دست از سرشان برنمی داریم

هشت مارس امسال همه مطالبات زنان همین امروز

 

 

هشت مارس روز جهانی زن برای هرکشوری معنی فرمایشی پیدا کرده باشد، برای ایران اینطور نیست.

از سی و شش سال پیش تا امروز، اینطور نبوده است. هشت مارس سال ٥٧ یک جنبش رادیکال، سکولار، غیراسلامی و آزادیخواهانه علیه ارتجاع اسلامی که هنوز قادر نشده بود پایه های حاکمیت اش را محکم کند، شیپور یک جنگ رودررو، سراسری و میلیونی علیه یک عقب گرد عظیم تاریخی به بشر را به صدا درآورد.

از آن روز تا امروز که نسل انقلابیونی که در صف مقابل این جنگ و  در  مقابل آن عقب گرد مقاومت میکردند قتل عام شدند، مسئله زن مسئله هر روزه حاکمیت در ایران باقی مانده است. از آن روز تا امروز که نسل دوم آیت الله زاده ها و "هاردکرهای" آتشین مزاج امر به معروف و نهی از منکر، تماما به شکست ایدئولوژیک شان اذعان دارند، شکستی که تسلیم در مقابل مقاومت زنان یک رکن آن است، مسئله زن کماکان مسئله حاکمیت در ایران است. خواه نمایندگان خودگمارده جنبش زنان در حاشیه آقای روحانی به آن اعتراف بکنند یا نه، جنبش احقاق حقوق زنان و پس زدن تحقیر و زن ستیزی سیستماتیک جمهوری اسلامی ایران زنده و آتش زیر خاکستری است که خواب از چشم سران رژیم همیشه و در هرمقطع به شکلی، ربوده است.

جنبش حق زن در ایران غیراسلامی و ضداسلامی است. به شهادت عقب نشینی عظیمی که جمهوری اسلامی ایران در مقابل مقاومت دونسل تربیت شده تحت حاکمیت تمام و کمال اسلام محمدی کرده است، جنبش احقاق حق زن در ایران ضداسلامی،  آزادیخواهانه و چپ است. این عقب نشینی ها برخلاف پروپاگاند های رنگ باخته شاخه های مختلف اپوزیسیون طرفدار یک جناح در حاکمیت، نه برکتی محصول سیاست های اصلاح طلبان رژیم،  که حاصل پیشروی جنبش مقاومت زنان طی سی و شش سال گذشته است.

تلاش نمایندگان خودگمارده اپوزیسیون قانونی در ایران، طیفی از روشنفکران مجاز، فمینیستهای اسلامی و غیر اسلامی که تلاش میکنند رضایت دادن خود به روحانی را رضایت دختران و پسرانی که پس از پدیده روحانی متولد شده و  میشوند قلمداد کنند، گذرا است. تلاش مشاورین غیرحکومتی روحانی در اپوزیسون،  که مبشر آشتی اسلام و حکومت اش با  حق زن اند، بی حاصل است. تلاش کسانی که تسلیم شدن خود به همین درجه از عقب نشینی حاکمیت در مقابل مقاومت زنان را، کافی و آن را شایسته زندگی انسان در ایران میدانند، تنها پارازیت هایی است که  در خلا صدای رسای جنبشی که این عقب نشینی ها را تحمیل کرده است، شنیده میشود. این موج پارازیت های رنگارنگ ضدآزادی زن، گذرا است. فراخوان تسلیم به جوانانی که اسیر قوانین آپارتاید جنسی در ایران اند و تلاش برای زدن برچسب اسلام خوش خیم به عقب نشینی که به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده است، بیش از حد ریاکارانه و رنگ باخته است.

جنبش احقاق حقوق انسانی زن در ایران، دست از سر جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به همه مطالبات برحق و بی چون و چرای انسانی خود برنداشته است و برنخواهد داشت. این روزهای "آرام" و آسمان ظاهرا بی ابر، آبستن طوفانهای عظیمی است.

طوفان حق طلبی میلیونها میلیون زنی که علیرغم سی و شش سال تلاش حاکمیت برای اسلامی کردن جامعه و تبدیل کردن او به شهروند کم توقع، خواهر زینب،  توسری خور، سربزیر، کارگر ارزان، مادر و همسر و  خدمه جنسی رایگان، امروز بعنوان نیروی کار میلیونی، تحصیل کرده، آماده به کار، طالب کار و پرتوقع، گلوی جمهوری اسلامی ایران را گرفته است. در مقابل این نیروی عظیم انسانی است که ولی فقیه در هیئت مامور تنظیم خانواده از پیغمبر و قرآن اش برای بازگردندن زنان به خانه و برای افزایش جمعیت، مدد می طلبد.

غول از شیشه بیرون آمده است. بازگرداندن او به درون شیشه دیگر ممکن نیست. استفاده از اسلام امروز برای کنترل پیشروی جنبش حق طلبی زنان در ایران، بیش از این ممکن نیست. از این رو است که بازار طیف اپوزیسیونی که تلاش میکند جنبش زنان را به این درجه پیشروی قانع کند و اسلام را با حق زن سازش دهد، گرم است. کاری را که ولی فقیه و روحانی و رفسنجانی و احمدی نژاد و حسین شریعتمداری قادر به انجام آن نیستند، توسط طیفی از روشنفکران مجاز و قانونی و به اصطلاح خود سکولار، انجام میشود. این طیف بار دیگر خود را سپر بلای جمهوری اسلامی ایران کرده است. طیفی که گرمی بازار کسب و کار سیاسی اش به حیات جمهوری اسلامی ایران گره خورده است و با رفتن ولی نعمت خود، آنها هم مرخص خواهند شد.

هشت مارس امسال در ایران باید صدای خود جنبش زنان، همان جنبشی که عقب نشینی های تا امروز را تحمیل کرده است، به میدان آید و اعلام کند که تا دستیابی به همه حقوق اش، دست از سرشان برنمی دارد. از بیمه بیکاری برای همه زنان و دختران بالای ۱۶ سال و آماده به کار، تا کوتاه کردن دست اسلام از زندگی خصوصی و اجتماعی و سیاسی زنان و همه مردم، از لغو حجاب اجباری و برچیده شدن همه قوانین آپارتاید جنسی تا ممنوعیت دخالت در زندگی خصوصی مردم و جدایی کامل دین از دولت و جدایی کامل دین از آموزش و پرورش، دامنه وسیعی از مطالباتی است که باید همه آن را همین امروز خواست. این خواست ها حداقلی است که دسترسی فوری به آنها، حق بی چون و چرای هر شهروندی است. نباید هیچ نسل دیگری قربانی تبعیض جنسی و محرومیتی باشد که منشا آن قوانین عقب مانده و عشیره ای و برده دارانه اسلامی و تبعیض آمیز حاکم بر جامعه ایران است.

هشت مارس در ایران نه یک روز فرمایشی که روزی از نمایش قدرت و مطالبات جنبش احقاق حقوق زنان است. امسال که در سراسر ایران صدای اعتراض طبقه کارگر، سایربخش های محروم جامعه از جمله معلمین، از هر گوشه و کناری شنیده میشود، هشت مارس باید توسط فعالین رادیکال جنبش زنان سازمان یابد و علنی برگزار شود. در شرایطی که جامعه عقب نشینی های جدی به حاکمیت در عرصه تعرض فرهنگی تحمیل کرده است، در شرایط شکست ایدئولوژیک اسلام در حاکمیت ایران، جنبش احقاق حق زن باید به میدان بیاید و در روز هشت مارس به هرشکل و طریقی که میتواند ابراز وجود کند. نباید خلاء حضورعلنی این جنبش با نجوای پارازیت جنبش اسلام پاستوریزه روحانی که اخبار اعدام هایش از تمام رفقای قبلی خود اگر بیشتر نباشد کمتر نیست، پر شود.

 

زنده باد هشت مارس

 زنده باد برابری زن و مرد

 

حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

٣ اسفند ١٣٩٣-  ٢٢فوریه٢٠١٥