به نام طبقه کارگر، در دفاع از دولت!

در حاشيه يک مصاحبه

 

وريا نقشبندي

 

در تاریخ ٢ مارس ٢٠١٥ یعنی ١١ اسفند  ١٣٩٣ مصاحبه ای در مورد "قاچاق و پول کثیف در ایران" در برنامه افق از صدای آمریکا انجام گرفت. در این برنامه از حسن منصور، فریبرز رئیس دانا و اسماعیل گرامی مقدم دعوت شده بود که در مورد قاچاق و پول کثیف در ایران به سوالاتی پاسخ دهند. این برنامه از دو جنبه توجه من را به خود جلب نمود، اول پاسخهای آقای رئیس دانا و تحلیل های که میکردند و دوم بحث قاچاق مواد مخدر در ایران و مواضع ایشان در اینباره که چگونه در مبرا کردن نظام جمهور اسلامی داد و فغانش بلند شد. لازم به ذکر است که بحث من در مورد نظرات رئیس دانا است که در این نشست و در مناسبتهای مختلف به نام چپ سخن میگوید. حال خواهیم دید جناب رئیس دانا از موضع چه کسانی در این مباحث ظاهر میشود و آنچه میگوید حرف دل کدام طبقه در جامعه ایران است.

آقای  رئیس دانا میگوید: یک نیروی در درون اقتصاد هست که هم قدرت سیاسی دارد، هم قدرت اقتصادی دارد و هم ولع پول جمع کردن به هر قیمتی و میتواند اینکار را بکند .  در جای دیگر میگوید: اگر نمیتوانند قاچاق را کنترل بکنند علتش نبودن نظارت دمکراتیک در اقتصاد است، اگر با همان تعرفه ها به دست من یپسارند میتوانم آن را اداره بکنم و با فساد مبارزه کنم ، سپس ادامه میدهد: ما نیاز به یک تحول ساختاری در سیستم بوروکراسی و نظام کنترل داریم در ایران، میشود چنین کرد میشود هم تعرفه را داشته باشی هم تعرفه را با استراتژیک اقتصاد وفق بدی و هم  با رفاه مصرف کننده و هم کنترل قاچاق بکنید، البته همه ممکن است خلاف کرد ولی میشود و این راه حل وجود دارد.  درآخر مصاحبه نیز در مورد سیاستهای تعرفه ای میگوید: تعرفه های فوایدی دارد، یکی درآمد دولت است، یکی رشد صنایع برگزیده یا صنایع نو زاد است. وقتی از تولیدات داخلی حمایت بکنید و جلو رقابت را بگیرید میتواند روی پای خود بایستد، این نیست که صنایع نو زاد اگر حمایت شدند همیشه علیل مانده اند، تاریخ اقتصاد کره جنوبی را بخوایند که سالیان سال حمایت میشدند حتی در هند و چین حمایت شده اند و در بعضی جاها که سیاست غلط داشته اند شکست خورده اند.

آقای رئیس دانا که خوش دارد خود را اقتصاددان بداند، از وجود نیرویي در درون خود نظام سخن به میان آورد که به راحتی قاچاق کالا میکنند و ظاهرا مانعی هم بر سر راه این امر نیست. ايشان در مخالفت با "قاچاق کالا"، طوری سنگ حمایت از  تولیدات داخلی را به سينه میزند، که انگار باعث و بانی بيکاري و فلاکت امروز طبقه کارگر، بخشي از ارگانهاي دولتي و دستهای در پشت پرده اي هستند که با وارد کردن کالاهای قاچاق راه رشد تولید داخلی را مسدود کرده اند. هم و غم رئیس دانا شکوفا کردن سرمایه ی است که از ورود بی رویه کالاهای خارجی متضرر شده است. از منظر اقتصاددان ما که خود را به اصطلاح در جبهه مخالف برنامه هاي اقتصادي دولت ميداند، تولید و رشد سرمایه داخلی یا سرمایه وطنی درمان همه دردها است؛ لذا بنظر ايشان بحث بر سر اداره بهتر سرمايه داري و بدست آوردن دل سرمايه دار محترم ايراني در داخل مرزها است و نه تعديل شکاف طبقاتي گسترده در سطح جامعه؛ ايشان اما جسارت اين رک گويي را ندارد. بايد هزار پيچ و خم را تحت نام چپ و سوسياليسم طي کند تا کارگر را دنبال تيله رشد سرمايه داخلي و سياست "کارآفريني" دولت و سرمايه دار محترم ايراني روانه کند. مخالفت هيستريک ايشان با واردات کالاهاي ارزان را بايد بر بستر دفاع ايشان از سودآوري سرمايه وطني و صنايع داخلي در ايران، ديد. ايشان در واقع، در مقام شيپورچي ناسيوناليسم و منافع بخشي از بورژوازي داخل مرزها، عليه قاچاق کالا ظاهر شده است. رئیس دانا بجاي اينکه مدافع رفاه و پرچمدار عليه بيکاري و استثمار باشد، وکيل مدافع سرمایه دار ایرانی ست که تلاش میکند بازار را با جنس ایرانی، سرمایه ملی با شعار کارآفرینی و اقتصاد تولید زاد به انقیاد خود درآورد. آنچه آقای رئیس دانا میگوید در حقیقت حرف دل بخش وسیعی از سرمایه داران ایران است، آنها فکر میکنند وظیفه دولت حمایت از آنها و به این اعتبار مانع ورود کالاهای خارجی ارزان باشد تا آنها رشد کنند و سود بیشتر ببرند و از این کانال وضع اقتصادی جامعه بهبود یافته و اشتغال نیز افزایش یابد. این همان بحثی است که خامنه ای هم میکند، همان بحثی است که اقتصاد مقاومتی خامنه ای دنبالش است. البته کم نیستند ناسیونالیستهای چپ ایران که درست مثل آقای رئیس دانا از منافع سرمایه دار ایرانی در مقابل سرمایه خارجی دفاع کرده اند و تلاش کرده اند که این را به نام اشتغال زایی و مبارزه با فساد به عنوان دفاع از طبقه کارگر به این طبقه بفروشند. ایشان خوب ميداند که اين امر ممکن نيست مگر با انقياد بيشتر طبقه کارگر و بر متن استثمار این طبقه و ارتش عظيم بيکاران آن جامعه تحت نام "کارآفريني" و "شغل"؛ بسيار خب! اما لطفا این خیرخواهی را به اسم منافع طبقه کارگر و زحمتکش جامعه آب بندي نفرماید. 

رئيس دانا از وجود نیروی در درون اقتصاد سخن به میان میاورند که ولع پول جمع کردن دارد و این را یکی از دلایل قاچاق کالا اسم میبرند! عجبا! اقتصاد سرمایه داری را سراغ  دارید که نسبت به جمع کردن پول ولع نداشته باشد؟! مشکل ایشان این است که خیلی ساده انگارانه خط بطلانی بر صورت مسئله میکشد. صورت مسئله چیست؟ اینکه منشاء مصائب و معضلات خرد و کلان جامعه از سیستم سیاسی اقتصادی حاکم بر آن جامعه  نشئت میگیرد، اینکه ارتشاء، دزدی، قاچاق و اختلاس و ... سرمنشاء اش همان دولتهای بر سرکار آمده و کل دستگاه حکومتی میباشد. همان دولتهای که در دوره های گذشته شما به عنوان یکی از حامیان همراه هیئت اعزامی به کنفرانس برلین اعزام شدید تا زمینه ای برای نزدیک شدن  اصلاح طلبان با فعالین سیاسی ایجاد کنید و همزمان از جمهوری اسلامی چهره ای دمکرات ارائه دهید. دقیقا بر همین اساس است که تحلیل های شما چیزی فراتر از هرس کردنی بیش نیست. رویکرد انتقادی جناحهای درون حکومتی به همدیگر و رقابت بر سر سهم بري سود سرمايه در متن همان تحلیل های ميگنجد که خیلی پیش تر از امثال ريس دانا از زبان نمایندگان مجلس  تا فلان سردار و آخوند بر منبر رفته شنیده ایم که  سعی در ارايه الگوی مدیریتی سالم و کارآمد داشته اند. این جدال بخش های مختلف سرمایه در ایران است که خود را متضرر سیاستهای غلط اقتصادی دولتمردان نظام میدادند، حتی فراتر از آن کاندیداهای ریاست جمهوری علیه همدیگر پرونده های رشوه خواری، دزدی ها و اختلاس های کلان را برای همدیگر رو میکنند تا بتوانند رقبای سیاسی خود را از میدان بدر کنند. تمام تلاش بورژوازی ایران این است که فکر و ذکر طبقه کارگر این جامعه  را از هرگونه اقدام و دخالتي مستقل در امر سياست و تحزب در برابر  بورژوازي، به سیاست انتظار و ادامه بردگي مزدي اش راضي کند. طبقه کارگر را علیه کارگران خارجی تحریک ميکنند و در ادامه اين طبقه را علیه دستهای پشت پرده وارد کننده کالاهای قاچاق بشورانند. لذا، براي امثال رئیس دانا تضادهای پایه ای نظام موجود تماما از کانال شکوفا کردن سرمایه داری ايران جواب میگیرد و بر همین اساس بسیج کردن طبقه کارگر و اقشار دیگر زحمتکش جامعه وظیفه "ملي" و امر حياتي اين طيف ميشود.

در بخشي از گفتگو که به قاچاق مواد مخدر پرداخته شد. ایشان اعلام کردند که دولت  جمهوری اسلامی در توزیع مواد مخدر در ایران و صادر کردن آن به خارج از مرزهای اين کشور نقشی ندارد و این سیاست رسمی جمهوری اسلامی نیست!

ریئس دانا میگوید: اینکه  دولت جمهوری اسلامی عمدا مواد مخدر را در داخل کشور رواج ميدهد برای اینکه مردم  را زمین گیر کند درست نیست، این سیاست را جمهوری اسلامی ندارد.

ایشان متذکر هم میشوند که باید تحلیل ما درست باشد و در ادامه میگوید: "سال گذشته ٨٥٠  نفر در ایران اعدام شدند که ٤٥٠ تا ٥٠٠ نفر آنها قاچاقچیان و حاملان  مواد مخدر بودند، چطوري ممکن است یک دولتی این را ترویج بکند که مردم را زمین گیر کند و بعد هم این مقدار هم اعدام کند.

گویا آقای رئیس دانا براي به کرسی نشاندن نظاراتش حاضر است گوی سبقت را نيز از دولت بورژوازي ايران برباید و خط بطلانی بر يکي از فعاليت هاي دولت بعنوان يک کارتل فروش و توزيع مواد مخدر در جامعه، بکشد. برای هر ببینده قطعا جاي سوال خواهد بود که به چه دلیل و بنا بر چه اصولی آقاي رئيس دانا اینچنین خود را در مقام و جبهه دفاع از دولت يافتند؟  آیا ايشان نميتوانست در اين مورد بجاي پالودگي دولت، حداقل سکوت اختيار کند؟! رئیس دانا میتوانست در این خصوص سکوت اختیار کند چراکه بخودی خود بحث توزیع مواد مخدر توسط جمهوری اسلامی موضوعی نبود که ایشان بتواند از دل آن برنامه های اقتصادی خود را "جامع" تر ارائه دهد. خود جمهوری اسلامی تا بحال نتوانسته است اینچنین صریح این ادعا را تکذیب کند درحالی که یک اقتصاددان به اصطلاح "چپ" با لاک گرفتن تمام سیاستهای ٣٥ سال اخیر این رژیم در زمینه توزیع و پخش مواد مخدر در سطح کشور، کل مجرمین این پرونده سیاه از راس نظام تا پایین اش را تبرئه فرمود؛ دست مریزاد!

اولا چرا و چگونه توزيع و پخش مواد مخدر سياست جمهوری اسلامی نيست؟ اگر همین امروز از بقال سرکوچه تا کارمند و معلم و کارگر و دانش آموز آن جامعه سوال شود که " آشپرخانه یعنی چی" بدون تامل پاسخ خواهند داد: "لابراتوارهای تولید مواد مخدر صنعتی". تعداد این آشپزخانه در سطح کشور به حدی زیاد است که علنا میتوان بر سازندگان و گردانندگان این لابراتوارها انگشت گذاشت و گفت فلانی و فلانی آشپزخانه دایر کرده اند و مواد مخدر صنعتی تولید و پخش میکنند. این لابراتوارها بدون هیچ مزاحمتی از طرف دولت در حال گسترش و کسب درآمد میباشند. دایره فعالیت این مافیا  از قاچاق عتیقه و معادن طلا گرفته تا توزیع و پخش مواد مخدر یک سر آن از جمله و فقط برای نمونه به پسر رفسنجانی که معرف حضور همه میباشد وصل است. این تنها یکی از دهها و صدها کسانی است که این مافیا را اداره میکنند و همگی هم دست بر قضا به سران حکومتی وصل میباشند.  هر شخص یا گروهی خارج از این دایره قصد فعالیت مستقل داشته باشد به ترازوی قوه قضاییه و در نهایت به چوبه هایی دار سپرده میشود. نمونه حی و حاضر در گسترش و توزیع مواد مخدر در کردستان را همه ديده اند و میدانند حداقل از سالهای ٧٠ به بعد و زمانی که محمد رضا رحیمی استاندار کردستان بود، این سیاست بصورت تمام عیار اجراء گردید و طیف وسیعی از جوانان در کردستان را آلوده به مواد مخدر کرد. جمله طلایی رحيمي که: "اسلحه را از دست جوانان خواهیم گرفت و زرورق به دستشان خواهیم داد"، حداقل به گوش مردم کردستان آشنا می باشد. آقای رئیس دانا یا اطلاعات کافي در اين زمينه ندارند یا فراموش کرده اند که در یک دوره در شهرهای استان لرستان تریاک به شدت نایاب گردید و قیمت آن به شدت بالا رفت ولی همزمان فروش هروئین در سطح بسیار وسیعی و با نازل ترین قیمت توزیع شد. توزیع سهل و آسان مواد مخدر توسط عاملین آن که به جرات میتوان گفت همه آنها با ارگانهای دولتی از نیروی انتظامی گرفته تا وزارت اطلاعات و سپاه در ارتباط بودند را چه کسی میخواهد انکار کند؟ تجارت مواد مخدر و کسب سودهای کلان ناشی از آن بدون دخالت دستگاههای حکومتی ساده انگارانه و قطعا غرضی پشت آن خوابیده است. تقلیل دادن کارکرد و عملکرد دولت به دستهای عده اي که "پشت پرده بصورت غیر قانونی" و به دور از چشم "مراجع قانونی" مشغول اين امر نامقدس اند چيزي نيست جز رفع مسوليت از ارگان دولت. درگیر کردن جامعه و خانواده ها به مسئله اعتیاد که بیشتر در میان جوانان و طبقه زحمتکش رواج پیدا کرد از يک طرف بخشی از پروژه جمهوری اسلامی برای سرکوب هر چه بیشتر مخالفان و به حاشيه راندن موج اعتراض عليه بنيادهاي خود بود و از طرف دیگر کسب سودهای میلیاردی از این طریق که من آن را " سرکوب نرم" اسم میگذارم.  

برای یک استاد دانشگاه که خود نیز زندانهای جمهوری اسلامی را تجربه کرده است و حتما شبکه عظیم توزیع و پخش مواد مخدر در زندانها را بدون هیچ مزاحمتي در حال گردش ديده، جای سوال جدی است که چرا به اين راحتي دولت را بعنوان مسبب بخش و توزيع مواد مخدر از زير ضرب خارج میکند. تهیه و مصرف  انواع مواد مخدر در زندانها کاری بسیار سهل و آسان میباشد و بیشتر مواقع با چشم پوشی از طرف حراست زندان و رئیس زندان گرفته تا مدیریت و نگهبانان زندان مواجه میشوند. چگونه است که گپ زدن یک زندانی سیاسی با هم بندی هایش با بیشترین برخورد و تهدید مواجه میشود و ثانیه نکشیده حراست زندان را سراغت خواهند فرستاد ولی دست به دست شدن مواد مخدر و ساقی گری و مصرف آن از دید ماموران مخفی میماند و به "دستهاي پشت پرده" ارجاع داده مي شود؟  پی بردن به این امر  مثل آب خوردن است؛ کافي است به خود زندانیان مراجعه کنید و از آنها بپرسید که شرایط و تمهیدات در مورد مواد مخدر در زندان چگونه است و تابع چه شرایطی میباشد که متفق القول از دست داشتن  سیستمی برنامه ریزی شده با هدف  آلوده کردن هر چه بیشتر زندانیان وبه طور مشخص و روشن علیه کمونیستها، آزادیخواهان و مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی و سرانجام به اعتیاد کشاندن آنها سخن خواهند راند. زندانیانی هستند که به جرم قاچاق مواد مخدر محکوم شده اند ولی بغل دستشان انواع قرص های روان گردان، هروئین، تریاک و  شیشه مثل نقل و نبات بین زندانیان دست به دست میچرخد. همچنین گزارش هایي که بصورت مکرر از داخل زندان به بیرون درز میکند حاکی از آن است که دسترسی سهل و آسان به مواد مخدر در داخل زندان باورنکردني است و این تاريخا حربه دولت و تهدید بزرگی عليه جان زندانیان و خصوصا زندانيان سیاسی بشمار رفته است.

در واقع تمام ادعای رئیس دانا مغلطه ای بیش نیست زمانی که از سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی  به عنوان شاخصی برای  ارتکاب  جرم یا  له آن فاکتور میگیرند. سیاستهای رسمی از منظر ایشان در نظام جمهوری اسلامی چیست و با چه میزانی جایگاه سیاستهای رسمی و غیر رسمی در جمهوری اسلامی را تمیز خواهند داد؟ اعدامهاي٣٠ خرداد ٦٠، گورهای دسته جمعی، لعنت آبادها و خاوران ها، قتل های زنجیره ای، ترورهای خارج کشور و حذف مخالفان و کمونیستهای ایران و دهها لیست و پرونده دیگر که جمهوری اسلامی تمام توان خود را بکار بست تا صدای آزادی خواهی و برابری طلبی را در پيشگاه منافع سرمايه داري ايران در گلو خفه کند را در کدام سمت سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی بگذاريم؟! کدام رسانه و مسئولی از مسئولان  جمهوری اسلامی رسما اعلام کرده اند که زندانی سیاسی داریم!؟ در کجای سیاستهای ابلاغ شده و رسمی اعلام کردند که ترور کردیم، اعدام کردیم؛ شکنجه و تجاوز کردیم که شما این چنین سنگ "سیاستهای رسمی" آن را به سینه میزنید؟!

در نهايت باید گفت که آقای رئیس دانا با تجويز نسخه هاي امتحان پس داده در شکوفا کردن سرمایه وطنی به دفاع از بخش هايي از دولت رسيده است؛ اما این جدالی است در میان خود بخش های مختلف صاحبان سرمایه؛ بین سرمایه از قدرت رانده شده و سرمایه حاکم. رئیس دانا صورت مسئله ای که بورژوازی ایران و دولت آقای روحانی در مقابل خود دارد را به عنوان امر جامعه و طبقه کارگر روی میز این طبقه میگذارد، کاری که کل دستگاه تبلیغاتی دولتهای بورژوایی میکنند. حقيقت اينست که سرمایه داری در قدرت براي انباشت روز افزون خود حتي به بورژواهای از هستی ساقط شده خود و به اپوزيسيون مجاز خود نيز رحمی نخواهد کرد. این اژدها فرزندان خود – از جمله موسوي ها و کروبي ها -  را نيز یک به یک خواهد بلعید چراکه سرمايه در ايران نيازمند استبداد و ديکتاتوري عنان گسيخته دولت است؛ نيازمند سرکوب جامعه و مطيع کردن طبقه کارگري است که مفت و ارزان نوکر سودآوري سرمايه باشد. طبقه کارگر هر روز میزبان صاحبان سرمایه های خردی خواهد بود که در جدال با سرمایه های کلان به فلاکت و ورشکستگی خواهند افتاد و به خیل عظیم طبقه کارگر خواهند پیوست. این نیاز سرمایه در ایران است تا پوست اندازی کند و هیچ قانوني نمیتواند مانع این فرایند بشود. تا زمانی که طبقه کارگر قرار است نیروی ارزان کار باشد، تا زمانی که دولت، رهبران کارگری را در زندانها نگه داشته، تا زمانی که به اسم طبقه کارگر در جهت تحمیق طبقه کارگر و بهره کشی بیشتر از این طبقه قرار است سرمایه وطنی را خشنود و راضی نگه دارند، هیچ برنامه و سیاست اقتصادی در چهارچوب سرمايه داري نمیتواند براي طبقه کارگر رفاه و آسایش و بهداشت و سلامتی به ارمغان بیاورد. آشتی طبقاتی کارگر با دولت و دولت گرايي به بهانه ضديت با نيوليبراليسم يک رياکاري تمام عيار و برگرداندن اعتماد به دولتي است که خود فاقد اعتماد است.

جمهوری اسلامی با سرکوب انقلاب ٥٧ سر کار آمد؛ انقلابي که طبقه کارگر آن جامعه  آخرین ضربه کاری را بر پیکر نظام پهلوی در ایران زد و به تاریخ اش سپرد. امروز هم تنها طبقه ای که زنگهای خطر را به صدا در آورده طبقه کارگري است که یک انقلاب عظيم را پشت سر گذاشته و در جدال با سرمایه با تجربه تر از دیروز متشکل و متحزب به میدان خواهد آمد. به سکوت و انتظار کشاندن این طبقه و تضعیف کردن اراده طبقاتی اش در برابر دولت بورژوايي وظيفه امثال رئيس دانا است؛ کارگران تنها با نيروي خود، با استقلال طبقاتي خود و تنها با اتحاد انترناسيوناليستي عميق در صفوف خود مي توانند توازن قوا را به نفع خود و به نفع جامعه تغییر دهند.