برجام، برگه ی دیگر قلدری امریکا !

 

 

مظفر محمدی

 

 ساختن بمب اتم توسط جمهوری اسلامی و در مقابلش تهدیدات امریکا و اسراییل و متحدینشان اکنون  داستان کهنه شده ای به نظر میآید. اما طبقه کارگر و مردم زحمتکش و جریانات سیاسی ایران  در این جریان کجا ایستادند و عواقب آن را چگونه می بینند هنوز موضوعی قابل تامل است. مساله ی اتمی و بدنبال ان تهدیدات نظامی و محاصره اقتصادی از جانب دولت قلدر امریکا و متحدین اسراییلی و اروپاییش، جمهوری اسلامی را  سر میز مذاکره و توافق نشاند. اما درحقیقت مساله ی بمب ساختن جمهوری اسلامی تنها بهانه ای برای امریکا و متحدینش بود که نه جمهوری اسلامی، بلکه بار دیگر و هر بار قدر قدرتیش را به جهانیان گوشزد و طبقه کارگر و مردم ایران را به زانو در آورد. 

دخالت امریکا به بهانه جلوگیری از اتمی شدن جمهوری اسلامی، سیاست شومی بود که از طرفی با  تهدیدات نظامی مدتی طولانی جامعه ایران را در فضای ناامن و ترسناکی نگه دارد  و بهانه دست  جمهوری اسلامی داد تا هر صدای آزادیخواهی و رفاه طلبی را به نام امریکایی بودن و از امریکا پول یا اسلحه گرفتن، خفه کند. از طرف دیگر با سیاست ضد انسانی تحریم، در واقع به بهانه ی فشار بر جمهوری اسلامی، فقر و گرسنگی بیش از حدی را به طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران  تحمیل کرد. همه جهانیان می دانستند که دود تحریم تنها به چشم زحمتکشان جامعه می رود.  

مفسرین و مبلغین بورژوازی در سراسر جهان و اپوزیسیون راست و چپ ایران، آشکار و پنهان این واقعیت غیر قابل انکار را فراموش کردند یا پنهان  کردند که دخالت امریکا بعنوان ژاندارم و قلدر جهان چه مضرات و خطراتی را متوجه نه تنها مردم ایران بلکه جامعه جهانی می کند. 

اپوزیسیون جمهوری اسلامی  بخصوص در جناح چپ و حتی آن بخش که خود را کمونیست و طرفدار طبقه کارگر می داند، از فرط ضدرژیمی گری چشمان خود را بر خطر دخالتهای امریکا در مسایل جهان وعلیه بشریت، بستند. به این امید که سیاست تهدید و تحریم، جمهوری اسلامی را به زانو در آورده و یا حداقل تضعیف می کند.  

از زاویه منفعت بشریت در سرتاسر جهان و از زاویه منفعت طبقه کارگر ایران، دخالت قلدرانه امریکا و اسراییل و متحدینش در این ماجرا و به  بهانه اینکه جمهوری اسلامی دارد بمب اتم می سازد، نه نشانه ی نگرانی امریکا از امنیت جهان و منطقه و ایران، بلکه نشان دادن قدر قدرتی این دولت بود. 

 قلدری امریکا در جهان در تاریخ معاصر، تا کنون بخشی از مردم جهان را دچار مصیبتهای عظیمی کرده است. دولت امریکا شهر و مناطق مسکونی مردم ویتنام را با خاک یکسان کرد. ده ها سال مردم کوبا را با محاصره اقتصادی و تهدیدات نظامی دچار فقر و محرومیت نمود. برای تنبیه کردن دوستان خودساخته و یاغی اش چون طالبان، افغانستان را به جهنم واقعی تبدیل کرد. با حمله به عراق به بهانه اینکه صدام حسین سلاح کشتار جمعی دارد، کل زیر بنای اقتصادی این مملکت را ویران ساخت و جامعه ی بهم ریخته و سناریوی سیاهی را تحویل مردم عراق داد. با هدف  مهار کردن خطر گسترش انقلاب و آتش اعتراضات مردم خاورمیانه، دارو دسته های عشایر و قبایل و باندهای مذهبی را در لیبی و سوریه و باز هم عراق از جمله داعش ...، مسلح کرد و به جان هم انداخت... 

همه ی این مشاهدات و تجارب تلخ تاریخی نشان می دهد که  دغدغه امریکا و اسراییل و متحدینشان در ایران، نه دفاع از امنیت جهان بخاطر اتمی شدن جمهوری اسلامی و نه  به زانو در آوردن جمهوری اسلامی و به زیر کشیدن آن. بلکه اثبات و تاکیدی بر قلدری و تداوم آقاییشان بر جهان بود. اثبات این بود که بورژوازی حاکم امریکا، به مردم دنیا بگوید که هر کجا دلم بخواهد پول و اسلحه و بمب می فرستم. هر کجا دلم بخواهد دخالت می کنم و آقایی و سروریم را بر جهان گوشزد می کنم. و این پیامی بود به  طبقه کارگر و جنبش های  آزادیخواهی تا خواب و خیال برابری و سوسیالیسم و لغو کارمزدی را از سر بیرون کنند. 

 توافق جمهوری اسلامی و دولت اوباما  بعنوان تسلیم شدن و جام زهر نوشیدن سران جمهوری اسلامی به حساب آمد. اما نتیجه ی برجام در واقع نه تسلیم و به زانو درآمدن جمهوری اسلامی به امریکا و متحدینش بلکه تثبیت و تداوم دخالت مداوم امریکا در ایران و تداوم آن به بهانه کنترل و بازرسی و از کار انداختن تاسیسات اتمی است.   

اپوزیسیون ضد رژیمی ایران عقبمانده تر از مردم متوهم، برجام را یک پیروزی برای خود و درجهت تضعیف جمهوری اسلامی قلمداد کردند. اما در واقع برجام، پیروزی قدر قدرتی امریکا و باز گذاشتن دست جنایتکارانه ی دولت کنونی و دولتهای آتی امریکا و متحدینش در تخریب بیشتر این و آن گوشه جامعه مدنی و انسانی در ایران و جهان است. کسانی که برای این پیروزی امریکایی کف زدند و جشن گرفتند در واقع از فرط ضد رژیمی گری صرف و بی مایه خود، چشمانشان را بر این خطر تاریخی و قلدری آشکار امریکایی درایران و منطقه و جهان بستند.  

بشریت متمدن جهان و بویژه کارگران و زحمتکشان عراق و ایران باید فهمیده باشند که نه داشتن سلاح کشتار جمعی صدام و نه بمب اتم ساختن جمهوری اسلامی، هیچکدام امنیت جامعه بشری را به خطر نینداخته و نمیتوانستند بخطر بیندازند. اما برخورد کوته بینانه و تنگ نظرانه و منفعت طلبانه ی نان به نرخ روز خور در جهان و در منطقه و ازجمله در ایران، در حقیقت جز مهر تایید بر تداوم قلدری امریکا و متحدینش نبود. 

طبقه کارگر جهانی و بویژه طبقه کارگر ایران باید این درس را آموخته باشد که اگر قرار بود صدام پایین کشیده شود این وظیفه انقلاب کارگران و مردم عراق بود و اگر قرار است جمهوری اسلامی بزیر کشیده شود این وظیفه انقلاب کارگران و مردم  زحمتکش ایران است.  

اما هدف امریکا نه حمایت از اعتراضات و انقلاب طبقه کارگر درجهان و در منطقه و ایران بلکه سر کار آوردن رژیم های متحد، همکار و هم پیمان خود است. امریکا در جهان و منطقه رژیم هایی را مورد نظر دارد که مانند شیوخ عربستان، نه دولت رفاه و آزادی مردم بلکه صاحبان شرکتهای نفت و اقتصاد مملکت در خدمت منافع امپریالیستی یک قلدر به نام دولت امریکا باشد. مگر شیوخ عربستان و کویت و دیگر شیوخ خلیج فارس، دولت های منتخب مردم طبق اصول دمکراسی امریکایی و غربی بوده و هستند که تحت حمایت نظامی و سیاسی و مالی قرار دارند ؟ این ها  نه دولت، بلکه شرکتهای نفتی و اقتصادی ای هستند  که علاوه بر استثمار وحشیانه طبقه کارگر، حتی به زنان اجازه رانندگی نمی دهند، سنگسار و بریدن  سر و دست مردم قانون شان است. جنایات روزمره و آشکار آنها به گوشه قبای دمکراسی بورژوازی جهان به سرکردگی امریکای قلدرشان بر نمی خورد. دولت اتمی پاکستان ، خطری برای هیچکس بحساب نمی آید چرا که متحد امریکا و غرب است.  

کمونیست های طبقه کارگر در سرتاسر جهان می بایست یک صدا علیه قلدری و دخالتهای امپریالیستی و قدر قدرتی بورژوازی امریکا و متحدین اسراییلی و غربی اش، برخیزند. باید یک صدا فریاد بر اورد که دست جنایتکاران از دخالت در جهان کوتاه! دولت امریکا و متحدینش دشمنان قسم خورده بشریت و علیه طبقه کارگر جهان اند. طبقه کارگر ناجی ای بیرون از خود ندارد و نمی خواهد. 

 متحدین طبقه کارگر ایران طبقه کارگر جهان است. کوتاه کردن دست بورژوازی در هر کشور امر طبقه کارگر و مردم زحمتکش آن کشوراست. دغدغه طبقه کارگر ایران نه ساختن بمب اتم توسط جمهوری اسلامی بلکه ازادی و رفاه و امنیتش است. نان سفره خانوادهایش است. هم تهدیدات نظامی قلدرانه امریکا، هم تحریم اقتصادی و هم برجام و توافق جدید، همگی مخل مبارزه  طبقاتی در ایران بوده و هست. تا دیروز تهدید نظامی و محاصره اقتصادی بود و امروز رفت و آمدهای ماموران دولت امریکا و غرب به بهانه اجرای برجام است. جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران با برجام شان هر غلطی می خواهند بکنند، اما برجام از زاویه منفعت طبقه کارگر و زحمتکشان ایران  بهانه ای برای قلدری دولت و دولتهایی است که مهر جنایات سهمناک تاریخی بر پیشانی دارند و دستشان تا آرنج به خون مردم ویتنام، عراق، افغانستان، لیبی، مصر، سوریه و ...، رنگین است. 

 اگر طبقه کارگر ایران بعنوان طبقه صاحب جامعه ابراز وجود می کرد و در صحنه حضور داشت، اولین فرمانش به امریکا و اسراییل و متحدینش این بود که دستتان از دخالت در جامعه ما کوتاه! شما مخل مبارزه و امنیت و سرنوشت مایید. ما بدون شما قلدرهای جهان، می توانیم جامعه مان را با دستان خود و با به گور سپردن نظام سرمایه داری محبوب شما بسازیم. طبقه کارگر را به خاطر نا امادگی برای انجام این امر انسانی نمیتوان سرزنش کرد ولی توکل و توسل و تمکین اپوزیسیون چپ و راست به قلدری  امریکا و دلخوش کردن به اینکه این دشمنان بشریت گویا ناجی مردم ایرانند، لکه ننگی است بر پیشانی شان.  

کمونیسمی که در جهان امروز، خطر این قدر قدرتی و قلدری نوع امریکایی و اسراییلی و ناتویی غرب را نبیند، کمونیسم نیست. کمونیسمی که خطر دخالت بورژوازی امریکایی و غرب در فردای پیروزی انقلاب کارگری در هر کشوری را نبیند و نفهمد که به انقلاب کارگران به هر بهانه ای شده  خون خواهند پاشید و با تمام قدرت به جنگش خواهند رفت، کمونیسم نیست. طبقه کارگر به کمونیسمی احتیاج دارد که از همین حالا جلو این دخالتهای جنایتکارانه و قلدری های دولتهای امریکایی و اسراییلی و غربی سد ببندد. باید افسار گسیختگی بورژوازی حاکم امریکا را که در مجالس نمایندگان و سنا هر روز برای دخالت در نقطه ای از جهان کف بر دهان می آورند، مهار کرد. باید این وحوش محصول دمکراسی بورژوایی را رام کرد.  

 طبقه کارگر و بشریت متمدن در جهان زخم های عمیق و التیام نیافته ای از سیاستهای ابرقدرتانه و قلدریهای بورژوازی امریکایی و غرب را بر بدن دارد. این دشمن بشریت را باید بدوا طبقه کارگر امریکا و غرب افسار بزنند و امکان دخالت و جنایت را از آنها بگیرند.  

دنیا به طبقه کارگر متحد و یکپارچه ای نیاز دارد تا بتواند جهانی امن برای بشریت بسازد. تا زمانی که دست دول بورژوازی افسار گسیخته امریکایی و اسراییلی و غربی برای دخالت روزمره در این و آن گوشه جهان باز باشد، بشریت روی صلح و امنیت و آسایش نخواهد دید. باید معماران جنگ و نا امن کردن جهان در پنتاگون و ناتو و غیره را لگام زد تا جهان بدون دخالت اینها روی ارامش ببیند. 

جنگ طبقات در همه کشورهای سرمایه داری، جنگی روزمره و اجتناب ناپذیر است. در این جنگ طبقاتی مداوم، طبقه کارگر هر کشوری نمی تواند به پیروزی برسد اگر خطر دخالتهای جنایتکارانه ی امپریالیستی و قدر قدرتی و قلدری امریکایی و اسراییلی و ناتو از سر جوامع بشری دفع نشود. کمونیسم و طبقه کارگری که جهان امروز را اینگونه نبیند و این خطر بزرگ را نبیند و علیهش نایستد، به معنای این است که تا نوک بینی خودش را می بیند و سرش را پایین می اندازد تا جنایتکاران تاریخ بشریت خرشان را برانند و در هر گوشه جهان که لازم دانستند بر سر مردم خراب شوند.  

بپذیریم و باور کنیم که بدون دولت های بورژوازی امریکا واسراییل و بدون پنتاگون و  ناتو و ...، امروز جهان و بشریت نه جنگ ویتنام را ، نه گرسنگی مردم کوبا را، نه ویرانی عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و فلسطین و غزه و لبنان  را داشت و نه پدیده طالبان و داعش را می دید که همان ها در دامان خود پروراندند و به جان مردم منطقه انداختند. 

 بورژوازی امریکا و اسراییل و غرب همین حالا از قبل نا امن شدن خیابان ها و متروهای کشورهایشان نان می خورند و به عنوان مقابله با تروریسم خود پرورده، اعتبار کسب می کنند. این ها که با دخالتهایشان به انقلابات بهار عربی خون پاشیدند و پای تروریسم خود پرورده را به غرب هم کشاندند، امروز طبقه کارگر و مردم کشورهای خود را از تروریسم می ترسانند تا بگویند به همین که دارید قناعت کنید و خدارا شکر کنید که فرانسه و انگلیس و امریکا و آلمان مثل لیبی و سوریه و افغانستان نیست. به همین که هست راضی باشید و دست به کلاهتان بگیرید. کار کنید و استثمار شوید و بیکار شوید و با حقوق ناچیز بازنشستگی بسازید، اعتصاب نکنید زیاده خواهی نکنید و شکرگزار باشید که اینجا سوریه و لیبی و عراق نیست.  

امروزه بورژوازی امریکا و غرب از هر طرف جوامع بشری را محاصره کرده و از قبل ناامن کردن جهان کرور کرور سود به جیب می زنند، سلاح های پیشرفته و جت های جنگی و  بمب هایشان را می سازند و به همان کشورهایی می فروشند که خود ویرانشان کرده اند و به باندهایی می فروشند که خود ساخته اند. 

بورژوازی حاکم در ایران هم از این ناامنی دنیا که خود نیز در منطقه در آن دست دارد، استفاده می کند و به مردم می گوید، هوس انقلاب نکنید. ببینید انقلاب چه بر سر مردم منطقه آورد! هوس دستمزد بیشتر و بیمه بیکاری را از سر بیرون کنید چون شکر خدا اینجا امن است و افغانستان و سوریه و یمن و ... نیست. 

کمونیسمی که همه این بدبختی ها و فلاکت و جنگ را که دول امریکایی و اسراییل و غربی به بشریت تحمیل کرده است را نبیند کمونیسمی کور و کوته بین و بی خاصیت است.

پیام کمونیسم کارگران،  همیشه و امروز، همان پیام تاریخی و انسانی  مارکس، "کارگران جهان متحد شوید" است. این تنها راه چاره ی طبقه کارگر جهانی و کل بشریت در مقابل قلدری بورژوازی بین المللی و در راس انها قدر قدرتی امریکا است. تنها با عملی شدن این پیام، خطر مرگبار دخالتهای قلدرانه بورژوازی حاکم در امریکا و اسراییل و غرب از سر بشریت برداشته خواهد شد.  

با رفع این خطر نیروی عظیمی از طبقه کارگر و زحمتکشان در هر کشور برای تعیین تکلیف با بورژوازی کشور خود آزاد خواهد شد. کمونیسمی که از تلاش و مبارزه برای رفع این خطرحتی یک  لحظه هم غافل شود، کمونیسم کوته بینی است که نمی تواند در هیچ کشوری طبقه کارگر را برای کسب قدرت سازمان دهد.  

 

بهمن ٩٤ – ژانویه ٢٠١٦