در حاشیه انتخابات مجلس در کردستان
نوید پیام
همواره باید تاکید کرد که پشت هر کشمکش سیاسی، حقوقی و عقیدتی یک کشمکش واقعی طبقاتی درجریان است که کل جنبش ها و سنت ها واحزاب و کاراکترهای متنوع سیاسی را باید در متن این واقعیت پایه ای یعنی طبقاتی بودن جامعه مورد ارزیابی قرار داد. سوالی که طبقه کارگر ایران در هر دوره از انتخابات چه مجلس و چه ریاست جمهوری و... ، مستقل از میزان حساس بودن ونبودن آن در مقابل کل "آن طرفی ها" مطرح مینمایند این است که آیا با وجود هر تغییری که در آرایش نیروهای سیاسی موجود در حاکمییت و مدیرییت فرهنگی-اجتماعی جامعه در هر چهار سال یکبار بوجود می آید کوچکترین تغییری در زندگی من بوجود آمده یا خیر؟ ناسیونالیسم کرد با باد زدن اختلافات قومی ومذهبی وخاک پاشیدن به واقعییت طبقاتی بودن جامعه سعی دارد تا خواست ها و مطالبات بورژوازی کرد را به پرچم وافق جامعه کردستان تبدیل نماید .بنابراین مسئله ای که روبروی ماست نه فقط ضدیتی دموکراتیک با انتخابات و نشان دادن مضحک بودن تئآتر انتخابات به جامعه، بلکه متمایز نشان دادن منفعت کل بورژوازی در مقابل منفعت کل طبقه کارگر در این انتخابات و هر جدالی واقعا سیاسی دیگر میباشد .درغیر این صورت سیاست بصورت ابزاری صرف برای آژیتاسیون های ضد رژیمی کوته نگرانه در میاید که از هر گونه طرح ونقشه ای جامع وازپیش تعیین شده عاری است. نقطه انفصال کمونیسم دخالتگر طبقه کارگر با کمونیسم بورژوائی و خرده بورژوائی نه در سیاه و خاکستری بودن ها و نه در سبقت گرفتن از همدیگر در مسابقه "تحریم انتخابات" بلکه در: ١- محافظت از طبقه کارگر درمقابل ترکش هایی احتمالی که موجب انشقاق و پراکندگی میشود ٢- بالا بردن اتحاد طبقاتی هر چه بیشتر کارگر از طریق روشن تر نمودن منافع متمایز طبقاتیشان و انتقال آگاهی سوسیالیستی ٣- فراهم نمودن ماتریال و ملزومات حیاتی تحزب سیاسی طبقه کارگر...
واقعییت این است که رئوس اصلی و کنونی سیاست غرب درمنطقه تابع شکست پروژه خاورمیانه بزرگ و تغییر ریل جدی تحولات جاری میباشد. امروزه غرب نقش ایران درمنطقه بعنوان قدرتی بلامنازع و ژاندارم را به رسمییت شناخته است و کشمکش اصلیش با جمهوری اسلامی فقط و فقط بر سر رفع موانع پیش روی ادغام هرچه بیشتر بورژوازی ایران با بورژوازی غرب و درک معادلات بوجود آمده کنونی از جانب طرفین درگیر در مذاکره میباشد. .البته بورژوازی جهانی خود نیز پدیده ای یک دست ویکپارچه نیست و حامل تناقضات و شکاف هایی است کاملا واقعی که به نوبه خود بر روند و مسیر حرکت بورزواژوازی ایران تاثیر گذار میباشد. خیل تمامی احزاب و جریاناتی که تا دیروز یورتمه زنان پشت سر حمله نظامی آمریکا و غرب صف بسته بودند، از ناسیونالیست های رنگارنگ کرد تا نوری زاده ها و سازگارا ها و احزاب چپی که با موضع گیری های غیر مسئولانه و غیر طبقاتی خود عملا به امضاکنندگان جانبی حمله نظامی مبدل شده بودند همگی تاخت کنان سعی در تقدم جستن ازهم دیگر در انتخابات ریاست جمهوری دور قبل وحضور در جنبش سبز بودند. امروزه نیز سکوت و انتظار معنادار اپوزسیون ناسیونالیست کرد و به جنب و جوش افتادن شخصیت هایشان در داخل همگام با جار وجنجال های اصلاح طلبان کرد همگی نشان از قرار گرفتن این اپوزسیون در کنار بخشی از جمهوری اسلامی برای محکم کردن جا پای خود در چهارچوب معادلات مابین بورژوازی سراسری با بورژوازی کردستان میباشد. طبقه کارگر اگر کوچکترین حقی داشته باشد نمایندگان واقعی خود را که زیرتیغ زندان و شدیدترین وثیقه ها میباشند را انتخاب میکند. انتخابات در جمهوری اسلامی در هیچ دوره ای نتنها برای طبقه کارگر بلکه برای ابتدائی ترین خواست های آزادیخواهانه و انسانی جامعه ایران هیچ چشم انداز روشنی در بر ندارد و تماما علیه شان است. جمهوری اسلامی پدیده ای آسمانی و غیر زمینی نیست ، ابزار تسلط طبقه ای بر طبقه ای دیگر است. هیچ نوعی دیگر از حکومت نمیتوانست بدون درهم شکستن یک انقلاب و بدون به خاک وخون کشیدن رهبران طبقه کارگر و کمونیست های آن جامعه پروسه سودآوری سرمایه در آن جامعه را تضمیین نماید . نیاز به اختناق و سرکوب و اتکا به بی حقوقی مطلق شهروندان، ويژگي حاکميت سرمايه در ايران میباشد. کمونیست ها جدا از وظیفه اصلی خود که همانا فعالییتی است معطوف به سازمان دهی و تحزب یابی کمونیستی طبقه کارگر که کاریست مداوم و روزمره، میباید جدال های سیاسی پیش رویشان همچون انتخابات را به صحنه ای برای آژیتاسیون های سیاسی علیه بورژوازی وجنبش هایش چه پوزسیون و چه اپوزسیونش تبدیل نمایند. تجربه چند دهه اخیر به کارگران و مردم زحمتکش کردستان نیز ثابت کرده است که بازی انتخابات و برندگان و بازندگانش ربطی به کار و زندگی و منفعت آنها نداشته و ندارد. کمونیستهای طبقه کارگر موجود در کردستان هم میتوانند با بیدار نمودن حافظه تلخ تاریخی جامعه و رو کردن دست تمامی احزاب و جریانات وجنبش های منشعب از بورژوازی کرد چه داخلی وشریک در قدرت و چه اپوزسیون ناسیونالیستی موجود در خارج، و در متن این نارضایتی، خواست ها و مطالبات طبقه کارگر و مردم زحمتکش کردستان را به خواست ها و مطالبات طبقه کارگر ایران گره زده و از دل جدال انتخاباتی کنونی پرچم و قطب نمای جدال نهایی یعنی جدال کار و سرمایه را بلند نمایند.
دیماه ٩٤
|