زنان بی حجاب و مرگ ایدئولوژی اسلامی

 

 

مونا شاد

 

خطیب نماز جمعه مریوان در آخرین افاضاتش گفته "دوچرخه سواری زنان" باید ممنوع شود و چرخاندن دستگاه سونوگرافی بر روی "بدن نرم زنان" توسط پزشکان مرد را بی معنی خوانده و خواستار بکارگیری پزشکان زن شده است.

 مسئله زن و حجاب اجباری در ایران یکی از معضلات اساسی جمهوری اسلامی بوده و هست.  جمهوری اسلامی بنا به بنیادهای فکری و ایدئولوژی اسلامی- سیاسی، ضد زن است واین ضدیت را از همان روز اول با تعرض و دست درازی و تعیین و تکلیف کردن برای پوشش زن آغاز  کرد. در جمهوری اسلامی تعرض به حق زن کانال تعرض به آزادی جامعه و تحمیل خفقان است.

 ایران با حکومت زن ستیزش، برای زنان یک قبرستان واقعی است. اما در همین قبرستان هم مقاومت زنان، رژیم را ناتوان از حل این مسأله کرده وظاهرا سنبه ی زنان مخالف حجاب و آزادی، پرزورتر از مذهب و  دین است. آنقدر قوی که به گفته دایناسورهای علمای قم، توانسته اند دریاچه ی ارومیه را بخشکانند! و رژیم را به لرزه های چند ریشتری  درآورند!

 طی سی و چند سال گذشته رژیم به هر خشونت و تهدیدی دست زده است. از اخراج زنان از کار، تا ضرب و شتم در خیابان ها، اسیدپاشی و جریمه های سنگین و توقیف خوردرو زنان "بدحجاب" پشت رل، از به خدمت گرفتن ۲۵۰۰ "پلیس نامحسوس"، نصب بنر علیه زنان "بدحجاب" توسط شهرداری تا تحقیر رسمی و علنی زنان "بدحجاب" تا جائیکه اخیرا  روزنامه رسمی گروه انصار حزب الله به خود جرات داده خطاب به هنرمندان و بازیگران بنویسد "هر مردی که زنش خود را آرایش کند و از منزل بیرون برود، آن مرد دیوث است".  جمهوری اسلامی همه راه ها را امتحان کرده و از همه ارگان ها و نیروی سرکوب خود برای عقب راندن زنان استفاده کرده و زمانیکه که عاجز از خاموش کردن این آتش است هر روز به یک ریسمان پوسیده متوسل می شود. گاهی تنبیه می کند و گاه پاداش می دهد که اگر زنان حجاب را رعایت کنند تشویقی می گیرند. مردسالاری را ستایش می کند و تلاش دارد از مردان بعنوان نگهبان و زندانبانانی که غیرت و تعصب دارند و میتوانند زنان خود را زندانی کنند و تحت  کنترل خود درآورند. عکس العمل های هیستریکی که نشان از درماندگی،  ناتوانی اش در تحمیل بیحقوقی مطلق به زنان، نشان از درماندگی ایدئولوژیک و شکست ایدئولوژیک او در مقابل جامعه دارد.  

نزدیک به نیم قرن است که زنان، با حکومت در جنگ اند. مبارزه ای که  تک تک زنان و چند نسل بهای گرانی برای آن پرداخته اند. زنانی که از کودکی تاوان سنگین زن بودن در جامعه اسلام زده ایران را پرداخته اند. دوره کودکی که دختربچه ی کوچکی هستند در اولین روز مدرسه خاطره ی تلخ حجاب اجباری را تجربه می کنند. دختران  نه (۹) ساله درحالی که هنوز عروسک به بغل دارند در مدارس عقب مانده اسلامی برایشان جشن تحقیرآمیز تکلیف برگزاری می کنند. تا دوران نوجوانی و جوانی که کوچه و خیابان هر روز با پلیس و نیروی انتظامی دست به گریبان اند و می جنگند.

 جمهوری اسلامی علاوه بر تلاش در تحمیل عقب ماندگی به جامعه، روی تحریک احساسات و سنتهای عقب مانده اسلامی و ایرانی موجود در جامعه سرمایه گذاری کرد. اما نفرت از آپارتاید جنسی، نفرت از تحقیر و زن آزاری و همزمان برابری طلبی در جامعه قوی تر از آن است که جمهوری اسلامی بتواند با تحمیق و سرکوب آنرا عقب براند. کمپین "حجاب مردان" نمونه ای از برابری طلبی عمیق و ریشه دار در جامعه دارد. مردانی که با سرکردن روسری و پخش عکس های خود درشبکه های اجتماعی حجاب اجباری زنان را به تمسخر گرفته اند. زنان مریوان با اعلام یک روز بنام "روز پاک بدون اتوموبیل" با دوچرخه هایشان خیابان های مریوان را تسخیر می کنند و بعد از ممانعت ارازل و اوباش رژیم از دوچرخه سواری زنان، کمپینی  دراعتراض به این ممانعت به راه افتاد  که تنها در عرض دو روز ۱٤۰۰ امضا جمع کرده و مردم  از آن حمایت کردند. این مبارزات توسط خود مردم و در دل جامعه شکل می گیرد. مردم راسا دست به کار شده اند و انزجارشان را از هرنوع تبعیض و نابرابری براساس جنسیت علنی و در خیابان ها اعلام می کنند و در مقابل آن می ایستند. چند سال پیش هم زنان سرخ پوش مریوان خیابان ها را تحقیر زنان با لباس پوشاندن لباس زنانه به تن مردان خلافکار و گرداندن در خیابان ها قرق کردند و علیه این تفکر ارتجاعی اعتراضات گسترده ای رخ داد.

 زنان و مردان پیشرو و آزادیخواه با مقابله خود همه قوانین شرعی و اسلام و دین و تعصب و غیرت و وعده های حوریان بهشتی و تفکرهای پوسیده ی داعشیانی که زنان ودختران را بعنوان جایزه درمسابقات حفظ قرآن هدیه میدهند، را به چالش کشیده اند و این کثافتخانه دین و مذهب سرتاسر خشونت علیه زنان  و متعفن را برهم می زنند. نفرت از حجاب و آپارتاید جنسی و قوانین ضد زن چنان گسترش یافته که حتی فائزه رفسنجانی نگران دین است و مرثیه سرایی می کند و می گوید: "اگر امروز را با سی سال پیش مقایسه کنیم می بینیم که روز به روز حجاب کمرنگ تر شده است و زنان چادری کمتر و زنان بی حجاب بیشتر شده اند." و ادامه می دهد "در دانشگاه از 8 هزار دانشجو تنها ۱۰۰ نفر هستند که امسال روزه گرفته بودند و می گوید این نوع برخوردهای حکومت های اسلامی به دین ضربه می زند". اعتراف درماندگی حکومت دینی و اسلام از زبان یکی از مهره های داخل حکومتی، تمام رشته هایی را که  امثال شیرین عبادی ها و فمنیست های اسلامی بافته اند تا اسلام را مدرن جلوه دهند و می گویند اسلام مدافع حق زن است، پنبه می کند. حکومت  اسلامی با سرکوب نیمی از جامعه ایران تابوت مرگ تفکر ایدئولوژی اسلامی و شرع و مذهبی خود را می سازد.

 مبارزه برای برابری زن امروز به گستردگی جامعه در جریان است و نه سرکوب اوباش رژیم، نه ابراز نگرانی فادزه رفسنجانی ها و نه  فتواهای مرتجعینی چون امام جمعه مریوان تاب مقابله با این موج و عطش برای برابری را ندارند. برابری که امروز نه فقط زنان که کل جامعه برای رسیدن به آن بپا خاسته است. جامعه ای که میداند رسیدن به این برابری بدون خشکاندن ریشه حاکمیت مذهب و سنتهای پوسیده اسلامی، بدون به زیر کشیدن حاکمیتی که منشا بیحقوقی، تبعیض و آپارتاید جنیسی است، ممکن نیست. برابری و رهایی که بدون زیرو رو کردن بنیادهای نظام نابرابر بورژوایی ممکن نیست.