افعی پوست میاندازد در حاشیه انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران
وریا نقشبندی
دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با خدمت گرفتن تمام نهادها و دستگاههای دولتی میرود تا دور جدیدی از انتظارات و توقعات جامعه را به نفع سیاستهای اقتصادی سیاسی حاکمیت به بیراه بکشاند. خاصیت چنین انتخاباتی برای جمهوری اسلامی تنها در این است که سطح توقعات و مطالبات بیشتر آحاد توده زحمتکش جامعه را در پایین ترین سطح نازل نگه دارد. هر چند ساده انگارانه خواهد بود اگر بر این باور نبود که نمانیدگان مجلس شورای اسلامی که با رای مردم یا با تقلب در انتخابات به مجلس راه خواهند یافت منافع قشر یا اقشاری از جامعه را تامین نخواهند کرد. این اقشار میتواند بازاریان و یا صاحبان خرد و درشت سرمایه باشند یا طیفهای مختلف قومی و مذهبی که برای سهیم شدن در بخشهای از قدرت حاضرند کاسه لیس هر دسته و جناحی از جمهوری اسلامی شوند. هفته قبل خامنه ای نیز در یکی از سخنرانی هایش از مخالفین حکومت درخواست کرده بود که در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان شرکت داشته باشند، نمونه همین فراخوان دادن را در انتخابات گذشته ریاست جمهوری ما شاهد بودیم. در هر دوره از معرکه انتخابات در ایران برخی جریانات در قالب اپوزوسیون همیشه نسبت به جمهوری اسلامی توهم داشته اند و از هر فرصتی در جهت بازی داده شدن در قدرت سعی کرده اند استفاده کنند. قبل چنین رویکردهای از جانب رهبری ، این جریانات با کله در این مسیر گام نهاده بودند اما تنها فرقی که با این دوره اخیر داشته را باید در اعلام موضع رهبری در به رسمیت شناختن آن دانست. جمهوری اسلامی دشمنان داخلی و خارجی خود را خوب میشناسد، میداند کدام جریان و گروه و جنبش از پا نشناخته ای خود را آویزان عبای روحانی و امیر کبیر وقت کرده اند. میداند احزابی هستند که در گوشه های از مرزها اطراق کرده اند و منتظر چراغ سبزی هستند تا پای میز مذاکره و زد و بند بنشینند. میداند آخر و عاقبت اقمار ناسیونالیست و چپ ملی مانند توده ، راه کارگر، ملی و ملی مذهبی ها به خط شدن در رکاب یکی از جناحهای رژیم خواهد بود. علت چنین رویکردی را بایست در جایگاه طبقاتی، اجتماعی اپوزوسیون های جمهوری اسلامی دید نه فقط در فراخواندن آنها از جانب حکومت و شخص رهبری. اینکه انتخابات در ایران بی رنگ شده، مردم آگاه شده اند و گول رژیم را نمیخورند، شعارهای از این دست، سطحی گرایانه و بی محتوا میباشد. اتفاقا به ترویج یک باور غلط در جامعه یاری میرسانند که مردم هیچگاه گول نمیخورند، مردم دنباله رو این جناح و آن جناح رژیم نمیروند. اتفاقا باید با صدای بلند رو به جامعه اعلام کرد که شما گول خوردید، هم این دوره و هم در دورهای قبلی گول خوردید. شما مردم سند فقر و فلاکت خود را با عرق جبین خود امضا کردید و امروز روزی میباشد که با پشت دست بر دهان هر طیفی از مدافعان حکومت و اپوزوسیون های قداره کش از حکومت رانده کوبید. رژیم اسلامی سیاسات بی اعتبار کردن اپوزوسیون به معنای خاص کلمه را در پیش گرفته و به این وسیله میخواهد فضای جامعه را نسبت به تحزب گرای، اعتراض و اعتصاب خارج از دست های حکومتی از هرجناحش را نا امید و مایوس کند. کیست که نداند تمام عمر ننگین جمهوری اسلامی بر مبنای سرکوب، تحمیق و قهقهرا بردن جامعه بوده. هر چقدر انتخابات در ایران بی رنگ تر و بی اعتبارتر شود، تا زمانی طبقه کارگر آن جامعه، زنان و جوانان و اقشار مختلف آن جامعه نتوانند بر یک سری خواسته های مشترک متحد گردند، شانس اینکه بتوان انتخاباتهای ایران را تحریم کرد و بساط تحقیر و تحمیق کردن جامعه را یکبار برای همیشه برچید. اپوزوسیونی که نداند دعوت مخالفین حکومت در این دوره نه تنها از سر ضعف نیست بلکه از سر قدرت میباشد، هیچگاه از موضع قدرت با جمهوری اسلامی درنخواهند افتاد. این بخش از اپوزسیون که از چپ و راست را میتوان در آن یافت هنوز به بلوغ فکری نرسیده اند که چطور بعد از سی و اندی سال هنوز جایگاه جمهوری اسلامی را در موضع ضعف و بن بست میبینند ولی نتوانسته اند این دمل چرکین را بخشکانند؟! دلایل آن را میتوان درعدم آگاهی طبقاتی و اجتماعی،عدم شناخت ازجامعه ایران وجمهوری اسلامی به عنوان یک سیستم بورژوایی با تمام مختصات یک جامعه سرمایه داری، نه فقط یک سری آخوند بی سواد، ریش دراز دانست. دلایل نامربوطی این اپوزوسیون به جامعه و حاشیه ای بودن آنها و تا جایی که به جریانات چپ آن برمیگردد بعلاوه عدم باور به قدرت طبقه کارگر، عدم ارتباط با جامعه و طبقه کارگر بر شمرد. آن بخش از اپوزوسیون بورژوایی که در هر دوره از انتخابات در ایران در مقابل یک جناح جمهوری اسلامی کاسه گدایی به دست میگیرند، اپوزوسیون خائن نیستند بلکه فرزند آق شده جمهوری اسلامی میباشند. آنها دنبال هر فرصتی میباشند که به آغوش پدر بازگرداند و مورد مهر و رحمت پدرانه قرار بگیرند. تتمه ای این جریانات را نیز میتوان در میان اقشار از جامعه یافت، به همین خاطر میبایست اذعان کرد که جامعه ایران یک جامعه یکدست با منافع مشترک نیست. اپوزوسیون چپ بورژوایی نیز تضعیف حاکمیت را در درون دعواهای درون خانوادگی حکومت جستجو میکند، آنها بر این باورند که خودخوری جناحهای درون حکومتی باعث تضعیف نظام میگردد. به همین دلیل قصد داشتند مردم را به عنوان گوشت دم توپ دراعتراضات انتخاباتی سال 88 بدون کشتی گرفتن با موسوی و کروبی قرار دهند. نگاه غالب این اپوزوسیون به مراتب خطرناک تر از آن دسته دیگر از اپوزوسیون بورژوایی میباشد که کاسه گدایی جمع آوری رای بدست میگیرند. بردن پتانسیل های اعتراضی جامعه و نارضایتی های توده ای در پشت دعواهای درون حکومتی به نام انقلاب خیانت بزرگی به طبقه کارگر و گرایش کمونیستی در جامعه میباشد که باید از سوی کمونیستها و فعالین کمونیست در دورن طبقه کارگر افشا و ترد گردد. نقش و جایگاه انتخابات مجلس شورای اسلامی و دامنه اهمیت آن برای رژیم اگر بیشتر از انتخابات ریاست جمهوری نباشد قطعا کمتر نیست. به همین دلیل است که از راس تا پایین تمام نهادهای حکومتی به تقلا میافتند تا بتوانند امر انتخابات را با مشارکت مردمی به سرانجام برسند، اهمیت این مسئله در این میباشد که اگر با بی تفاوتی آحاد جامعه مواجه شوند، خشم و انزجار عمومی از عملکرد دولت بصورت فرو خورده باقی خواهند ماند و در عین حال مافیای جمهوری اسلامی در ذهن جامعه و دنیا بی اعتبار خواهد شد. اما با هر درجه متوهم کردن جامعه که ناشی از امکان گرایی مردم میباشد میتوانند بستری را فراهم کنند تا ترکش نارضایتهای جامعه را در جنگ و دعوای به اصطلاح نمایندگان منتخب مردم هدایت کنند. بی گمان نه از دل دولت و کابینه وزرا چیزی به نفع کارگران و زنان و قشر آسیب پذیر جامعه میماسد نه مجلس شورای اسلامی اما سیاست امید و انتظار و پیگیری خواسته های جامعه از کانال مجلس و نمایندگان آن حربه ای کهنه و ریشه دار است. مجلس شورای اسلامی میعادگاه تعدد نظرات جناح های مانده و رانده در قدرت میباشد به این مثابه که بتواند در پروسه سهیم شدن درمنافع اقتصادی و سیاسی کشور نفعی برده باشند. دولتهای وقت در هر دوره ای پس از دادن وعده های سرخرمن شان رو به جامعه، با موجی از انتقادات و نارضایتهای عمومی مواجه میشوند، لازمه جلوگیری از اعتراضات همه گیر، وجود لابی های میباشد تا به واسطه دادن امتیازاتی به قشر یا اقشاری از جامعه و سردواندن اقشار دیگر بتوانند توهم پیگیری مطالبات را تنها از مجرای قانونی که مجلس میباشد متحقق کند. اینکه انتخابات در ایران بی ربط به خواسته ها و مطالبات طبقه کارگر و اقشار زحمتکش جامعه میباشد شکی نیست، شعاری که اکثر سازمانهای سیاسی در اپوزوسیون ایران در هر دوره ای خطاب به جامعه ایران گوشزد کرده اند اما نمیتوان اعلام کرد که این چنین انتخاباتهای بی ربط به به خواسته های تمام آحاد مردم میباشد. این یک فریبکاری بیش نیست و به متوهم نمودن جامعه بیشتر یاری میرساند.مهندسی انتخابات در تحمیق جامعه برای به صف کردن توده های مختلف در روز رای گیری تنها منوط به شروع و پایان تاریخ انتخابات نیست بلکه از زمان سرکار آمدن هر دولتی این مهندسی آغاز میشود تا تعویض دولت بعدی. در حقیقت سناریو انتخابات ریاست جمهوری در هر دوره برآمده از تقابلات و سبک و سنگین کردن مسئل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در مجلس شورای اسلامی میباشد. به این معنا که زمینه سازی برای جهت گیری های آتی که در گرو ایجاد توازن در بیان جناحهای مختلف امیباشد از کانال مجلس شورای اسلامی هدایت میگردد. جمهوری اسلامی در طول حیات خود بنا بر چند دلیل توانسته در بوق و کرنای انتخابات در ایران کرده و اصطلاحا به خود رسمیت دهد: اولین دلیل به میدان کشاندن توده مردم برای رسمیت دادن به خود مصادف با دوره ای بود که موج اعدام های فله ای، سرکوب تمام جنبش های مخالف از هر جنسی انجام شده بود. نفرت و کینه مردم از نظام حاکم بی حد و حصر بود و بهانه های مختلف علیه رژیم اعتراض و تظاهرات میکردند. در آن زمان مهر دار کردن شناسنامه در روز انتخابات ترفندی بود که چند دوره مردم را مجبور به کشاندن به پای صندوقهای رای کرد. سبد کالای روزانه مردم بوسیله کوپن تهیه میگردید، خود تهیه کوپن ها بمعنی نشان دادن شناسنامه با مهر شرکت در انتخابات بود. شرکت در دانشگاه جهت ادامه تحصیلی بدون شناسنامه مهر خورده از محالات بود. دانش آموزان دبیرستانی تحت کنترل شدید مدارس به خط میشدند تا در انتخابات شرکت کنند. اشتغال در ادارات از جمله مدارس،بیمارستانها و جاهای دیگر بدون داشتن مهر بر شناسنامه امکان نداشت. دومین دلیل مصادف بود با دوره اصلاحات. در آن دوره توهم اصلاح جمهوری اسلامی و بحث آزادی های سیاسی با بازیگری سید خندان سر تیتر تمام روزنامه ها، تبلیغات تمام بنرها در سطح کشور بود. در آن دوره نیز جریانات و جنبش های بودند که از فرط شوق اطلاعیه میدادند و مردم را به شرکت در انتخابات هم ریاست جمهوری هم مجلس شورای اسلامی فرا میخوانند. سومین دلیل یعنی دوره ای که خجولان اصلاح طلب در پوزسیون و اپوزسیون دیگر کارت برنده ای در اختیار نداشند. سراب دلپذیر اصلاحات بمانند کابوسی بساط فرصت طلبی و عوام فریبی شان را بهم ریخت. دولت مستضعفین اینبار بازیگر زمانه بود، شعار مستضعف پناهی احمدی نژاد با واریز کردن یارانه هر ماه به حساب ها از یک طرف و فقر و بیکاری و فحشا از طرف دیگرکه مردم را به تنگ آورده بود توانست بار دیگر حوزه های رای گیری را توسط بخشی از جامعه شلوغ کند. چهارمین دلیل منوط به دوره تدبیر و اعتدال میباشد. بحران تحریمها، تداوم فقر و بیکاری و فحشا، تقابل دوباره جناحهای چپ و راست در حکومت که از دل آن دولت روحانی بیرون آمد. در تمام این دوره ها رقابت میان جناحهای مختلف حکومتی گاه بصورت نهان و گاه آشکار خود را نشان داده است و مجلس شورای اسلامی همیشه گرداننده اصلی این سناریوها بوده و هست. از دل مجلس مجلس شورای اسلامی است طبقه کارگر روز بروز بیشتر استثمار میشود، قوانین ضد زن توسط همین نمایندگان منتخب در دستور کار دولت قرار میگیرد. چیدن مهره های بد و بدتر در مجلس و جناحهای درون رژیم در این دوره مصادف با درآوردن مهره "بدک" از صندوقهای رای بود. تعمیم دادن سیاست " بد" و "بدتر" به جناح های اصلاح طلب و اصولگرا مستلزم بیرون آوردن جناح معتدل تر یعنی " بدک" بود. با این اوصاف میتوان گفت : اختلاف نظرات و شاخ و شانه کشیدن ها این جناحها در مجلس شورای اسلامی از شروع هر دوره تا دوره بعدی فضای جامعه را به نفع مهندسی کردن انتخابات ریاست جمهوری ملتهب میکنند. دولت روحانی بمانند دولتهای قبل نیاز دارد موافقین و مخالفین خود را از کانال مجلس شورای اسلامی هدایت و رهبری کند، میخواهد رای همه آنها را داشته باشد، خاصیت جناحهای اصلاح طلب و اصول گرای مجلس در همین خصیصه است. هزیمت دادن دامنه اعتراضات و نارضایتهای توده ای به دو جناح مخالف و موافق دولت بعد از تو زرد در آمدن دولتهای به اصطلاح برآمده از رای مردم. با این اوصاف ساده انگارانه خواهد بود که تلاش حکومت برای به میدان وارد آوردن زنان، جوانان، طبقه کارگر و اقشار آسیب پذیر دیگر در ایران برای حضور درعرصه انتخابات را تنها به پای دمکراسی جلوه داده انتخابات در ایران نوشت، یا اینکه تنها به دنبال رسمیت دادن به موقعیت خویش است. جمهوری اسلامی هم دغدغه رسمیت داشتن دارد هم ندارد، هم بحران سازی میکند هم دغدغه بحران داشتن دارد. برای جمهوری اسلامی انتخابات بمانند افعی میباشد که پوست بیندازد. انتخابات در ایران را باید بر مبنای ساز وکارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه بررسی کرد نه بر مبنای آرزوها و تمایلات فرا دست در هر دوره. اینکه جمهوری اسلامی ایران وصله ای نچسب به جامعه ایران است قطع به یقین است اما چگونگی ایستادن در مقابل این روند، چگونگی پس راندن و منزوی کردن این بساط عوام فریبانه به نام انتخابات وظیفه امروز کمونیستها و طبقه کارگر و زنان آن جامعه است. فعالین کمونیست درون طبقه کارگر، جنبش زنان و دانشجویان حول یک جنبش مشترک میباید خود را سازمان دهند. جنبش کمونیستی طبقه کارگر و تحزب کمونیستی طبقه کارگر امروز نیاز مشترک این جنبش ها میباشد. همه گیر شدن این جنبش یعنی نمایندگی کردن واقعی خواسته ها، مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه.
|