عروج داعش و باز هم پوست اندازی ناسیونالیسم کرد

سهند حسینی

 

آنچه در این نوشته مد نظر من است نقد موضع ناسیونالیستی فاتح شیخ از جمع رهبری دوستان جدا شده از حزب حکمتیست در مورد تحولات عراق است. انتخاب فاتح شیخ و نقد دیدگاه او به دو دلیل است. اول اینکه فاتح در لباس چپ و کمونیست پرچم جنبشی دیگر را برداشته است. و دوم اینکه فاتح شیخ به نام حزبی فعالیت میکند که تاریخی جدی از جدال با ناسیونالیستها و از جمله ناسیونالیست کرد را پشت سر دارد. اما برای توضیح و مستدل کردن نکاتم ضروری است ابتدا نکاتی در مورد اوضاع عراق و فضای بشدت مسموم و خطرناکی که با تحریکات قومی و مذهبی بنا گذاشته شده  را بیان کنم.

عراق امروز صحنه جنگهای صلیبی شده است. اشغال عراق توسط آمریکا و هم پیمانانش بر متن نابودی کامل زیر ساختهای اقتصادی،  کشتار وسیع مردم،  بمبارانها وسیع هر روزه، آوارگی و ویرانی خانه و کشانه مردم این کشور و سرانجام اشغال کامل آن، زمینه و عامل وضعیتی شده است که بیش از دو دهه است دامن طبقه کارگر و مردم ستمدیده این مملکت را گرفته است. عروج جریان اسلامی داعش و داعشهایی که در این دو دهه موی دماغ هر نوع تمدنی بوده اند، نتیجه پروژه غرب و از تولیدات و برکات دخالت دولتهای غربی در این کشور و اشغال عراق است.

امروز و بعد از تصرف تعدادی از شهرهای عراق توسط نیروهای داعش همراه با عشایر مرتجع سنی و نیروهای مانده از دولت بعث، موجی از تبلیغات و تحریکات قومی، مذهبی و ضد انسانی راه افتاده است. داعش و متحدین محلی و منطقه ای آن به اسم سنی، دولت مالکی و همراهانش به نام شیعه و ناسیونالیستهای کرد به اسم کرد، همگی در اشاعه نفرت قومی و مذهبی و تحریک مردم سهیم هستند. هر کدام از این جریانات با منتسب کردن بخشی از مردم این کشور به شیعه،  سنی، عرب، کرد، ترکمن و... تلاش دارند از مردم محروم سرباز بگیرند و بر سر سهم خود از قدرت با دیگران مسابقه بدهند. آیت الله سیستانی مرتجع معروف فراخوان بسیج برای دفاع از شیعه یان را داده است. دولت ایران که عملا مشغول سربازگیری به نام دفاع از مراکز اسلامی شیعه یان، برای جریان مالکی است. مقتدا صدر در بغداد و در دفاع از شیعه یان تظاهرات مسلحانه راه می اندازد. مرتجعین سنی در همه جا در فکر راه انداختن جنگ شیعه و سنی در دفاع از داعش و متحدینش هستند. ناسیونالیستهای کرد نیز با تحریکات قومی بر آتش  این جنگ صلیبی می افزایند. سازمان زحمتکشان آقای مهتدی جلو افتاده است و در بیانیه ای خطاب به مردم کردستان ایران درخواست کرده است که هر وقت حکومت منطقه ای کردستان بخواهد،  برای دفاع از حکومتشان همراه نیروهای پیشمرگ بجنگد.

از این جریانات توقع بیشتری نیست، سیستانی و مقتدا صدر و...،  خود داعشهایی هستند که فعلا دستشان به قدرت رسیده است. اینها خود از تولیدات جنگ خلیج و کشتار وسیع مردم عراق هستند. آقای مهتدی و جریانش هم در تلاش هستند پرچم قومی گری از نوع کردی آن را بر دوش بکشند. تحریکات قومی سازمان آقای مهتدی از همان جنسی است که فرقه های مذهبی سنی و شیعه انجام می دهند. فرقه های مذهبی سنی هم اکنون در عراق و حتی در ایران "سنی ها" را در دفاع از داعش و برای جهاد علیه "شیعه ها" دعوت میکنند. فرقه هایی هم در دفاع از شیعه و مالکی،  و مهتدی هم در دفاع از کرد و حکومت اقلیم تحریکات قومی و مذهبی میکنند. ماهیتا کل این تحریکات از قومی تا مذهبی یکی هستند و همه در این جنگ صلیبی سهیم هستند. اینها همگی همراه صف طویل تری در کنار دولت مالکی، در کنار آقای بارزانی و طالبانی بخشی از صورت مسئله و سهیم در موقعیتی هستند که ٢٥ سال است به مردم عراق تحمیل شده است. از اینها انتظاری نیست. با اینها جز افشا و جز تلاش برای منزوی کردنشان کاری نباید کرد. برگرداندن یک ذره تمدن به عراق در گرو حاشیه ای کردن همه این جریانات است.

این وضعیت متاسفانه به انشقاق وسیعی در میان مردم ستمدیده عراق، در میان طبقه کارگر عراق دامن زده است. احساسات ملی و مذهبی چنان باد زده شده و نفرت و کینه قومی و مذهبی را چنان بالا برده اند،  که یک فضای تماما فاسد و ضد بشری چون پرده سیاهی بر این جامعه کشیده شده است. در این میان هر ناسیونالیستی در فکر سهم خود،  سهم طایفه و "ملت" خود است. متاسفانه در این صف کسانی نیز با پرچم کمونیسم پاپیش گذاشته اند و به نام چپ لباس "قوم و ملت" خود به تن کرده اند. یکی از این افراد هم فاتح شیخ است. برای من که این سطور را مینوسیم جای تاسف فراوان است که ایشان هم به یاد فرصتی برای "ملت" خود افتاده است. نوشته من اساسا در نقد مصاحبه فاتح شیخ در اوضاع کنونی عراق است.

فاتح شیخ و فرصت سهم "جامعه کردستان"

فاتح شیخ در مصاحبه ای با نشریه رسمی حزبش زیر عنوان " داعش محصول منجلاب سیاه سوریه و عراق است " نوشته است:

"آنچه دولت مرکزی بغداد نام دارد و هشت سال است مالکی در راس آن است، ترکیبی ناسازگار از نیروهای سیاسی مختلفی است که در "توافق" ناروشن و ناپایداری ثروت جامعه را تصاحب و بین خود تقسیم کرده اند. مدام هم بر سر میزان سهامشان جنگ و دعوا دارند. ده سال است این جنگ و دعوا بر سر منافع زمینی را در شکل جنگ فرقه های مذهبی شیعه و سنی پیش برده اند و شهروندان جامعه را در شکافهایی که عامدانه گسترش داده اند تقسیم کرده و به جان هم انداخته اند." 

فاتح شیخ راست میگوید، ده سال است ثروت و سامان آن جامعه میان دسته جات مسلح (و البته نه نیروهای سیاسی) مختلف تقسیم میشود. اما بر خلاف ادعای فاتح شیخ این تنها فرقه های شیعه و سنی نیستند که برای سهم خود جنگهای مذهبی شیعه و سنی راه انداخته اند و شکاف در میان مردم ایجاد کرده و آنها را به جان هم انداخته اند. ناسیونالیستهای کرد نیز یک پای این تقسیم ثروت، یک پای این جنگ فرقه ای و یک پای انشقاقی هستند که میان مردم عراق با برچسب های کاذب قومی و مذهبی ایجاد کرده اند، و درست این بخش از نیروهای مرتجع از قلم فاتح شیخ افتاده است. و نه تنها این بلکه فاتح شیخ به سهم این بخش از ثروت و سامان راضی نیست که در ادامه خواهیم دید.

فاتح شیخ ادامه میدهد:

" سرکوبگری و استبداد لجوجانه مالکی بر متن ناامنی حاکم بر حیات سیاسی و معیشتی مردم، زمینه را برای نفوذ داعش مساعد ساخت. دارودسته فوق ارتجاعی مسلحی که در این سه سال جنگ سوریه پا گرفته و نیرو جمع کرده است."

فاتح شیخ در ادامه میگوید:

"داعش محصول منجلاب سناریو سیاه سوریه و عراق است. این منجلابها را باید خشکاند. جمهوری اسلامی را به عنوان سردمدار جریانات اسلام سیاسی منطقه باید سرنگون کرد و از سر راه زندگی بشریت آزادیخواه برداشت. برچیدن جمهوری اسلامی و بساط حاکمیت سرسپردگان آن در عراق و سوریه و منطقه، راه را برای دست بردن به ریشه، برای برچیدن سرمایه داری که منشا فجایع معاصر و احیاء و بازتولید ارتجاع مذهبی در غرب و شرق جهان است هموار خواهد کرد."

ابتدا باز هم یادآوری کنم که دولت عراق ترکیبی از جناح مالکی،  جریانات سنی و همزمان ناسیونالیستهای کرد است. همه اینها در سرکوبگری مردم و مصیبتی که بر آنان رفته است سهیم هستنند. جلال طالبانی در کل ده سال مورد اشاره فاتح شیخ رئیس جمهور عراق و بارزانی نیز رئیس اقلیم کردستان بوده است. چرا در ذهن فاتح شیخ کل اینها جایی ندارند و قلم گرفته میشوند و مالکی به تنهایی علم میشود. چرایی این را بعدا اشاره خواهم کرد.

 از این مهمتر در کل بحث فاتح شیخ فاکتور غرب،  جنگ خلیج،  نقش دولت آمریکا و اشغال عراق و کل جنایاتی که بر مردم عراق رفته است فراموش شده است. داعشها نتیجه نظم نوین جهانی به سرکردگی آمریکا و اشغال عراق هستند. عراق را به ویرانه ای تبدیل کردند، هر آنچه نشانه تمدن بوده را  از بین برده اند. صدها هزار انسان را کشته اند و میلیونها نفر را آواره کرده اند. جامعه ای را به ویرانه تبدیل کرده اند٬ جامعه ای اشغال شده و مردمی تحقیر شده٬ محاصره اقتصادی شده و بی ارش کرده از طرف غرب٬ زمینه رشد هر دارودسته جنایتکاری را به نام مبارزه با آمریکا، مبازره با اشغال ایجاد کرد. تولد داعش، مقتدا صدرها و دهها دارودسته جنایتکاردیگر،  نتیجه جنایات غرب و در راس آن آمریکا و متحدین محلی آنها و از جمله ناسیونالیستهای کرد در عراق بوده و هست. دولت قومی مذهبی ای که به مردم عراق با مالکی،  طالبانی، بارزانی و سنی ها و.. تحمیل کرده اند همگی در سایه کشتار مردم عراق و اشغال این کشور میسر شده است.

علاوه بر اینها داعش و داعشیها در سوریه متحد غرب بودند. اینها جبهه "انقلاب" ناتو و اپوزیسیون متحد دولت آمریکا و هم پیمانان منطقه ای آنها چون عربستان و قطر و ترکیه بودند. در سوریه هم اتفاقا اینها در جبهه مخالف جمهوری اسلامی قرار داشتند.

فاتح شیخ تمام این حقایق را قلم میگیرد تا از طرفی مخالفت خود با جمهوری اسلامی به عنوان محور شر دنیا را نشان دهد و علاوه بر این بر سر ناسیونالیسم کرد نیز آب تطهیر بریزد. سرانجام ماجرا هم به این خاتمه می یابد که برای مبارزه با اسلام سیاسی و نابودی داعشها، باید جمهوری اسلامی را نابود و پایین کشید. اینکه جمهوری اسلامی یک پای ترورسیم اسلامی در منطقه بوده و هست، شکی در آن نیست و جزو مفروضات است و نابودی اش به منفعت انسانیت آزادیخواهی و تمدن بشری است . اما حذف دولت آمریکا و دولتهای غربی و چشم پوشی از تروریسمی که آنها مهندسی کرده اند، دیگر غیر قابل تحمل و گذشت است. فاتح شیخ فراموش کرده است که بنیاد داعشها توسط دولت آمریکا در افغانستان برای مقابله با روسیه در دوره جنگ سرد مهندسی شد. در عراق ،  لیبی و در سوریه انواع داعشها به عنوان جبهه انقلاب ناتویی ساخته، مسلح و اجیر شدند و خرجشان داده شد.  تا امروز هم جبهه النصر که با جریان القاعده ایی سنی در عراق متحد شده و داعش را ساخته اند،  پول و امکاناتشان را عربستان میدهد.

اما شاه بیت فاتح شیخ آنجا است که فرصتی را برای حل رابطه نابرابر جامعه کردستان(بخوان بورژوازی کرد) با دولت مرکزی عراق یافته است. فاتح شیخ مینویسد:

"وقت آن است که تاریخ رابطه جامعه کردستان عراق با دولت مرکزی عراق برای همیشه از گذشته نابرابر و ناعادلانه و فاجعه بار گسسته شود و بر مبنایی عادلانه و متمدنانه گذاشته شود و حل و فصل گردد. علاوه بر تجربه چندین دهه جدال و کشمکش پرفاجعه، تجربه نزدیک دو دهه گذشته و مشخصا تجربه رابطه ناروشن و ناپایدار یازده سال اخیر میان منطقه کردستان و دولت بغداد نشان داده است که راههای بینابینی ازجمله ترتیبات موهوم موسوم به "اتحاد فدرالی" کارساز نیستند."

آیا فاتح شیخ میتواند توضیح بدهد که در دو دهه گذشته مورد اشاره اش کدام رابطه نابرابر و علیه چه کسانی از طرف دولت مرکزی در جامعه کردستان حاکم بوده است. در دو دهه گذشته جامعه کردستان در دست بورژوازی کرد بوده است. دولت عراق هم از وقتی که تشکیل شده است، ترکیبی از مالکی و همراهان مرتجعش، تا رئیس عشیره های سنی و تا ناسیونالیست های کرد بوده است. در این میان طبقه کارگر در سراسر عراق و اقشار محروم مردم جز محرومیت و فقر و جنگ و تباهی سهمی نداشته اند. بحث فاتح شیخ هم  مربوط به کردستان است و  نه هیچ جای دیگر. رابطه بهتری برای جامعه کردستان،  یا رابطه عادلانه تر به زبان بی زبانی چیزی جز سهم خواهی بیشتر برای ناسیونالیستهای کرد نیست. فرض کنیم رابطه عادلانه میان دولت مرکزی و جامعه کردستان( بخوان اتحادیه میهنی و بارزانی) برقرار شد٬ به کارگر و مردمی که در این منطقه زندگی میکنند چه مربود؟ اگر سهم این بخش کم است٬ آیا آن بخشی که دست مالکی است کارگران بصره و بغداد و... سهم بهتری دریافت میکنند؟ سهم بیشتر برای کی و فاتح شیخ سنگ دفاع از کی را به سینه میزند؟ رابطه دولت مرکزی در این ده سال که فاتح ناراضی است تنها با احزاب عشیره ای و بورژواهای تازه به قدرت رسیده کردستان٬ با بارزانی و طالبانی است. آیا ئیر از این است که فاتح شیخ به این رابطه ناراضی است؟ آیا این پیام در دنیای واقعی جزب احساس همدرسدی با این دو جریان و ناسیونالیسم کرد معنی دارد. میگوید رابطه تا کنون عادلانه نبوده است و باید عادلانه کرد٬ این طرف رابطه که ده سال است ناعادلانه است و فاتح میخواهد عادلانه شود نماینده کی است؟ جنگ فاتح شیخ بر سر سهم مردم محروم،  بر سر سهم کارگر و انسان ستمدیده در عراق و حتی کردستان نیست. جامعه کردستان اسم رمز طرف حساب دولت مالکی که حاکمین اقلیم کردستان است میباشد٬ کسانی که نماینده سرمایه داران کرد هستند و فاتح هم به حال آنها دل میسوزاند. اگر سوای این بود اسم رمز جامعه کردستان  را بر آن نمیگذاشت. علاوه بر این در ١٠ سال گذشته بخشهایی از طبقه کارگر این مملکت که در خارج مناطق کرد زبان هستند، به مراتب با معضلات جدی تر،  فقر بیشتر و ناامنی بیشتر دست و پنجه نرم کرده اند. اما اینها هیچکدام مشکل فاتح شیخ نیست. فاتح شیخ دنبال فرصتی است برای کرد،  برای کردستان. متاسفانه ایشان نیز یادش افتاده است و شوق زده شده است که فرصتی برای سهم بیشتر کردها از دولت مرکزی پیش آمده است. انگار جامعه کردستان، کارگر و مردم زحمتکش در این بخش تا کنون سهمی را از پول و امکاناتی که بدست حکومت اقلیم افتاده است گرفته اند. انگار در جامعه کردستان فاتح شیخ٬ همه آحاد آن جامعه از بارزانی و طالبانی و دهها میلیاردر با میلیونها کارگر و انسان محروم همه یک منفعت دارند٬ انگار پرداخت پول و امکانات بیشتر به دولت اقلیم خودبخود به کارگر و مردم محروم هم میرسد. انگار کانال جواب به محرومیت مردم کارگر زیر بغل بورژواهای مرتجع را گرفتن است. این برادری به نام جامعه کردستان علاوه بر خاک پاشیدن به چشم کارگر کرد زبان٬ پشت کردن به منافع عمومی طبقه کارگر در کل عراق است. معلوم نیست چرا فاتح شیخ یکدفعه "کرد" میشود و در فکر این جغرافیای معین و آنهم رابطه عادلانه تر سران مرتجذ و ضد کارگر این منطقه با دولت مرکزی است. اکنون در دنیای واقعی مشکل ستم گری ملی در جریان نیست٬ نفاق ملی و نفرت ملی و مذهبی در کل این جامعه برای منافع زمینی باد زده میشود. اما بورژوازی کرد به مدینه فاضله خود رسیده است. بارزانی و طالبانی و دهها بورژوای دیگر در همین ده سال به یکی از  پولدارهای بزرگ جهان تبدیل شده اند.

برای یک دقیقه فرض کنید کمونیستی فرضی از فلوجه، از تکریت و موصل درست موضع "کمونیستی" مثل فاتح شیخ را اتخاذ کند. چه باید بگوید؟ آیا نباید به جای سهم جامعه کردستان، خواهان سهم جامعه "سنی" مذهب عراق بشود؟ آیا نباید از موضع مردم منتصب به سنی،  خواهان سهم بیشتر و رابطه عادلانه تر این بخش(بخوان عشایر و قدیم بعثیها و داعش) با دولت مالکی بشود. آیا حق ندارم بگویم فاتح شیخ لباس "ملت" کرد را به تن کرده است و در فکر سهم این بخش و رابطه ای به نفع این بخش و... است. آیا میشود از فاتح شیخ سوال کرد که تفاوت این جهتگیری  با بارزانی و طالبانی از زاویه سهم چه  می تواند باشد؟

سهند حسینی

۴ ژولای ۲۰۱۴