ناسیونالیسم کرد و انتخابات مجلس!
مظفر محمدی
دوباره بازار انتخابات مجلس باز شده و ناسیونالیست های کرد هم مثل بقیه طیف های بورژوازی ایران به جنب و جوش افتاده اند و می خواهند به این بهانه هم شده کمر راست کنند. چرا که استفاده از شکاف دولت ها با توافقات اخیر امریکا و اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی و تحولات منطقه، بار دیگر به بن بست رسیده و نرخ خدمات رسانی ناسیونالیسم کرد به دول متخاصم جمهوری اسلامی بشدت تنزل کرده است. امروز بار دیگر فرصتی است که در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، طیف های مختلف ناسیونالیسم کرد شانس خود را امتحان کنند. این ها در لباس اصلاح طلب، اعتدال و دمکراسی خواه وارد بازار رقابت و تصرف چند کرسی در مجلس اسلامی شده اند. به گفته منابع غیر رسمی دولت، اصولگرایان و سپاه پاسداران کاندیداهای خود را در میان ناسیونالیست های کرد دارند. از جمله در سنندج و منطقه اطراف، یوسف اسدی عضو شورای شهر و مخلص بیت رهبری کاندیدای آنها است و دیگر جناح های ناسیونالیست کرد به افراد خود بعنوان کاندیداهای دوم و سوم راضی اند. بورژوازی ناسیونالیست کرد با جمهوری اسلامی مشکلی ندارد اگر اجازه بدهد در گوشه ای ولو کوچک صندلی ای در قدرت داشته باشد و در قدرت و ثروت سهیم شود. جمهوری اسلامی هم با این خواست بورژوازی کرد همیشه روی خوش نشان داده است. جناح چپ ناسیونالیسم کرد هم داشتن یک نماینده در مجلس آب از لب و لوچه اش آویزان می کند! اما تجربه چند دهه اخیر به کارگران و مردم زحمتکش کردستان ثابت کرده است که بازی انتخابات و برندگان و بازندگانش در میان گرایشات گوناگون ناسیونالیست کرد، ربطی به کار و زندگی و منفعت آنها نداشته و ندارد. در این دوره باز شاهدیم که کاندیداهای وابسته به دولت و احزاب بورژوایی و ناسیونالیست کرد لیست خدمات آتی شان را برای مردم ردیف می کنند. یکی در روستاها وعده ی رفاه با سرمایه گذاری بیشتر، طرح های عمرانی، رساندن آب به زمین های کشاورزی، پرداخت سوبسید به کشاورزان و وام و ماشین های کشاورزی و...، می دهد. دیگری اقشار متوسط را با وعده ی گشایش فضای سیاسی و فرهنگی به رای دادن به خود تشویق و دعوت می کند. اما اگر ولو بخش کوچکی از مردم هنوز به این وعده ها امید بسته باشند، اما اکثریت مردم از کارگر و زحمتکش و زنان و جوانان، این دروغ های علنی و فریبکاریهای بی شرمانه را به پشیزی نمی خرند. جواب کارگران و زحمتکشان و بخش آگاه جامعه به انتخابات و دعواها و رقابتهای بین طیف های مختلف بورژوازی چه در کردستان و چه در سراسر ایران روشن است. اگر برای یک بار هم شده میکروفون صدا و سیمای جمهوری اسلامی را جلو دهن یک کارگر آگاه بگیرند، او تعریف و روایت خود را از انتخابات و وعده ای رفاه و آزادیشان دارد. کارگر آگاه خطاب به بورژوازی حاکم و پارلمان فعلی و آتی اش می گوید، شما بیش از سه دهه است امتحانتان را پس داده اید. بیش از سه دهه است دروغ می گویید و مردم را فریب می دهید و هر صدای آزادیخواهی و رفاه طلبی را در گلو خفه می کنید. شماها دعواها و منافع خودتان را دارید نه رفاه جامعه و آزادی و حرمت انسان. رفاه برای طبقه کارگر و مردم زحمتکش یعنی تامین کامل معیشت خانواده های خود، یعنی پایان فلاکت، یعنی دستمزد و حقوق های متناسب با نیاز و تورم و گرانی، یعنی بیمه بیکاری برای همه بیکاران کشور و... آزادی برای طبقه کارگر و مردم زحمتکش یعنی تامین آزادی بی قید و شرط سیاسی، آزادی بیان و تشکل و اعتصاب، آزادی و برابری کامل زن و مرد و... آیا هیچ جناح بورژوایی و کاندیداهایشان برای مجلس اسلامی چنین تعریفی از رفاه و آزادی و امنیت مردم دارند؟ بهیچوجه. و اینجا است که دیگر حساب انتخابات های جمهوری اسلامی از حساب منفعت کارگران و زحمتکشان جدا می شود. بدلیل همین تعاریف و منفعت های متفاوت طبقه حاکم و نمایندگانش در مجلس با طبقه کارگر و مردم زحمتکش و جوان بیکار و زن اسیر پوشش اجباری و آپارتاید جنسی، است، که چرا نباید در نمایش مسخره بورژوازی به نام انتخابات و به نام مردم شرکت کرد. به همه این دلایل هر کارگر آگاهی و هر شهروند آزادیخواه و برابری طلبی خواهد گفت که در انتخابات مجلس اسلامی شرکت نمی کنم. اما طبقه کارگر و مردم زحمتکش در رابطه با سیاست ها و ترفندها و انتخابات های جمهوری اسلامی بی تفاوت یا ساکت و خانه نشین نیست. تحولات و تحرکات بورژوازی تحت هر نامی و از جمله انتخابات چه در سطح سراسری و چه منطقه ای و در لباس این و آن قوم و طایفه و غیره، فرصتی است که کارگران آگاه و مردم آزادیخواه، افق و پرچم و مطالبات رفاهی و سیاسی و آزادیخواهانه اش را پیشا روی طبقه حاکمه و نمایندگان رنگارنگش بگیرد. از زبان خودش و مستقل از بازی و شوها و نمایش های بورژواها، بگوید که هر تغییری از بالا اگر معنی اش تغییری به نفع زندگی و کار و رفاه و آزادی و امنیت جامعه نباشد، به من و جامعه ای که در آن زندگی می کنم بی ربط است. " اگر چه تغییرات از بالا و چیدن دوباره کرسی های مجلس و یا انتخابات ریاست جمهوری چندان بی ربط هم نیست. اما ربطش در این است که با این کارها هر بار پایه های نظام بردگی و جرم و جنایتش را تعمیر و تحکیم می کند و خود را برای دور دیگری از سرکوب و ستم و استثمار طبقه کارگر آماده می سازد. اگر امروز طبقه کارگر و مردم زحمتکش توان برچیدن بساط نمایش های مسخره جمهوری اسلامی به نام انتخابات را ندارند، اگر امکان برگزاری یک انتخابات آزاد که در آن احزاب و گرایشات طبقاتی و اجتماعی و با استفاده ی برابر از امکانات مالی و رسانه ای و تامین آزادی کامل بیان و مطبوعات و اجتماعات شرکت کنند...، وجود ندارد، اما نباید گذاشت بورژوازی حاکم و شعبات ناسیونالیست آن از جمله در کردستان این نمایش را با خیال راحت به سرانجام برسانند. باید به این حاکمان زر و زور نشان داد که چه امروز و چه فردای پس از انتخابات با فضای اعتراض مردم و مطالبات رفاه طلبانه و آزادیخواهانه ی واقعی و تامین معیشت و امنیت کامل روبرو هستند. آنها می خواهند تنور انتخاباتشان را با نمایش به میدان آوردن گرایشات گوناگون درون بورژوازی با پز منتقد و ناراضی داغ نگه دارند که انگار دارد اتفاقی می افتد. و ما به آنها می گوییم که اتفاقی نخواهد افتاد. شما کرسی هایتان را دوباره تقسیم می کنید و می چینید و بساط استثمار و ستم و تبعیض و سرکوبتان را پهن می کنید. اما بدانید که ما ساکت نیستیم و بر مطالباتمان برای معیشت و آزادی وامنیت پای می فشاریم. ما در انتخابات شما شرکت نمی کنیم اما آلترناتیو و راه حل خودمان را داریم. بخش آگاه طبقه کارگر و انسان های جامعه خود را سازمان می دهد، متحد می کند و مبارزه را برای تحقق اهداف انسانی و زندگی شایسته انسان آزاد امروز تشدید خواهد کرد. طبقه کارگر همیشه ناراضی، می تواند خواب راحت بر چشمان بورژوازی حاکم و نمایندگان مجلس نشینش حرام کند. این اتفاقی است که ما انتظار داریم در آستانه انتخابات و بعد از آن بیفتد. بعنوان موخره این یادداشت کوتاه به جواب به یک سوال می پردازم که در میان فعالین سیاسی مطرح است و می آید و می رود. سوال این است که آیا فصل انتخابات مجلس اسلامی وقتی و فرصتی نیست که شکاف ها سر باز می کنند و ما باید از آن به نفع خود استفاده کنیم؟ ابتدا باید پرسید کدام شکاف؟ اگر کسی منتظر است هر بار جمهوری اسلامی در نتیجه انتخابات هایش، دچار بحران و شقه شدن می شود به شدت متوهم است. این رژیم بحران های زیادی را پشت سر گذاشته است. جناح های درون رژیم و یا بورژوازی اپوزیسیون همیشه وجود داشته و اصطکاکات و اختلافاتشان را داشته اند اما در نهایت در یک موضوع با همدیگر هم منفعت اند و آن حفظ این نظام است. نظام سرمایه داری و تامین سود سرمایه ها. هیچ رژیمی ولو کاملا نظامی هم نمی توانست این چنین کار ارزان و سودآوری سرمایه را در ایران بعد از انقلاب بهمن برای بورژوازی تامین و تضمین کند. بنا بر این، دل خوش کردن و سرمایه گذاری بر سر اختلافات جناحی و یا شکافهای از بالا، سیاستی جز انتظار و توهم نیست. اتفاقی اگر قرار است بیفتد باید از پایین بیفتد. از جبهه اعتراضات طبقاتی طبقه کارگر و مردم زحمتکش بر سر معیشت و آزادی و امنیت. اگر در جایگاه کارگر به مثابه طبقه در جامعه بایستی و به شکاف ها و اختلافات جناحی درون و بیرون بورژوازی حاکم نگاه کنی باز جواب به این سادگی است که بیش از سه دهه است که این اختلافات بر سر منفعت من کارگر نبوده و نیست. چرا من باید منتظر تغییری از بالا به نفع خود باشم؟ اما اگر در جایگاه یک روشنفکر لیبرال و در میان اقشار متوسط جامعه بایستی، به شما خواهند گفت مگر دوره خاتمی با دوره احمدی نژآد متفاوت نبود؟ و خواهند گفت که در نتیجه شکاف از بالا ما یک دوره توانستیم نهادهای مدنی و نشریات و روزنامه های متعدد سازمان دهیم. باز جواب کارگر آگاه به این اقشار متوهم این است که، کل اهداف شما را تشکیل یک ان جی او و یک نشریه یا وبلاگ نیم بند تشکیل می دهد. بگذارند نشریه ات در بیاید و غر ولندهایی منتشر شوند شما به هدف خود رسیدید. اما برای من کارگر هیچکدام از دوره های اصلاحات خاتمی، سازندگی رفسنجانی و مستضعف پناهی احمدی نژآد نانی به سفره ام اضافه نکرد. در همه این دوره ها دستمزدم کفاف نصف مخارج خانواده ام نبود. در همه این دوره ها، تشکل و تحزب کمونیستی طبقه من آزاد نشد. در هیچکدام از این دوره ها، بیمه بیکاری مکفی به کارگران بیکار داده و تضمین نشد... اعدام لغو نشد، آپارتاید جنسی لغو نشد... این است معیار من از نگاه به تغییرات از بالا. این است نگاه من به شکاف ها و اختلافات جناحی و غیره. برای من کارگر، کلیت رژیم با دولت و مجلس و دستگاه قضایی و زندان ها و سپاه و اطلاعاتش دست هر جناحی باشد باز استثمار و ستم و تبعیض و نابرابری سر جای خود است. پس لطفا منتظر شکاف از بالا و یا تغییراتی از بالا به نفع طبقه کارگر و مردم زحمتکش نباشید. شما لیبرال ها و منتقدین بی آزار دولت و مجلس کار خود و دغدغه ها و مشغله های خود را دارید و طبقه کارگر و مردم زحمتکش و حقوق بگیر جزء مشغله ها و دغدغه ها و معیارها و مطالبات خودش را دارد. سیاست انتظار و توهم یا تشدید مبارزه طبقاتی که پرچم امروزش رفاه و آزادی و امنیت است!
دی ماه ٩٤ (دسامبر ٢٠١٥)
|