در پايان يک ضيافت!
مصطفی اسدپور
انتشار عملکرد دو ساله دولت روحانی در میان الیت سیاسی و اقتصادی ایران با "احسنت" از هر سو همراهی شد. روحانی محور اساسی سیاست دولت خود را آرامش و ثبات در عرصه های اجتماعی و اقتصادی عنوان کرد. او به موفقیت های خود در این زمینه بالید. در تجلیل از وی دو مؤلفه دیگر را نباید از قلم انداخت. اول اینکه روحانی پوپولیست نیست. دوم اینکه روحانی اهل عمل است و به همه وعده های خود عمل کرده است. نیش تا بناگوش باز بورژوازی ایران از فرط رضایت خاطر از دولت روحانی کاملا هویداست. خصوصا اینکه بقول یکی از اساتید دانشگاه اسلامی، دست و دهان این دولت بر خلاف پیشینیان "پاک" است. یک هنرپیشه سینما لب کلام را بدینگونه خلاصه کرد: روحانی مچکریم! همه ستایش از دولت روحانی کاملا به جا است. بورژوازی ایران بیش از هر وقت دیگر به دولت دلخواه خود نزدیک شده است. برای آنها این دولت یک دولت تکنوکرات و دور اندیش است. سرعت خیره کننده خصوصی سازیها، تغییرات ساختاری در رفع مسئولیت دولت در صندوق تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی، رشد قارچ وار مناطق ویژه صنعتی، همکاری با ارگانهای بین المللی نمونه آرزوهای تحقق یافته بورژوازی ایران است. این دولت قانون گرا است. اما مطلوبیت مهمتر آن برای طبقه سرمایه دار در اینست که به اندازه کافی مذهبی هم هست، دولتی است که نیروی ذخیره کافی برای اعاده نظم در روز مبادا را با خود دارد. از همه چیز مهمتر، از زاویه طبقه کارگر، پوپولیسم به معنای وعده های دروغین و سر خرمن خطاب به کارگران و مردم محروم جایی در سیاستهای این دولت نداشت. سازماندهی تولید در ایران جز بر اساس کار ارزان کارگر ایرانی نمیتوانست صورت بگیرد، و این بنوبه خود جز با جذب سرمایه خارجی در بستر تضمین سودآوری آن ممکن نبود، چنین دولتی نمیتوانست تا مغز استخوان ضد کارگری نباشد. دولت یازدهم را باید جزو دست راستی ترین دولتهای معاصر جهان محسوب کرد. اینرا باید در ناگفته های گزارش عملکرد دولت تشخیص داد. دولت یازدهم دو سوم جمعیت کارگر جامعه را زیر خط فقر نگه داشت. در این دولت 19 میلیون کارگر را وادار ساختند در چهارچوب بردگی محض قراردادهای موقت تن به کار بدهند و وادارشان ساختند به دستمزد حقیرانه گردن بگذارند. در این دولت دو میلیون کودک را به کار و گدایی وا داشتند. در این دولت نه فقط استثمار بلکه حتی دزدیدن رسمی دستمزد کارگر قانونی بود. در این دولت صدها فعال کارگری رسما و قانونا دستگیر و زندانی شدند. در این دولت گرانی زندگی مردم فقیر و زحمتکش را به نابودی کشاند، با دخالت مستقیم دولت سوخت، نان، لبنیات هر روز گرانتر شدند. سیاست اقتصادی دولت از آنجایی موفق است که شش میلیون نفر بیکار جامعه را بدون بیمه بیکاری به امان خدا سپرده اند. ثبات و آرامش مورد نظر دولت نه از طریق پوپولیسم و وعده سر خرمن، نه از طریق فریب، بلکه از طریق لجن پراکنی و تخطئه بر علیه حق کارگر و حق بدیهی انسانها برای زنده ماندن به کرسی نشسته است. در آن جامعه نپرداختن دستمزد کارگر "نج" ناچیز کسی را در نمیاورد، اما همزمان کوچکترین نشانه از وادار ساختن کارفرمایان برای پرداختن حق بیمه کارگر با اعلام عزای عمومی مواجه میگردد. در کمتر جای تاریخ مقدرات جامعه بدینگونه دیمی به منافع سرمایه گره خورده است. در کمتر جای تاریخ کثافات و زورگویی و زندان بدینگونه به اسم "ثبات و آرامش" ستوده شده است. دولت یازدهم پوپولیست نبود، چرا که وزارت اطلاعات و گروه ضربت انرا بی نیاز ساخته بود. پوپولیست نبود چرا که نوکران اقتصاد دان و ژورنالیست در انجام "وظایف" خود سنگ تمام گذاشته بودند. اوج تدبیر و تعامل دولت میبایست خود را در مذاکرات هسته ای نشان میداد. اما آتش بازی حول این پیروزی بسیار کوتاه مدت تر و کم رونق تر از انتظار از آب درآمد. دلیل آن بسادگی اینست که نقشه دولت و سرمایه برای کارگر در دوره پسا تحریمی چیزی جز تداوم شرایط گذشته نیست. برای کارگر توهم بهبود و افزایش دستمزد و هرگونه توقع بالاتر مطلقا ممنوع است. کافی است مشاهده کرد در طرحهای بودجه دوران رشد اینها بودجه کمتری به بیمه بیکاری و بودجه هر چه بیشتری نصیب گردان ضد شورش میشود. در پایان ضیافت ثبات و آرامش، لابد آن طرف شهر زندانبان اوین سری به تک تک بندها میزند،، شاهرخ زمانی، رضا شهابی، مددی و ... میشمارد. بدون اوین این ضیافت ممکن نبود.
هفتم سپتامبر ۲۰۱۵
|