عملیات انتحاری از نوع ناسیونالیستی

حزب دمکرات کردستان ایران به سیم آخر زده است؟

 

 

محمد فتاحی

 

اخیرا حزب دمکرات دو نوع فعالیت با عناوینی پرطمطراق داشته است؛ "عملیات های مسلحانه" در نقاط مختلف کردستان و "اعتصاب عمومی در سرتاسر کردستان".

۱- عملیتهای مسلحانه: لازم نیست کسی تخصص نظامی داشته باشد تا عملیات های پیشمرگان حزب دمکرات را نوعی خودکشی ارزیابی کند. از شمار اعضای واحدهای نظامی اعزامی دمکرات به مناطق مختلف در کردستان، طبق آمارها، اکثرا کشته و زخمی و یا اتفاقی از مهلکه گریخته اند. این را رهبری حزب دمکرات از همه دقیق تر میداند. این برای یک جریان جدی سیاسی یک اسکاندال در عرصه سیاسی و نظامی است. این را هم رهبری این حزب میداند. رهبری این حزب برای پیشمرگان فعلی خود هم پاسخ قانع کننده ای ندارد؛ نیروی خوابیده در دو دهه گذشته، نیروی جنگ با رژیمی نیست که در تمام منطقه روزانه در جنگ های منظم و نامنظم است. پاسخ رهبری حزب دمکرات برای خانواده هایی که عزیزترین های شان چنین ارزان ناگهان جنازه های زیر دست وحوش سلامی میشوند، واقعا چیست؟ مردم را قانع میکنند که کارشان عملیات انتحاری از نوع ناسیونالیستی نیست؟

۲- اعتصاب عمومی: رهبری حزب دمکرات اعلام کرده که به دلیل فعالیت های نظامی اخیرشان، اعتصاب عمومی فراخوان داده شده توسط این حزب، در سرتاسر شهرهای کردستان با استقبال عمومی روبرو و به بهترین وجه پیش رفته است. رهبری این حزب، مثل مردم در تمام شهرهای کردستان، میداند که این ادعا بی پایه است. صرفنظر از اخبار موثق در تکذیب ادعای این حزب، از نظر تحلیلی هم چنین شکست های پی در پی نظامی حمایت های سیاسی و اجتماعی را به دنبال ندارد. در اینمورد هم آیا رهبری این حزب برای دلسوزان خود و نه مردم، توضیحی برای ادعاهای بی پایه خود دارد؟

سوال بعدی این است که ادعاهای بی پایه این حزب در خدمت چیست؟ تصمیم اعزام فرزندان مردم ستمدیده به میدان های کشته شدن برای چست؟  آیا رهبری حزب دمکرات به این امر واقف نیست که بر سر زبان افتادن نامش در ایندوره بعنوان جریانی غیرمسئول، با ادعاهای بی پایه در ذهن جامعه ثبت میشود؟

دمکرات با تجربه تر از این است که این حقایق را نبیند. پخته تر از این است منافع خود را نداند. و هوشیارتر از این است که نداند چکار میکند. برای ناظر خارجی ارزیابی دمکرات به عنوان حزبی که بود با حزبی که تمرین در دوران سیاست های رژیم چنج را از سر گذرانده، متفاوت است. این حزب پس از به بن بست رسیدن پروژه آشتی با قدرت حاکمه، در سالهای گذشته در سناریوهای ارتجاعی کشورهای منطقه، جزو نیروهایی بوده که برای بازی داده شدن در چنین سناریوهای ضداجتماعی اعلام آمادگی کرده است. در تمام این دوران، بازی نکردن چنین احزابی در سناریوهای سیاه ویران کردن جامعه، غیبت عملی دولت رقیبی در مقابل جمهوری اسلامی بوده تا اینها را بازی دهد و تحرکات شان را حامی باشد.

برای کسی که برمیگردد و تبلیغات میدیای هوادار بلوک رقیب جمهوری اسلامی در منطقه در مورد "جنگ های پی در پی نیروهای کرد با رژیم ایران" را نگاهی میکند، تازه متوجه میشود که شاید تمام این "شاهکارهای نظامی و سیاسی" حزب آقای هجری برای همین انعکاس رسانه ای در میدیای مثل شرق الاوسط و العربیه و امثال اینها باید باشد تا از این طریق کسانی را راضی کند که طرف حسابشان یک نیروی جدی با قابلیت نظامی و سیاسی و اجتماعی وسیع در داخل خاک ایران است.

لابد شیوخ عرب به خود بالیده اند که این فقط جمهوری اسلامی نیست که در بحرین و یمن و جاهای دیگر میتواند شلوغ کند، بلکه آنها هم قادر به ایجاد مزاحمت نظامی و یا موش دوانی در مناطق مختلف ایران اند! دولت های مشابه عربستان وزن واقعی نیروهایی مانند دمکرات را میدانند. با این همه برای اینها نه ضربه زدن به نیروهای جمهوری اسلامی در خاک ایران بلکه دادن یک تصویر نا امن از فضای سیاسی اجتماعی ایران در میدیاهای مختلف است. عربستان در دوره های قبل با ارزان نگهداشتن قیمت نفت سعی در ایجاد فشار اقتصادی به ایران برای به تمکین کشاندن این رقیب خود در منطقه بود. بازی با نیروهایی مانند حزب دمکرات به همان هدف اقتصادی و برای ناامن جلوه دادن فضای اجتماعی ایران برای سرمایه گذاران احتمالی در دنیای غرب است؛ چیزی که جمهوری اسلامی به آن نیاز حیاتی اقتصادی دارد. با همه اینها، عربستان جا پای جمهوری اسلامی در ناامن کردن رقیب گذاشته است.

رهبری دمکرات این حقایق را بیش از هر کسی میداند. لذا نه به کله اش زده و نه اشتباه نرفته است. اما میتوان گفت به یقین به سیم آخر زده است. آمادگی رهبری دمکرات در انجام عملیات های انتحاری نوع ناسیونالیستی و ریختن دسته دسته پیشمرگانش در دهان لوله توپ های داعش های ایران و دروغ بافی در مورد استقبال عمومی از فراخوان اعتصاب عمومی اش، تنها یک حلقه از فیلم اینها برای نشان دادن قدرت خود به رقبای جمهوری اسلامی است. ادامه تحرکات ضداجتماعی و سناریو سیاهی دمکرات معلوم نیست، اما تصویر سیاسی آن نزد هم طبقه هایش در کردستان به عنوان حزب مدافع منافع سیاسی شان تغییر کرده است. نامه بیش از چهارصد نفر از فعالین و شخصیت های سیاسی و فرهنگی ناسیونالیست کرد هوادار جمهوری اسلامی در محکومیت اقدام نظامی این حزب، واقعیاتی را بیان میکند که پشت چنین احزابی را میلرزاند. فعالین سیاسی و فرهنگی و نمایندگان ادوار مجلس اسلامی اسم رمز طیف روشنفکران بورژوا- ناسیونالیست کرد است که سابقا پایه های اجتماعی حزب دمکرات و ناسیونالیست های در اپوزیسیون را شکل میدادند.

روشنفکران بورژوا- ناسیونالیست  در کردستان به زبان ساده به احزاب طبقه خود در اپوزیسیون نوشته اند که اگر شما با عربستان و ترکیه و این و آن میروید، جای ما را لطفا ناامن نکنید چون ما به موقعیت فعلی خود رضایت کامل داده ایم. بورژوازی کرد در ایران امروزه جزو انتگره بورژوازی ایران و سیستم حاکم سیاسی اقتصادی در ایران اسلامی است. اینها میدانند دمکرات ها و بقیه ناسیونالیست های کرد هم طبقه شان در اپوزیسیون خود را به زمین و آسمان میکوبند تا مقبول حاکمیت واقع شده و تحویل گرفته شوند. میدانند علت خودکشی های حزب دمکرات نتیجه بی پاسخی از دولت تدبیر و امید است. لذا حالا که خود به موقعیت مناسب خود دست یافته اند، حالا که تعداد میلیونرها و میلیاردرهای کردستان ایران بیش از مناطق کردنشین در کشورهای دیگر هم است، خطاب به دمکرات و بقیه شان میگویند لطفا برای اوضاع چرب و نرم ما مزاحمت ایجاد نکنید!

خطاب این نوشته نه دمکرات و رهبری آن است، نه روشنفکران و سخنگویان بورژوازی کرد و ارتجاع سیاسی در کردستان که حزب عزیزشان در چنین لجنزاری گیر کرده است. خطاب این نوشته نه فقط کمونیست ها بلکه هر انسان شرافتمند سیاسی است تا برگردد نگاه کند ببیند کدام انسان شریف و زحمتکشی در این جامعه کلاه حقه بازی های کردایتی سرش رفته و هنوز فکر میکند احزاب نماینده ارتجاع سیاسی در کردستان و معامله گران و به بازی گرفته شدگان اختلافات بلوک های منطقه ای میتوانند  برایشان آزادی، رفاه، سعادت و یا حتی رفع ستم ملی را به ارمغان بیاورند. خطاب این نوشته کمونیست هاست تا بروند و به کارگر و زحمتکش این جامعه بگویند نباید برای خلاصی از دست داعشی های حاکم دست به دامن احزابی شد که برای رسیدن به چیزی دست در دست هر داعش دیگری میگذارند. باید به هر انسان کارگر و زحمتکشی توضیح داد که راه خلاصی از دست ارتجاع حاکم و از دست فقر و تبعیض و استثمار، جنگ علیه وضع موجود است، قیام است و انقلاب.