بیانیه دفتر کردستان حزب حکمتیست( خط رسمی) اعتراضات در کردستان عراق و آنچه باید از آن آموخت
بار دیگر مردم زحمتکش کردستان عراق در اعتراض به فقر٬ عدم پرداخت حقوق های خود٬ دزدی و فساد مالی و سیاسی دولت اقلیم٬ و عدم تامین ابتدائی ترین نیازهای کارگران و اقشار زحمتکش جامعه٬ در اشکال اعتصاب و تظاهرات خیابانی و...٬ به میدان آمده اند. دامنه این اعتراضات بخش اعظم شهرهای کردستان عراق را در بر گرفته است. موفقیت مردم زحمتکش کردستان عراق و تامین حداقلی از مطالبات بر حق آنها و ممانعت از به کجراه بردن این اعتراضات توسط احزاب بورژوایی٬ در گرو این است که کمونیستها٬ کارگران و رهبران آنها٬ آزادیخواهان و برابری طلبان آن جامعه٬ تجارب تا کنونی خود در جدال و کشمکش با بورژوازی کرد حاکم را به خودآگاهی صفوف خود تبدیل و تثبیت کنند٬ در راس این تحرکات قرار بگیرند و با هوشیاری نه تنها موفقیت آنرا تضمین کنند بلکه و بعلاوه موقعیت طبقه کارگر و اقشار زحمتکش جامعه در مقابل بورژوازی حاکم را بهبود بخشند. تجربه "دولت کرد" در کردستان عراق در بیست و پنج سال گذشته٬ واقعیات بنیادیی را که ما کمونیستها ٢٥ سال است میگوئیم٬ برای طبقه کارگر و زحمتکشان کردستان روشن کرده است. واقعیاتی که باید بر شانه های آن جنبشی خودآگاه، اجتماعی، موثر و رادیکال را برای آینده ای انسانی و آزاد برپا کرد. تحولات روزهای اخیر، رودررویی مردم به تنگ آمده و نیروهای نظامی دولتی، به خاک و خون کشیده شدن اعتراضات مردم، آتش زدن مقررات دولتی و نظامی توسط مردم و در متن آن بالاگرفتن کشمکش احزاب حاکم٬ تکرار هزاران باره وقایع یک جامعه طبقاتی است که نمونه آن صدها هزار بار در جوامع دیگر تجربه شده است. تاریخ عمر این دولت و وقایع مربوط به این جامعه احکام پایه ای ناسیونالیست ها را برای هزارمین بار باطل میکنند؛
- "کردها" با هم برادر نیستند! جامعه "کردها" مثل همه جوامع کلاسیک بورژوایی جامعه ای طبقاتی است و سرمایه داران و کارگران دو طبقه اصلی آن اند. رابطه این دو طبقه چیزی جز یک کشمکش دائم بر سر منافع طبقاتی متضاد نیست. سرمایه داران امرشان استثمار و ثروت اندوزی است، و در این راه خون کارگر و زحمتکش کرد را در شیشه میکنند. - دولت "کرد" مانند تمام دولت های موجود در دنیای امروز سرمایه داری، دولت سرمایه داران و طبقه حاکم است. این دولت تنها در مقابل رفع موانع سوداندوزی سرمایه داران مسئول است و بس. بی پاسخ گذاشتن مطالبات توده ستمدیده از طرف این دولت، نه از جوهر بد و شیطانی حاکمان، که از تعهد آن به تامین منافع طبقه خویش و قبول مسئولیت در برابر منافع سرمایه داران کرد است. تبلیغات شیادانه ناسیونالیستی که این دولت را چتر بالا سر همه "کردها" معرفی میکنند، امروز جلو چشمان همه ما ماهیت دروغین خود را نشان میدهد. - خودمختاری، خودگردانی، فدرالی و یا استقلال، اشکال متنوعی از تنظیم رابطه بورژوازی کرد و احزاب آن با دولت مرکزی برای سهم بری از قدرت است. هیچکدام از اینها بطور در خود شامل حق و حقوقی برای کارگر و زحمتکش نیست. تنها سود حاکمیت بورژوازی کرد بر کردستان این است که بورژوازی کرد دیگر قادر به تحمیق کارگر و زحمتکش به اسم کرد نمیشود٬ دیگر با باد زدن نفاق قومی به نام "کرد" و "عرب" نمیتواند کارگران کردستان را فریب دهد. نمیتواند با اتکا به هویت کاذب قومی میان طبقه کارگرعراق نفاق و دشمنی ایجاد کند. امروز در کردستان عراق با سهولت بیشتری میشود طبقه کارگر را قانع کرد که منفعت او و سرمایه دار کرد از هم جداست، دشمن طبقاتی هم اند و آب شان در یک جوی رفتنی نیست و جنبش و صف و حزب شان هم باید از سرمایه داران جدا باشد. - امروز سهم کارگران در جامعه ای که به "عرب"، "کرد"، "ترکمن" و "سنی"٬ "شیعه" و...٬ تقسیم شده است، جز استثمار و بی حقوقی نیست. امروز جواب بورژوازی حاکم در بخشهای مختلف عراق به طبقه کارگر "عرب"٬ "کرد"٬ "ترکمن"٬ "سنی"٬ شیعه" و... که برای رفاه و آزادی و علیه فساد و اختناق به میدان آمده است یکی است. فریب٬ سرکوب، شقاوت، بیرحمی علیه این طبقه نقطه اشتراک دولت مرکزی در عراق و دولت اقلیم است. - امروز کارگران و اقشار زحمتکش جامعه در کل عراق علیه فقر و بی حقوقی از بغداد و بصره تا سلیمانیه و اربیل و... در مقابل طبقه حاکم دست به اعتراض زده اند. ایجاد همبستگی و اعلام حمایت کارگران و معترضین در این جدال و در دفاع از یک زندگی انسانی٬ قدمی مهم و ضروری در شکستن هویتهای کاذب و ضد کارگری "ملی" و "مذهبی" است که چندین دهه است با اشاعه آن٬ کل طبقه کارگر عراق و مردم شرافتمند و زحمتکش آن جامعه را در خدمت منافع زمینی بورژوازی "کرد و عرب" در مقابل هم قرار داده اند. - ٢٥ سال حاکمیت بورژوازی کرد بر کردستان عراق٬ به طبقه کارگر و محرومان آن جامعه نشان داد که "ملت کرد" خرافه است، همانطوریکه ملت عراق٬ ملت ایران، ملت ترکیه و امریکا و اسرائیل و هر جای دیگر دنیا خرافه است. اگر منافع مسعود بارزانی و جلال طالبانی و صدها میلیاردر و میلیونر کرد با منافع کارگر در کردستان یکی نیست، اگر هیچ رابطه ای جز حاکم و محکوم بین آنها متصور نیست، ادعای ناسیونالیستی مبنی بر اشتراک منافع این دو طبقه یک شیادی سیاسی است. اگر یک طرف تمام ثروت جامعه و نعمات مادی آنرا در اختیار دارد و طرف دیگر برای نان و آب داد میزند و پاسخ را با گلوله از بورژوای "کرد" حاکم تحویل میگیرد، ادعای ناسیونالیستی مبنی بر برادری همه "کردها"، یک حقه بازی در روز روشن است. - تمام احزاب طبقه حاکمه خود را به عنوان نماینده تمام "ملت" معرفی میکنند. دلیل این کار ساده است؛ اگر جنبش ها و احزاب و جبهه های سیاسی سرمایه داران با همان عناوین طبقاتی و واقعی خودشان می بود، به عنوان اقلیتی ناچیز قادر به کنترل جامعه و اعمال حاکمیت بر "ملت" نمی بودند و در مقابل شان طبقه کارگری صف می بست که یک روزه از صحنه جاروی شان میکرد. احزاب بورژوازی کرد هم برای فریب و سربازگیری از کارگران و توده ستمدیده در کردستان، حزب شان را حزب آنها، و جنبش و جبهه و دولت ایدآل شان را هم همین عنوان همگانی "کرد" میدهند. - پارلمان کردستان هم، پوشالی یا واقعی، مانند تمام پارلمان های عالم، محل رفع و رجوع درد و مرگ مردم زحمتکش نیست، بلکه محل مذاکرات حاکمان برای چگونگی اعمال سلطه بر جامعه است. شکل پارلمانی حاکمیت، در بهترین حالت خود، شکل حاکمیت سرمایه داران بر جامعه است. در این سیستم، نمایندگان هر چند سال یکبار به ضرب تبلیغات و صرف پول و مهندسی اذهان، انتخاب و اداره جامعه را به دست میگیرند و به سلیقه خود و طبق منافع طبقاتی و سیاسی خود قانون وضع میکنند و علیه توده میلیونی انتخاب کنندگان شان دستور صادر میکنند، بدون اینکه قابل عزل و نصب مستقیم باشند. در مقابل این بوروکراسی، شکل حاکمیت کارگر و زحمتکش نه پارلمانی که شورایی است و نمایندگان شورای مرکزی هر آن توسط انتخاب کنندگان قابل عزل و نصب اند. در حالیکه تمام احزاب بورژوایی کردستان عراق درگیر کشمکش بر سر منافع سیاسی و اقتصادی خویش اند و در پارلمان شان برای هم شمشیر می کشند، طبقه کارگر و توده میلیونی زحمتکشان میتوانند اراده کنند و با دور زدن دم و دستگاه بورژواها شوراهای خود را ایجاد و دولت شورایی خویش را به جای پارلمان سرمایه داران تشکیل دهند. - لازمه ایجاد دولت شوراها و اعمال حاکمیت شورایی و اداره جامعه طبق منافع اکثریت جامعه، سازماندهی یک جنبش کارگری و کمونیستی قوی است. برای این کار، کارگر به حزب خود نیاز دارد، به جنبش خود نیاز دارد، به سازمان های متعدد متشکل از صفوف خود نیاز دارد. طبقه سرمایه دار صدها سال است که ادبیات و تاریخ و جنبش و دولت و شیوه های حاکمیت خود را در ذهن میلیونی جامعه جای داده است. جنبش خود را جنبش همه، حزب خود را حزب همه و تاریخ و دولت خود را تاریخ و دولت هم نام نهاده است، هزاران کتاب و فیلم و داستان برایش نوشته است، شبانه روز به خورد "ملت" میدهد، و سیستم آموزشی و تبلیغات و میدیای حاکم تولید و بازتولید روزانه آنرا، و مهندسی ذهن و فکر هر روزه مردم کارگر و زحتمتکش را تامین میکنند. - امروز بیشتر از هر زمانی زمینه گره زدن مبارزه کارگر در سلیمانیه و هولیر برای بهبود زندگی و رفاه تا مبارزه برای آزادی و امنیت ، برای کوتاه کردن دست باندهای ارتجاعی قومی و مذهبی و ..... به مبارزه کارگر در بغداد و بصره فراهم است. کمونیستها میتوانند مبشر این همسرنوشتی و اتحاد باشند. امروز طبقه کارگر در کردستان عراق بیشتر از هر زمانی به حزب و جنبش خودش برای متحد شدن در کارخانه و محله و ...... نیاز دارد. ایجاد یک جنبش مستقل، یک حزب قدرتمند کمونیستی،جایگزینی فوری دولت و پارلمان کارتونی کردستان با شوراهای مردم و قدرت واقعی همین امروز کارگر و زحمتکش یک تلاش هرکولی کمونیست ها، آگاهی و روشنبینی آنها، اراده ای مصمم و شهامت سیاسی آنها را میخواهد. در غیبت چنین کاری، مردم معترض دیر یا زود به خانه فرستاده میشوند و در بهترین حالت مثل دوره سابق که ابزار رای جنبش ارتجاعی گوران(تغییر) در انتخابات شدند، این بار هم فریب میخورند و سوخت دم توپ عده دیگری را تامین میکنند. شرط موفقیت کارگران و مردم زحمتکش کردستان عراق در همین اعتراضات امروزشان و تامین حداقلی از مطالبات بر حق آنها در گرو پا پیش گذاشتن کمونیستها به عنوان نمایندگان واقعی و روشن و بی توهم طبقه کارگر٬ پا پیش گذاشتن کارگران آگاه و رهبران کارگری است که حداقل از تجارب ٢٥ سال گذشته حاکمیت بورژوای کرد و کشمکش خود و اقشار زحمتکش درس گرفته است و افق دیگری را در مقابل خود و طبقه اش و در مقابل کل جامعه میگذارد.
دفتر کردستان حزب کمونیست کارگری- حکمتیست (خط رسمی) ١٣ اکتبر ٢٠١٥
|