از ديدار با خامنه اي تا نياز حياتي به يک سرکوب!

 

 

امان کفا

 

در تبلیغات انتخاباتی مجلس، یکی از محورهای اصلی  ابرازات "اصلاح طلبان"، حول اهمیت شرکت مردم برای جلوگیری از حضور نمایندگان "اصول گرایان" بوده است. این همان دلیلی است که در انتخابات دوره قبلی هم به کرات مطرح می شد. امروز، سفر فوری و دیدار پوتین با خامنه ای، که سر تیتر جراید ایران است، بدون شک ناشی از وقایع خاورمیانه  است که هدف این سفر و نیاز به دیدار از نزدیک را تشکیل می دهد. اما اینجا، هدف نه آن دلایل، بلکه تاکید بر یک نکته معین، و آنهم نقش و جایگاه خامنه ای است. نقشی که بروشنی بی اعتباری سیاسی و بی ربط بودن "اصلاح طلبان" و جمعیت "منتقدین" ولی فقیه، در صحنه "انتخاباتی" مجلس را نشان می دهد.

این اما اولین بار نیست. مدتی است که بدنبال مذاکرات "هسته ای" و شروع برجام، بازار رفت و آمدهای نمایندگان شرکت های گوناگون به ایران، تورهای متفاوت رئیس جمهورها و نخست وزیران، و جلسات متعدد پشت پرده با "مسئولین" بسیار گرم است. گرمی که از این دریچه "نجات" و "گشایش" وعده داده شده بود، و قرار بود یکباره رونق اقتصادی و اشتغال آنچنان درجه ای از رشد پیدا کند که زبان زد زمین و زمان شود! وعده ای که پیش قراولان آن قرار بود، "اصلاح طلبان" باشند. وعده ای که ریاست جمهوری  "دنیای تمدن ها" قراربود به اجرا در آورد! اما هیچ نماینده رسمی، مشخصا دولتی، نیست که به ایران سفر کرده باشد و جداگانه با خامنه ای ملاقات و گفتگو نکرده  باشد. باری، امروز دیگر، همه می دانند که این پرچم، تمام و کمال در دست خامنه ای است، و "اصلاح طلبان"، اپوزوسیون در حاکمیت، در مقابل آن تعظیم می کنند!

برخلاف ادعاهایی که سراسر میدیای بورژوازی ابراز می کرد، معلوم شد که ایران، کشوری "مستقل" از بازار جهانی و بی ربط به کل تقسیم کار بورژوازی امپریالیستی نیست. در این کشور هم، همچون تمامی کشورهای تحت سلطه سرمایه جهانی، چهره واقعی سرمایه می بایستی به وضوح ، عریان باشد. نیروی کار ارزان، حضور نیروی کار ماهر و حاضر در بازار، نه تنها پیش شرط هر یک ریال سرمایه گزاری در این کشور، بلکه بخشی از داده و مفروضات بورژوازی "وطنی" است. فراتر اینکه، تنها نیرویی قادر به تامین این پیش شرط است که به همان وضوح، دیکتاتوری کامل و همه جانبه را عریان در مقابل جامعه قرار دهد. اجرای چنین نقشی، خود بنا به تعریف نیازمند مرجع تصمیم گیری است که بتواند فراتر از جناح های حاکمیت، قدرت بلامنازع بورژوازی را اعمال کند.  در همین دوره، یکبار دیگر، خامنه ای و ولایت فقیه به همه نشان داد که این توان از عهده این مرجع برمی آید. اوباما، قبل از شروع مذاکرات اظهار کرده بود که هرگونه مذاکره ای بدون حضور خود و یا نماینده مستقیم خامنه ای اعتبار ندارد، و امروز هم پوتین در دوره برجام،  رسما و علنا همین را بیان و نشان داد.

اول از همه خامنه ای "تندرو" و سپس در کنار او، روحانی و دولت "اعتدال" در این مذاکرات حضور دارند، و خبری از غرو لندهای مخالفین ولی فقیه نیست. ولی با وجود این بی افقی سیاسی و حسرت از ربودن پرچم سیاسی، آنچه تسکین بخش درد خون دل خوردن کل این اپوزوسیون  طرفدار "سلطنت و نه دخالت مستقیم" ولی فقیه است، همانا فراغت خاطرشان از عملکرد حاکمیت تحت رهبری ولی فقیه  در اعمال دیکتاتوری عریانی است که سرکوب طبقه کارگر را به پیش می برد. این همدلی، این اشتراک پایه ای است که بنیاد و بند ناف کل اپوزوسیون درون حکومتی را به ولی فقیه گره زده است.

شرایط وخیمی که مردم و مشخصا کارگران با آن روزانه دست بگریبانند به حدی است که تنها با اعمال سرکوب وسیع و همه جانبه، و روبنای سیاسی با حضور بلامنازع رهبر ممکن است. برخلاف داد و بیداد های محجوب ها و همکاران پارلمانی اش، این قوانین و مصوبات جدیدی که هر روزه وضع می شود نیست که قرار است کارگر را ساکت کند. بورژوازی در ایران نیز از این عاقل تر است که انتظار داشته باشد با قانون جلوی کارگر ظاهر شود تا سرکوبش کند. این تصویر برای به خیابان کشیدن کارگر است تا با آکسیون در مقابل مجلس، ابراز اعتراض کند و بعد ش هم به خانه خود بازگردد. این نوع اعتراضات "متمدنانه" آکسیونی، برای کجراه بردن اعتراضات کارگری علیه این شرایط است. قدرت کارگر، قدرت این طبقه، نه در خیابان، بلکه در همان محله و محیط تولیدی است که بورژوازی را مجبور به عقب نشینی می کند. این آن عرصه ای است که کل سرمایه را با تمام جناح هایش به هراس می اندازد. تبلیغات کل طرفداران صندوق های رای و "مبارزه انتخاباتی" جناح های جمهوری اسلامی، چه پوزوسیون و چه اپوزوسیون، برای ساتر کردن همین پایه قدرت کارگری است. نه اظهارات و نه سکوت جناحی، نه ژست های متمدنانه مجلس نشینان و رهبر و دولتش، بلکه ابلاغیه امروز رئیس حوزه قضایی دادگاه عمومی بندرامام خمینی، بیان رک و واضح جدیت سرمایه برای اجرای وعده های "بهبود" و "گشایش اقتصادی" است. جدال، و جدال متشکل، در این عرصه است که قادر به مقابله با کل بورژوازی است.