنی کارگران و زحمتکشان و حقوق بگیران از طرفی و سرمایه داران از طرف دیگر هیچ منفعت مشترکی با هم ندارند. پرده ناسیونالیسم و کردایه تی و مذهب و مساجد را باید درید و به کنار زد. پشت این فریب ها و دروغ ها منفعت سرمایه داران خفته است. حتی اگر فردا احزاب حاکم توانستند حاکمیت متزلزل شان را سامان داده و حقوق های معوقه را تحت فشارهای اجتماعی بپردازند، اما این هنوز آغاز کار است. هنوز استثمار و تبعیض و ستم و انباشت و تمرکز سرمایه و سود و قدرت دست حاکمان است. هنوز از آزادیهای سیاسی بی قید وشرط خبری نیست. هنوز از رفع تبعیض و ستم و نابرابری و بی حقوق زن و بیکار و فرار جوانان خبری نیست. بنیاد سرمایه داری بر فساد نهاده شده است. بر استثمار و تبعیض و ستم و کسب سود بر گرده طبقه کارگر بنا نهاده شده است. اعتراض و مبارزه اجتماعی و طبقاتی علیه این وضعیت در کلیت آن است. تجارب مبارزات مخدوش و التقاطی و گرد و خاک سناریوهای احزاب بورژوایی و ناسیونالیست کرد، در دودهه اخیر تجارب تلخی است که تکرار آن نه تنها جایز نیست، بلکه رهبران رادیکال کارگری و اجتماعی و کمونیست ها در قبال آن یک مسوولیت تاریخی برعهده دارند. دور باطل اعتراضات و صف مخدوش امروز باید خاتمه یابد، فردا دیر است.
مهرماه ۹۵ (سپتامبر ۲۰۱٦)
|