دفاع دروغین از پناهنده سیاسی
اخیرا کمپینی اينترنتی علیه پناهندگانی که به ایران آمد و رفت دارند راه افتاده است. این کمپین بدنبال و در دفاع از تحرک ضد پناهندگی دولت محافظه کار کانادا که قرار است پرونده آن دسته از پناهندگانی که به کشور مبدا آمد رفت دارند را بررسی و محتملا پناهندگی آنها را ملغی کند، راه افتاده است. صاحبان این کمپین در نامه خود به کمیساریای عالی پناهندگی و پارلمان اروپا، درخواست كرده اند که پناهندگی کسانی که به ایران رفت و آمد دارند را لغو کنند. نیت و توجیه و بهانه این كمپین هر چه باشد، بی تردید دفاع از حق فرار از جهنم های فقر و بی حقوقی نیست. نه دولت كانادا، نه دولت ایران و نه هیچكدام از كشورهای پناهنده پذیر از شرق تا غرب، نه برای امنیت سیاسی، نه امنیت شخصی، نه امنیت درمانی و نه حق حیات میلیونها میلیون انسان بی گناه كه در سراسر جهان قربانی سیاست های میلیتاریستی، تروریستی و ارتجاعی آنها میشوند، كمترین احترامی قائل نیستند. خبر غرق شدن در دریاها و سربه نیست شدن هزاران هزار فراری از جنگ ها و فقر و نا أمنی كه خود این دولت ها منشأ آن هستند و بستن مرزها بروی قربانیانی كه موفق به فرار شده اند، بی حقوقی و بی تأمینی مطلق حتی پناهندگان پذیرفته شده، امروز دیگر به روتینی در أجرای سیاست پناهنده پذیری این دولت ها تبدیل شده است. امروز دولت آمریكا و كانادا و دولت های اروپایی هستند كه ایران و جمهوری اسلامی دیگر نه برای آنها "دشمن"، كه دوست است! این آن واقعیتی است كه تغییر كرده است. این واقعیتی است كه قرار است بر متن آن جهان چشمان اش را بر اعدام های افسار گسیخته در ایران، بر زندانی و دستگیر شدن فعالین كارگری و تعرض به فعالین سیاسی بر فقر و گرانی كه منشأ آن جهوری اسلامی ایران است، از دیدگاه حقوق بشر این دولت ها پنهان كند. دروغ میگویند. رفتار معدود پناهنده ایرانی را بهانه توجیه تغییر رفتار خود در عرصه پناهندگی با فراریان از سركوب های جمهوری اسلامی ایران كرده اند و برای این كار بر روی ایجاد تخاصم و رقابت در میان متقاضیان پناهندگی، بر روی احساس استیصال در میان متقاضیان پناهندگی، سرمایه گذاری كرده اند. این ادعا كه گویا بازگشت پناهنده سیاسی به ایران موجب بی اعتباری پناهندگی سیاسی است و به جمهوری اسلامی امكان استخدام خبرچین میدهد، سطحی، كودكانه و بی پایه است. چه كسی است كه امروز این واقعیت را نبیند كه جمهوری اسلامی ایران برای جاسوسی در میان فراریان از ایران بیش از همه بر روی دستگاههای امنیتی و پلیس تركیه و كانادا و آمریكا و اروپا حساب میكند تا "همكاری" این یا آن متقاضی پناهندگی. چه كسی آخرین نمونه های تحركات پلیسی جمهوری اسلامی چون سازمان دادن توطئه مشترك با اینترپل علیه شخصیت هاي كمونیست و توطئه پلیسی علیه دانشجویان كمونیست را فراموش كرده است؟! جاسوس و دروغگو، خود دولت های پناهنده پذیر هستند كه هر روز به بهانه ای مرزها را بروی فراریان از جهنم هایی كه آفریده اند می بندند و هر روز به بهانه ای دسترسی پناهنده فراری به امكانات انسانی برای زندگی خود و خانواده اش را تنگ تر و تنگ تر میكند. راسیست و خارجی ستیز، خود دولت های حاكم اند كه با اولین فشار اعتراضی مردم از پایین سگ های هار ملی، ضد خارجی و فاشیست شان را رها و به جان ضعیف ترین بخش شهروندان یعنی "خارجیان" می اندازند. کمپین ریاكارنه فوق با هر نیت و توجیهی راه افتاده باشد، کمپینی ارتجاعی و ضد ابتدایی ترین حقوق انسانی آدمها و ضد هر نوع حق پناهندگی و در خدمت تعرض ارتجاع است که از جمله در کانادا و توسط دولتهای دست راستی علیه "خارجیان" راه افتاده است. طرح دولت کانادا بخشی از تعرض وسیع تر دولتهای غربی به معیشت و حداقل حقوقی است که شهروندان این جوامع در طی مبارزه ای طولانی کسب کرده اند. این کمپین خواسته و ناخواسته در کنار فعالیت خارجی ستیزانه جریانات دست راستی قرار میگیرد که با توجیهاتی مشابه، خارجیان را که اساسا کارگر هستند، به عنوان عامل بیکاری و بی حقوقی و فقر و محنتی معرفی میکنند که توسط دولتهای بورژوایی به طبقه کارگر تحمیل میشود. این کمپین در کنار فضای راسیستی دولتهای غربی، در کنار خارجی ستیزی آنها و معرفی کردن خارجیان به عنوان عوامل محرومیت کارگران بومی و ابزار تحمیق و انشقاق در صفوف طبقه کارگر در همین ممالک است. این کمپین از همان نوعی است که در خود ایران علیه کارگر افغانستانی به عنوان حلقه ضعیفتر در تعرض به کل طبقه کارگر ایران توسط جمهوری اسلامی پیش میرود. در مقابل توجیهات صاحبان کمپین باید گفت که قبول و عدم قبول پناهنده سیاسی از جانب کمیساریای عالی پناهندگان و دولتهای غربی سر سوزنی به این توجیهات مربوط نیست. سیاست پناهنده پذیری در دوره گذشته تابعی از یک کشمکش جهانی در جهان دو قطبی شرق و غرب بود و در آن دوره دولتهای مهد دمکراسی با اعلام اینکه در قطب مقابل دیکتاتوری و حکومتهای توتالیتر حاکم است، قوانینی را در زمینه پناهندگی و اساسا رو به این کشورها و به عنوان بخشی از سیاست وسیع خود در مقابل قطبی که در ذهن جهانیان به قطب کمونیستی شناخته میشد وضع نموده و برسمیت شناختند. این قوانین و این حق و حقوق از ٢٠ سال گذشته و با نماندن آن قطب، ضرورت وجودی خود را از دست داد. در ضمن برای بخشی از کشورهای غربی از جمله کانادا و استرالیا و... سیاست مهاجر و پناهنده پذیری ابزار تامین نیروی کارشان هم بوده که امروز با بحران اقتصادی جهانی و موج بیکاری در کشورهای غربی دیگر بيش از اين احتیاجی به چنین سیاستی ندارند. لذا تا جایی که به سیاست کمیساریای عالی پناهندگان و عدم پذیرش پناهندگانی که جانشان در خطر است برگردد، دلیل آن در حقایق بالا نهفته است و نه در عدم اعتماد و یا ناروشنی کیس پناهندگی و... هم اکنون صدها پناهنده سیاسی ایرانی که سیاسی بودن آنها و حق آنها در کسب پناهندگی سیاسی بر کمیساریای پناهندگان عیان است، پرونده بسته و در انتظار عروج روشنایی در وخیمترین شرایط بسر میبرند و دولتهای محترم غربی و پارلمانهای اروپا و مدافعان حقوق بشر و کمیساریای عالی پناهندگان و... علیرغم علم به این حقایق كمترین اعتنائی به وضع مخاطره آمیز آنها ندارند. راه مبازره با جاسوسی و کار پلیسی و امنیتی ارگانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، تعرض به زندگی و حق انسانی پناهندگان نیست. جاسوسان و خبرچینان دولتهای مختلف از جمله ایران نه مشکل مرز دارند و نه مشکل کسب پاسپورت و ماندگاری در کشورهای مختلف. اینها توجیهات سطحی و عامیانه ای است که صاحبان کمپین با اتکا به آن به کمپین خود رنگ و لعاب سیاسی و تقابل با جمهوری اسلامی و... زده اند. علاوه بر اینها حق انسانها است که هر جا و هر کشوری خواستند زندگی کنند. اینکه امروز به یمن حاکمیت دولتهای مختلف بورژوایی این حقوق اولیه شهروندان جامعه جهانی از آنها سلب شده، اقتضای منافع مادی و زمینی این دولت ها است. حصارها و مرزها و دیوراهای بلندی که دور کشورهای مختلف کشیده اند، ابزار تامین منافع حاکمین و ابزاری علیه بشریت است. دیورا و مرزها را برای ما، برای محرومان، برای طبقه کارگر و زن و مردم و جوان محروم همین جوامع کشیده اند. بورژوازی و دولتهایشان هیچ مرزی در مقابل خود ندارند. سرمایه های آنها هر جای دنیا به صرفه باشد بدون مانع میگردد و تولید سود میکند. طرح دولت کانادا بخشی از تعرض وسیع دولتهای راست و محافظه کار غربی به حقوق شهروندان و طبقه کارگر در خود غرب است. لغو پناهندگی کسانی که به کشورشان آمد و رفت دارند، تنها گوشه ای کوچک از یک تعرض همه جانبه به معیشت شهروندان، به رفاه و امکاناتی است که طی سالیان سال مبارزه کسب شده است. دست اندركاران کمپین وزارت كشور كانادا، با هر نیت و هدفی كه داشته اند، عملا به ابزار پیش برد سیاستهای راست و راسیستی تبدیل شده اند.
تشکیلات خارج کشور حزب حکمتیست (خط رسمی) ٢٤ اسفند ١٣٩٣- ١٥ مارس ٢٠١٥
|