موج نارضایتی در شهرهای کردستان عراق افق و چشم انداز آن مصاحبه با محمد راستی
نینا: بدنبال اعتراضات مردم در شهرهای عراق به نبود برق و فساد و دزدی در دستگاه حاکمیت٬ امروز شاهد اعتراضات نسبتا وسیعی در شهرهای کردستان عراق هستیم. به عنوان اولین سوال دلایل این اعتراضات چیست٬ و دامنه آن و میزان سازمانیافتگی آن چگونه است؟ محمد راستی: همانطور خودتان اشاره كرديد ، كمبود آب، برق، فساد ادارى، دزدى، فقر وفلاكت، بى حقوقى سياسى واجتماعى، خلاصه زندگی مردم كارگر و زحمتكش در همه ابعاد آن دچار بحران شده است :امروز در کردستان عراق "بحران آب"، "بحران برق"، "بحران بنزين"، گرانى وبيكارى وسیع به بخشی از زندگی بخش اعظم مردم تبدیل شده است. از طرفى شاهد وفور مواد خوراکی در سوپرماركتهاى شیک، وفور اجناس لوكس در مغازه ها، رشد انواع مغازه های لوکس و گران، بیشتر شدن برجهاى سربه فلك كشيده در شهرهاى كردستان عراق هستیم و از طرف ديگر شاهد فقر مطلق طبقه کارگری که بيشترشان بيكاراند، شاهد زندگی اسف باز مردم زحمتكشی که حاضر به هر کاری برای تامین زندگی بخور و نمیری هستند هستیم. امروز حتی معلمان و كارمندان وحقوق بگيران رسمی دولت و حتی نیروی نظامی دولت اقلیم (پیشمرگان) بیش از چهار ماه است حقوق نگرفته اند. امروز شاهد عمیق تر شدن فاصله طبقاتی میان اکثریت جامعه و اقلیتی ناچیز هستیم و این یکی از دلایل اعتراضات اخیر و خشم مردم به جان آمده است. مردمی که زندگی شان زیر فشار اقتصادی خورد شده و شاهد فساد مالی و ثروتمند تر شدن اقلیتی در حاکمیت هستند به حق خشمگینانه در این اعتراضات شرکت میکنند. اعتراضات بطور واقعی خودبخودی و با ابتکارات محلی صورت میگیرد. مدتی پیش شاهد اعتراض معلمان با خواست پرداخت فوری حقوق ها و تامین بیمه بیکاری بودیم. معلمان اعلام کرده بودند که در صورت عدم رسیدگی به خواسته هایشان اعتراضی وسیعتر را سازمان خواهند داد. اما همچنانكه انتظار ميرفت و به روال همیشگی، دولت اقلیم تا امروز کمترین توجهی به این اعتراضات و مطالبات آنها نکرده است. ادامه اعتراضات بشيوه اى همبسته به شهرهای محتلف كشيده شد. بلافاصله اعتصاب عمومی، تظاهرات و اعتراضات خیابانی در تعداد زيادى ازشهرها وشهركهاى كردستان از جمله سليمانيه، قلادزى، سيدصادق، زريان، هلبجه، كلار٬ اربیل وخانقين و....... به راه افتاد. درد مشترک، فقر و لاقیدی دولت اقیلم در جواب دادن به مطالبات بر حق معلمان نقطه اشتراک مردمی بود که در این اعتراضات شرکت کردند. اعتراضاتی که از طرف دولت اقلیم به خشونت کشیده شد. نيروهاى دولتى( حزب دمكرات كردستان) در قلادزى و كلار به صف تظاهر كنندگان تيراندازى كرده وتظاهرات آرام مردم را بخون کشیدند. در این تعرض وحشیانه سه نفر در قلادزى ودو نفر در كلار جان باخته و تعداد بيشترى زخمى شده اند. اما مردم خشمكًين اين جنايتها را بى جواب نگذاشته وبه مقرهاى آنها حمله كرده وضمن تصرف این مقر ها، آنها را به آتش کشیدند. فشار و خشم مردم از دولت و حزب دمکرات آنها را وادار کرد که تمام مقرهای خود را در منطقه گرميان تعطیل و نيروهايش را به اربیل منتقل کند. ابعاد وضعیت نابسامان و فقر از طرفی و فساد مالی و چپاول احزاب و دولت حاکم در کردستان عراق چنان وسیع است که ما شاهد مهاجرت بخش جدی از مردم به خارج از کردستان هستیم. مهاجرت هزاران جوان، زنان ومردانی كه برای فرار از این نابسامانی كردستان را به مقصد نامعلومی ترک میکنند. ظاهرا هرجای این کره خاکی بهتر از کردستان تحت حاکمیت دولت اقلیم و احزاب کردی است. مهاجرت از کردستان عراق، به کام مرگ رفتن فراریان از این جهنم، بازتاب نا امیدی، بی افقی نسبت به اوضاع موجود در کردستان و حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد است. در مورد درجه سازمانیافتگی این اعتراضات، به نظر من همينكه ما شاهد خواست مشتركى درتمام این اعتراضات هستیم نشان از درجه ای از ارتباط میان بخشهای مختلف جامعه و بخصوص سازمان دهندگان این اعتراضات است. اما متاسفانه شاهد یک تلاش مشترک و سازمانیافته، برنامه ريزى شده که سراسر کردستان عراق را بتواند با هم به تحرک درآورد و قدمهای بعدی اعتراض و پیشروی را تعریف کند و مردم معترض را برای آن آماده کند، نیستیم. بخصوص امروز که دولت تلاش میکند همزمان با سرکوب خونین این اعتراضات آنرا دستمایه تصویه حساب با احزاب رقیب کند، وجود یک رهبری منسجم، رادیکال، متحد کننده برای مردم معترض ضروری تر از نان شب است.
نینا: دوره قبل و بعد از اعتراضات در کشورهای عربی که به بهار عربی شهرت یافت٬ ما شاهد اعتراضات نسبتا بزرگی در شهرهای کردستان عراق هم بودیم٬ آن اعتراضات نهایتا در توهمات خود٬ خصوصا توهمات ناسیونالیستی به دولت اقلیم و جناحی از بورژوازی کرد که به نام جریان گوران فعالیت داشت و در اپوزیسیون بود٬ به اهداف خود نرسید. اولا چقدر همبستگی میان این تحرکات و اعتراضات سراسری در شهرهای بغداد و بصره موجود است٬ در ثانی چه تضمینی هست که این اعتراضات نیز به سرنوشت اعتراضات دوره قبلی دچار نشود؟ محمد راستی: اعتراض به حكومت عراق و دولت اقلیم از همان روز اول سر كار آمدن این دو دولت وجود داشته وسابقه قديمى ترى دارد. اگر خیلی به عقب برنگردیم و همین یکی دو سال اخیر را در نظر بگیریم، بهار عربى در كشورهاى عربى، انقلاباتی که بخشا نافرجام ماندند و بعضا به یمن "دخالت بشردوستانه" معماران "دمکراسی" در غرب به خاك خون كشيده شدند٬ در عراق و مخصوصا در كردستان روحیه و اعتماد به نفس دیگری را در میان مردم بوجود آورد. روحیه و اعتماد به نفسی که خود را دراعتراضات وسیعی در شهرهای مختلف کردستان نشان داد. در این اعتراضات همگانی، که به "١٧ شبات" شناخته میشوند، درمركز شهر سلیمانيه معترضين صاحب تريبونى شدند. ابتدا چپها وكمونيستها و بطور مشخص حزب کمونیست کارگری کردستان نقش جدی در هدایت این اعتراضات داشتند و نقش مشهودی در سازمان دادن، شکل دادن به مطالبات آن داشتند. حضور برنامه ریزی شده و وسیع جریان گوران که اساسا با هدف اولا کنترل این اعتراضات و ممانعت از چپ شدن آن و ثانیا تبدیل آن به اهرمی در دست خود برای سهم بری بیشتر از قدرت و امیتاز گیری از حزب دمکرات، در این اعتراضات شرکت میکرد به اضافه عدم آمادگی کمونیستها برای مقابله با این حضور باعث شد اعتراضات "١٧ شبات" به دست جریان گوران که اساسا جریانی ناسیونالیست و در قدرت است بیفتد. و مبارزات برحقی كه براى نان وآزادى ورفاه به راه افتاده بود، در ناروشنی خود و توهمات حاکم بر آن٬ و در ناآمادگی کمونیستها٬ به سادگی به زير چتر گوران رفت. جریان گوران تلاش میکرد با فریب معترضین و با اتکا به توهمات صفوف این تحرک اعتراضی آنرا بدست خود بگیرد٬ از آن به عنوان اهرمی در خدمت کسب امتیاز از دولت اقلیم برای جریان خود و عقب راندن کمونیستها که در آن نقش داشتند شود و عملا اتحاد و همبستگی که ایجاد شده بود را به جهتی ببرد در خدمت منافع خود و در حقیقت علیه همان مردمی که برای رفاه و آزادی به میدان آمده بودند. به این ترتیب آن تحرک انسانی عقب رانده شد و نا فرجام ماند و کل تلاش و مبارزات آن دوره٬ کل سینه سپر کردنهای زنان و جوانان حق طلب و گلو پاره کردنها و شب نخوابی های آنها٬ کل امیدواری که در میان کارگران و معلمان و اقشار پایین جامعه ایجاد شده بود٬ در ناروشنی و توهمات خود آن تحرک٬ توسط جریان گوران به شکست کشیده شد. طبیعی بود زمانیکه "گوران" توانست رنگ خود را به این اعتراضات بزند، شانس اینکه این اعتراضات به تحرکات بغداد و بصره و کارگران و مردم زحمتکش در سایر نقاط عراق گره بخورد کم شد. افق ناسیونالیستی "گوران" که بر آن تحرک در طی پروسه ای حاکم شد٬امکان چنین رابطه ای را نمیداد. در مورد اینکه چه تضمینی هست که اعتراضات امروز به سرنوشت مشابهی دچار نشوند، بنظر من تنها عنصرى كه میتواند مانع تكرار تاريخ و شکست دوباره و یا عقب راندان این اعتراضات شود، عنصر آگاهى است. آگاهى که خود را نه فقط در علم به ارتجاعی بودن احزاب کردی و دولت اقلیم که در سازمانيافتگى، سازمان و متحد کردن کارگران و مردم زحمتکش برای رسیدن به مطالبات امروز خود تا بدست گرفتن سرنوشت خود و به زیر کشیدن قدرت حاکمه خود را نشان میدهد. این درجه از آگاهی و آمادگی هم از زير زمين يا از آسمان نمى بارد، اینکار تنها وتنها به عهده كمونيستهاى این جامعه است. اگر کمونیستها در کردستان عراق این دوره با این تحرکات عجین نشوند٬ افق پیروزی آنرا تعین نکنند٬ شعار و مطالبات آنرا و تاکتیک و قدمهای آنرا تعریف و روش نکنند و اگر خود نقش جدی و هدایتگر را ایفا نکنند٬ آگر آنها کارگران و بخشهای محروم جامعه را در این دوره حساس متحد نکنند٬ دیر یا زود سرنوشت مشابهی در انتظار این تحرکات هم خواهد بود. باید توجه داشت که بورژوازی کرد مثل هر طبقه و جنبش بورژوایی دیگر دهها گوران در آستین دارد و فردا جریانی دیگر و شاخه ای دیگر از بورژوازی کرد و نیروهای ارتجاعی سوار بر اعتراض مردم آنرا در جهت منافع خود هدایت میکنند و سر کارگران٬ معلمان و زنان و جوانان حق طلب کلاه میگذارند.
نینا: به نقش کمونیستها اشاره کردی٬ به عنوان یک کمونیست اگر در کردستان عراق بودی و در آن جامعه زندگی میکردی٬ چکار میکردید٬ و به اعتباری کمونیستهای از نوع شما در این اوضاع چه باید بکنند. محمد راستی: امروز روز رسوايى بيش از پيش حكومت سرمايه داران كردستان است. هیچ زمانی به اندازه این دوره پته ناسیونالیسم کرد و حکومت اقلیم کردستان روی آن نیفتاده است. هیچ زمانی دورغ و فریبکاری آنها در اینکه دولت اقلیم دولت تمام "کردها" و مدافع منافع همه است٬ به اندازه امروز برملا نشده است. آنها بر توهمات رایج و حاکم بر ذهنیت کارگران و مردم زحمتکش صاحب دولت و قدرتند. آنها سالها است با اشاعه افکار عقب ماند٬ با اشاعه سموم ناسیونالیستی و نفاق قومی و ایجاد دشمنی میان طبقه کارگر در عراق به نام "کرد و عرب"٬ شیعه و سنی و ... و اینکه احزاب ناسیونالیست کرد احزاب همه "کردها" است و با حاکمیت آنها بهشتی برای همه ایجاد خواهد شد٬ به چشم طبقه کارگر و مردم زحمتکش خاک پاشیدند. و امروز کارگران کردستان در کنار فقر و محرومیت هر روزه خود٬ در کنار جهنمی که سهم آنها از زندگی است٬ شاهدند که با کار و بردگی روزانه آنها٬ بهشتی برای سرمایه داران کرد ساخته شده است. میبینند که برادری همه و یکی بودن همه کرد زبانان از کارگر تا بورژوا چه حقه بازی و کلاهبرداری بزرگی بوده است. امروز این تنها کمونیستها نیستند که حقایق جامعه طبقاتی را برملا میکنند٬ بلکه و بعلاوه این صدای مردم رنج دیده و کارگر بی حقوقی است که بر دوشش یک بهشت برای سرمایه داران ساخته شده و سهم او جز بردگی و فلاکت نیست. امروز این همان کارگران و ستمدیگان هستند که علیه این بردگی به خیابان می آیند و علیه حاکمین بر خود اعلام نفرت و انزجار میکنند. لذا متحد کردن این کارگران٬ متحد کردن و سازماندان آنها٬ تلاش برای زدودن آخرین بارقه های توهم به ناسیونالیسم کرد و شناختن جایگاه خود به عنوان یک طبقه و با منافع مشترک و تبدیل آن به خودآگاهی آنها از مهمترین کار کمونیستها است. كار ما بيش از هميشه رو ميزمان ريخته٬ کارگر آن جامعه از کمونیستها توقع دارد که در صف اول اعتراضش باشد٬ اعتراضاتش را در جهتی هدایت و رهبری کند که بار دیگر فریب نخورد و فریبش ندهند. امروز چپ وراست كوچك وبزركً به حاکمین در کردستان فوش وبدوبيراه ميكًويند. بعضی ها میگویند٬ اينها عشايرند، دزدند، ازكوه آمده اند٬ نمى فهمند، عقب مانده ونامتمدنند واختلاف نميكًذارد مملكت را اداره كنند. البته باید اذعان کنم با همه عقب افتادگی و نامتمدنی آنها٬ اینها منافع طبقه خود را خوب میشناسند و بسیار عاقلانه آنرا پاسداری میکنند. این نقدها بسیار آبکی و سطحی است. اینها بورژوازی کردند و از همان قوانینی تبعیت میکنند که بورژوازی انگلستان و آمریکا و مصر و ترکیه و ایران و.... این جامعه طبقاتی است و اینها طبقه بورژوا هستند که حاکمند و ادامه حاکمیت آنها جز با بردگی کارگر مقدور نیست و برای حفظ این بردگی هر جنایتی که لازم باشد را خواهند کرد. اكًر اينها عشاير و نفهمند٬ پس اين همه ثروت را از کجا جمع کرده اند ، اين ديدوبازديدهاى مكرر به كشورهاى اروپايى وامريكايى چيست؟ آنها هر روز با دسته اى از نمايندكًان كشورهاى سرمايه جهانى جلسه ومعامله دارند. تلويزيون خودشان اينروزها نشان داد که قیمت خانه پسر مسعود بارزانی در امريكا ١٥٠ ميليون دلار است. خير اينها نه عشايرند ونه بى عقل ونه نفهم٬ اينها سرمايه داران کرد هستند ودارند پابه پاى سرمايه جهانى پيش ميروند و از بقیه هم طبقه ایهای خود در کشورهای دیگر خيلى بى رحم تر و درنده ترند. آنها به اندازه كافى امكانات براى مساجد وملاها و طلاب ريخته اند که ازهنكًامیكه به قدرت رسیده اند٬ تعداد مساجد وآخوندها چندين برابر شده٬ بى حرمتى به نيمى از جامعه يعنى زنان وزن ستيزى وزن كشى چند برابر شده ، عقب ماندكًى وخرافات ازسر وكول جامعه ميبارد ، تعداد روسريها در دانشكًاه ومدارس چند ده برابر شده ، كتابهاى درسى پر از جهل وخرافه وقوانين اسلام است. همه اینها ابزار حفظ حاکمیت آنها است و تلاش میکنند از آن مثل هر جامعه بورژوایی دیگر علیه طبقه کارگر و برای ادامه بردگی او استفاده میکنند. بعلاوه احزاب حاکم در دولت اقلیم و پارلمانی که علم کرده اند، اكًر اختلافى با هم دارند بر سر چكًونگی عقب راند ما كاركًران وزحمتكشان٬ و چگونگی به شکست کشاندن اعتراضات ما است. طبیعتا آنها همیشه و مثل هر جامعه بورژوایی دیگر بر سر سهم هر کدام٬ سهم هر جناح و حزبی از ثروت جامعه و قدرت خود با هم جدال دارند که گاها به خونریزی و لشگر کشی علیه هم کشیده شده است. اما در حفظ حاکمیت بورژوازی کرد و در حفظ بردگی و بی حرمتی به طبقه کارگر و زن و صف آزادیخواهی در آن جامعه همه بلااستثنا با هم هم نظر و متحدند. از دل این اتفاقات مهم است کارگران کردستان در عراق و حتی کارگران کردستان ایران٬ با چشمان باز نگاه کنند که احزاب چپ و راست آن جامعه کجای این اتفاقات ایستاده اند. برای نمونه حزب دمكرات کردستان ایران براى حفظ آبروی خود هم بوده٬ بهتر بود در کنار کومه له و حزب کمونیستش و بقیه سکوت کند. این حزب بدون اینکه خجالت بكشد از مردم میخواهد آرام بگیرند٬ میخواهد آنها مشکلات خود را با آرامی با حکومتشان که یک "دستاورد" مردم "کرد" است٬ در میان بگذارند. این در شرایطی است که حكومت اقلیم تظاهرات مردم را به خاك وخون كشيده٬ مزد کار روزانه آنها را نمیدهد و بالا کشیده و عامل همه سیه روزی است که به این مردم تحمیل شده. دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران معلوم نیست چرا نسبت به این همه فقر٬ این همه بی حقوقی٬ این هم زن کشی و این همه بیکاری و دزدی و توحشی که بیش از دو دهه است به زندگی مردم تحمیل کرده اند٬ یک بار هم شده بیانیه دفتر سیاسی اش را صادر نکرد و برادران ناسیونالیست خود در حاکمیت را مورد خطاب قرار نداده که توحش را کم کنند٬ که کارگر کشی و زن کشی و توحش بس است! طبیعتا از حزب دمکرات توقع بیشتری نمی رود او هم مانند بقيه احزاب سرمايه حق دارد از برادر بزركًش حمايت كند. جریاناتی مثل کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست) نیز مثل دوره قبل لابد سکوت را پیشه میکند که تا کنون پیشه کرده است. یا حداکثر با توجیه حکومت اقلیم هنوز نو پا است و البته مردم هم حق دارند٬ نقش کدخدایی را بازی میکند که در جدال دهقان و فئودال در کنار ارباب ایستاده است. چپی که به هر بهانه ای زمانی که کارگر و اقشار به ستوه آمده به خیابان آمده اند٬ شیک و پیک سکوت میکند یا نصیحت٬ کاری جز دفاع از حاکمین نکرده است. آنهایی كه فرياد میزنند "كردها" باهم برادرند٬ كلاهبردارند ودروغ میگویند و مدافعان سرسخت بورژوازی کرد و دشمنان واقعی طبقه کارگرند. اين اوضاع به روشنى دشمنى دولت سرمايه داران "كرد" با كارگر و زحمتكش "كرد" را نشان داد. اگر امروز درجه ای فضای آزاد در کردستان است٬ تنها به این دلیل است که بورژوازی کرد و حکومت اقلیمش هنوز موفق نشده اند حكومتشان را آنطور كه ميخواهند و باید مستحكم كنند. با این وصف هر زمانی اعتراضات و نارضایتی زحمتکشان آن جامعه خطری برای حاکمیت آنها ایجاد کنند با همه امکانات علیه اش می ایستند و به خاک و خونش میکشند. در جواب سوال شما در مورد اینکه اگر من بودم چه میکردم و یا کمونیستها چه وظیفه ای دارند٬ بخشا به آن جواب دادم. اما هیچ کمونیستی نبايد انتظار داشته باشد کارگر و زحمتکش آن جامعه خود متحد شوند وسازمان يابند و در سرنوشت خود دخیل شوند. نه شورای کارخانه و نه انواع تشکلات کارگری که اهرم و وسیله اتحاد طبقه کارگر است٬ نه تشکلات مردم محروم در محله و مدرسه و دانشگاه و...خودبخود شکل نمیگیرد و به دخالت آدمهای هوشیار و بی توهم و روشنبین محتاج است. متحد کردن طبقه کارگر کردستان٬ تشکیل مجامع عمومی و شوراهای کارگری و انواع تشکلات توده ای در همین دوره و ایجاد امکان دخالت توده کارگران در سرنوشت خود و متحد و متشکل کردن آنها کار کمونیستها است. تلاش برای آگاه کردن و بالا بردن خودآگاهی طبقه کارگر در این دوره معین که کارگران و زحمتکشان آن جامعه علیه بورژوازی کرد به میدان آمده اند به دخالت جدی کمونیستها محتاج است. باید از این فرصت استفاده کرد تا اتحاد کارگران را بالا برد و تلاش کرد توازن قوا در این منطقه را به نفع این طبقه و کل ستمدیدگان تقویت کرد. امروز و در دل اعتراض وسیع مردم زحمتکش کردستان عراق٬ دخالت در اعتراضات آنها٬ تعریف پیروزی در هر اعتراضی٬ تلاش برای پیروزی و برآورد شدن مطالباتی که دارند٬ جمع کردن نیرو و قدرتمند کردن این تحرکات و تعین تاکتیک درست و واقعی بر اساس میزان آمادگی مردم و توازن میان آنها و دولت اقلیم٬ افشای جریانات بورژوایی که در تلاشند تحرکات اعتراضی را منحرف کنند٬ همگی وظایف سنگینی است که بر دوش فعالین دلسوز و آگاه و کمونیست آن جامعه است. همچنانکه اشاره کردم این تحرکات میتواند به بیراهه کشیده شود٬ میتوانند مردم را بار دیگر فریب بدهند٬ با وعده های توخالی و تهدید و به خون کشاندن٬ عبور دادن این موج اعتراضی از همه تندپیچها و دستیابی آنها به موفقیتهایی معین و قابل وصول یکی از جدی ترین کار کمونیسها در آن جامعه است.
|