"آزادی های یواشکی" جمهوری اسلامی و معضل زن
متنی که میخوانید متن پیاده شده گفتگوی رادیو نینا با ثریا شهابی است، که در تاریخ ٢ خرداد ١٣٩٣ پخش شده است.
رادیو نینا: اخیراً حرکت سمبلیکی در شبکه های اجتماعی براه افتاده است که طی آن تصاویری از زنان را منتشر می کنند و در فرصتی که به دست می آورند حجابشان را بر میدارند و تصویری از چهره ی خودشان را بدون روسری ثبت می کنند. به این معنی خودشان را از محدوده و دایره ی زندگی شخصی و آشنایانشان بیرون می کشند. عده ای ناراضی اند و می گویند که این "آزادی یواشکی" انعکاس عقب ماندگی جریانات ملی اسلامی است، بعضاً مطالبه ی لغو حجاب اجباری را قبول ندارند و در مقابل، شعار "نه به حجاب" را پیشنهاد می کنند. در این مصاحبه "ثریا شهابی" را با خودمان داریم از ایشان سوالاتی را در این زمینه جویا می شویم. ثریا شهابی ضمن خوش آمد گویی به شما دوست داشتم تصویر شما را از این حرکت بدانم.
ثریا شهابی: در مورد این حرکتی که به اسم "آزادی های یواشکی" معروف شده است اظهار نظرهای مختلفی شده است. این تحرک نه ساخته ی مافیاس بی.بی.سی است نه رسانه هایی مثل رادیو فردا و صدا آمریکا و نه هیچ ملی مذهبی و اصلاح طلب حکومتی، حتی اگر همه آنها هم شال و کلاه کرده باشند. هرچند که چه در حاکمیت و چه در اپوزوسیون به اصطلاح از زاویه ی منافع سیاسی خودشان بهره برداری بکنند. هیچ کدامشان نه بی.بی.سی یا سی.اِن.اِن، و هیچ کس دیگری نمی تواند یک شبه برای راه انداختن یک حرکتی در جامعه ی ایرانی و یا هر جامعه ی دیگری دستورالعمل بنویسد و آن را راه بیاندازد. جنبش های سیاسی و احزاب و شخصیت های سیاسی فقط بر متن داده های موجود می توانند حرکت کنند و تاثیر بگذارند. مسئله این است که یک جنبش و یک شرایط مادی آماده است که یک کارهایی را میشود کرد و آن هم این است که شما به آن اشاره کردید، آزادی های یواشکی که حجابشان را در اماکن عمومی از سر برمیدارند تاعکس بگیرند. ما خیلی وقت است شاهد این حرکات هستیم. اگر یادتان باشد موارد زیادی بوده است که دختران و زنان بطور فردی در این گوشه و آن گوشه حجابشان را برداشته اند و در خیابان ها راه رفته اند و مورد حمایت عده ای قرار گرفتند و مورد تعرض عده ای مردسالار هم قرار گرفته اند. این حرکتی که امروز براه افتاده، در واقع تلاشی است برای این که حرکات فردی و این اعتراضات فردی را تقویت کند و در دنیای مجازی یک حالت جمعی به آنها بدهد، و یک شبکه ای ایجاد بکند و این ها را به اصطلاح به هم مرتبط بکند. به نظر من خیلی کار شجاعانه ای است. کسی که این کار را میکند خیلی کار ارزشمندی میکند. امروز این حرکت، تلاش های فردی و اعتراض های فردی، که در دل آن زنان شجاعی حجاب از سرشان بر می داشتند و ریسک می کردند، را به یک حرکت پیوسته تری تبدیل کرده است. منتها این حرکت به کجا خواهد رسید، را میتوانیم جداگانه در موردش صحبت کنیم. این آزادی های یواشکی، هم عمر جمهوری اسلامی است. این به اصطلاح یک شیوه ی زندگی مردم ایران است برای کنار آمدن با قوانین اسلامی، برای کنار آمدن با نیازهای بزرگ کردن بچه ها با در یک سیستم و یک جامعه ی سرتا پا جدا سازی شده بین زن و مرد است. دختر بچه ای که به مدرسه می رود و پسر بچه ای که در خانواده بزرگ می شود و تناقض ها و سوالات بی شماری برایش پیش می آید که چرا من از برادرم کمتر هستم؟ چرا من باید روسری سر کنم؟ چرا باید این طور باشد؟ چرا باید آن طور باشد؟ و خانواده ها و زندگی در چهارچوب خانواده و تناقضا آن با قوانین و سیستم ضد زنی که حاکم بوده است، آزادی های یواشکی را عملا به یک شیوه زندگی مردم ایران تبدیل کرده است. همه ی این ها زندگی یواشکی بوده، آزادی های یواشکی بوده است که دو نسلی که جمهوری اسلامی می خواست اسلامی بارشان بیاورد در دل آن با هم بزرگ شده اند. حالا آمده اند در اماکن عمومی بالاخره یک اسمی براش گذاشته اند و آن را در شبکه ی مجازی منتشر کرده اند. این شکل بروز نوعی از زندگی است که اکثریت مردم ایران دارند می کنند. و آن هم این است که ارزشی برای قوانین اسلامی برای مقررات جداسازی در جامعه قائل نیستند. شما به جامعه ی ایران نگاه کنید و عکسی بیاندازید از مشخصاتی که جامعه ی ایران را رقم زده است و ببینید چه نشانه ای از اسلامیت در آن است! و چه نشانه ای از حاکمیت اسلام دارد! ازدواج های قباله سفید، اسمی است که روز زندگی های مشترک بدون قباله ازدواج گذاشته اند. دختر و پسرهایی که با هم بدون ازدواج زندگی می کنند. آزادی رابطه ی جنسی غیر قانونی جرم و جنایی شده است، اما وسیعیا وجود دارد و آمار جدایی و طلاق های وسیعی که وجود دارد و زنان و مادران تنهایی که آماده بکار اند یا نان آور خانه هستند که میلیون ها میلیون نفر هستند در جامعه ی ایران. و نرخ بالای دخترانی که در دانشگاهها هستند. شما کمتر جامعه ای را می بینید مثل ایران که بیش از٦٠ درصد متقاضیان ورود به دانشگاهها دختران باشند. دختران تحصیل کرده باشند و تغییر جنسیتی که در بازار کار صورت گرفته است. این ها هیچ نشانی از یک جامعه ی اسلامی ندارند و نشانی از جامعه ای که باید سمبل زن در آن فاطمه زهرا باشد و سمبل مرد آن امیرالمومنین! این آزادی های یواشکی ادامه روش زندگی اکثریت مردم ایران است، که به اسم یک حرکت مطرحش کرده اند. حرکت با ارزشی است و ساخته و پرداخته ی هیچ کس نیست، طبعاً یک کسانی سعی می کنند که استفاده های خودشان را از آن ببرند، با تحلیل ها و انتظاراتی که به آن می بندند و انتظاراتی که به اصطلاح ابعاد خیلی وسیعی به آن می دهند و بعضی اغراق در تاثیر دنیای مجازی میکنند، به نظر من اغراقی است که آن ها می کنند. بعضی ها این را در یک توطئه و یک دسیسه ملی اسلامی ها میدانند که خیلی ادعای مسخره و پوچی است. سواستفاده ها، تحلیل ها و تفاسیر مختلف تغییری در ماهیت این حرکت نمی دهد. این یک حرکت علنی و غیر قانونی است. حجاب برداشتن در ملأ عام غیر قانونی است حتی در چهارچوب تمایلات اصلاح طلبانه و تیپی از کسانی که فعالیت مدنی می کنند در چهارچوب قانون اساسی فعالیت مدنی نیست، غیر قانونی است. شما از نظر قانون اجازه ندارید خلاف اسلام رفتار کنید و حجابتان را بردارید، امر خمینی بوده است. رادیو نینا: در ادامه ی صحبت های شما من جایی خواندم که شادی صدر در ادامه ی این ماجرا گفته بود که: مشکل اینجاست که در عرصه ی سیاست کلان به دلیل واکنش منفی جامعه ی روشن فکر ایران به طور عام و فمنیست ها و فعالین مدنی به طور خاص، امکان استفاده از ظرفیت های بلقوه ی دیگری در این حرکت وجود ندارد و معتقد است که اگر میخواهید مسئله ی حجاب یا حجاب اجباری به یک جایی برسد گفتمان غالب بر جنبش زنان در طی این سال ها که به این مسئله اهمیت ندارد را کنار گذاشت. شما چه فکری می کنید؟ ثریا شهابی: ببینید، شادی صدر تلقی اش از جنبش زنان، جنبشی است که به نوعی سرش به اصلاحات حاکمیت وصل است، سازمان ها و نهادها و کمپین یک میلیون امضا، که خودش حرکت بدی نبود ولی پلاتفرم سیاسی پشتش این بود که اسلام با حق زن، با برابری زن و مرد ضدیتی ندارد و آقای روحانی و اصلاح طلبان و آن زمان آقای خاتمی، این ها می توانند برابری زن و مرد را تامین کنند! رفع تبعیض علی العموم، که ادعای بی محتویی بود. هیچ قانونی را مورد تعرض قرار نمی دادند. آن ها اسم این جنبش را می گذاشتند جنبش زنان. جنبش زنان این نیست، جنبش برابری حقوق زن و مرد آن طپشی است که در جامعه وجود دارد و آن پس زدن و آن "نه" محکمی است که در زندگی روزمره شان پسران و دختران جامعه ایران دو نسل است که دارند به آن عمل میکنند. این جنبش است. طبعاً وقتی صحبت می کنند در باره گفتمان غالب بر جنبش زنان، دارند در مورد جریان خودشان می گویند. جریان خودشان که به اصطلاح بخشاً رو به جنبشی دارد که از آقایان اصلاح طلب می خواست که در چهارچوب قانون و یک تفسیر جدیدی از اسلام و به اصطلاح با اصلاحات و رفرم تغییری در حقوق زنان بدهند، که این جواب نمی دهد. ما هم طرفدار اصلاحات هستیم. اگر که آپارتاید نژادی در آفریقا با یک اصلاحات قانونش لغو شد، در ایران این جنبش اصلاحات و این جنبش فمنیستی که خانم شادی صدر به اسم جنبش زنان از آن اسم می برد یک دانه دست آورد حقوقی برای زنان نداشته است. قانون حجاب را امکان ندارد بتوانند لغو کنند. لغو آن یعنی یک ضربه ی اساسی به یکی از ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی. وقتی که ایشان از جنبش زنان حرف می زنند رو به جنبش خودشان دارند، جنبشی که در چهارچوب امکانات قانونی یک تغییراتی میخواهد بدهد و آن حداکثر تغییرش عملا این میشود که گل و بته ی حجاب خانم زهرا رهنورد زنگین میشود و یا این که زهرا رهنورد و موسوی دست هم را می گیرند، عجب انقلابی!!! به هر حال جنبش زنان یک جنبش رادیکالی در عمق جامعه ی ایران است، همان که خیلی عقب نشینی ها را به حاکمیت اعمال کرده است. آن جنبش به حاکمیت عقب نشینی را اعمال کرده، نه این گفتمان های سازمان های دگراندیش و فمنیست هایی که بخشی از آن ها، نه فمنیست هایی که بالاخره به نوعی خواسته های رادیکال مطرح می کنند، فمنیست هایی که به قدرت رسیدن یک خانم در مجلس را هم دست آورد خودشان می بینند آن را در موردش صحبت می کنیم. خانم شادی صدر در مصاحبه ای که با بی.بی.سی داشته در بررسی ابعاد کمی که این حرکت آزادی های یواشکی داشته است، خیلی با افتخار می گوید که این جنبشی است که حجاب را، خیلی با خنده و شادی نه با قیافه ی عبوس و مشت های گره کرده به چالش می کشد! ببینید حتماً نسل های پی در پی که در جامعه ایران زندگی کرده اند، و با این فشار و بی حقوقی های قرون وسطی ای که حتی آدم در زندگی اش نتواند رنگ لباسش را انتخاب کند، با این ها زندگی کرده اند، شادی هم کرده اند و نوروز هم داشته اند و زندگی کرده اند. ولی رنگ شادی دادن به مسئله ی حجاب و این که اخمو نیست و عبوس نیست و گویا مبارزه علیه حجاب ومبارزه علیه آپارتاید جنسی خیلی با گل و بته و با شادی می شود، و میشود اینطور به آقای روحانی و حاکمیت تحمیل کرد، این یک فریب بزرگی است. نه حجاب پدیده ی شادی است و نه تحمیل حجاب پدیده ی شادی بوده و نه مقاومت در مقابلش شاد است. قربانیان زیادی داده است این مسئله. مسئله ی مبارزه با آپارتاید جنسی با خشونت عظیمی مقابله شده است. همین امروز هم به محض این که این"تخفیف" هایی که حکمیت دارد تحمل می کند و سعی می کنند که فشار جنبش رادیکال برابری حقوق زن و مرد را روی خودشان کم می کنند، اگر که یک حد و مرزهایی را بشکنند، تیغ میکشند. در نتیجه می خواهم بگویم که خانم شادی صدر می خواهد این حرکت در چهارچوب "مسالمت آمیز" باشد! مسالمت آمیز به این معنی که خشونتی را که سیستم علیه جنبش های رادیکالی که برای حقوق زنان مبارزه میکنند اعمال میکند، میخواهد به رادیکالیسم فعالین حقوق برابر زن و مرد منتسب کند. تلاش برای محبوس کردن این حرکت در این چهارچوب، به نظر من این حرکت را در نطفه خفه میکند. نه این که بتواند این کار را بکند، ولی تبلیغاتی را که حولش می کند دارد در نطفه آن را خفه می کند. مستقل از این که آقای روحانی چه بخواهد و چه نخواهد، و این ها چقدر تحمل بکنند یا نکنند، یک قدم عقب نشینی آن ها و تخفیف آن ها، صدها قدم عقب نشینی را به آن ها تحمیل می کند. و این مسالمت آمیز نیست! خشونت را آن ها تحمیل می کنند. خشونت را آن ها تامین می کنند و خانوم شادی صدر متاسفانه وقتی که گله میکند خودش را در کنار این ها می گذارد. علیه کسانی که این حقیقت را می گویند و این فریب را نمیفروشند و آزادی های اساسی را میخواهند. نه این که حرف نیم پز زدن که "تبعیض را بردارین و زن هم آدم است". خامنه ای هم این را می گوید، که زن خیلی خیلی مقام های مهمی دارند و همه شان می گویند. خانم صدر نمی تواند خشونتی که علیه جنبش رادیکال زنان حکومت دامن می زند، بیاندازد گردن مشت های گره کرده و قیافه های عبوس که روبه حاکمیت همه ی حقوق زنان را می خواهد و بر چیده شدن کامل آپارتاید جنسی را می خواهد. می خواهم بگویم که تبینی که خانم شادی صدر دارد تبینی است که تلاش می کند که این حرکت را محدود بکند، این حرکت را در حد یک گفتمان، یک حرکت کنترل شده و یک حرکتی در همین سطحی که هست نگاه دارد تا بلکه مقامات صدای این اعتراض را بشنوند و بلکه اجازه ی گفتمان های بیشتری بدهند و بلکه آقای روحانی بیاید و یک آزادی هایی را قبول بکند. این فریب است و چنین اتفاقی نمی افتد. جمهوری اسلامی بدون تبعیض جنسی قانونی و سیستماتیک و آپارتاید سیستماتیک جمهوری اسلامی نیست. این که چقدر عقبش می زنند و چقدر امروز عقبش زدند، این تغییری در این واقعیت نمی دهد.
رادیو نینا: ارزیابی خودتون از جنبش زنان چه است؟ فکر می کنید که در شرایط امروز فرجه ها و یا فرصت هایی هست که زنان بتوانند مطالبات را علناً ابراز کنند؟
ثریا شهابی: فرصت هایی است، همین که شما امروز می بینید که این امکان هست. مردم پیشتر هم عکس هایشان را در فیس بوک همیشه می انداختند، در روابط خانوادگی، شخصی، رفتارهای غیرقانونی که سرکوب می شد در خیابان ها مقررات اسلامی را نقص می کردند همیشه وجود داشت. اما این که این عکس ها را بیندازند و فعلاً کاری باهاشون نداشته باشند، این فرصتی است که باید از آن استفاده کرد این فرصتی نیست که روحانی برایشان ایجاد کرده باشد، روحانی خودش محصول یک شرایطی است، که آن شرایط جمهوری اسلامی را به جایی کشاند که از نظر اقتصادی باید به بازار سوخت و ساز اقتصاد جهانی غرب برگردد. و در مناسبات دیپلماتیک بین المللی آماده بود که شکاف با غرب رو پر بکند و وارد مذاکره بشود، مستقل از این که سرانجام این لغو تحریم ها به کجا می رسد و سرمایه گذاری خارجی به کجا به کجا می رسد که نیاز سرمایه ایران است، نیاز اقتصاد ایران است، فرصتی است که از نظر سیاسی که جنبش رادیکال دفاع از حقوق زنان و جنبش کارگری و جنبش های رادیکال که برای خواست های بنیادین حرکت می کند، بتواند استفاده های خودش را بکند. به نظر من شرایط خیلی فراهم است برای این که جنبش رادیکال دفاع از حقوق زنان که بتواند ده ها و ده ها نهاد ایجاد کند بتواند ده ها ده ها عقب نشینی را تحمیل کند بتواند ده ها ده ها قانون دیگری را بشکند، این آزادی های یواشکی کار غیر قانونی است کسانی که سعی می کنند که این را به ملی مذهبی ها بچسبانند، خیلی به نظر من برداشتشان ذهنی و سطحی و نامربوط به جامعه است. این کار غیر قانونی است و کار غیر قانونی را جمهوری اسلامی تا ابد نمی تواند تحمل کند. این ها سعی می کنند که فشار جنبش زنان را کم کنند با این که رنگ حجاب را کم کنید، خب ما در یک محدوده ای به زندگی شخصی تان کاری نداریم و بتوانند این فشار جنبش را کم کنند. رادیو نینا: فکر می کنید چقدر بتوانند این فشار را کم کنند و تخفیفش بدهند، منظورم جمهوری اسلامی است.. ثریا شهابی: ببینید، الان جمهوری اسلامی در موقعیتی است که شما حتماً صحبت های خامنه ای را شنیده اید در مورد سیاست افزایش جمعیت. در شرایطی است که جمعیت "باید" افزایش پیدا کند با وجود این که میگویند ٦٠ درصد جمعیت ایران جوان زیر سی سال و تحصیل کرده است و نیروی کار آماده ای است که سرمایه گذاری خارجی می تواند بیشترین استفاده را از آن بکند، نیروی کار ارزانی است و باید ارزان نگه داشته شود. منتهی ترکیب جنسی بازار کار به نفع زن ها تغییر کرده است و این نه برای جمهوری اسلامی، نه برای هیچ سرمایه گذاری سودآور نیست. شما نمی توانید سرمایه تان را بریزید جایی که جمعیت وسیعی از زنان آماده به کار هستند. از نظر مهارت و آکادمیکی آماده اند. طبقه ی کارگر ایران تحصیل کرده است، حتی لیسانسه اش هم کار کارگری می کند. رادیو نینا: یعنی منظورتان این است که این طرح جمعیت می خواهد زنان را در خانه نگه دارد؟ ثریا شهابی: ببینید، وقتی شما زنان را در بیرون از خانه داشته باشید باید برایش مرخصی دوران بارداری و نگه داری از کودکان و .. لازم دارید و همه این ها برای سرمایه داران گران است. خامنه ای یک دفعه شب نخوابیده و صبح هوس کند جمعیت باید بالا برود و فرمان بدهد که باید بروید و زاد و ولد کنید و سیاست های افزایش جمعیت تعیین کند. با این که بیکاری وحشتناکی وجود دارد در ایران، شما باید بیکاری وسیعی تری داشته باشید تا قیمت نیروی کار را پائین نگاه دارید و در عین حال نیروی کار زن را امروز احتیاج ندارید، چون گران در می آید برایتان. نیروی کار مرد بیکار است در نتیجه زن ها باید بروند در خانه. از حجاب بگیرید تا همه ی آپارتاید جنسی و این اراجیف اسلامی نهایتاً کمک برای تامین این بنیاد اقتصادی است که احتیاج دارند. شما نمی توانید حجاب را آزاد بگذارید و همه عقب نشینی ها را تحمل بکنید و بعد هم بگذارید دخترها بروند دانشگاه از مردها در بازار کار جلو بزنند و ترکیب جنسی بازار کار هم به نفع زنان تغییر کند و در این حال سرمایه خارجی بیاید! زن از نظر نیروی کار، به خاطر مادر شدنش، امروز گران در میآید، شما باید هزینه بکنید. در نتیجه باید بفرستی خونه که هم باز تولید نیروی کار مرد را و خانواده را کلاً بتوانید مفت و مجانی در خانه انجام بدهد و هم نیروی کار بیشتر تولید کند و هم ترکیب جنسی بازار کار را به ضرر زنان تغییر بدهید. از سیاست افزایش جمعیت گرفته تا مسئله حجاب تا تحمل نکردن های بیشتر و این که یک دفعه یک دایناسور اسلامی از قبر در می آورد و اراجیف اسلامی می گوید و آن یکی یک دفعه شروع می کند به ترهات اسلامی گفتن، همه و همه پاسخ به یک نیازهای بنیادین است. در نتیجه تحمل کردن و نکردن شان خیلی اراده گرانه و بسته به ارزیابی های سطحی که امثال خانم شادی صدر و بقیه ی دگراندیشان می کنند، نیست. نمی توانند تحمل کنند، تعرض وسیعی از نظر اقتصادی از نظر موقعیت سیاسی – اجتماعی، موقعیت زنان در جامعه ی ایرانی کرده است. یک تحول عظیمی صورت گرفته است. از زندگی های خارج از ازدواج، که در حوزه حاکیمت قانون شریعه ی جمهوری اسلامی حاکم است چیزی که کسی اصلاً برایش تره خورد نمی کند، تحمل کرده اند تا زن تن فروشی را که فلان آخوند ده دارد به او می گوید: کارگر جنسی و او را به رسمیت شناخته است. می گویند کسانی که برای امرار معاش تن فروشی می کنند، مسئله ای نیست! و شما بروید مصاحبه هایی که با زنان تن فروش می کنند را بخوانید. می گویند که من اینقدر کار می کنم تا بتوانم صورت حساب هزینه ی زندگی ام را پرداخت کنم، بیشتر از آن کار نمی کنم، "گناه است"! این چه شباهتی به جامعه ی اسلامی دارد؟ می خواهم بگویم که تمام این استفاده هایی که اسلام داشته برای این حکومت سرمایه از این به بعد هم دارد، و امروز عصای دست خامنه ای و روحانی است و این بازی های شل کن و سفت کنی که خب حالا تحملش کنید، حرف های نیم پزی که روحانی می گوید برای این است که فشار این جنبش ها را از روی خودشان بردارند و کسانی هم برای این ها دخیل می بندند. اسمش را گذاشته اند مبارز مدنی، حجاب کنار گذاشتن در جامعه یک کار غیر قانونی است. از آن بگیرید تا این که کارگرهایی که صف می کشند و رفته اند و شکایت کردند از بالاترین مقام های حکومت می گویند که شما کارتان غیر قانوی است ما دستمزد اندازه ی نرخ تورم می خواهیم. هدف از این صحبت ها این است که زن ستیزی جزء انتگره و جزء خیلی خیلی درهم تنیده ای است با ساختار سیاسی – اقتصادی جامعه ی ایران این فقط مسئله ی حجاب نیست، حجاب خیلی جایگاه مهمی دارد، جداسازی زن و مرد خیلی جایگاه مهمی دارد. منتها همه ی این جایگاه های مهم برای این است که زن باید رسما شهروند درجه دو بماند، و با هیچ وسیله ای شما نمی توانید زن را در ایران رسما شهروند درجه ی دو نگاه دارید، غیر از اسلام و غیر از اسلامیت نظام. رادیو نینا: یعنی به ای معنی کارگری که اصلاً حقوق هم نمی گیرد؟ ثریا شهابی: کارگری که حقوق نمیگیرد و در عین حال نیروی کار را مفت بازتولید می کند، به این معنی که بچه را نگاه می دارد و تر و خشک می کند، کارگری که دوباره می آید خانه را باید دوباره زنده نگاه دارد و فردا بر سر کار بفرستد. ولی این نیروی کار که قرار است این موقعیت را داشته باشد، امروز زده است بیرون. ٦٠ درصد دانشگاهها را تسخیر کرده اند، تعداد زیادش آماده به کار است، تعداد زیادش ازدواج نمی کند، تعداد زیادی قباله ی ازدواج نمی نویسد، و تعداد زیادش نان آور خانواده است و باید این جمعیت را برگردانی خانه! نمی توانند! به آسانی نمی توانی برش گردانی خانه!
رادیو نینا: یعنی به این معنی معضل زن شده مسئله ی طبقه ی کارگران ، درسته؟ ثریا شهابی: از اولش هم مسئله ی زن، مسئله ی طبقه ی کارگر بود. ببینید اختناق و روبنای سیاسی مختنق، نقض آزادی های سیاسی، سلب آزادی های سیاسی اساساً برای نگاه داشتن یک مناسبات استثمارگرانه است در جامعه. در نتیجه از روز اولش مسئله زن مسئله ی طبقه ی کارگر بود و امروزش هم است. این که این ها مسئله ی زن را تخفیف می دهند به این که یک بخشی از جنبش احقاق حقوق زنان، به اصطلاح فمنیست های اسلامی، که زنان هم بروند در حاکمیت و از این قبیل حقوق، این یک گرایش فمنیستی است که همه جای دنیا وجود دارد. ولی در ایران مسئله ی زن ابعادش خیلی فراتر از این است. شما کمتر جامعه ای را می توانید پیدا کنید که مکانیزم رابطه ی بین آدم ها بالاتر از قوانین آن باشد، در ایران این طور است. قوانین و سیستم فرسنگها عقب تر است از نرم های رایج. در ایران مسئله ی زن و تبعیض علیه زن و جداسازی و آپارتاید جنسی، یکی از عرصه های جدال طبقه ی کارگر است. برای این که سرمایه داری ایران از این سود برده و همچنان سود می برد. تصور این که جمهوری اسلامی است و تبعیض آپارتاید جنسی را بر میدارید، خیلی خیلی تصور خام اندیشانه و دروغ بزرگی است. جمهوری اسلامی هم نباشد، سرمایه داران ایران با این موقعیتی که زنان پیدا کرده اند در جامعه، و با این واقعیت که بخش وسیعی از نان آوران خانواده زنان هستند و بیکاری مردان و اعتیاد وحشتناکی که گریبان جامعه را گرفته و خانواده های تک سرپرستی که زنان سرپرستش هستند و نان آور خانواده اند به اضافه این که از نظر تغییر جنسی که در بازار نیروی کاری صورت گرفته است، مشکل دارد. شما راحت نمی توانی زن را بکشانیدش به خانه. می شود کشاندشان، با قوانینی که امروز دارند وضع میکنند که وسایل جلوگیری از بارداری را خصوصی کنید ه و مزایای ازدواج کردن بدهید و با پول کاری کنید که بالاخره الگوهای سنتی برگردد سر جایش که سرمایه بتواند نیروی کار ارزان خودش را تامین کند. رادیو نینا: اجازه بدهید که ما فرصت زیادی نداریم خیلی کوتاه فکر می کنید که چه مصاف هایی در مقابل فعالین این عرصه و کمونیست ها قرار دارد؟ ثریا شهابی: ببینید، من فکر می کنم که کمونیست ها و رهبر اعتراضات کارگری، هر کمونیستی در هر محیطی که فعالیت می کند، مسئله ی آزادی های سیاسی و بخصوص مسئله ی زن را یکی از عرصه های جدال طبقاتی خودش باید بداند، این که در آن چه کاری می کند به نظر من خیلی روشن است. مهمترین چیز این است که جدایی جنسی را نمی خواهد، جدایی جنسی در بین دو بخش از نیروی کار کن جامعه را نمیخواهد. این به ضررش است. حجاب سمبل این جدایی جنسی است و هیچ جا تعرض به حقوق زنان را به هیچ بهانه ای، به بهانه ی ارزش های خانوادگی به بهانه ی ارزش های عقیدتی به بهانه ی ارزش اسلامی قبول نمی کند. در هر محیط کارگری در هر محل کار و هر محله ی کاری و در هر محیطی که کمونیست ها باشد نباید کسی اجازه داشته باشد که تعرضی بکند به زنان. باید کسانی که نقض می کنند قوانین اسلامی را، کسانی که نقض می کنند قوانین جداسازی را حفاظت بکنند، نه تعرض اخلاقی بکنند و نه تعرض قانونی و در عین حال فریب این جریان هایی را که همچین نویدی می دهند گویا آقای روحانی می آید، بایستید و بروید و گفتمان کنید با آقای روحانی که تبعیض جنسی را بردارد، این ها را افشا کنید. هیچ محیط کارگری، هیچ محیط کمونیستی نباید رنگی از نا برابری زن و مرد داشته باشد، نباید نه مادر خانواد، نه خواهر خانواده مجبور بشود که حجاب سرش بکند، مجبور بشود که نقش عضو درجه دو در خانواده را داشته باشد، چه در خانه و چه در زندگی و چه در محل کار. این که دیگر قانون نمی خواهد. کارگر کمونیستی که نتواند و پیشرو کمونیستی که نتواند برابری انسان ها برابری دو جنس را در طبقه ی خودش نتواند مبشرش باشد، نتواند مبلغش باشد نتواند برایش کاری بکند، نمی تواند خود را آزاد کند. همه بخصوص زن ها دخترهای آماده بکار باید بیمه ی بیکاری داشته باشند، یعنی چه نان آور خانه من هستم. رادیو نینا: با تشکر از شما "ثریا شهابی" به انتهای برمانه امشب می رسیم تا اوقتی دیگر روز و شب خوبی را برای شما آرزو می کنیم. ثریا شهابی: من هم متشکرم از وقتی که به من دادید. ٢ خرداد ١٣٩٣
|