کردستان عراق و آینده آن
ثریا شهابی
کردستان عراق تحولات مهمی را از سر میگذراند. اعتراضات وسیع و رو به افزایش توده مردمی که از حاکیمت دو دهه احزاب ناسیونالیست و عشیره ای کرد به ستوه آمده اند، حاکمان را به چالشی سرنوشت ساز کشیده است. حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در عراق، امروز به نقطه بحرانی خود رسیده است. احزابی که پس از دو دهه حاکمیت، بیش از هر زمانی بی لیاقتی و ناتوانی خود را بعنوان یک حکومت و یک دولت در قبول حداقلی از مسولیت در قبال جامعه، به اکثریت شهروندان در عمل ثابت کرده است. این شرایط بار دیگر سرنوشت کردستان عراق و آینده این جامعه را، روی میز هم احزاب ناسیونالیست و هم احزاب و سازمانهای کمونیست منطقه، آورده است. بازی و دیپلماسی حزب دمکرات کردستان عراق، بارزانی و سایر شاخه های ناسیونالیست کرد، با ورق استقلال و رفراندم برای استقلال، استفاده از کارت استقلال و ”بی کشوری کرد زبانان“، انهم نه برای برداشتن کوچکترین قدمی در این راه، که اساسا بعنوان اهرم فشار معامله و کسب امتیاز از دولت مرکزی و قدرت های منطقه ای و جهانی، بیش از پیش پوچی خود را نشان داده است. دیگر کسی برای این نوع داعیه های بارزانی و هم جنبشی هایش، تره خرد نمی کند. استقلال و تشکیل یک دولت متعارف بورژوایی، امروز امری نیست که کسب و تشکیل اش در بضاعت ناسیونالیسم کرد باشد. این لقمه برای ناسیونالیسم کرد، چه در ترکیه چه در عراق، بزرگتر از دهانشان است. ناسیونالیسم کرد تاریخا و سنتا ”بی جربزه“ تر و بی آرمان تر و بی شخصیت تر از آن است که حتی هنگامی هم که در پناه بمباران های آمریکا و سرنگونی صدام، و در شرایط فروریختن دولت مرکزی، شانس تشکیل دولت و اجرای رفراندم برای جدایی در دامان اش می افتد، قدمی در این راه بردارد! ناسیونالیسم کرد در تجربه عراق ثابت کرد که ناتوانی اش در کشوردار کردن ”ملت کورد“ را دیگر قادر نیست بر گردن ”دشمن“ و دولت مرکزی بیندازد! زیست و اعمال حاکمیت در ”مناطق امن“ و اردوگاهها و اقلیم ها، سوخت و ساز در ”کامفورت زون“ های ایجاد شده براثر شکاف های فی مابین قدرت های مرتجع محلی و بین المللی، حداکثر آرمان مدنی اش را می سازد. ناسیونالیسم کرد، کمترین ربطی به مدنیت و محرومیت ها و مصایب مردم ندارد. مردم در کردستان عراق، حق داشتند خواهان جدایی باشند و آن را تحمیل کنند، وقتی که شکاف قومی چنان عمیق است که برای کاهش مصایب آن، جدایی و تشکیل حکومت مستقل، سریع ترين و کم درد ترین راه است. احزاب ناسیونالیست کرد اما، با استفاده از این حقانیت، نه تنها هرگز اهرم و نیروی فشار جدی برای تشکیل کشور مستقل کردستان عراق نبودند، که خود مانعی مهم بر سر راه تحقق ان. امروز که آخرین توهمات به حاکمیت احزاب ناسیونالیست ریخته است، و اعتراضات وسیع علیه آنها در جریان است، در شرایطی که این احزاب در بحران اند، سوال اما این است که: روند های محتمل چی است؟ بهترین روندی که صف کمونیست ها را تقویت میکند و در مقابل قربانی شدن بیشتر مردم محروم کردستان عراق سد می بنند، کدام است. اولین روند، تقابل و جدال احزاب ناسیونالیست کرد است. احزابی که هرکدام به یکی از دولت های مرتجع منطقه تکیه زده اند و عملا عصای سیاسی و نظامی دست یکی از آنها هستند. تشدید تخاصم میان این احزاب و استفاده از اعتراضات مردم برای تغییر توازن قدرت به نفع خود، و تبدیل کردستان عراق به محل حل و فصل رقابت های منطقه ای، خطر از هم پاشاندن شیرازه جامعه را بر فراز سر کردستان عراق، زنده نگاه میدارد. این سناریو، تخریب بیش از پیش مدنیت در این جغرافیا است. دامن زدن به شکاف های قومی و ملی و مذهبی بیشتر، گسترش ناآرامی و عدم امنیت، سرمایه گذاری دستجات مرتجع محلی و بین المللی و منطقه ای بر مصایب مردم کردستان عراق و اعتراضات کارگری و مردمی، برای سیاه تر کردن وضیعیت است. روند دیگر: به میان آمدن یک پاسخ رایکال است که برای همیشه مردم کردستان عراق را از شر حاکمیت احزاب قومی و عشیره ای ناسیونالیست کرد، نجات دهد و بتواند حداقلی از امنیت و ازادی و رفاه را برایشان به ارمغان آورد. سریع ترین و سرراست ترین پاسخ، تنها با بیرون کردن همه احزاب ناسیونالیست کرد از میدان جدال بر سر قدرت سیاسی، ممکن است. خواست و توده گیر شدن خواست: احزاب ناسیونالیست در قدرت کنار بروید! بگذارید مردم بر سرنوشت شان حاکم شوند! این اولین قدم است. علاوه بر طرح مطالبات، تبلیغ اینکه حزب دمکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی و شاخه های جانبی همه و همه، مسبب این وضعیت اند! و باید شرشان را از سر مردم کردستان عراق کم کنند! این یک رکن تعرض برای قدرت گیری، و تلاشی برای برگرداندن ورق به سود محرومین در کردستان عراق است. مردم کردستان عراق، تجربه در قدرت بودن این ها را با گوشت و پوست و استخوان حس کرده اند. کنار بروید و بگذارید مردم سرنوشت شان را به قدرت خودشان تعیین کنند و بدست بگیرند، خواستی است که ریشه در این واقعیت دارد. توده گیر شدن و جنبشی شدن این خواست، امروز بیش از هرچیز میتواند مایه قدرت گیری نیرویی شود که بخواهد خلا قدرت فردا را پرکند. در کنار این فشار، داعیه کسب قدرت سیاسی کمونیسم در این جغرافیا، تجهیز خود از همه نظر برای آن، تنها مرهم واقعی بر دردهای مردم در کردستان عراق است. راه حل کمونیست ها برای رفراندم و استقلال، اعلام آمادگی برای اینکه به مردم گفته شود که اگر دنیا دست ما کمونیست ها بود چه میکردیم! به ما و راه حل ما بپیوندید! امروز گوش شنوا دارد و خریدار! کمونیست ها همیشه حقایق رویدادها ی امروز را به روشنی به مردم کردستان عراق و به جهانیان گفته اند! اعلام آمادگی و تلاش برای فراهم کردن ملزومات آن در خدمت حزب کمونیست کارگری کردستان برای کسب قدرت سیاسی، بشارت دهنده آینده بهتر و روشن تر است. رویدادها در انتظار آماده شدن نخواهند ماند. خلا قدرت میتواند آینده را از گذشته سیاه تر کند، اگر کمونیسم به اندازه کافی متحزب، مجهز و مسلح و آماده کسب قدرت نباشد.
۲۲ فوریه ۲۰۱۶
|