از توهم شیرین تا واقعیت تلخ

 

مونا شاد

 

بالاخره توافق هسته ای بین کشورهای اروپایی و آمریکا با ایران انجام شد. ظریف سند این موفقیت را به نام خود ثبت کرد و در روزنامه های اطلاح طلب از سبز و بنفش، امیرکبیرعصر لقب گرفت. مدیای غرب از تمام امکاناتش استفاده و تلاش کرد که این مسأله را امری مهم و تاثیرگذار و متحول کننده بر زندگی مردم ایران جلوه دهد. و البته موفق هم شد تا طبقه ی بورژوای جامعه را به خیابان ها آورده و به رقص درآورد.

 ولی سهم مردم از این توافق چقدر است؟ شادی مردم برای چیست؟ چه چیزی قرار است در خانواده های کارگری و وضعیت معیشت مردم و یا زنان عوض شود؟  

در عکس زنانی دیده می شود که با حجابی که همیشه مورد انتقاد رژیم بوده و هست و بابتش بارها در خیابان توهین و تحقیر و حتی کتک خورده اند، پرچم جمهوری اسلامی را بر پیشانی بسته و در خیابان ها به رقص و پایکوبی پرداختند. آیا قرار است تحریم های اقتصادی به لغو نابرابری و ستم جنسی به نفع زنان منجر شود که زنان را با لبخندی از رضایت و شادی با عکس های روحانی و ظریف در دست به خیابان ها کشانده؟! همه میدانند از این خبرها نیست! 

در بحبوحه مذاکرات اولیه لوزان، زمانی که اطلاح طلبان سبز و بنفش مست از شادی بودند و در خیابان ها به استقبال ظریف آمدند. در رسانه های داخلی و خارجی با بوق و کرنا، تیتردرشت روزنامه های اصلاح طلب، آزادی ورود بانوان به ورزشگاه بود و این هم بنام عنایات و توجه دولت روحانی به حقوق زنان و برکات مذاکرات هسته ای نوشته شد. ولی چندی نگذشته بود که این خبر از سوی وزارت ورزش و جوانان تکذیب شد و تیرِ اصلاح طلبان و دلبستگان دولت روحانی به سنگ خورد. در پی آن معاون امور زنان در دولت امید و اعتدال، آب پاکی را روی دست شیفتگان دولت ریخت و درباره حضور زنان در ورزشگاه ها گفت: "وقتی مخالفان از مراجع عظام هزینه کردند، به خاطر احترامی که دولت برای مراجع قائل است و رای مراجع را محترم می‌شمارد، تشخیص داده شد که این تمهیدات رعایت شود." . این هم دنباله ی همان فریبکاری های اول انتخابات دولت امید بود که مدعی ایجاد فرصت های اجتماعی برابر بین زنان و مردان شده بود و اینکه چیزی بنام اسلام حقوق زنان را تضییع نخواهد کرد!. همه ی دولت هایی رژیم بدون پشتوانه و باورفکری و اجرایی چنین وعده هایی را برای سردواندن زنان داده اند. احمدی نژاد هم در زمان ریاست جمهوریش خواهان بررسی حضور زنان در استادیوم های فوتبال شده بود که با مخالفت مرتجعین آخوندهای قم روبرو شد. ضدیت جمهوری اسلامی با حق زن، با برابری و آزادی او، با حرمت و شادی و .... قبل و بعد از توافق با غرب در سرسوزنی تغییر نمیکند.  

رژیم سیاه ایران سیاست های زن ستیزانه و قوانین ضدانسانی اش را گاه با رها کردن گله های چماق بدست در خیابان ها با دستگیری و اسیدپاشی بر صورت زنان و گاه آهسته آهسته با تصویب قوانینی بر علیه زنان به اجرا در می آورد و گام به گام تبعیض جنسیتی را شدت می بخشد و بر مردم تحمیل می کند. صافی گلپایگانی یکی از مراجع قم اخیراً اعلام کرد: "تفکیک جنسیتی شرط اساسی سلامت جامعه است و خانه داری را اشرف کارها برای زنان می داند". امام جمعه ی اصفهان به خبرنگار فارس می گوید: معتقدم که آموزش و پرورش باید بحث چادر را از مقطع اول ابتدایی الزامی کند، چرا که دانش‌آموزان از همان ابتدا با حیا بزرگ می‌شوند و آثارش را در جامعه می‌بینند. رژیمی که در دانشگاه ها با نصب برزنت اقدام به جداسازی دختران و پسران می کند. آخوندی که چادر را برای کودکان خردسال اجباری می داند و نداشتن آن را بی حیایی می داند. آیا اجازه ورود به ورزشگاه را به زنان می دهد؟ اصلا برای جنس زن ارزشی قائل هستند که بخواهند حقوقش را رعایت کنند؟! . روحانی در حالی نقش منجی خصوصا زنان را بازی می کند که  ده ها زن روزانه از کار اخراج و خانه نشین شده و به تعدد زایمان های اجباری تشویق می شوند. به گفته منابع خبری دولتی، 6 میلیون زن بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی داریم. هفته ی گذشته زن کارگری بخاطر درگیری با کارفرما و مطالبه حقوق معوقه اش جلوی چشمان همه دست به خودسوزی می زند. در سال جاری 47 هزار زن پس از زایمان از کار اخراج شده اند.  

داغ و ننگ زن ستیزی رژیم اسلامی را با هیچ اصلاحیه ای و با هیچ رنگ سبز و بنفشی نمی توان از پیشانی رژیم پاک کرد. طرح حقوق زنان از سوی دولت، نه نشان از روشنفکری روحانی و دارودسته اش دارد و نه طرفدارحق زن هستند بلکه مسأله ی زن، چالشی است که در مقابل رژیم از سویی برای جذب سرمایه های اروپایی و خوشنامی و جلب اذهان عمومی جوامع غرب و ازسویی در مقابل فشار مقاومت و مطالبات زنان است.  

 از عواقب مذاکرات هسته ای اینکه گویا موسسه بین المللی تحقیقات صلح استکهلم در سوئد محمدجواد ظریف و جان کری وزرای خارجه ایران و آمریکا را به عنوان نامزدهای دریافت جایزه صلح نوبل سال 2016 معرفی کرده است. در دنیای واقعی اما جایزه صلح نوبل نه بنام ظریف وزیر امورخارجه اسلامی بلکه به رژیمی و دولتی از سوی اروپائیان داده می شود که به جز تاریخ سیاه دهه ی 60 ، به گزارش هرانا خبرگزاری حقوق بشر در ایران با تعداد 743 اعدام در سال 2014 جایگاه نخست را به خود اختصاص داده که حداقل ۱۴ نفر از این اعدام شدگان زیر ۱۸ سال بودند. و جان ده ها زن با اسیدپاشی بر سر و صورتشان زندگیشان را از دست داده اند و یا برای همیشه زندگی ازشان گرفته شده. اگر حتی به قوانین حقوق بشری خود اروپائیان مدعی دموکراسی مراجعه کنی و یا وجدان آگاهی و انسانیتی در وجود کسی باشد . وقتی جان این تعداد انسان توسط رژیمی وحشی گرفته می شود و یا با اسیدپاشی تهدید می شود،  آنهم به شکل سازمان یافته چنین دولت و رژیم جنایتکار  را باید محاکمه بین المللی کرد و در مقابل دنیا باید پاسخ گو باشد. ولی از آنجا که بورژوازی در همه جای دنیا منجمله اروپایی تنها به فکر منافع و سودسرمایه شان هستند مدال افتخار صلح را به دارو و دسته ی امثال شیرین عبادی ها که مدافعین سر سخت اسلام هستند و ظریف ها و کری ها که با حکومتی جنایتکار همکاری می کنند، داده می شود. از این روشن تر که بی حقوقی زن، ارزش جان انسانها، آزادی سیاسی و ... برای قدرتهای اروپایی مستمسکی برای معاملات سیاسی و اقتصادی شان است؟ 

تا زمانی که امید مردم به تغییر ازبالا باشد. زنان حقوق خود را از این آخوند و آن آخوند گدایی کنند و در صدد جلب رضایت و توجه آنها باشد و چشم و گوششان به دنبال ذره امیدی به آنان باشد  چیزی تغییر نخواهد کرد. متاسفانه جنبش اعتراضی زنان امروز دیگر مانند سال های نه چندان دور قوی نیست و با کمپین های سبز و بنفش بدون هیچ هدف مشخصی به ناکجا آباد می رود. امروز نیاز به یک صف جدی از مبارزان زنان سوسیالیست و آگاه است تا مطالبات و خواستی روشن داشته باشد و با هر بادی به این سو و آن سو نرود و با قدرت و اتکای به بدنه ی جامعه که نیمی از آنرا زنان تشکیل می دهند همراه با جنبش های کارگری این بدنه زخم خورده را التیام بخشند و به پیش ببرند.