تحرکات اعتراضی در کردستان عراق

طبقه کارگر و کمونیستها

مصاحبه با سامان کریم عضو دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری عراق

 

 

کمونیست: یک ماه گذشته و بدنبال اعتراضات مردم زحمتکش شهرهای عراق٬ اعتراضات نسبتا وسیعی در شهر های کردستان عراق راه افتاده است. اعترضات مردم زحمتکش کردستان عراق در بعضی از شهرها به درگیری میان حکومت اقلیم و معترضین کشیده شده است. دلایل این اعتراضات٬ دامنه وسعت آن و خواست و مطالبات آن چیست؟ 

سامان کریم: اعتراضات امروز مردم کردستان عراق، اعتراض مشخص و برحق تلنبار شده در ذهن و روح مردم جامعه کردستان است که امروز بروز می یابد. مردم کردستان از جانب حاکمیت جنبش بورژوا - ناسیونالیستی کرد، و طبقه بورژوازی کرد به شیوه بی مرز و بی حد و حدودی مورد ستم و سرکوب قرار میگیرند. در هر دوره و شرایطی به بهانه و با علم کردن یک دشمن و یا پیش کشیدن معضلی٬ مردم را قربانی سیاست های حاکمیت بورژوازی کرد، میکنند و آشکارا حقوق پایه ای و ابتدایی آنها را پایمال میکنند. یک دوره و تا هم اکنون هم مسئله کرکوک را تحت عنوان اینکه "قلب و قدس" کردستان و بخشی از کردستان است مطرح کردند و هنوز هم چوب این مسئله را مردم دارند میخورند. زمانی میگفتند که حکومت بعث از پشت مرزهای دولت اقلیم تهدیدمان میکند، دوره دیگری سر مردم را به بهانه جنگ داخلی مابین اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان گرم کردند، و امروز داعش و مشکلات حکومت اقلیم با حکومت مرکزی را هم بعنوان  حربه و تهدیدی بالای سر جامعه قرار داده اند و هم به بهانه وجود چنین خطری حقوق ها را پرداخت نمیکنند٬ برق را را مردم دریغ میکنند٬ و با این بهانه ها حتی بنزین و بسیاری از حقوق پایه ای مردم از جمله حقوق سیاسی و فردی انسانها را محدود کرده اند.

به این اعتبار، دو دهه و نیم حکومت طبقه سرمایه دار کرد و بویژه بعد از سرنگونی رژیم بعث توسط امریکا، شکاف طبقاتی عمیقی میان طبقه کارگر و اکثریت مردم زحمتکش و ستمدیده کردستان با طبقه سرمایه دار کرد ایجاد کرده است. در این دوره زمانی، دهها سرمایه دار و میلیاردر ناگهان مثل قارچ سر بر آورده اند. 

این، پیشینه طبقاتی و موضوع اعتراض امروز مردم است. اما آن عاملی که اعتراضات امروز را به خیابان ها کشید و به اعتصابات و کنترل جاده های بین شهری توسط مردم انجامید، ابتدا مسئله "حقوق ها" است و به دنبال آن اعتراض به کمبود برق و سوخت مورد نیاز وسایل نقلیه سر برآورد. کارگران و معلمان و کارمندان ٤ ماه تمام است که کار میکنند و حقوق نمیگیرند، ٤ ماه تمام است کار میکنند و با حراج کردن وسایل زندگی شخصی شان در بازار یا با نسیه و قرض و قسط امروز را به فردا میرسانند. الان حتی این هم کار نمیکند، مردم مجبور شده اند که کردستان را ترک و کوچ کنند، یا حد اقل این هم به یکی از عوامل کوچ مردم از کردستان تبدیل شده است. در دوران برده داری، برده ها حداقل از طرف صاحبانشان نان و خوراکشان تامین بود تا زنده بمانند. امروز در سایه حکومت بورژوازی کرد، مردم کردستان حتی برده هم از سرش زیاد است. برده ای است که حتی نان و آذوقه اولیه هم نصیبش نمیشود. بنظر میرسد امروز سرمایه احتیاج کمتری به نیروی کار انسان برای کار کردن دارد. 

 این دیگر رسوایی حکومت بورژوازی کرد است که روی میلیاردها میلیارد ثروت و سرمایه نشسته و "حقوق" و دستمزد مردم را نمیدهد. نشانه پوچی و گندیدگی حاکمیت طبقه ای است که در مقابل مطالبات ابتدایی و زندگی طبقه کارگر  و اکثریت مردم محروم کردستان ایستاده است. این بیش از همه چیز، بی ربطی و دهن کجی آشکار جنبش بورژوا – ناسیونالیست کرد (جنبش کردایتی) به معضلات مردم ستمدیده کردستان است. به این اعتبار، اعتراضات امروز قدمی اولیه در جهت فرو ریختن توهمات ناسونالیستی است. 

مردم حقوقشان را میخواهند؛ این مهمترین مطالبه سراسری تا به امروز کارگران و کارمندان و معلمان در کردستان است که همه شهرهای کردستان از خانقین تا دهوک را فرا گرفته است. اما تغییر ریل این اعتراضات به سمت حمله به دفاتر حزب دموکرات کردستان، فضای اعتراضی موجود را به ضرر مردم و مطالبه اساسی "دستمزد"، عوض کرده و در حال حاضر هرچند اعتراضات کماکان ادامه دارد اما دامنه آنها تنگ تر و محدود تر شده و باعث شده از لحاظ کمیت هم تعداد شرکت کنندگان در این تحرکات کاهش یابد.  

 

کمونیست: چه رابطه ای میان اعتراضات در شهرهای بغداد٬ بصره و بقیه شهرهای عراق  با تحرکات اعتراضی شهرهای کردستان وجود دارد؟ برخورد دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان و کلا جواب آنها به خواست و مطالبات مردم ناراضی چیست؟ چقدر توهمات ناسونالیستی در میان مردم کردستان٬ خصوصا طبقه کارگر به حکومت اقلیم به عنوان یک حکومت بورژوازی ریخته است؟ 

سامان کریم: ارتباط مستقیمی میان اعتراضات مردم کردستان با شهرهای جنوب و مرکزی عراق نمیبینم. دلیل اصلی اعتراضات در شهرهای جنوبی عراق که از اواسط تیرماه امسال از بصره شروع شد، مسئله قطع برق و کمبود آن در گرمای سوزان تابستان بود. این اعتراضات خیلی سریع دستخوش تغییر و تحولات زیادی شد و مانند یک جنبش سیاسی از جانب نیروهای بورژوا – اسلامی حاکم در بغداد و به کمک مرجعیت دینی مورد سواستفاده قرار گرفت و هنوز هم چنین است، هرچند این اعتراضات دیگر در شکل نیرومند سابق خود باقی نمانده است. حکومت مرکزی عراق بسیار هوشیارانه توانست اعتراضات مردم بر سر مسئله قطع برق را در جهت تغییر قانون و دادگاهی کردن مفسدین اقتصادی کج کند و همچنین خیلی هوشیارانه سیاست ریاضت اقتصادی را که تحت نام رفرم از آن اسم می برد، در جامعه جا انداخت. هدف کل نیروهای اسلام سیاسی حاکم در بغداد بازگردادن اتوریته برای حاکمیت خودشان بود، امری که تمام جناحهای آن منفعت مشترکی را در آن می دیدند و در این راه تا اندازه ای پیش رفتند. مطالبه اساسی مردم همانگونه که در ابتدا هم گفتم، تامین برق بود که تا امروز به انجام نرسیده؛ اما برای مثال عبادی ریس کابینه وزیران، فرمان تجدید نظر در مقام و پست معاونین ریس جمهور و ریس وزیران را صادر کرد و حرکت سیاسی میدان تحریر بغداد در حمایت از این فرمان برایش دست زد. اکنون این حرکت سیاسی با توجه به شواهد موجود به شدت از دلایل و مکان اولیه شکلگیری خود تغییر مسیر داد و توسط نیروهای سیاسی حاکم مهار شد. بویژه برای عبادی که نه تنها با یک دولت بی اتوریته در مقابل جامعه روبرو بود بلکه حتی از لحاظ شخصی در مقابل امثال مالکی نیز مقامی درجه سه در حزب اسلامی خویش داشت، اکنون با سوار شدن بر موج این حرکت لنگری برای حکومت مرکزی عراق شده است و در موقعیت بهتری قرار گرفته است. این اتفاق به دنبال یک مسئله سیاسی مهم بعد از کنار گذاشتن مالکی بود؛ مسئله ای که با تلاش آمریکا و متحدینش برای تضعیف بیشتر این جناح بورژوازی عراق که با اتکا به ایران بیش از یک دهه در حاکمیت بود. سوار شدن بر موج اعتراضات این دوره٬ دفاع این اعتراضات از "حشد شعبی" تا اندازه ای نیروی این اعتراض را به نفع جناح اسلام سیاسی عبادی تغییر داد. امروز اخبار میگویند که برخی پالایشگاههای نفتی که مدت زیادی است به دست داعش افتاده اند، از طرف میلیشاهای "حشد شعبی" بازپس گرفته شده اند و نیروهای داعش را در هم کوبیده اند!! 

در کردستان مسئله متفاوت است؛ این تفاوت در دو عرصه خودنمایی میکند. اول: مطالبه پرداخت حقوق، خواستی سراسری و توده گیر بوده که همه شهرهای کردستان را فرا گرفته، مردم در محل کارشان اعتصاب کردند یا دست به اعتراض و تظاهرات زده اند، اما روشن بود که این تحرکات متعلق به کارگران این ناحیه و کارمندان این حوزه و یا معلمان فلان منطقه است. این تفاوت مهمی است که  پیوند و ارتباط جغرافیای اعتراضات "محل" بە سیاست را نشان میدهد که در سایر شهرهای جنوبی عراق بشدت کمرنگ بود.  و اگر هم بود ‌اعتراض محلی کارگران بود با مطالب مشخص خودشان که هیچگونه ارتباطی با میدان  تحریر در بغداد ندارد. مستقل از این، اعتراضات در کردستان عراق هر روز در جریان است، در حالیکه در بغداد فقط روزهای جمعه را به اعتراض اختصاص داده بودند.  

دوما: همچون شهرهای جنوبی و وسط عراق، نیروهای حاکم در کردستان هم تلاش کردند که اعتراضات در کردستان را با یک روتوش سیاسی خفه کنند که تا الان ناکام مانده اند. هرچند اعتراضات به حمله به مقرهای حزب دموکرات کردستان کشید اما کماکان معلمان و کارمندان در محل خود به اعتصاباتشان ادامه داده اند و به سیاست حمله تنها به یک جناح حاکم (حزب دموکرای کردستان) به نفع سایر احزاب و جناحهای بورژوازی، تن نداده اند. مردم تا اندازه ای به این خودآگاهی رسیده اند که باید از این نوع سیاست که هنوز نه توان آن را دارند و نه به اندازه کافی آماده اند، فاصله گرفت. این نوع سیاست، کشمکش و رقابت احزاب و لایه های حاکم در قدرت همچون حزب دموکرات و جریان "تغیر" (گوران) است که عمیق تر میشود. مردم عموما آنگونه که از شواهد پیداست آشکارا به این شکل از مبارزه و حمله به دفاتر این حزب و آن حزب در چهارچوب دعواهای درون خانوادگی بورژوازی کرد، تن نداده اند و قبولش ندارند، بلکه خواهان "دستمزدها" و حقوق شان هستند.  در این مسیر، مردم کردستان خط فاصلی با منفعت احزاب حاکم کشید و تا الان طعمه دعواها و پرچم های انها نشده است. این نکته ای مهم است اما، همزمان یک بخش مهم از واقعیت به تضادها و تفاوتهای سیاسی میان پنج نیروی حاکم بر میگردد؛ بطور ویژه بین حزب دموکرات کردستان با بقیه و همچنین منافع چهار نیروی دیگر علیه هم.

همه میدانند که حزب دموکرات کردستان نیروی اول است و نان و حقوق و دستمزد مردم را این حزب با قلدری تمام گرو گرفته است. سایر جریانات و نیروهای سیاسی شریک در این بچاپ بچاپ و هر یک گوشه ای را میکشند. اما مردم حاصل تجربه شده اند و به این راحتی به قاطی شدن در افق و دعوای این جریانات گردن نمی گذارد. علی الخصوص که مردم کردستان تجربه جنگ داخلی را پشت سر خود دارد، کشمکش این نیروها علیه همدیگر را دیده است و همچنین تجربه ١٧ فبریه (شوبات) و کمپینهای انتخاباتی این احزاب را دارد... و بنا به این دلایل این نیروها و احزاب را بهتر می شناسد.

مسله اصلی حمله به دفاتر حزب دموکرات کردستان از زاویه طبقاتی با این مسله خاتمه یافت که بورژوازی کرد و حاکمیت آن توانست با توسل به این نوع سنت از مبارزه تا اندازه ای مطالبات "دستمزد" و حقوق  را از ذهن مردم پاک کند؛ با دامن زدن به این ترس و رعب که اوضاع میرود که مثل گذشته اداره دو دسته ای و تقسیم کردستان بین دو حاکمیت برقرار گردد. یا میگویند امکان جنگ داخلی دوباره وجود دارد و "تجربه مان بر باد میرود". این حاصل طبیعی آن حرکتی بود که با حمله به دفاتر حزب دموکرات کردستان شروع شد و به نظر من خسارت بزرگی به جنبش اعتراضی مردم کردستان وارد کرد. و اینها همه در حالی است که با این حرکت عده ای از جوانان قتل عام شدند و تعدادی از انها هنوز مجروح اند، چرا که نزد حزب دموکرات کردستان جواب سنگ، گلوله است. اینها دارند سیستم دیکتاتوری دولت اسراییل در حق مردم فلسطین را در کردستان تقلید و پیاده میکنند.    

 

کمونیست: بعضی ها این تحرکات را بدلیل مشکل و اختلاف میان احزاب شریک در قدرت بر سر تعیین رئیس اقلیم و چگونگی آن و دامنه قدرت آن میدانند؟ حتی میگویند ممکن است بر سر این ماجرا جنگ داخلی در کردستان صورت بگیرد؟ آیا اینها تلاش برای ترساندن و به خانه فرستادن مردم معترض نیست؟ اصلا چنین مسئله ای ممکن است؟ 

سامان کریم: مردم کردستان، کارگران و کارمندان و معلمان مطالبات بر حق خودشان را دارند. در حال حاضر "دستمزد"، اساسی ترین خواست آنهاست. خواستی واقعی و ابژکیتو است که مستقیما به شیر کودکان و سفره خالی خانواده، به شکم گرسنه و اشک جوان بیکار و بی امکانات ارتباط دارد. این یک حقیقت انکار ناپذیر است. اما چرا در کردستانی که به شیوه های مختلف نفت را صادر میکنند و بودجه بغداد را هم دارند، چرا با وصف کارخانه های بزرگ مصالح و بتن سازی و ذوب آهن آلات و کمپانی های تلفن، برق و تصفیه نفت و ساختمان سازی و ترانسپورت و ... چرا باید برای دستمزد و حقوق مردم شانه بالا بندازند و آن را پرداخت نمیکنند، آیا واقعا پول ندارند یا مسله چیز دیگری است؟!  

اکثر مردم کردستان مطلع اند که پول هست و این پول و ثروت نزد حزب دموکرات کردستان (پارتی) است. همه میدانند که وزیر مالی حکومت اقلیم که عضو "گوران" (جریان تغییر) است یک فلس ندارد و حتی نمیداند پول این مملکت در کدام بانک خوابیده است. پول و ثروت هست اما تعجب آور اینست که این ثروت نه در بانک حکومت بلکه در بانک کردستان ذخیره شده است که یک بانک خصوصی و صاحب آن هم دوست آقای نچیروان بارزانی است. این ثروت و پول را به حکومت و وزیر مالی آن تحویل نمیدهند، از نظر من همه این پنج حزب که در بالا برشمردم در این مسئله شریک اند که حقوق را نباید پرداخت، چون تا الان هیچکدامشان مخالفتی در این باره به بیرون ابراز نکرده اند. اما حزب دمکرات در صدد است از این مسئله به شیوه مستقیم یا غیر مستقیم، برای جا خوش کردن و ماندن مسعود بارزانی در رهبری حکومت اقلیم استفاده کند.

بنابراین، امروز مسله اصلی یایین آمدن موقعیت حزب دمکرات در معادلات سیاسی کردستان است. اما حزب دمکرات به این راحتی ها تسلیم نخواهد شد. اینها یک نظریه قدیمی دارند که میگوید: "اگر نتوانم درستش کنم، میتوانم به همش بزنم". این سنت دیرینه را حزب دمکرات دارد. تضعیف موقعیت بارزانی در اوضاع امروز نتیجه هزیمت موقعیت جهانی آمریکا و در سطح منطقه کاهش نفوذ و موقعیت دولت ترکیه است که با سرنگونی حکومت اخوان مسلمین در مصر شروع شد و با شکست سیاست های امروزش در سوریه، به سر رسیده است. بر این اساس پارتی که متحد اینهاست، جا پای ضعیفی را نسبت به گذشته اشغال کرده است. اما پارتی با وصف اینکه از چهار طرف توسط نیروهای پ ک ک، ی د پ، و دولت ایران و عراق ... در محاصره است، حاضر به تسلیم شدن نیست؛ این نیروها هنوز پارتی را علی رغم موقیت ضعیف شرکایش  برای کارهای دیگری لازم دارند.

خصوصیت پارتی در این است که نه تنها یک نیروی ضد انقلابی آماده برای تمام کشورهای منطقه است بلکه یک نیروی ضد اپوزیسیون دولتهای منطقه هم هست. کدام نیروی اپوزیسیون در منطقه هست که پارتی در حمله به آن شریک نبوده و پیشقراول دولت های منطقه در سرکوب اپوزیسیون آنها نبوده باشد. حمله به نیروهای حزب دموکرات کردستان ایران و کومله و پیشقراولی لشکر سپاه پاسداران ایران، حمله به پ ک ک و جلوداری لشکر ترکیه در خاک عراق ... حمله به اتحادیه میهنی کردستان و پیشقراولی برای حکومت بعث... این خصوصیت ویژه پارتی با رهبری مسعود بارزانی است که هر نیرویی از عهده آن بر نمی آید!!

پارتی در اوضاع امروز میخواهد دوباره و برای بار سوم بارزانی را بر مسند قدرت حاکم کند. معلوم است که از قبل نقشه این ماجرا را کشیده است و تصمیم گرفته است بودجه ای به وزارت مالی تعلق نگیرد تا حقوق مردم پرداخت نشود. شکم گرسنه مردم کردستان و اشک کودکان بی شیر یکی  از نقاط مذکرات پارتی است با  احزاب شریک در قدرت و حکومت اقلیم  است. 

در مورد بخش دوم سوال شما، هر دو واقعی است. هم میخواهد که مردم و اعتصابیون و معترضین را به خانه هایشان برگرداند و از مبارزه سیاسی خسته شان بکند، بطوریکه از مطالبات رفاهی و برحق خود پا پس بکشند و هم وقوع جنگ داخلی نیز مسله است. هرچند همین امروز چنین جنگی در کار نیست ولی حتی فکر کردن درباره آن یک واقعیت هولناک است. اما شروع چنین جنگی در اوضاع امروز و فشار سیاسی دولتهای منطقه بر نیروهای جنبش بورژوا – ناسیونالیست کرد (جنبش کردایتی) که به نسبت گذشته افزایش چشمگیری داشته، مستقیما به منافع متضاد دولتهای منطقه و رقابت آنها علیه هم پیوند خورده است. امروز علیرغم شاخ شانه کشیدن های این دولتها برای هم اما هنوز به آن نقطه نهایی نرسیده است. اما بنظر من واقعی است. چرا؟ چون هر کدام از نیروها و احزاب اصلی بورژوازی کرد نماینده محوری هم پیمانان منطقه ای و بین المللی است. که مستقیما حیات و ممات خود را به قدرتگیری در سطح کردستان گره زده اند، مستقل از اینکه همه شان نمایندگان سرمایه و حاکمیت آنند. بخش بزرگی از منافع متضاد و کشمکش کشورهای منطقه در واقع در عراق و کردستان خود را نشان داده است. خطر وقوع جنگ داخلی اگر هست از طریق دولت های منطقه و با پیشقراولی نیروهای محلی بورژوازی کرد قابل اجرا است. هراس مردم از این کابوس، واقعی است.  

 

کمونیست: طبقه کارگر کردستان در این تحرکات چه نقشی دارد و به چه میزان این تحرکات سازمان یافته و با برنامه پیش میرود؟ 

سامان کریم: درکردستان عراق برخلاف کردستانهای دیگر، ما با یک طبقه کارگر صنعتی روبرو هستیم. شکل گیری این طبقه با این کیفیت به این دلیل است که چند سالی است اوضاع در این منطقه در مقایسه با بخشهای دیگر عراق آرام بوده و امنیتی نسبی بر برقرار بوده، بعلاوه صاحبان قدرت در کردستان خود بخشی از  حکومت مرکزی هستند. در حال حاضر شهرهای سلیمانیه و اربیل تماما شهرهایی صنعتی اند. طبقه کارگر در این شهرها البته به دو بخش تقسیم شده اند. بخش اصلی و عمده طبقه کارگر در این مناطق که شامل کارگران ساختمانی، تصفیه خانه های نفتی، شبکه های تولید نیروی برق، کارگاه های ذوب آهن و بتن سازی، کارگران بخش خدمات و دهها مرکز تحصیلی و بیمارستان ها و ... دستمزد و حقوق خود را  از  بخش خصوصی دریافت میکنند. امروز اقتصاد کردستان عراق تماما طبق سیاست اقتصادی بازار کنترل میشود. بخشهای خصوصی  سهم بیشتری از اقتصاد و بازار را به خود اختصاص داده اند و هر روز رو به گسترش است. اینجا ضعف اصلی اینست که کارگران این بخشها از کمترین درجه ارتباط و سازمانیابی با سایر بخش های دولتی برخوردارند. این ضعف بزرگی است. 

به همین دلیل پرداخت نکردن "دستمزد" و حقوق، تنها شامل حال بخشی از طبقه کارگر میشود که در بخشهای دولتی و خدمات به کار مشغول است. و در نتیجه تنها این بخش طبقه کارگر که شامل بخشی از کارگران، معلمان و کارمندان است به شیوه های مختلف دست به اعتراض و اعتصاب زده اند. امروز بورژوازی کرد تنها با گرسنگی دادن طبقه کارگر راضی نیست بلکه نیاز دارد همراه با آن سایر بخش های جامعه را نیز به گرسنگی بکشاند. به این اعتبار، اعتراضات اخیر جنبه سراسری تری داشت و تنها در محدوده طبقه کارگر صنعتی نماند.

کارگران به طور مستقل و سازمانیافته در این اعتراضات نقشی نداشتند. بیشتر با سایر بخشهای دیگر و زیر پرچم آنها ادغام بودند. و فکر میکنم این طبیعی ترین انتخاب برای کارگران کردستان بود. چرا که از یک طرف هنوز سنگینی افق و سایه ناسیونالیسم و احزاب آن از جمله پارتی، گوران و اتحادیه میهنی بر مبارزه و اعتراضات این طبقه مشهود است و از طرف دیگر این طبقه تجربه سازمانیابی مستقل و مبارزه اجتماعی را ندارد.  

بی تردید اعتراضات امروز، نهایتا شکلی از سازمانیابی را به خود خواهد گرفت. احتمال اینکه بورژوازی از ترس از دست دادن هژمونی خود در این عرصه دست به اقدامی بزند، کم نیست. یا اینکه رهبران و فعالین کارگری در سندیکاهای موجود و یا بیرون از این دایره دست به سازمانیابی کارگران خواهند زد. برنامه کارگران طبق خواست و مطالبه شان کاملا آشکار است که تامین  "دستمزد" و حقوق بوده است. تا اینجا هم کارگران و هم سایر اقشار مردم پتانسیل نیرومندی را از خود نشان داده اند. اما همانطور که متذکر شدم معترضین و اعتصابیون بر سر مسله "دستمزد" اعتراض خود را به حمله به دفاتر پارتی گره نزدند و در مکانهای اعتراضی خود ماندند. این مسله را ما در جنوب و شهرهای وسط عراق هم شاهد بودیم. فکر میکنم رهبران کارگری این تحرک، پلاتفرم و برنامه شان که حول تامین دستمزد و حقوق شان است اساسا با دریافت ٤ ماه حقوق معوقه شآن خاتمه یابد. 

 

کمونیست: اعتراضات دوره قبلی مردم کردستان در سال ٢٠١١ به جایی نرسید و احزاب و جریانات ناسیونالیستی و حتی مذهبی از آن به عنوان اهرمی برای گرفتن سهم بیشتر از دولت اقلیم استفاده کردند. در حقیقت اعتراضات برحق مردم کردستان قربانی توهمات آنها به احزاب ناسیونالیست از جمله جریان گوران شد. اکنون در این تحرکات نیز جریان گوران ظاهرا در تلاش ایفای چنین نقشی است. چگونه میتوان مانع شکست و به کج راه بردن این تحرکات شد؟ کسب پیروزی مردم محروم و خصوصا کارگران و اقشار زحمتکش در گرو چیست؟  

سامان کریم: بله همینطور هم بود. کاملا معلوم و روشن بود که ١٧ فبریه (شوبات) به جیب چه کسانی خواهد رفت. به نظر من مسله این نیست که این دست اتفاقات آیا تکرار میشود یا نه؛ بلکه این یک مسله واقعی است اگر طبقه کارگر و پیشروان این طبقه دست به سازماندهی و تحزب و نهایتا دخالت در سیاست نزنند، همیشه امکان تکرار آلترناتیوهای بورژوایی از ناسیونالیستی تا لیبرال و اسلامی و ... در به مسلخ بردن اعتراضات مردم و کارگران به نفع خودشان خواهند بود. این حکم تاریخ است.

تمام تلاش "گوران" (جریان تغییر) اینبار هم همین بود که اعتراضات مردم را به زیر پرچم خودش علیه جناح رقیب یعنی پارتی بکشاند و در عین حال مسله "دستمزدها" و حقوق را حاشیه ای کند. میخواست تمام بار مسولیت اوضاع وخیم اقتصادی امروز کردستان را تنها بحساب سیاست های جناحی از بورژوازی کرد بگذارد و مردم را دنبال افق خود بکشاند. در حالت اول موفق شد، یعنی مردم تا اندازه ای خواست و مطالبه "دستمزدها" را فراموش کردند، اما حمله به دفاتر پارتی تا الان به ضرر "گوران" تمام شده است. مسله به جایی کشیده که حتی وزیران و مسول پارلمان و همه اعضای "گوران" در شهر اربیل را بیرون کرده اند و صحبت بر سر پاکسازی همه این جریان در حکومت توسط پارتی است.

تنها راه جلوگیری از تکرار این حقه بازی های احزاب بورژوازی کرد اینست که حزب ما باید قدم پیش بگذارد و آستین ها را برای سازماندهی بخش پیشرو طبقه کارگر بالا بزند. با ایجاد اتحاد در صفوف بخشهای دولتی و خصوصی طبقه کارگر و با سازمان دادن کارگران به شیوه های مختلف، از سندیکا تا شورا و کمیته های کارخانه، با به هم بافتن شبکه ها و محافل کارگری و کمونیستی و نهایتا با ایجاد کمیته های کمونیستی می توان از این برزخ عبور کرد. لازم و ضروری است که آگاه گری، اتحاد و سازمانیابی کارگران، مشغله و پروژه هر روزه حزب ما باشد. این در واقع تنها راه غلبه بر ضعف بزرگی است که شما هم به آن اشاره کردید. تنها از این روزنه میتوان به پیروزی چشم دوخت. پیروزی نه تنها برای طبقه کارگر بلکه برای اکثریت آحاد جامعه هم. متاسفانه راه دیگری نیست. 

 

کمونیست: وظایف کمونیستها در اقلیم کردستان در دل این تحرکات چیست؟ چگونه میتوان از این تحرکات به عنوان فرجه ای برای بهبود موقعیت طبقه کارگر کردستان و اقشار زحمتکش در مقابل دولت اقلیم استفاده کرد؟  

سامان کریم: کمونیستها در اوضاع امروز وظیفه سنگینی به دوش دارند. مسئله اصلی اینست که سنت کار کمونیستی در کردستان عراق چگونه باید باشد؟! از نظر من کار کمونیستی در چهارچوب کلی آن چیزی بیشتر از آنچه در بالا اشاره کردم نیست. "  امادگی و بالا بردن اگاهی طبقاتی  و متشکل کردن بخش پیشرو این طبقه، متحد و متحزب کردن رهبران به شیوه های مبارزه و سنت کمونیستی و کارگری و ... و نهایتا آماده شدن برای انقلاب کارگری است". اینها مهمترین وظایف اند. اینها کارهای روتین و اصلی ماست، اما همین الان و در رابطه با اعتراضاتی که امروز در جریان است ما میتوانیم این اعتراضات را حول مسله "دستمزد" و حقوق های معوقه تحت نام "دستمزدهایمان" سازماندهی و متشکل کنیم. یا میتوان یک کمپین کارگری قدرتمند و متشکل از بخشهای متنوع کارگران را در رابطه با این موضوع سازمان داد. رهبران کارگری میتوانند سخنگویان و صاحبان این حرکتها، تشکلها و کمپینها در محل شوند تا جایی که این خواست را بتوان سراسری و همه گیر و قدرتمندتر کرد. زمینه این نوع کارها امروز کاملا مهیا و قدرتمند است.

اگر بتوانیم در یکی از این عرصه ها موفق شویم، بنظر من پیش شرط گام های بعدی را فراهم کرده ایم و این شیوه کار استعداد این را دارد که سریعا در بخشهای مختلف جامعه تکثیر یابد. این آغاز نبردی میشود برای فشار آوردن و تحمیل مطالباتمان به دولت و طبقه حاکمه که به خواسته های طبقه ما گردن بگذارند. مهم است که در این مسیر، در همه جا از جمله در اربیل و دهوک نیز این گونه کمپینها و سازمانیابی ها توسط فعالین کارگری برپا گردند. اهداف این شیوه از کمپینها و فعالیت ها از نظر من یکم: تامین مطالبه "دستمزد"، و دوم: به میدان آمدن کارگران و معلمان و کارمندان به شکل متشکل و سازمانیافته است. همچنین نزدیک شدن و متشکل شدن بخشی از رهبران طبقه کارگر و سازمان دهندگان اعتراضات موجود در حزب کمونیست کارگری کوردستان است. با این افق و دورنما میتوان کاری را به سرانجام رساند.

 

 ٭ متن کردی این مصاحبه را رفیق فواد عبداللهی به فارسی ترجمه کرده است