باید راسأ کاری کرد! آذر مدرسي در دنیای سیاه میدانداری ناسیونالیسم و مذهب و ارتجاع راست، سیل آوارگان جنگی خاورمیانه و موج عظیم انسانیت و بشردوستی بیش از بیش تناقض جهان امروز را نشان داد. یکماه گذشته جهان شاهد بیداری مجدد انسانیت، عدالتخواهی، بشردوستی در مقابل هیولای ناسیونالیسم و راسیسم و فاشیسم پنهان و عریان بود. جهان شاهد انفجار انسانیت علیه پانزده سال تلاش برای زدن مهر قومی و مذهبی به هویت انسانی بشریت، علیه راسیسم مخفی زیر پوشش "تقابل مدنیت غرب و توحش شرق" بود. انسانیت خفه شده زیر بمباران تبلیغاتی و ایدئولوژیک ناسيوناليسم و فاشيسم و مذهب، علیه تحميق سيستماتيک، علیه روايت های ارتجاعی از دنیا، جامعه، انسان، "تمدن غرب" و "توحش شرق"، امکان و فرصتی برای نفس کشیدن دوباره پیدا کرد. پانزده سال بشريت و برابرى طلبى و آزادى خواهى انسانى و طبقه کارگر را زیر بمباران تبلیغات ارتجاعی ترین و گندیده ترین ایده های بورژوایی، تبلیغات راست و ناسیونالیستی، تلاش برای دامن زدن به فردگرایی، "حق من"، "کشور من"، "نژاد من"، خفه کردند. در تمام این سالها تعرضی سازمان یافته علیه آرمانهای انسانى، عليه اميد به دخالت در سرنوشت خود، عليه هر ايده و تحرکی که مبشربرابرى اجتماعی، سياسى و اقتصادى انسانها است، در جریان بود. خاورمیانه را به خون کشیدند تا افق اعتراض بشریت محروم را در سراسر دنیا خفه کنند. زندگی میلیونها انسان را به تباهی کشیدند، در مقابل بهار عربی، زمستان سیاه داعش را آفریدند تا نشان دهند در دنیای سیاه تحت سلطه شان هر تلاشی برای تغییر این سیستم، برای به زیر کشیدن آن نه فقط بیحاصل که همراه با تباهی است. خاورمیانه را به خون کشیدند تا آزادیخواهی و برابری طلبی را در سراسر دنیا به تسلیم و تمکین بکشند. اما ظاهرا قربانیان این جنایت رسالت شکستن این سد را به عهده گرفتند. سیل فراریان از جهنم خاورمیانه به اروپا، صحنه دردناک مرگ "آیلان کردی" تلنگری بود به انسانیت حفه شده زیر تبلیغات مسموم و ارتجاعی دول حاکم و دستگاه تبلیغات جنگی آنها. اگر کشتار مردم بیگناه فلسطین، کشتارهای دسته جمعی داعش در سوریه، چهره کودکان قربانی میلیتاریسم ناتو را فقط بر صفحه تلویزیونها میشد دید و در سکوت اشک ریخت، صحنه دردناک فراریان جنگی، توحش پلیس اروپا در مقابل آنان، اظهارات اولترا فاشسیتی ویکتور اوربان در دل "اروپای متمدن" را نمیشد فقط با اشک در سکوت یا تظاهرات در خیابان جواب داد. چهره قربانیان این تراژدی و قابل لمس شدن آن، انسانیت خفته را بیدار کرد. باید راسا کاری کرد! تمام شورانگیز بودن این تحرک انسانی در همین است. باید راسا کاری کرد! مردمی که علیه میلیتاریسم دول غربی تظاهراتهای میلیونی کرده بودند، به حمله دولتهایشان به عراق نه گفته بودند، علیه کشتار مردم بیگناه فلسطین به خیابانها آمده بودند، علیه حمله به لیبی و سوریه اعتراض کرده بودند، اینبار صرفا معترض و ناراضی علیه ارتجاع حاکم نبودند، اینبار مردم راسا اداره امور را بدست گرفتند. این شاید مهمترین تفاوتی است که این تحرک انسانی با اعتراضهای تا کنونی در غرب داشته است. اگر تا دیروز امکان ممانعت از میلیتاریسم و کشتار مردم بیگناه به بهانه تقابل با دیکتاتورها و برای "گسترش دمکراسی" را نداشتند، امروز میتوانند با شکستن مرزهای نامقدس اروپا، با به استقبال قربانیان همین میلیتاریسم و ارتجاع رفتن، با تحمیل انسانیت خود به دول و سران مرتجع خود نشان دادند اگر دنیا دست ما باشد از ویروس و کثافاتی چون ناسیونالیسم و مذهب شما خبری نیست، از هویت ملی و قومی و مذهبی دست ساخت شما خبری نیست و هویت انسانی هویت بشریت خواهد بود. نشان دادند دنیای ما دنیای پیروزی بازار آزاد، پیروزی "دمکراسی"، دنیای یک قطبی، دنیای پیروزی "تمدن" غربی، دنیای میلیتاریسم عنان گسیخته و باندهای سیاه قومی و مذهبی نیست. مردم به دست خود و با اراده خود چهره دیگری از جهان، از بشریت متمدن و انسانیت به معنی عمیق کلمه را در مقابل این دنیای سیاه قرار دادند. در مقابل این تحرک اما صف گسترده بورژوازی در اروپا، از کامرون اولترا راست و اوربان فاشیست تا میدیای دست راستی و دستگاه تبلیغاتی راست ترین جناح بورژوازی انگلیس مانند بی بی سی تعرضی وسیع را برای عقب زدن این تحرک انسانی، برای به جهنم مرگ فرستادن قربانیان هالوکاست قرن بیست و یک سازمان دادند. تبلیغات "بحران پناهندگی"، "ظرفیت کم اروپا"، "مسئولیت کشورهای همسایه"، مهاجر خواندن قربانیان میلیتاریسم خود و بالاخره استفاده از حربه کثیف مذهب و "دفاع از منزه نگاه داشتن اروپای مسیحی از وحوش مسلمان" سیستماتیک نه فقط از مجلس و دولت که از طرف ژورنالیستهای اولترا راست و جیره خوار به راه افتاد. فاشیستهای ضد عرب ایرانی که ته این صف متعفن قرار دارند همراه فاشیستهای اروپایی برای عقب نماندن از قافله "خطر نفوذ داعشی ها" به "اروپای متمدن" را "هشدار" میدهند. ظاهرا همگی فراموش کردند "بحران پناهنگی" بیش از ده سال است گریبان مردم بیگناه خاورمیانه را گرفته است. ژورنالیستهای "باشرفی" که مرتب آمار "مهاجران" به اروپا را به رخ میکشند و فریاد جا نداریم، پول نداریم میکشند، فراموش میکنند که بنا به آمار "مراجع بین المللی" سال گذشته در هر ثانیه، بیش از چهار نفر در سطح دنیا آواره شدهاند. که در پنج سال گذشته و به یمن "دخالت بشردوستانه" اربابانشان فقط در سوریه، بیش از ۲۵۰ هزار سوری کشته و ۱۲ میلیون نفر آواره شده اند و اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، تا پایان امسال، حدود یک میلیون نفر دیگر از سوریه آواره خواهند شد. فراموش میکنند که فقط در سال گذشته و به یمن توحش "جنگجویان آزادی" (داعش) نزدیک به دو میلیون عراقی آواره شدهاند. مسئولین کشتارهای دسته جمعی در عراق٬ سوریه٬ لیبی٬ لبنان و افعانستان و ژورنالیستهای نوکرشان فراموش میکنند که فقط در سال ۲۰۱۲ میلادی، تعداد آوارگان و پناهجویان در دنیا به بیش از هفت میلیون نفر رسید. فراموش میکنند که فقط چهار میلیون آواره در داخل عراق وجود دارند. و بالاخره این حقیقت را پنهان میکنند که باز به گفته همین مراجع "۵۵ درصد پناهجویان جهان از پنج کشور افغانستان، سومالی، عراق، سودان و سوریه اند و ۸۱ درصد از پناهجویان به کشورهای در حال توسعه پناهنده شدند". سران "اروپای متمدن" اینکه قربانیان جنایتشان در کمپ های پناهندگی در اردن و عربستان بر اثر وبا و تیفوئید می میرند، اینکه کودکان سوریه ای برای امرار معاش در کمپهایی که کامرون با وقاحت کامل از افتخارات خود میداند، وادار به بردگی مزدی شوند، اینکه فراریان جنایاتشان مجبورند در کمپهای اردن آموزش نظامی ببینند و به "ارتش آزادیبخش سوریه" بپیوندند، را پنهان میکنند. آنها به روی خود نمی آورند که بخشی از نیروهای داعش امروز و جبهه النصر در ارتش آزاد سوریه دست ساز ناتو٬ از مردم گرسنه ای تشکیل شد که در کمپهای ترکیه٬ اردن و...٬ از سر استیصال و برای نجات جان کودکان خود مسلح شدند. تا زمانیکه این قربانیان در قرنطینه خاورمیانه و افریقا هستند و کسی از زندگی اسف بار و مرگ تدریجی شان خبری ندارد، بحرانی به نام "بحران پناهندگی" موجود نیست. میتوان با نمایش لحظاتی از "زندگی" و مرگ قربانیان از تلویزیونها تصفیه حسابهای سیاسی کرد. اما هجوم آوارگان جنگی به اروپا صحنه را بهم زد، سکوت را شکست. این موج عظیم سکوت بورژوازی و مهمتر از آن سکوت بشریت متمدن را شکست. تلاش امروز سران دول غربی برای بستن مرزها، نگاه داشتن قربانیان در اردوگاههای مرگ در لبنان، اردن، عربستان و ترکیه، افزایش "کمکهای بشردوستانه" به اردوگاههای مرگ در منطقه ممکن است بتواند مانع فرار قربانیان و آوارگان جنگی شود اما یک تحرک، یک موج، یک روند را نمیتواند تغییر دهد. تحرک و بیداری بشردوستانه، موج پس زدن فشار دو دهه "پیروزی بازار آزاد و دمکراسی غربی"، فشار ناسیونالیسم راست، موج بیداری غول عظیم انسانیت و بشردوستی در مقابل هیولای ناسیونالیسم. روند ما میتوانیم و باید راسا کاری کرد!
|