"امنيت" آنها و امنيت ما!

 

فواد عبداللهي

 

وزير اطلاعات و امنيت جمهوري اسلامي، محمود علوي، در تورهاي متعددي که به شهرهاي صنعتي جنوب از جمله آبادان و خوزستان داشته، مقامات محلي را در مورد ”امنيت“ توجيه کرده است. همزمان حسن روحاني هم اعلام کردکه ”به همه وعده هاي اقتصادي و صنعتي عمل کرده است“. ”پويايي اقتصادي“ و ”افزايش توليد“، ”سرمايه گذاري در محيطي امن و سالم“، و خلاصه به پيش بردن سياست ”اقتصاد مقاومتي“ محور اصلي اهداف دولت اعتدال و وزارت اطلاعات در اين دوره است. علوي صراحتا آنهم در شهر آبادان خط و نشان کشيده است که با کساني که بخواهند در امنيت اقتصادي جامعه و پويايي آن اخلال وارد کنند، قاطعانه برخورد خواهد شد! جناب وزير پارسال هم در سفر خود به استان صنعتي و معدني يزد، که بزرگترين اعتصاب و اعتراض کارگران سنگ آهن بافق باعث شد پاي وزير کار نيز براي اولين بار به اين خطه باز شود، در مورد ”امنيت اقتصادي“، هشدارهاي مشابهي را داده بود. وقتي وزير اطلاعات يک مملکت از ”امنيت اقتصادي“ و ”اخلال در پويايي اقتصاد“ صحبت مي کند، کاملا روشن است که روي سخنش به کارگران و اعتراضات روزمره آنها است.  بويژه وقتي که بيکاري، گراني و فلاکت به بي سابقه ترين حد خود رسيده است و اعتراضات کارگري هر روز و در اشکال مختلف عليه نظم اقتصادي موجود در جريان است. حتي بي خود نيست که جناب وزير اين سخنان را در استان هاي صنعتي ايران به زبان رانده است. مخاطب مستقيم او کارگران نفت جنوب، خوزستان، عسلويه، ماهشهر و  کارگران واحدهاي صنعتي بزرگ و کليدي ديگر است که در اين مناطق زندگي مي کنند.

    بدنبال اوجگيري اعتصابات و اعتراضات کارگري از يکسال گذشته، دولت اعتدال روحاني و مشخصا وزارتخانه هاي کار و اطلاعات و امنيت، با همکاري شوراهاي اسلامي و خانه کارگر، اين گرگ هاي در لباس ميش ضمن بدست گرفتن ابتکار عمل در انعکاس نارضايتي هاي کارگران، ضمن جا زدن خود در قباي ”دوستان“ کارگران، اقدام به يک شناسايي آرام و نرم از سازماندهندگان و رهبران راديکال کارگري در محيط هاي کار و محلات کارگري کرده اند. ”تامين امنيت“ آنگونه که وزير اطلاعات روحاني بطور سربسته به آن اشاره کرد يک وظيفه اصلي مقامات، تشکلهاي زرد دولتي و کميته هاي محلي رژيم در اين مناطق است. وظيفه اي که به اين مقامات محلي تفويض شده اينست که کارگران پيشرو و رهبران عملي را چه در کارخانه ها و چه در محلات شناسايي و به طريقي (با ارعاب، تهديد، اخراج و زندان) خنثي کنند. اخراج اخير ١٧ کارگر فعال و سازمانده اعتصابات و اعتراضات معدن کوشک بافق، را بايد بر متن اظهارات وزير اطلاعات دولت روحاني درک کرد. اين روشها البته تازگي ندارند؛ از دولتهاي قبل از روحاني به ارث رسيده و پشتوانه عملي نيشي است که محمود علوي به کارگران نشان مي دهد.  ادامه در هم کوبيدن اميد به رهايي، تلاش براي اتحاد و بهبود در زندگي نسلي است که همين امروز جمهوري اسلامي را نميخواهد، بردگي مزدي و دوندگي براي نان شب را در شان خود نميداند. نسلي که توقع دارد که سهمي بيشتر از آنچه خود ساخته، نصيبش شود.    

     کسي که ميخواهد بداند که ”گشايش اقتصادي“ دولت اسلامي چيست، بجاي تعمق و تفحص در کلي گويي هاي روحاني و کل جناح هاي بورژوازي ايران در مورد ”توسعه اقتصادي“، بايد به سخنان وزير اطلاعات و امنيت ايشان دقت کند.

     کنه سياست اقتصادي دولت اعتدال بورژوازي ايران، خاموش نگه داشتن طبقه کارگر و تلاش در راه قانع کردن اين طبقه به ادامه کار ارزان، گرسنگي، بيکاري و عدم بيمه بيکاري و تمکين به فلاکت است. کسي که ميخواهد معني واقعي ”گشايش سياسي“ روحاني را بداند بايد به درجه محروميت کارگر از آزادي تحزب، اعتصاب، اعتراض و تشکل دقت کند. سخنان جناب وزير عصاره سياست و اقتصاد رژيم فعلي را به روشني بيان ميکند.

     براي کارگران آگاه که در متن اين اوضاع زندگي و مبارزه ميکنند، سخنان محمود علوي، چيز جديدي نيست. براي آنها مسله اينست که چگونه اين برج ”امنيت“ بورژوازي و باروي  اختناق سرمايه که در مقابل جنبش کارگري بنا شده، فرو ريزند و بر ويرانه هاي آن دنيايي آزاد و برابر بسازند. طبقه کارگری که شاهرگ حیات جامعه از بالا تا پایين آن به کار او زنده است، تنها نیرویی است که میتواند این جامعه را رهبری کند! این انتظار که کارگران نفت و  برق و آب و گاز و حمل و نقل و باراندازان و ... یک روز و فقط یک روز با فرمان ایست به گرانی و برای بیمه بیکاری مکفی گوشه ای از قدرت شان را در مقابل این خدایان فقر نشان دهند، غیر قابل وصول نیست! بی تردید تنها اعلام چنین آمادگی لرزه بر اندام تمام هيت حاکمه بورژوازي ایران خواهد انداخت. این نیرو میتواند به میدان بیاید. در اين مسير، سلاح قدرتمند کارگران تشکل توده اي و علني آنهاست. بهترين راه تامين امنيت براي کارگر، به ميدان کشاندن و در ميدان نگه داشتن توده هاي کارگر حول جنبش مجامع عمومي و منظم کردن مجمع عمومي در محل کار و زيست طبقه کارگر  است.    

     اما هیچ بخشي از طبقه کارگر به تنهايي توان تامين امنيت در مقابله با تعرض سراسری و متحدانه طبقه حاکمه را ندارد و لذا این امر تنها زماني ممکن است که کارگر سوسیالیست در کاليبر رهبري سراسری طبقه کارگر و نه صنفی گری محدود رفرميستي ظاهر شود و درد مشترک طبقه کارگر را با مطالبات توده اي و سراسري متشکل کند. اتحاد کارگر شاغل و بیکار، اتحاد علیه بیکاری و خواست افزایش دستمزدها و بیمه بیکاری مکفي، خواست عمومی و سراسری کل طبقه کارگر ايران است. باید تمام نیروی خود را به میدان آورد، و تلاش کرد در هر مرکز کارگری و بخصوص در مراکز کليدي و بزرگ تولید،  با دخيل کردن همه کارگران در مجامع عمومی، با شکل دادن به شبکه ای از رهبران کارگری در ابعاد سراسری حول مهمترین مطالبات خود متحد شد و به عنوان یک طبقه در مقابل تعرض همين امروز بورژوازي ايران و دولت اش سدي بست.

     کسي که کاهش سطح دستمزد کارگران، کاهش هزينه هاي بهداشت و رفاه عمومي، بيکارسازي هاي وسيع، محدود کردن امکانات اعتراضي کارگران و بازتر گذاشتن دست سرمايه داران و دولت شان در انباشت بيشتر سرمايه و تعرض  به طبقه کارگر را به اميد مذاکره با آمريکا و ”گشايش اقتصادي“ بورژوازي ايران دور مي زند، کسي که با پرچم ”توسعه و پويايي اقتصاد“ سرمايه داري ايران ظاهرمي شود (آنهم در دوراني که سرمايه داري بين المللي بي افق و بي الگو روي دست حاکمانش مانده است)، جارچي به فلاکت کشاندن کارگران ايران در خدمت هم نواخت کردن نيروي کار ارزان اين طبقه با نيازهاي بازتوليد سرمايه داري جهاني و محلي است. ژورنالیسم نوکر و روشنفکر جیره خوري است که بسته به اینکه از کدام "منبع" تغذیه میشود موضع همان "منبع" را ئتوریزه میکند و بعنوان وکيل مدافع رشد سرمايه و سرمايه داري ظاهر ميشود.

     براي اينها سه دهه است که رستگاري و ”امنيت“ سرمايه در پيوستن به  کلوپ ”جامعه جهاني“ است. و هيچکس اندازه خود جناب وزير اطلاعات  روحاني پرچمدار اين ”امنيت و شکوفايي اقتصادي“ و لاجرم سياسي نيست. همه ميخواهند با دامن زدن به فضاي انتظار و با اتوپي "توسعه اقتصادي" سر کارگر را به اميد ”کارآفريني و اشتغال“، شيره بمالند. ميخواهند کارگر سرباز حلقه بگوش دولت بسمت استثمار و سودآوري بيشتر سرمايه باشد! 

     و براي اين هدف، روسای دزد ها را جمع کرده اند تا راجع به ”امنیت“ تصمیم بگیرند! این صف را باید تار و مار کرد، بايد شاخ دولت را شکست و همین حقیقت را با صداي بلند اعلام کرد که:

روسای دزدها جمع شده اند تا ”امنیت“ محل را تامین کنند!