چرا نباید در مراسم خانه کارگر شرکت کرد!
مظفر محمدی
مقدمه: نوشته زیر از مظفر محمدی است که قبل از اول ماه مه نوشته شده و بدلیل اینکه کمونیست بعد از اول ماه مه منتشر میشد٬ برای سایتها ارسال شد. اما و با توجه به بحثهایی که در مورد خانه کارگر و برنامه اول مه آنها و تردیداتی که در شرکت و عدم شرکت در میان طیفی در جریان بود٬ آنرا در کمونیست هم میزنیم و توجه خوانندگان نشریه را به آن جلب میکنیم. سردبیر
نشریه کار و کارگر وابسته به خانه کارگر جمهوری اسلامی در شماره اخیر خود، برگزاری مراسم های خانه کارگر در تهران و شهرستان ها را اعلام کرده است. خانه کارگر با خوشحالی اعلام کرده که مجوز مراسم های اول مه را از دولت گرفته است! در این رابطه در میان بخشی از فعالین کارگری و نهادهای تحت نام کمیته و اتحادیه و غیره که به نام کارگر و فعالین و دوستداران کارگر فعالیت می کنند این سوال و بحث مطرح شده است، حالا که دولت مجوز مراسم مستقل کارگری را نمی دهد پس بهتر است در مراسم های خانه کارگر شرکت کرد. از جمله در سنندج این طیف و نهادها مطرح و استدلال کرده اند که می رویم و مراسم را خود به دست می گیریم و هژمونی بدست می آوریم و شعارها و پیام های خود را می دهیم...! در اینجا می خواهم خلاصه بگویم که چرا شرکت در مراسم هایی که خانه کارگر اعلام کرده است سیاست و تاکتیکی نادرست و غیرکارگری است. کیست نداند که خانه کارگر تشکلی دولتی است و از همان آغاز بعنوان مانع و ترمزی بر سر راه مبارزات مستقل کارگری به میدان فرستاده شده است. این تشکل در تمام طول موجودیتش هیچ منفعتی از طبقه کارگر را نمایندگی نکرده است. رهبران خانه کارگر از جمله محجوب بعنوان نماینده و مسوول کمیسیون کارگری مجلس همواره در حرف از منافع کارگر گفته اما در عمل قوانین ضد کارگری جمهوری اسلامی مصوب مجلس اجرا شده است. قوانینی که همه با آن آشنا هستند. دستمزد ناچیز، قراردادهای سفید و ناامنی شغلی، عدم بیمه بیکاری برای میلیون ها کارگر و صدها مورد ضد کارگری دیگر. اگر خانه کارگر یک ذره منفعت طبقه کارگر را نمایندگی می کرد، در حالیکه در مجلس هم نماینده دارد، چرا حال و روز این طبقه سال به سال و روز به روز بدتر و غیر قابل تحمل تر می شود!؟ شرکت در مراسم خانه کارگر و قرار گرفتن در کنار آن و اتحاد عمل و عکس گرفتن با تشکلی دولتی و ضد کارگری، به این تشکل مشروعیت و رسمیت می بخشد. و این کاری است که نباید کرد. بخشی از کارگران از سر ناچاری و بدلیل اینکه تشکل مستقل کارگری ممنوع است در خانه کارگر اسم نوشته اند. برای مثال در سنندج صدها کارگر فصلی وساختمانی در سندیکای وابسته به خانه کارگر عضو شده اند. این بخش کارگری متوهم به خانه کارگر یا بدون آلترناتیو اند و احتمال دارد شرکت کنند. اگر در میان این کارگران کارگر سوسیالیستی پیدا شود و اجازه ی گرفتن میکروفون را ولو به مدت ۲ دقیقه داشته باشد، لابد می رود و از وضعیت طبقه اش، از نظام سیاه سرمایه داری و بردگی مزدی و از سوسیالیسم و رهایی جامعه بشری حرف می زند. اما فعالین و دوستداران سرشناس کارگران در همین شهر و یا نهادهایی که به نام کارگر کار می کنند اگر بخواهند در مراسم اول مه خانه کارگر شرکت کنند، فردای روز بعد از اول مه به کارگران عضو سندیکای وابسته خانه کارگر چه می توانند بگویند! فرض کنید ما بخواهیم یک سندیکای مستقل برای هزاران و ده ها هزار کارگر فصلی وساختمان در کردستان و یا حتی در شهر سنندج سازمان بدهیم، کارگران فصلی و ساختمانی اگر بگویند ما سندیکای کارگری خود را زیر سایه خانه کارگر داریم، به آنها چه می توانیم بگوییم! می گوییم خانه کارگر تشکل دولتی است و ضد کارگر عمل می کند پس بیایید بیرون و سندیکای مستقل خود را سازمان دهید!؟ آنوقت این کارگران حق ندارند به ما بگویند بابام جان تو دیروز در اول مه و روز جهانی کارگر شانه به شانه خانه کارگر رژه رفتید و مراسم گرفتید. الان چرا خانه کارگر بد شده؟ ما به این کارگران چه می توانیم بگویم؟ می گوییم تاکتیک بود؟ می گویم پلتیک زدیم و خواستیم سر خانه کارگر کلاه بگذاریم و مراسم اش را از آن خود کنیم؟ می گوییم رفتیم و شعارهای خودمان را دادیم؟ ... آیا این عمل ما را یاد جنبش سبز و مدافعانش نمی اندازد؟ بیایید با هم رو راست و راستگو باشیم. آیا شرکت در مراسم خانه کارگر به مناسبت اول مه یا هر مناسبت دیگر نشان از این ندارد که ما به کارگران شهرمان بی ربطیم! تلاش نمی کنیم و نمی توانیم صدها و هزاران و ده ها هزار کارگر و خانواده کارگری را بسیج کنیم و مراسم و جشن مستقل اول مه را برگزار کنیم، در میان کارگران و خانواده هایشان نیستیم، با آنها هم درد و همراه و دوست و رفیق نیستیم... ایا قبول داریم که ما تعدادی ادم جمع شدیم مغز همدیگر را می خوریم و جلسه می گیریم و دعوا می کنیم و بعد اگر شد تصمیمی می گیریم. از جمله همین تصمیم به شرکت در مراسم خانه کارگر به مناسبت اول مه! حقیقت این است که این دوستان و نهادها و فعالین کارگری دستشان به کارگر جماعت و خانواده هایشان بند نیست. فکر می کنند حالا که خانه کارگر تعدادی کارگر را بسیج کرده و جمع می کند پس فرصت است برویم حرفهای خودمان را بزنیم. لابد می گوییم خدا پدر خانه کارگررا بیامرزد که فرصتی برای ما فراهم کرده است برویم حرف بزنیم. ولی این فرصت طلبی بسیار بدی است. یک بد آموزی، یک توهم پراکنی و تطهیر خانه کارگر و مشروعیت دادن به این نهاد ضدکارگری دولتی و آبرو خریدن برای آن است. کارگر را متوهم می کنیم که جمع شدن دور خانه کارگر و سندیکاهایش کار بدی نیست. متوهم می کنیم که خانه کارگر را می شود تحمل کرد و پذیرفت، می شود با آن اتحاد عمل کرد، کار مشترک کرد، اول مه مشترک گرفت، با آن عکس گرفت و به آن رسمیت داد...! کسانی که به نام فعالین مستقل کارگری و یا نهاد کارگری می روند در مراسم اول مه خانه کارگر شرکت می کنند تا بلکه به این بهانه اجازه حرف زدن و بیانیه خواندن را داشته باشند، اگر حرفهای طلایی هم بگویند به جیب خانه کارگر می رود. خانه کارگری که راسیسم و ضدیتش با کارگران افغانی برای همه آشکار است. تازه مگر خانه کارگر هم از منفعت کارگر نمی گوید؟ چرا می گوید. گاهی بیشتر از ما. مگر محجوب خواهان ۳ میلیون دستمزد برای کارگران نبود؟ اما کیست نداند که حرف زدن از حقوق و منفعت کارگر چیزی است و عملکرد ضد کارگری خانه کارگر و محجوب چیز دیگر. آن را می گویند تا برای مهار زدن به مبارزات رادیکال کارگری و بی اراده کردن کارگران توجیه داشته باشند. نباید در مراسم خاه کارگر بمناسبت اول مه شرکت کرد. نباید این تشکل دولتی و ضدکارگری را مشروعیت و رسمیت داد و برایش آبرو خرید. نباید کارگران را به این نهاد ضد کارگری متوهم کرد. باید هر گونه تلاش دولت و سرمایه داران را برای تظاهر به کارگر دوستی و احترام به اول مه و غیره خنثی و افشا کرد. باید دورویی، فرصت طلبی و فریبکاریشان را برملا کرد. کاری نکنید که بگوییم صد رحمت به اول مه های ولو با شرکت فعالین و دوستداران کارگران، ولو بدون حضور وسیع خانواده های کارگری در تجمعات و گل گشت ها و غیره!! سنندج به شهر اول مه های کارگری مشهور است. این سنت را کور نکنیم! کارگران و خانواده های کارگری که در شهرهای بزرگ سر به صدها هزار و میلیونی می زنند می توانند جشن کارگری اول مه خود را مستقل از هیاهوی فرصت طلبان و تبلیغات دولتی از زبان خانه کارگر، برگزار کنند. در محلات و در پارک ها و هر جا ممکن است دسته دسته و هزاران کارگر و خانواده های کارگری دور هم جمع شده و اول مه روز جهانی و همبستگی طبقه کارگر جهانی را جشن بگیرند. بگذارید همه مردم شهر، همه بچه ها و بزرگ ها و پیر و جوان شهر بدانند که اول مه روز جهانی کارگرا ن و خانواده هایشان است. روز هیچ تشکل دولتی و هیچ دولت و طبقه سرمایه دار نیست. روز کارگر ورای مذهب و مرز و ملیت و جنسیت است. روز کارگر مبارک باد!
۱۰ اردیبهشت ۹۵ ( ۲۹ آوریل ۲۰۱٦)
|