ذوق زدگي "کارشناسان اقتصادي"!

 

امان کفا

 

خبرگزاری تسنیم از سایت های نزدیک به سپاه، طی گزارشی از قزوین به بسته شدن ۱۲ شرکت، و عدم پرداخت حقوق معوقه چندین ماهه کارگران  شیشه آبگینه، فرش پارس، کنتورسازی، کارخانه قفل کار پرداخته است. البته این وضعیت نه تنها در قزوین بلکه نمونه ای از شرایطی است که کارگران در نقاط مختلف ایران هرروزه با آن دست بگریبان اند.

این گزارش حاکی از نارضایتی کارگران از بی تقاوتی کارفرمایان و مسئولین در برخورد مناسب به این شرایط  است و در ادامه به انتقاد از این وضعیت  در دوره "رکود فعلی" می پردازد و تلویحا ادعا دارد که راه حل مناسبی وجود دارد و آنهم لابد اقتصاد مقاومتی است. از نظر گزارشگر، مشکل در این است که دولت و مسئولین در این مورد کم توجهی می کنند. خبرگزاری ایراد را در همین خلاصه می کند که "دولت بایستی به تولید کنندگان داخلی بهای بیشتری دهد تا از قرار این رکود از بین رود، چه بسا که "نیاز امروز و اصلی اقتصادی ما ساماندهی تولیدات داخلی و مرحله به مرحله با حل مشکلات گوناگون تولیدکنندگان، گام نهادن به رشد تولید داخلی است." ای کاش کمی دولت و مسئولین  "محترم"  به این گزارشگر گوش می کردند، دعواها و نزاع های جناحی را کنار می گذاشتند و به جای اتلاف وقت خود و لابد سپاه محترم، کمی  "عاقلانه" عمل می کردند  تا تمامی مشکلات بیکاری و وضعیت رقت آور حقوق و معیشت کارگران هم به پایان می رسید و کارگر هم سرمایه و کارمزدی را فراموش می کرد ومی توانست براحتی به زندگی شایسته خود و خانواده و کل طبقه اش دست یابد.

گزارشگر مشکل گشا ادامه می دهد، "بیکاری با تجارت خارجی و سودآوری آن و رشد مصرف عمومی برای خرید کالاهای خارجی، برطرف نمی‌ شود. اما نکته اینجاست که با توجه به اهمیت تولید داخلی متأسفانه دولت توجه خوبی به تولید نداشته است". گویی کل معضل بیکاری و مشکلات اکثریت عظیم این جامعه همچون یکی از سریال های تلویزیونی است که "بی توجهی" یک نفر و یا گروهی به نابودی زندگی همه انجامیده است، و تنها کافی است که ناگهان يک قهرمان یا شوالیه ای چون "احمدی نژاد" و یا از دیگر یاران نزدیک سپاهی به کمک مردم بشتابند، و با برقراری فرمان "اقتصاد مقاومتی آقا" همه را به سوی بهشت رونق و خوشبختی هدایت کنند! 

در عین حال و در برخورد و پاسخ به همین وضعیت، بخشی دیگر - از جناح طرفدار - که به مرحمت گرمای نور امید از "انفجار" توافقات هسته ای روح تازه ای در کالبدشان دمیده شده است، اینبار در لباس مشاوران "کارشناسان" اقتصادی، به دفاع از دولت اعتدال شتافته اند. با شعف زدگی و افتخار نظر می دهند که گویا بعد از دهها سال بورژوازی ایران یکباره قادر شده نفس راحتی بکشد. ادعا دارند که دیگر ایران حالا می تواند در جاده ترانزیت بازار جهانی شتاب گیرد. کم کم این لفافه گویی بجایی می رسد که انتظار دارند ایران به قدرتی نظیر آلمان و ژاپن و حتی آمریکا در عرصه جهانی تبديل شود! 

عبدالرضا احمدی‌خمینی کارشناس اقتصادی، در مقاله " دیپلماسی اقتصادی نیازمند نگاه ظریف" در روزنامه شرق ادعا می کند که آن کشورها نیز " دوره‌ای به واسطه جنگ، تنش‌های سیاسی داخلی و تحریم‌های جهانی، شرایط حصر منابع و افول صنعتی را پشت سر گذاشته‌اند و امروز به یکی از قدرت‌های برتر سیاسی، اقتصادی و صنعتی تبدیل شده‌اند" و اگر آنها توانسته اند چنین "موفق" شوند، پس چرا ایران نه؟ ایران که این همه منابع طبیعی دارد، موقعیت جغرافیایی مناسبی دارد، فرهنگ کهن دارد و ... مسلما می تواند در همان رده قرار گیرد! تنها و تنها دست اندازی که  در این جاده یکطرفه، چرت جناب احمدی خمینی را بهم می زند این است  که ظریف، مسئولین سفارت خانه های ایران در خارج کشور، و دیگر نمایندگان جمهوری اسلامی ممکن است که خدای نکرده هول شوند و کلید طلایی "دیپلماسی اقتصادی"  را گم کنند! به همین دلیل لازم است که در مقاله ای به آنان یادآوری کنند که حواسشان پرت نشود و همچنان تخت گاز به حرکت ادامه دهند.

آقای  احمدی خمینی مدعی است که بایستی به ژاپن نگاه کرد و یاد گرفت که چگونه این کشور بعد از تحمل بمب اتمی توانسته است زبان زد همه باشد. خوب است یکی از دوستان این "کارشناس" به ایشان یادآوری کند که هیچ آدم عاقلی حاضر نمی شود سرنشین آن خودرویی شود که در جاده ترانزیت فرمانش دست شما است. ادعاهایی که آنچنان ناشی و مست گونه است که  در همان لحظه اول نه تنها کل سرنشینان ایرانی اين خودرو، بلکه هر کارگر آلمانی و ژاپنی و امریکایی که به یمن استثمار و در شیشه کردن جان و زندگی اش کل سرمایه بورژوا - امپریالیستی بنا شده است، را نیز مسلما به کشتن می دهد. امروز حتی یک بچه دبستانی در ژاپن می داند که غول سرمایه ژاپنی، زاده  "کوشش های دیپلماسی مدبرانه اقتصادی" دولتمردان ژاپنی نبوده است. البته این انتظار حتی از کارشناس ما زیادی است. او هنوز انگشت به دهان مانده است و می گوید که "توسعه و پیشرفت آلمان بعد از جنگ جهانی دوم محال به نظر می‌رسید و کمتر کسی گمان می‌کرد این کشور دوپاره، که با کمک‌های دولت آمریکا فقط سعی در بازسازی لطمات جنگی دارد، روزی برندهای صنعتی و تکنولوژی‌اش رقابت را در عرصه اقتصادی و کسب بازارهای جهانی بی‌معنا کند و انحصار را در دست گیرد".

 اگر این درجه از سطحی گرایی و "گمان" برای به مجادله رفتن با همان "گزارشگران" به ظاهرمنتقد دولت در خبرگزاری تسنیم کافی باشد، برای مردمی انقلاب کرده در جامعه نظیر ایران مسلما تنها مشتي لفاظی و مشمئز کننده است. امروز همه می دانند که کل تبلیغات این دو طرف برای موجه جلوه دادن این جهنمی است که هر روزه با سیاست های مورد قبول کل بورژوازی و دولت اسلامی نماینده آن در این جامعه تولید و بازتولید می شود. باید حداقل "کارشناس اقتصادی" ما یکبارهم که شده در خیابان های جامعه بشری قدم زده باشد تا بداند، او تنها سواری موجود در این برهوت نیست. آخر هر خرده بورژوای دکان داری هم حداقل می فهمد که مشتری را احمق فرض کردن، اشتباهی بزرگ است. آن قدرت های اقتصادی دنیای سرمایه، بدنبال سود و راه حلی هر چند کوتاه مدت عليه هم جنگ های جهانی  راه انداختند، نظم نوین و کشتارهای میلیونی را در سطح دنیا سازمان داده و می دهند. زیربنای جمهوری اسلامی، و کل حاکیمت و جناح های آن بر اساس همین نظم سرمایه و بر اين چهارچوب استوار است. 

نه انتقاد طرفدار اقتصاد مقاومتی و نه ذوق زدگی کارشناسان اقتصادی، نه نزاع ها و نه  توافقاتشان، برای کم کردن مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم جان به لب رسیده در ایران نيست. برای دستیابی به هر گونه سعادت و بهبودی در زندگی واقعی بايد برای مطالبات رفاه و آزادي در قرن بیست و یکم جنگيد. بایستی برای تضمین امنیت مردم در مقابل تمامی این یاوه گویان سرمایه و دولت اسلامی شان از همین امروز آماده شد. آزادی بدون تامين امنیت و رفاه بی معنی است.