اعتراضات توده ای در شهرهای عراق

آینده و چشم انداز آن

 

مصاحبه کمونیست با خسرو سایه٬ عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری کردستان

 

 

کمونیست: دوره اخیر شاهد تحرکات اعتراضی توده های مردم در شهرهای عراق بودیم٬ دلایل این تحرکات و نارضایتی عمومی مردم چه است؟ 

خسرو سایه: دلیل شکلگیری اعتراضات این دوره در شهرهای عراق، وضعیت سیاسی، اقتصادی و ناامنی موجود است که توسط حاکمیت بورژوازی بر جامعه تحمیل گشته است. گسترش بیکاری و فقر و شانه بالا انداختن حکومت در تامین ابتدایی ترین نیازمندی های شهروندان از جمله بهداشت، کمبود امکانات و سرویس برق و آب، آموزش و پرورش و ... در کنار فضای جنگی و شرایط وخیم امنیتی، ترور، بمب گزاری و دعواهای قومی و قبیله ای، این شرایط شهروندان جامعه عراق را بیزار و به ستوه آورده است. اینها همه در حالی است که فساد و دزدی و به یغما بردن آینده جامعه، انباشت بیش از حد سرمایه و ثروت در دست طبقه حاکمه متشکل از احزاب حکومتی، آشکارا چنان شکاف طبقاتی عمیقی ایجاد کرده که باعث خشم و نارضایتی هر شهروندی در این جامعه شده است. اما اینکه چگونه این نفرت و خشم تلنبار شده به سمت تظاهرات و اعتراضات بزرگ اجتماعی کشیده میشود، مستقیما برمیگردد به شکست سیاسی و نظامی که حکومت عبادی بدان دچار شده است. به معنی دیگر، شکست در برابر "داعش" و ریزش در صفوف حاکمیت تا سطح یک بحران حکومتی، توازن قوا را بین مردم و حکومت عوض کرد و فرصتی دست داد که در تابستان و به بهانه کمبود برق، مردم بیزاری و خشم خود را تا سطح به میدان آمدن وسیع اجتماعی، که اساسا اکثر شهرهای اصلی و جنوبی عراق را در برگرفت، به نمایش بگذارند. در یک کلام، از یک سو ناتوانی حکومت عبادی در سر و سامان دادن به وضع جامعه و پاسخ ندادن به معضلات زندگی و امنیت شهروندان، و از سوی دیگر ضعف در سازمان دادن یک مقابله جدی علیه داعش و بن بستی که در سطح اتحاد جناح های حکومتی بدان دچار شده، همه این عوامل در کنار بحران اقتصادی و کمبود بودجه بخاطر کاهش نرخ نفت، چهارچوب سیاسی و اجتماعی را بوجود آورده که مردم زحمتکش به بهانه آن در هر بزنگاهی و به هر دلیلی علیه حکومت و مسببین این اوضاع عصیان کنند.

 

کمونیست: خواست و مطالبه روش مردم در این تحرکات اعتراضی چیست؟ 

خسرو سایه: در ابتدا مردم برای خواست و مطالبه راه اندازی و تامین برق کافی وارد میدان شدند، اما به موازات طولانی شدن اعتراضات، خواسته های مردم نیز به سطح دیگری ارتقا یافت و مجموعه ای از مطالبات دیگر را به صحنه کشاند که مربوط به تامین آزادی ها، معیشت شهروندان و خدمات اجتماعی بود. عاقبت این اعتراضات با شعار "نه سنی، نه شیعی، حکومت مدنی و سکولار"، "مرجعیت ما را فریب داد، و به دزدان رای دادیم"، "بنام دین، ستمگران غارتمان کردند"... نوک حمله خود را متوجه مسئله دولت و حاکمیت احزاب حاکم و همه دم و دستگاه فاسد و نیروهای مسلح کرد. بنابراین، تظاهرات ها در ادامه گسترش سریع و وسیع خود این حقیقت را برجسته کرد که پایه های دولتی که آمریکا و غرب بنام "روند دموکراسی" برای بورژوازی در عراق شکل دادند، بر اساس بی مسولیتی در مقابل زندگی و امنیت شهروندان و تقسیم کردن موزاییکی حاکمیت بین دسته جات و باندهای کهنه پرست و مافیای قومی – مذهبی استوار است. و این حاکمیت خود یکی از فاکتورهای اصلی دامن زدن به ناامنی، جنگ، از بین رفتن شیرازه مدنیت و تحمیل سناریوی سیاه امروز بر کشور عراق است.  

مردم ناراضی عراق با علم به این واقعیت، موضعی اتخاذ کردند که کل این "روند دموکراسی" همراه با باندها و دسته جات قومی – مذهبی و حاکمیتی که تمام چهارچوب زندگی شهروندان را به این مرداب کشانده است، نه تنها از لحاظ تغییر در این و آن گوشه سیاست حاکمیت بلکه راهی برای تغییر بنیادین سیاسی برای بازگرداندن مدنیت و انسانیت به جامعه عراق است.

 

کمونیست: این اعتراضات به چی میزانی سازمان یافته است؟ آیا هیچ هماهنگی میان اعتراضات در شهر های مختلف موجود است و یا مردم هر شهر برای خود مطالبات مستقل خود را دارند؟ 

خسرو سایه: در مورد شیوه سازماندهی و رهبری کردن آن، ابتدا باید توجه کنیم که عموما این نارضایتی ها و اعتراضات در ادامه یک مبارزه سیاسی، سازمانگرایانه و اگاهانه یک افق طبقاتی و کمونیستی روشن به مثابه قدمی از پیشروی مبارزه طبقه کارگر و کمونیستها از رهبری کردن و سازماندهی توده های محروم و به میدان آوردن آنها، صورت نگرفته است. ما شاهد شیوه سازماندهی و  رهبری به شیوه شوراهای محل کار و زیست، انجمن های منتخب شهرها و شهرک ها، تا کمیته های اعتصاب و کنترل کارخانه و محل زندگی و دسته های مسلح حافظ زندگی و امنیت شهروندان نیستیم. بلکه در غیاب این فاکتور، عموما سطح سازماندهی و رهبری کردن این اعتراضات تکرار همان سنتها و روشی بود که در انقلابات کشورهای عربی چشمگیر بود. که بنظرم این اشکارترین نقطه ضعف این تحرکات است.

بر این اساس برپا کردن تجمعات سراسری در مراکز شهرها، شکلگیری کمیته های هماهنگی، یا به قول خودشآن"اللجان التنسیق"، درست کردن پلاکارد و شعار علیه حکومت، پناه بردن به شبکه های اجتماعی (فیسبوک، تویتر) به مثابه کانالی برای گفتگو و فراخوان و اتخاذ تاکتیکهای تقابل وپیشروی ... ٬ جوانب اساسی عمل سازماندهی و رهبری این اعتراضات را تجدید کردهاست. بدون شک، کارکرد این شیوه ها و سنتهای مبارزاتی، هرچند در مقاطعی از اعتراضات در شهرها توانسته باشد ارتباط میان فعالین را تامین کند، اما به حکم شرایط وخیم اقتصادی و سیاسی و جنگی که به مردم تحمیل شده، در میدان نگه داشتن مردم و ادامه مبارزه بر سر مطالبات پایه ای و مشترک از جمله تامین خدمات اجتماعی و عمومی، کار برای بیکاران و .. که امر واقع جامعه است، سنت و شیوه دیگری از مبارزه را طلب میکند.  

حال بجای مبارزه برای مطالبات مشترک و سراسری و مشخص، در عوض، در هر شهری الان خواسته های متفاوتی مطرح شده است. برای نمونه در بغداد خواست حکومت غیر دینی – غیر قومی و حقوق زنان نیرومندتر از شهرهای دیگر است، در بصره خواست استعفای فرماندار و رسیدگی به اصلاحات عبادی و برپا کردن حکومت انتقالی و تهیه لایحه ٢٨ بندی، در ذیقار خواست اصلاحات واقعی و تامین خدمات اجتماعی، در میثان خواست گشودن پرونده مفاسد اقتصادی و از میان بردن طایفه گری، در دیوانیه خواست استعفای فرماندار و انجمن محافظت، در نجف خواست اصلاح قوانین دادگاه ها و دستگاه قضایی، و ...   

این عدم انسجام به دلیل سنت و شیوه ای از سازماندهی و رهبری است که قادر نیست اتحادی یکپارچه در سطوح اعتراضات و مطالبات سراسری و مشخص جامعه ایجاد کند، و نمیتواند آگاهانه این موج را حول افق سیاسی و انقلابی رهبری کند. ویژگی های محدود این سنت باعث شده که در این شهر و آن شهر نارضایتی ها از ریل و قابلیت واقعی خود خارج شوند و هم یک نوع آنارشی در فعالیت به همراه خواسته های سطحی و محدود مطرح شوند که با اساس و قابلیت واقعی تحرکات سراسری اخیر خوانایی ندارند.  و حتی فراتر از اینها محدود کردن اعتراضات و خواباندن نارضایتی ها از این هفته به آن هفته، فراموش کردن سازماندهی اعتراضات محل، دانشگاه ها، کارگاه ها و کارخانه ها و در کل کم اهمیت کردن سازماندهی مردم در محل کار و زیست، که مهمترین فاکتور تضمین کننده ادامه این حرکت است، اینها نقاط ضعف این نوع سنت از رهبری کردن و سازماندهی است که از انقلابات کشورهای عربی الهام گرفته است.

 

کمونیست: آیا این اعتراضات تحرکی خودجوش است یا اینکه نیرو و جریان معینی پشت آن خوابیده است؟ 

خسرو سایه: درست است که در ابتدا به میدان آمدن مردم در این تظاهرات و اعتراضات توسط فراخوان جریان مشخصی صورت نگرفته است، اما اسم بردن از این تحرک بعنوان یک تحرک خودبخودی، دقیق نیست. بویژه که هر تحرک اجتماعی مانند این در شهرهای عراق، گذشته، حال و آینده ای دارد. در چند سال گذشته و بطور ویژه همزمان با شروع انقلابات در کشورهای عربی، مردم زحمتکش علیه شرایط ناامن و فساد سران رژیم های حاکم و کشتار شهروندان توسط نیروهای سرکوبگر این جوامع، به میدان آمدند. ما شاهد خیزشهای عمومی در شهرهای بزرگ، به آتش کشیدن دم و دستگاههای حکومت و خواستار برکناری سران دولت بودیم. اعتراضات سالهای ٢٠١١ و ٢٠١٣ در عراق نمونه ای از این واقعیت را جلو چشمان ما میگذارد. مقاومت علیه خصوصی سازی ها، زدن خدمات اجتماعی و پروژه های دولتی و همچنین اعتراض علیه سیاست خود کفایی "التمویل الذاتی" و بیکارسازی ها، عدم پرداخت حقوق ماهانه، محاصره مردم مناطق "سنی"نشین و قطع خدمات از آننها و.. که تماما از طرف دولت مالکی اجرا و پیش برده میشد ، مداوما باعث گسترش و رشد نارضایتی از پایین در شهرهای متعدد عراق شد. به همین دلیل، نه تنها نمیتوان اعتراضات امروز را جزو اشکال خودبخودی اعتراض دانست بلکه باید در سیر تاریخی به پایه های مادی و ذهنی آن نگاه کرد که در اشکال متنوع مطالبات و شعارها بروز میابند.  

اما اینکه چه جریانات سیاسی پشت این تحرکات اند، از طرفداران حکومت عبادی تا حزب شیوعی عراق، از احزاب میانه رو اسلامی تا شماری از مخالفان سنی – ناسیونالیسم عربی، تا حزب کمونیست کارگری عراق، فعال اند و هر کدام سعی میکند افق و و سیاست خود را غالب کند. اما در سطح عمومی، هنوز کمیته های هماهنگی که متشکل از روشنفکران سکولار، و نمایندگان احزاب، سازمانهای جامعه مدنی هستند، فراخوان به تجمعات و طرح مطالبات می دهند.

 

کمونیست: کارگران کارگاه و کارخانه ها و کلا مراکز کارگری کجای این نارضایتی قرار دارند؟  

خسرو سایه: این حرکت همگانی و سراسری است و به همین دلیل کارگران نیز بخشی از شرکت کنندگان در آن هستند. بویژه که شرکت آنها در هر شهری با توجه به اینکه مراکز کارگری و پروژه های اقتصادی نوعی از تشکل یابی را در میان آنان دامن زده است، که در طی چند سال اخیر، اعتراضات کارگری به مسله معیشت و شرایط کارشان در حوزه های مختلف مداوما در جریان بوده است. اعتراض کارگران بخش "صنایع ملی" در بغداد و حلله علیه سیاست های تعطیلی مراکز کار و بیکارسازی ها چنان نیرومند بود که اعتراضاتشان را تا سطح برپا کردن یک کنگره کارگری کشید. در بصره علیه سیاست کمپانی های نفتی و پایین بودن سطح دستمزد کارگران، انجمن دفاع از حقوق کارگران توسط خود آنان تاسیس شده که تاکنون چندین اعتصاب و تجمع وسیع را سازمان داده است. باز هم در بصره کارگران بخش ترابری، قطار و حمل نقل برای بدست آوردن زمین دست به اعتراض زده اند. در شهرهای دیگر نیز شاهد اعتراضات بخشهایی از طبقه کارگر علیه سیاست "خود تامینی" هستیم که از طرف حکومت مالکی تحمیل شد و تا الان هم اعتراض علیه آن پابرجاست. اما تحرکات همگانی اخیر ظرفیت و ظرف دیگری از به میدان آمدن و شرکت کردن طبقه کارگر را فراهم کرده است. نفس اینکه در دل تحرکات امروز در شهر بغداد و بصره چادر "اعتصاب در دفاع از بیکاران" زده می شود و قدمی در راستای تشکل یابی طبقه کارگر بر سر مسئله بیکاری  برداشته میشود، خود نشان دهنده شرکت فعال کارگران در تحرکات اخیر در عراق است. مستقل از حضور کارگران این بخش و آن بخش در این اعتراضات، اما این هنوز کافی نیست. طبقه کارگر هنوز در قامت رهبر این اعتراضات اجتماعی ظاهر نشده است. چراکه فاقد تشکل های سراسری محل زیست و کار خود است.

 

کمونیست: برخورد دولت عبادی به این تحرکات چه است و تاثیر "اصلاحاتی" که عبادی اعلام کرده است بر موج نارضایتی موجود چه بوده است؟ 

خسرو سایه: ابتدا این را خاطرنشان کنم که پروژه عبادی تحت نام "اصلاحات" نه ربطی به بهبود شرایط زندگی مردم محروم دارد و نه حتی به معنی بورژوایی کلمه، "رفرم" است. بلکه این سیاست کاهش هزینه ها و تقسیمات اداری از بیش از حد از دولت است به اسم"ترشیق الدوله" که در ارتباط با اوضاع بحران اقتصادی وحکومتی موجود بنام اصلاحات مطرح شدهاست. به معنی دیگر، بحران اقتصادی و سیاسی امروز در عراق، خود را در ناتوانی دولت از ادراه امور جامعه و از پاسخ دادن به تشتت در هیئت حاکمه را منعکس میکند. و از نظر اقتصادی، کمبود بودجه و بی مسئولیتی دولت درقبال زندگی مردم، همه اینها عبادی را مجبور به قطع هزینه ها وموسسات اضافی دولت کرده است.  بدون شک در هر بحران اقتصادی هر حکومت بورژوایی به قصد سر ریز کردن و شکستن بار بحران روی دوش کارگران و زحمتکشان، با حمله به خدمات اجتماعی و بیمه های اجتماعی و دامن زدن به بیکارسازی های گسترده در سطح جامعه، مجموعه اقداماتی را در دستور خود میگذارد تا مانع کاهش بودجه دولت و سرمایه شود. اما بورژوازی عراق و حکومت عبادی این را خوب میدانند که این امر در اوضاع امروز عراق که شیرازه جامعه از هم گسسته، دولتی عملا در کار نیست و جنگ و ناامنی بر آن سوار است، پیش نمیرود. به همین دلیل سیاست "ناحیه سبز" را در پیش گرفته است. به این معنا که به سمت رئیس و روسای احزاب، قبایل و طایفه های ثروتمند روی آورده است. به سمت همانها که در "روند دموکراسی" سازی آمریکا و غرب میلیاردها دلار صرفشان شد، مسلحشان کردند، پر و بالشان دادند و به جان جامعه انداختند. عبادی میخواهد از طریق شریک کردن اینها در قدرت بیشتر، بار بحران امروز عراق را به خیال خود سبکتر کند. در حالیکه اینها نیازمند بورژوازی و دولتش نیستند. در نتیجه اصلاحات عبادی در واقع فراتر از همین واقعیت نیست.    

برخورد عبادی به تظاهرات های اخیر، علیرغم دخالت یکی از نمایندگان جمهوری اسلامی ایران که معتقد بود این اعتراضات علیه اسلام است و باید سریعا برچیده شود، اما عبادی خوب میدانست که دوران سرکوب مالکی به سر رسیده و نمیتوان در متن یک بحران همه گیر اقتصادی و سیاسی به سرکوب چنین اعتراض وسیعی دست زد.  در نتیجه فعلا به یک نرمش در قبال این اعتراضات روی آورده است و سعی میکند بیشتر از منظر اینکه جانب اعتراضات و خواسته های مردم را گرفته٬ در صدد است اعتراضات موجود را کنترل و محدود بکشد. عبادی سیاست یک تیر و دو نشان را در پیش گرفته است٬ از یک طرف مخارج دولت و سیاست آن را روی سایر رقبایش سرشکن میکند و از طرف دیگر تلاش میکند جلو پیشروی این جنبش اعتراضی را به بهانه "اصلاحات" را سد کند و به شکست بکشاند. بویژه که خط اصلاح طلبی در میان تحرکات اخیر به سمت اصلاحات عبادی گرایش دارد و سعی میکند این حرکت عظیم را در چهارچوب "اعتراض به فساد اداری برخی مسولین و نهادها"، زیر عبای عبادی نگه دارد. 

در کنار این سیاست، عبادی از زیر توسط دستگاه های امنیتی و جاسوسی دولت با ول کردن افسار دسته جات مسلح همچون "عصایت الحق"، "وحشدی شعبی" و پناه بردن به تهدید و کشتن فعالین و سازمان دهندگان این تحرکات توسط چاقوکشان و لمپن های حکومتی در میان تحرکات، در صدد دسیسه و دامن زدن به فضای وحشت و ترس است.

 

کمونیست: نگاه مردم کردستان نسب به اعتراضات شهرهای وسط و جنوب عراق چگونه است؟ شرایط معیشتی و زندگی مردم کردستان بی اندازه وخیم است. آب و برق و سوخت ندارند٬ حقوق ها چند ماه یک بار پرداخت میشود٬ خدمات اجتماعی تقریبا موجود نیست. بعلاوه دزدی و فساد در دولت اقلیم و احزاب حاکم بیداد میکند و مردم بشدت عصبانی و ناراضی هستند. به چه دلیلی مردم کردستان در این اوضاع مانند مردم در شهرهای عراق دست به تحرکات اعتراضی و توده ای نمیزنند؟ 

خسرو سایه: به دلیل شکاف قومی که سالهاست احزاب ناسیونالیست کرد میان مردم کردستان با بقیه شهرهای عراق ایجاد کرده ان. هم احزاب حاکم و هم فضای جامعه کردستان در مواجه با این تحرکات عظیم در شهرهای عراق بی مبالات اند و عملا در مقابل آن خنثی عمل می کنند. در دوره ای که مسعود بارزانی در مقابل مالکی بر سر مسئله بودجه و صدور نفت به تقابل و دعوا پرداخت، فورا پیام پشتیبانی و حمایت از اعتراضات آن دوره مناطق "سنی" نشین علیه مالکی که توسط دسته جات نقشبندی، بازماندگان حکومت بعث و وهابی ها هدایت میشد، صادر کرد. اما الان در مقابل تحرکات امروز در شهرهای عراق خفه خون گرفته است؛ چراکه همچون یک شریک در روند "دموکراسی" عراق فدرال !! به موضوع نگاه میکند. مردم کردستان هم به دلیل همین شکاف قومی که بالاتر به آن اشاره کردم که شب و روز در جامعه تبلیغ و برجسته میشود، دورنما و موضعی فراتر از یک نگاه محلی به این تحرکات سراسری شهرهای عراق ندارند.  

در مورد دلایل عدم اعتراض در کردستان و غیبت حضور مردم به نکاتی اشاره میکنم. هرچند بیزاری و نارضایتی در ابعاد گوناگون و در سطوح مختلف در جامعه بر سر زمین، خدمات، اشتغال و تصویب یک قانون سکولار و ...٬ هر روز در جریان است اما به نظر من عاملی که باعث میشود این مطالبات علیه دم و دستگاه حکومت اقلیم به شکل اجتماعی و گسترده به میدان نیاید، مجموعه دلایلی دارد.  

یکی از این دلایل، سنگینی ذهنیت ناسیونالیستی روی جامعه و فعالین جنبش های اعتراضی است؛ و هنوز نگاه به حکومت اقلیم همچون "حکومت خودمان"، توهم به حکومتی که گویا محصول پایان دادن به معضل دیرینه کرد در کردستان عراق بوده و نه سدی در مقابل آن، حاکم و سنگین است. به علاوه اینکه جنب و جوش ناسیونالیسم در منطقه، هنوز تاثیرات مخربی روی اراده و تصمیم مردم گذاشته است.   

از طرف دیگر نقش "جنبش گوران" همچون یک جناح ناسیونالیستی اصلاح طلب، با افق و کارکرد سیاسی که جلوی جامعه به نمایش گذاشته، توهم مهلکی را به "پروژه اصلاحات" در چهارچوب پارلمان و تغییر از راه توافقات و بده بستان ها میان احزاب موجود، دامن زده است که در اساس، فضای کردستان را در حالت یک انتظار و نامیدی کشنده نگه داشته است.

 

کمونیست: نیروی چپ و کمونیستها کجای این اعتراضات هستند؟ آینده این تحرکات اعتراضی را چگونه می بینید و به چه میزان این تحرکات شانس پیروی دارند؟

خسرو سایه: به طور کلی نیروهای کمونیست و سکولار در نقاط مختلف و متفاوت این تحرکات سهم دارند و دخالت میکنند و سعی میکنند هر جا توانش را داشته باشند این تحرکات را رادیکالیزه کنند. در این میان حزب کمونیست کارگری عراق، از راه آمادگی مستمر خود در این تحرکات و اعتراضات و از طریق حضور کادرها، پخش نشریات و اعلامیه ها و سخنرانی متعدد سخنگویانش در میان تجمعات اخیر، حضور چشمگیری داشته است. به علاوه اینکه با فعالین و سازمان دهندگان این تحرکات ارتباطات وسیعی برقرار کرده، ضمن تلاش برای ایجاد اتحاد در صفوف این فعالین در تامین سیاسی و سازمانی تحرکات و اعتراضات نقش دارد. این حزب تاکنون در تحرکات اجتماعی اخیر با فشرده کردن مطالبات به سمت یک امر عاجل سراسری و با علم کردن شعارهایی که ریشه این تحرک طبقاتی است، ظاهر شده است.    

بدون شک حزب کمونیست کارگری عراق در این دوره هنوز در موقعیتی نیست که بتواند در نقش رهبری کردن این تحرکات توده ای ظاهر شود؛ به دلیل مشکلات قبلی نتواسته هنوز از مرحله آگاهگری، تبلیغ و ترویج و حضور در این اعتراضات، فراتر رود.  

در مورد آینده و پیروزی این اعتراضات... به نظر من شکست و پیروزی هر دو محتمل اند. هرچند شانس پیروزی بسیار ضعیف است. بویژه امروز که قطب کارگر و کمونیسم بعنوان رهبر و سازمانده این تحرکات غایب است. در این اوضاع این تحرکات و اعتراضات در مقابل تهدید چند فاکتور قرار گرفته اند: 

 یکی از آنها خطر جمهوری اسلامی ایران است. چه معامله و بده بستانی را این رژیم با نیروهای مسلح اسلامی در محل صورت می دهد؟ چگونه حاضر است از کنار نقش ریاکارانه و مزورانه مراجع شیعه بگذرد؟!  در مقابل حملات و تهدیدات نیروهای داعش چکار خواهد کرد؟ پاسخ به خط اصلاح طلبی موجود در صفوف تحرکات و خنثی کردن توهم به دولت عبادی و سیاست هایش چیست؟ از نقطه نظر تاکتیکی چگونه میتوان جلو خط آنارشیستی موجود در تحرکات را گرفت که لاقیدانه مشغول بازی با این جنبش است و بهانه به دست نیروهای مسلح برای سرکوب مستقیم و حمله به صفوف معترضین میدهند؟ علاوه بر اینها در دل این جنبش چکار باید کرد تا بر شیوه ها و سنت های رایج مبارزه غلبه کرد و راه متشکل شدن توده ای در سطح محل کار و زیست را هموار و ادامه مبارزه را تضمین کرد؟ برای تسلیح توده ای و دفاع از این جنبش چه باید کرد؟  

ناروشنی در جواب به این سوالات شکست این حرکت را محتمل کرده است. اما با وصف این هنوز این جنبش نفس میکشد و در میدان است؛ فرصتی برای گرایش کمونیستی و کارگری هست که اگر بخواهد در چهارچوب افق انقلاب کارگری به سوالات فوق جواب دهد، توازن قوا را علیه دشمن طبقاتی تغییر دهد. باید حقایق را گفت، با افقهای محدود موجود به مقابله جدی برخاست و چشم انداز مبارزه طبقاتی را به محل کار و زیست مردم کشاند. باید مردم را در سطح سراسری و محلی حول واقعی ترین مطالبات مشترک بسیج و مسلح کرد. کنترل محلات، مسلح کردن توده ای مردم و امنیت فعالین این جنبش را باید تامین و تضمین کرد. بحران امروز را باید به سمت یک بحران انقلابی هدایت و رهبری کرد.  

در آخر باید به این نکته هم اشاره کنم که سرانجام هرچه که باشد، اما تا کنون این اعتراضات و این تحرکات بعنوان نقطه عطفی در دل سناریوی سیاهی است که به جامعه عراق تحمیل شده است. این حرکت تاکنون توانسته در مقابل طبقات و نیروهای سیاسی موجود همه را بر سر اوضاع امروز به حرف آورد و منافع سیاسی احزاب و طبقات موجود در جامعه را آشکار کند. مردم زحمتکش و طبقه کارگر در چنین تحولات و تحرکاتی بیش از همیشه و به مراتب در مقابل حاکمیت احزاب بورژوایی و جریانات قومی – مذهبی آگاهتر و هوشیارتر میشوند. شرط ترسیم نقشه راه آینده مبارزه ما و طبقه کارگر، در شناخت ماهیت بورژوازی و سناریوهای رنگارنگ آن و دست زدن به اقدام عملی علیه آنها است.

 

٢٠ سپتامبر ٢٠١٥

 

٭ متن اصلی این مصاحبه به زبان کردی است٬ فواد عبداللهی آنرا به فارسی ترجمه کرده است