جامعه کردستان کمونیست ها را به اقدام جدی فرامیخواند!

 

ملاحظاتی بر "بیانیه علیه جنگ و خشونت" در شهر سنندج


محمد فتاحی


پیشروی های داعش در عراق و مانورهای جنگی سلفی های متحد داعش در کوردستان ایران بالاخره واکنش جمعی را به خود دید. بیانیه ضد خشونت و جنگ به اضافه حرکت اعتراضی در هفته گذشته گام اول این واکنش است. هر دو اقدام به عنوان گام اول بسیار عالی و دست همه سازماندهندگان حرکت و نویسندگان بیانیه واقعا درد نکند. بدون این واکنش و اقدام به جا نمی شد از چیزی ارزیابی کرد. اما ارزیابی من:


نقاط قوت بیانیه و تظاهرات هفته گذشته؛


یکم


بیانیه به شرایط سناریو سیاهی اشاره دارد. درک این مسئله مهم است. بیانیه به پرهیز از تقسیمات قومی مذهبی اشاره دارد که باز هم بسیار مهم است. بعلاوه از مردم میخواهد که متحد شوند که مهمترین مسیر را نشان میدهد. در کنار بیانیه سازماندهی اعتراض هفته گذشته مهمترین اقدام عملی از طرف چپ است. برای این کار عملی باید دست تک تک سازماندهندگان را بوسید. اگر چنین اقدامی صورت نمی گرفت آدم نمیدانست چه باید بگوید و چکار باید بکند.


نقاط ضعف بیانیه و تظاهرات هفته گذشته


یکم


عنوان بیانیه علیه خشونت و جنگ است.


این عنوان بشدت ناروشن، مبهم و دفاعی است.


همه میدانند این بیانیه در متن جنگی صادر شده که جریان دارد؛ جنگ اسلامی ها علیه جامعه و زندگی بطور کلی. مردم هم یا فرار میکنند یا قربانی میشوند و یا مقاومت میکنند و در حد توان می جنگند. بیانیه مکتوب شده، در حد یک هیات صلح است که علیه این جنگ است. با این بیانیه هیچ نیرویی به صلح نمیرسد. نه فقط این این بیانیه داعش و سلفی ها را خوشحال میکند که از جبهه مقابل خود فقط بیانیه و فراخوانصلح می بینند. خوشحال و مغرور میشوند که کسی جرات اعلام جنگ علیه آنها را نداشته است؛ تعدادی مشغول و سرگرم جمعاوری کمک مالی و انسانی برای قربانیان اند و تعدادی هم خواهان توقف جنگ! دشمن سنگر گرفته آن طرف از شادی در پوست خود نمی گنجند که سنگر مقاومتی علیه شان قابل روئیت نیست. این بزرگترین ضعف و برجسته ترین کمبود بیانیه است. از من می پرسید، اگر بیانیه فقط همین نکته را در برداشت، عدم انتشار آن و سازماندهی فقط تظاهرات و تجمع هفته گذشته آبرومندانه تر بود. اما از آنجا که بیانیه نکات بیشتری در بر دارد، و از آنجا که بدون این بیانیه نمی شد ضعف کار را به روشنی دید، صدور آن یک کار طلایی و یک شاهکار است. کاری شده و ما در قدم بعدی به ارزیابی از کارمان برمیگردیم، ضعف هایمان را برمی شماریم و با نابودی آن ضعف ها صفوف خود را تقویت میکنیم و آماده تر از قبل برای پیشروی خیز برمیداریم. بیانیه اشکال کار ما را به روشن ترین وجهی بیان کرده است. تعرض ما به این نقطه ضعف میتواند ما را در قویترین موقعیت ذهنی قرار دهد.


دوم


یک جنگ خونین در جریان است و مردم نگران قربانی شدن. نگرانی سرتاپای جامعه را گرفته است. جای تاسف است که در جامعه ای که کمونیست های آن سی و چند سال قبل پشت جریانات سنی مذهبی امثال شیوخ نقش بندی در لباس سپاه رزگاری و ارتجاع مفتی زاده را زمین زدند، امروز مردم از ترس نوادگان از گور برخاسته اینها به خود می لرزند.


در متن این فضا و این جنگ علیه مردم و کشتار بیرحمانه، شعار نه به جنگ بدترین شعاری است که میشود سر داد. نتیجه چنین شعار بدی فراخوانی ضعیف و تهی از اعتماد به نفس و بی نقشه و بی عمل و گنگ و سردرگم است. بیانیه از مردم خواسته است تا همبستگی خود را برای حفظ امنیت و آسایش خانواده و ...را حفظ و تجریه مبارزه با جنایت را در خود زنده کرده و از بی تفاوتی و انفعال دوری کنند! این را خطاب به رفقای کمونیست خودم میگویم؛ اگر بی تفاوتی و انفعالی هست، قبل از همه در میان آنهاست که خود را کمونیست میدانند. برای این جسارت هزار بار معذرت میخواهم اما به عنوان کسی که تمام تقلایش تقویت این نیروست، نمیتوانم با شما با صراحت حرف نزنم. کمونیسمی که امروز با شهامت، میلیتانت، با اعتماد به نفس و با قدرت به میدان نیاید، بازنده امروز و فردا هر دو است. نیروی آزادیخواه و کمونیست باید بگوید من فرمانده جبهه مقابل دشمن هستم. من شکست دشمن جانی را در شهر تضمین میکنم. من ریشه اینها را میکنم. مردم به من به پیوندید و در جدی بودن اوضاع تردید نکنید. همه شما پیر و جوان را و زن و مرد را میخواهیم بند به بند فراخوان مارا عملی کنید. قول میدهیم شما را به بهترین وجه فرماندهی کنیم... تا همگی خطر را رفع کنیم.....


بیانیه به فراخوان به همبستگی مردم اکتفا میکند. بیانیه هیچ پرچمی را جلوی جامعه علم نکرده است، هیچ رهنمود روشنی نداده است، مردم را به هیچ کار و اقدام روشنی فراخوان نداده است. به زبان دیگر، بیانیه مردم را به زبان بی زبانی به انتظار یک فریاد رس غیبی فراخوانده است. این نکته در بیانیه میتواند در عمل به فاجعه منتهی شود. 
فاجعه چرا؟


اسلامی های سلفی به تدریج قوی تر و جری تر میشوند که شده اند. مانورهای مسلحانه و ویراژ اینها با ماشین و موتور و گسترش هراس و رعب و وحشت در جامعه نشان پیشروی آنهاست. آنها در یک قدمی اعلام لیست کافرینی از میان زنان و مردان شهراند که از نظر آنها باید اعدام یا تنبیه شوند. چنین اقدام آنها خیلی ها را در سوراخ می برد و مخفی میکند. اما جامعه برای مقاومت در برابر تهدید به مرگ رضایت نمیدهد. از دل این شرایط میتواند نیروی دیگری قهرمان نجات شود. در کوبانی پ ک ک قهرمان سازمانده مردم در مقابل تعرض داعش شده است. در فلسطین حماس رهبر و سازمانده مقاومت در برابر وحشیگری اسرائیل است. در کردستان عراق، علیرغم اتحاد اولیه دولت بارزانی با داعش، امروز در غیبت کمونیست ها پیشمرگ ناسیونالیست امید مردم شده است. در جنوب لبنان، در غیبت کمونیست ها، حزب الله سازمان مقاومت در مقابل زورگویی های اسرائیل شده و لولای اتحاد برای دفاع از خود شده است. در کردستان ایران هم در غیبت اقدام جدی کمونیست ها، ناسیونالیست ها و یا خود جمهوری اسلامی امید مردم برای کنار زدن داعش و سلفی ها میشوند. در چنین صورتی، اولین نتیجه خشکاندن ریشه کمونیست های ضعیف شده از جامعه است. امروز حماس به کمونیست و بی خدایی اجازه سر بلندکردن نمیدهد، همانطوریکه در مناطق تحت تسلط حزب برادر پ ک ک در کردستان سوریه، نه فقط کمونیست ها که حتی ناسیونالیست های دیگر و لیبرال چپ ها هم حق شرکت مستقل در جنگ را ندارند و حضور مسلحانه شان ممنوع و در هم شکسته میشود؛ استبدادی از نوع بشار اسد اما در لباس پ ک ک در مناطق تحت تسلط حزب متحد پ ک ک. در جنوب لبنان هم حزب الله اجازه سربلندکردن مخالفین سیاسی اش را نمیدهد و در منطقه غزه هم حماس هر مخالفی را بشدت سرکوب و ترور میکند، کاری که پ ک ک هم در کردستان ترکیه میکند.
در کردستان ایران، حزب دمکرات کردستان در فضای بعداز قیام فرصت سرکوب کمونیست ها را پیدا نکرد و قبل از تبدیل آن به قلدر منطقه، کمونیسم متشکل در کومه له آن دوران قادر شد تعرض ناسیونالیستی آن به کمونیسم را در هم بشکند و شکل گیری سازمان مذهبی سنی گرایی مثل سپاه رزگاری را نیز یک شبه خلع سلاح و در نطفه خفه کند. امروز هم در شروع مقاومت مردم در مقابل جانی یان سنی گرای سلفی، اگر کمونیست ها سازمان مقاومت و جنگ و مبارزه نشوند، باخته و به دست خود جامعه را تحویل نیروی نجات دیگری؛ یا ناسیونالیست ها و یا جمهوری اسلامی داده اند. چنین اتفاقی برای کمونیسم در کردستان ایران یک فاجعه تمام عیار است. 
 

فراخوان من به کمونیست های این جامعه در پیش گرفتن یک نقشه عمل جدی است. نقشه عمل جدی برای مردم راه درست نجات را نشان میدهد و کمونیسم عملا برای سازماندهی مردم در هزار و یک شکل رهبر و راهگشا میشود. جامعه امروز بیش از همیشه به فریادرس نیاز دارد. به نیرویی که شرایط را درک میکند نیاز دارد. کمونیسم باید به عنوان این فریادرس قد علم کند و رهبر و سازمانده شود. برای تبدیل شدن به چنین نیرویی، کمونیسم و کمونیست ها به کنار زدن پوسته تا به امروز خود نیاز دارند. سنت حاکم بر شیوه کار و عمل و ذهن و فکر کمونیسم امروز در کردستان به شدت بی عمل و غیرموثر و بی خاصیت است. باید به سرعت برق از این شیوه کار و منش و روش دور شد. اگر کسی در این جامعه قرار است از بی عملی و بی تفاوتی و "انفعال" بیرون بیاید، این نه مردم که کمونیسم است. کمونیست ها به یک جهش نیاز دارند تا بر ضعف خود پیروز شوند. رشد سریع کمونیست ها و تبدیل شدن به یک نیروی رهبر و فعال در یک قدمی همه ماست. برای این کار تنها نیاز اراده ای استوار است و سنتی دخالتگر و متفاوت با سنت تا به امروز. 


شرکت تعداد بسیار کم مردم در تظاهرات هفته گذشته، باید همه ما را متوجه این مسئله کرده باشد که باید جنبید و صفوف خود را تقویت کرد تا مورد اعتماد جامعه و ابزار سازماندهی جامعه شد. چنین مسیری قبل از هر چیز از چه باید کرد امروز شروع میشود.

 

چه باید کرد؟


"
چه باید کرد" کلی در اطلاعیه هشدار حکمتیست های خط رسمی چنین بیان شده است:


زنان و مردان آزادیخواه!


بحث و تحلیل و ارزیابی های سیاسی از داعش و سلفی ها و سازمان های تروریست سنی امروز به روئیت اقدام عملی آنها منتهی شده است. نباید تا مقطع شروع ترور فعالین سیاسی و سکولارها و کمونیست ها به اسم کشتار کفار منتظر ماند، جنگ از طرف دشمن امروز رسما و عملا شروع شده است. عوامل و سازماندهندگان این جنگ را همین امروز تعداد زیادی می شناسند. فتوا دهندگان بعضی از مساجد سنی در سنندج و سقز و شهرهای دیگر در راس این جنگ اند که در لباس ملا و آخوند و امام جمعه تبلیغات داعشی و سلفی و سنی گرایانه میکنند و ویروس تنفر مذهبی میکارند. بخش دیگر فعالین این حرکت ساکنین محلات شهرها و احتمالا در همسایگی و چند متری شماها زندگی میکنند.


توجه کنید در این جنگ نباید عنصر جنایتکار را بعداز وقوع جنایت و ریختن خون و سر بریدن ها دنبال کرد. تمام مبلغین سلفی در مساجد و در محله ها و در محل کار و زندگی، جنایتکاران بالقوه ای هستند که باید همین امروز در مقابل شان کاری کرد. توجه کنید فردا دیر است.


برای عقب راندن این جنایتکاران در این جنگ اقدامات متعددی را باید در دستورمان بگذاریم؛


-
سازماندهی تظاهرات های توده ای در شهرها علیه سلفی ها و داعشی های شهرهای کوردستان بزرگترین ضربه ایدئولوژیک علیه موجودیت اینهاست. فشار افکار اجتماعی میتواند اینها را از حمایت مردمان تحمیق شده سنی گرا محروم کند. بدون تحرک عمومی ریزش نیروی اینها عملی نیست.بعلاوه، رشد تظاهرات و همبستگی عمومی علیه جنایتکاران، به مردم اعتماد به نفس و قدرت میدهد و فضای رعب و وحشت را می خشکاند. از تجربه آزادیخواهان مریوان بیاموزیم که در شهر تظاهرات سازمان دادند و در مدت کوتاهی مردمان زیادی به صف آنها پیوستند و الگویی به همه شهرها برای سنگربندی در مقابل جنایات اسلامیون سنی گرا دادند.


-
برای سازماندهی تظاهرات و هر اقدام دیگری، گروه های دوست و رفیق و همسایه بویژه در همسایگی هم دست به دست همدیگر بدهیم و تحرک و کار و فعالیت مان را از همان محله خودمان شروع کنیم. اقدام ما هر چه باشد، در خاتمه باید به جارو کردن اسلامی های سلفی از شهر و محله و کوچه و محل کار و زندگی بیانجامد.
-
کمپین های متعددی که در شهرهای مختلف برای جمعآوری کمک های انسانی شامل غذا و پوشاک و دارو برای آوارگان عراقی مفید است، اما اکتفا کردن به جمع آوری چنین کمک هایی انتظار برای وقوع جنایت و پیشروی سنی گراها در جنگ و جنایت است. پیشنهاد ما به این کمپین ها هم این است که به اقدامات جدی برای حرکت در شهرها دست بزنند.


-
چهره شهرهایمان باید مملو از تبلیغات کتبی بر در و دیوار شهر باشد، طوری که هر کسی این فضا را لمس کند. اطلاعیه ها و هشدارها و افشاگری های وسیع از این جنایتکاران باید همه جا گسترش یابد.
-
آخوندهای سلفی و مبلغ سنی گرایی را باید به عنوان جنایتکاران بالقوه افشا و اسامی و مشخصات شان را به اطلاع عموم برسانیم. باید کاری کرد که اولا تجمع نماز جمعه های این جانی یان خالی شود. باید کاری کرد که چنین آخوندهایی اصلا جرئت حضور در مساجد نداشته باشند. باید سرکردگان اینها را از کاری که می کنند پشیمان کنیم.


-
فعالین و مبلغین و سازماندهندگان سلفی در محلات را باید شناسایی و در تبلیغات کتبی و شفاهی به همه مردم در محلات و شهر معرفی کرد.


-
در محلات و کوچه های شهر باید رسما عناصر شناخته شده اینها را فراخواند تا علنی در جمع مردم محله و کوچه خود از این سازمان های تروریستی و جنایتکار اعلام برائت کنند.


-
شماره تلفن ها و آدرس آخوند و ملاها و سازماندهندگان و سردسته ها و فعالین سلفی را باید علنا در اختیار همه گذاشت تا تحت فشارهای مردم ناچار شوند اعلام کنند که از صف جنایتکاران خارج شده اند.


-
مسلح شوید! گروههای مسلح خود را سازمان دهید. و تهدید و تعرض مسلحانه را مسلحانه و با قدرت پاسخ دهید. مردم کوبانی از زن و مرد مسلح شدند و مقاومت کردند. سرنوشت اسفبار مردمان شهرهایی را هم که به امید پیشمرگان بارزانی و طالبانی ماندند و دست روی دست گذاشتند را هم شاهدیم.

 

سازمانده و رهبر و فعال در محل باید با توجه به تناسب قوی محل نسخه های زمینی تر و عینی تر بپیچد و وارد عمل شود. میتواند عصر روز پیج شنبه دستور گوشمالی ملای سلفی فلان مسجد را عملی کنند تا جایی که وقت نماز جمعه در بیمارستان بستری شده باشد و همه بگویند که ماموستا ملا... به خاطر شکر خوردن های داعشی و سلفی اش روانه بیمارستان شده و قرار است هر سازمانده و مبلغ سلفی عین همین سرنوشت را انتظار بکشد.


میشود به منزل تک تک رهبران و فعالین اصلی سلفی زنگ زد و هشدار داد که در صورت ادامه کاری پشیمان شان میکنید...


و میشود بزرگترین تظاهرات شهر را هم سازمان داد و در تمام شهرها و حتی روستاها گسترش داد. توجه کنید تقویت صفوف مردم فقط با شرکت شان در یک فعالیت جدی و موثر ممکن میشود.

 

نکته آخر


به مردم رهنمودهای عملی و قابل انجام برای سازماندهی و اقدام عملی بدهید. سازماندهی کمیته های محله، کمیته های شهری، گروههای پاکسازی اسلامی ها از محله، جمع آزادیخواهان محل، جمع جوانان مبارز محل و منطقه و روستا و... گروههای دفاع از جامعه و محله، گروه های مبارزه با هویت تراشی مذهبی و قومی و ملی. گروه گوشمالی دادن آخوندهای سلفی، گروه های شعار نویسی، گروههای سازماندهی تظاهرات و تجمع. گروههای جنگ روانی علیه دشمن. گروه دشمن با تبعیض های جنسی. گروه و جمع مبارزه برای برابری و هر چه به ذهن خلاق شما میرسد...اما از فراخوان کلی "مردم متحد شوید" بپرهیزید! اتحاد مردم همان اندازه است که رهبران و فعالین شان سازمان شان میدهند. به جای فراخوان متحدشان کنید و از این طریق ابزار اتحاد و لولای همبستگی شان شوید.


یادتان نرود!


خون دشمنی با تقسیم بندی های قومی و ملی و مذهبی باید از مسیر هر تقلای کمونیست ها وارد رگ جامعه شود. چیزی که در بیانیه شما آمده است باید از هر مسیری در جامعه تقویت شود و در مقابل نیروی خلاق هویت های تراشیده مدهبی و قومی و ملی و سنی و شیعه و... سنگربندی کند. رشد داعش و سلفی در متن چنین لجنزاری ممکن است. و اقدامات عملی شما باید به خشک کردن این لجنزار منتهی شود.


زنده باشید!