جامعه عراق قربانی جدال قطبهای ارتجاعی

مصاحبه رادیو نینا با آذر مدرسی

۱۹ ژوئن ۲۰۱۴

 

رادیو نینا: شنونده یکی دیگر از برنامه‌های رادیو نینا هستید. سونیا راد هستم، در برنامه امشب همراه با آذر مدرسی  به مسائل پیش آمده در عراق میپردازیم.

 

پیشروی داعش در عراق همچنان ادامه دارد. به دنبال تصرف مناطق و حاکم کردن قوانین ضد بشری اسلامی در بدوی ترین و خشن ترین شکل آن در عراق توسط دولت موسوم به دولت اسلامی عراق و شام، شبه نظامیان داعش با خمپاره به پالایشگاه بیجی عراق حمله کرده اند. اعلام شده که داعش کنترل بخشی از این پالایشگاه را در دست گرفته اند. نوری المالکی نخست وزیر دولت عراق فرماندهان ارتش عراق را که بدون هیچ مقاومتی دربرابر داعش اسلحه خود را بر زمین گذاشته و فرار کرده‌اند را برکنار کرده است. مالکی با تأکید بر اینکه مبارزه علیه داعش به شکل قوی ادامه خواهد داشت، اعلام کرد که به جای فرماندهان برکنار شده نیروی جدیدی منصوب خواهد شد. در این میان حکومت عراق عربستان سعودی را متهم به حمایت از شبه نظامیان داعش و مسبب قتل عامهایی که این نیرو به راه انداخته میداند. وزارت امور خارجه عربستان به این اتهامات پاسخی نداده اما اعلام کرد که وضعیت کنونی عراق نشانگر یک جنگ داخلی میباشد. از سوی دیگر حسن روحانی نیز در این زمینه گفت که کشورش در دفاع از اماکن مقدس شیعیان در عراق و در برابر داعش هیچ تردیدی نخواهد کرد. وی همچنین اظهار داشت که هزاران نفر به طور داوطلبانه آماده رفتن به عراق به منظور دور کردن تروریستها از اماکن مقدس هستند.

 

آذر مدرسی با توجه به اظهارات اخیر نوری المالکی فکر میکنید عراق بتواند نیروی جدیدی را برای مقابله با داعش سازمان بدهد؟ با توجه به اینکه این جریان از طرف دولتهای مختلف مورد حمایت تسلیحاتی قرار میگیرد.

 

آذر مدرسی: فکر میکنم مشکل دولت المالکی این نیست که ارتش و فرماندهان آن در مقابل داعش مقاومت نکردند تا با محاکمه چند تن از فرماندهان ارتش یا تعویض آن‌ها با فرماندهان ایدئولوژیک تری بتوانند مقابله ارتش عراق با داعش را ممکن کنند.

 

خیلی‌ها منجمله دولت امریکا و عربستان تلاش میکنند پدیده داعش و بحرانی که امروز در عراق بوجود آمده را به بی لیاقتی دولت مالکی ربط بدهند و آنرا بعنوان یک بحران داخل کشوری که در اثر بی‌کفایتی یک دولت یا نخست وزیر بوجود آمده قلمداد کنند. بطور واقعی بحرانی که امروز گریبان جامعه عراق را گرفته و خطر نابودی آن را تهدید میکند یکی از اولین و سیاهترین عوارض اشغال عراق توسط آمریکا و رشد میلیتاریسم آمریکا در منطقه بود. اگر کسی برگردد و به سال ۲۰۰۳ نگاه کند، همان وقت که عراق مورد حمله نظامی آمریکا و متحدینش قرار گرفت و به اشغال آن‌ها در آمد، در دوره ای که بمبهای آمریکایی قرار بود با بمباران شهرهای عراق دمکراسی را به ارمغان بیاورند، در دوره ای که ظاهراً پیروزی اش سقوط صدام حسین و اعدام او بود، روشن بود که آینده سیاهی در انتظار جامعه عراق هست. ارتشی که مالکی تحویل گرفت و بازسازی کرد، نمایندگان دولت شکست خورده  صدام حسین و بعث و ناسیونالیسم شکست‌خورده عرب در عراق بود که امروز فرصتی برای انتقام گیری و جبران لطمات و شکستی که خوردند پیدا کرده‌اند و به نام داعش و سنی ها علیه دولت مالکی و علیه "دولت شیعه" ایستاده‌اند و عملاً جامعه عراق را به روطه نابودی کشانده اند. این که گویا با تعویض چند فرمانده مشکل حل خواهد شد، تصویری است که مالکی سعی میکند بدهد که ظاهرا مشکل همین چند فرمانده است. اما بحرانی که امروز جامعه عراق، و نه فقط دولت مالکی، را در بر گرفته یک بحران عمیقتری است که نتیجه مستقیم میلیتاریسم غرب و اشغال عراق و دامن زدن به ارتجاعی ترین جریانات باند سیاهی مانند مقتدی صدر، انواع جریانات قومی و مذهبی و منجمله داعش است. بطور واقعی اشغال عراق توسط آمریکا همراه بود با دامن زدن به تفرقه در میان مردم عراق به نام شیعه، سنی، کرد، عرب و ترکمن. این تفرقه و شکلگیری انواع جریانات قومی و مذهبی دستاورد این سیاست دولت آمریکا و متحدینش بود. جامعه عراق بعد از این اشغال هیچ‌وقت امنیت و آسایش را به خودش ندید. نتیجتاً این بحران با جنگ نظامی و مقابله نظامی ارتش خیلی ایدئولوژیک عراق با نیروهای باند سیاهی داعش – بعثی حل نخواهد شد. این بحران همانطور که گفتم عمیقتر و با سابقه تر است. داعشی که امروز حمله نظامی کرده و شهرهایی را به اشغال خودش در آورده، دیروز در شهرهای مختلف تحت عنوان مخالفت با "دولت شیعه" مردم بی‌گناه را قربانی بمب گذاریهای خود میکرد. نتیجتاً تصویری که دولت مالکی میدهد تصویری ساده لوحانه ای است از بحران و فاجعه‌ای است که در عراق در جریان است.

 

سونیا راد: دولت آمریکا هم اظهار داشته که تمام اتفاقات و بحرانی که امروز در عراق در جریان است، ریشه در بی لیاقتی نوری مالکی دارد و باید به فکر حذف نخست وزیر فعلی از دایره دوبت و حاکمیت بود و باید دولتی را سرکار آورد که همه اقشار و گروههای مختلف در عراق را در بر بگیرد. در این رابطه نظر شما چیست؟

 

آذر مدرسی: همانطور که گفتم همه تلاش میکنند بحران را یک بحران درونی و ناشی از بی لیاقتی یا بی‌کفایتی این فرد و آن فرد و بخصوص نوری مالکی نشان دهند. امروز فقط اوباما نیست این تصویر را میدهد ملک فیصل عربستان همین را میگوید، سیستانی هم همین را میگوید، احزاب ناسیونالیست کرد در عراق اینرا میگویند و حتی احزاب ناسیونالیست کرد در ایران و بعضی از جریانات سیاسی، اپوزیسیون، در ایران هم همین را میگویند. همگی مسأله را بحرانی داخلی میدانند و راه حلهایی هم که ارائه میدهند شبیه هم است. آلترناتیو هایی تحت عنوان دولت فراملی، دولت وحدت ملی، که قرار است نماینده اقوام و عشایر و مذاهب و … را در بر بگیرد را ارائه میدهند. ظاهراً قرار است چنین دولتی دعوا بر سر قدرت را میان جریانات مختلف تمام کند و بعنوان "نماینده کل مردم"، عراق را از بحران کنونی بیرون بکشد. اما هم این جریانات و بخصوص اوباما و سنای آن فراموش میکنند که این عین نسخه آمریکا پس از اشغال عراق بود و دولت مالکی محصول همین نسخه و پروژه است. فراموش میکنند که ارتجاع بین‌المللی و در راس آن آمریکا و ارتجاع محلی و منطقه ای ابتدا جامعه را شقه شقه کردند و مردم را به نام شیعه و سنی و کرد و عرب به جان هم انداختند و همین نسخه را برای آن‌ها پیچیدند که دولتی ائتلافی متشکل از نمایندگان ارتجاعی ترین جریانات و مشتی مرتجع را به نام نماینده شیعه و سنی و کرد و عرب کنار هم چیدند و با عنوان پوچ "دولت ائتلاف ملی" که نماینده همه اقشار مردم است، را تحویل جامعه دادند. در دنیای واقعی مردم عراق را دو دستی تحویل این جریانات ارتجاعی دادند و جامعه را به کشمکش بین این جریانات واگذار کردند. دولت مالکی نتیجه این پروسه و این نسخه و این کشمکش میان جریانات قومی مذهبی و عشریه ای است. نسخه دولتی متشکل از جریانات قومی و مذهبی و عشیره ای قبلاً برای جامعه عراق پیچیده شده و امروز محصولش را میبینیم. شقه شقه شدن جامعه و کشتار و نا امنی و قربانی شدن مردم و به تباهی کشیدن زندگی مردم نتیجه همین نسخه است. در این میان فقط  احزاب ناسیونالیست کرد توانستند آنهم با حمایت آمریکا منطقه ای را تحت کنترل خود در آوردند. بقیه شهرهای عراق صحنه این کشمکش و جدال و کشتار بود.

 

نمیتوان دوباره راه حلی ارتجاعی را که مبنای آن بر پایه نفرت قومی و مذهبی و عشریه ای ریخته شده در مقابل جامعه قرار داد.  زمانیکه هویتهایی مانند شیعه، سنی، کرد و عرب و ترکمن را برای مردم تراشیدید و بر این مبنا نفرت قومی و مذهبی و عشریه ای را دامن زدید، زمانیکه جامعه را به منجلابی تبدیل کرده‌اید که ارتجاعی ترین جریانات قومی و مذهبی به نام قوم و مذهب و عشیره مردم را کشتار میکنند و به جنگ علیه هم میکشند، دیگر تشکیل یک دولت که ظاهراً قرار است نمایندگان این تفرقه و ارتجاع را متحد کند، به رسمیت شناختن تفرقه قومی و مذهبی و بعد راه حل دادن برای همزیستی مسالمت آمیز جریانات ارتجاعی بعنوان راه حل و دولت آشتی ملی یا فراملی، شیادی بیش نیست.

 

راه متحد کردن این جامعه شقه شقه شده ، راه برگرداندن تمدن و انسانیت به این جامعه خط باطل کشیدن به هر هویت کاذبی است که به این مردم داده اند. اگر کسی یا جریانی بخواهد مردم عراق را از این فاجعه نجات دهد تنها راهش مقابله با این هویتهای کاذب و اعلام این است که نه شیعه و سنی و نه کرد و عرب و ترکمنی را به رسمیت میشناسد. نشان  داد که چیزی که ما را از هم جدا میکند نه اختلافات مذهبی و ملی و قومی و عشیره ای، نه  رنگ پوست و مذهب و ملیتی است که برایمان تراشیده اند که مثل هر جامعه دیگری اختلافات بنیادی تری میان بخش اعظم جامعه با اقلیتی بورژا در هر قالبی است. باید هویت مشترک انسانی مردم را به آن‌ها بازگرداند. این تنها راه نجات مردم عراق از وضعیت سیاه امروز است.

 

سونیا راد: در مورد اظهارات نخست وزیر عراق در مورد حمایت عربستان از داعش چه فکر میکنید؟ فکر میکنید ادعای مالکی پوچ است یا رنگ حمایت عربستان از داعش را در این بحران می‌شود دید.

 

آذر مدرسی: نکته مهمی را مطرح کردید. مولفه دیگری که باید در بحران فعلی در عراق در نظر گرفت این است که پس از شکست آمریکا در لیبی و بخصوص در سوریه،  سیاست آمریکا از نحوه و میزان دخالتش در مناطقی که خودش در آنجا بحران را بوجود آورده و بحرانی کرده بخصوص خاورمیانه تغییراتی کرده است. امروز سیاست امریکا در منطقه نه دخالت مستقیم نظامی، که از طریق راه اندختن جریانات ارتجاعی و مسلح، جریانات باند سیاهی و حمایت از باندها و جریانات موجود است. اینرا در لیبی و سوریه دیدم. آمریکا پس از شکست در سوریه عملاً کشمکش ارتجاع منطقه ای و متحدین خودش، از دولت اسرائیل گرفته تا عربستان، با دولتها یا جریانات دیگر منجمله ایران را به خود آن‌ها واگذار کرد.

 

بحران امروز در عراق و عرض اندام جریانات ناسیونالیست عرب و سنی‌ها به نام داعش بازتاب کشمکش قطبهای ارتجاعی در منطقه است.  قطبی که عربستان و ترکیه و قطر یکطرف آن هستند و ایران و سوریه و حزب الله طرف دیگرش. نتیجتاً داعش نمیتوانست بدون حمایت عربستان نه در سوریه عرض اندام کند و نه در عراق. همانطور که دولت مالکی و متحدینش نمیتوانستند بدون حمایتهای جمهوری اسلامی سرپا بایستند.  نتیجتاً هم ادعای مالکی مبنی بر حمایت عربستان از داعش و هم ادعای عربستان که مالکی متحد جمهوری اسلامی است، درست است. عراق امروز محل حل و فصل این کشمکشها و میان این دوقطب در منطقه است. جریانات موجود در عراق از شیعه و سنی گرفته بین ایندو بلوک تقسیم شده اند. در مورد احزاب ناسیونالیست کرد هم همین صادق است جریان بارزانی متحد ترکیه است و جریان طالبانی متحد ایران و جمهوری اسلامی است. کشیده شدن پای ایران و عربستان و ترکیه و حساسیت و واکنشهای آن‌ها و اعلام دخالت کردنهای شان ناشی از این واقعیت است. همانطور که گفتم عراق امروز به محل کشمکش و تسویه حساب این بلوکها و ارتجاع محلی در خاورمیانه  تبدیل شده است.

 

سونیا راد: در چند سال گذشته اتفاقات و تحولات زیادی در منطقه از شمال آفریقا تا خاورمیانه رخ داده. چرا به جای رشد  جریانات چپ و رادیکال، جریانات ارتجاعی پا گرفتند؟

 

آذر مدرسی: اینکه چرا در جایی مانند عراق چپ قوی نشد و برعکس جریانات راست و ارتجاعی پا گرفتند بخشا به این واقعیت برمیگردد که هر کدام از این جریانات بر زمینه و بستر معینی میتوانند رشد کنند. زمانیکه به جامعه مهر هویت قومی و مذهبی و عشیره ای زده شد و به سیاهی و تباهی کشیده شده، زمانیکه جامعه شقه شقه شده و به جامعه‌ای مثل یوگوسلاوی و یا عراق تبدیل شده و جنگ کوچه به کوچه و خانه به خانه بین سنی و شیعه یا صرب و کروات راه افتاد و وقتی مدنیت جامعه را از آن گرفتید و کارگر از ترس اینکه  کارخانه اش را با بمب منفجر نکنند سر کار نمیرود و امنیتی حتی در محل زندگی‌اش ندارد، کارگری که تا دیروز متحد با هم کار و زندگی و مبارزه میکردند، امروز به نام عرب و کرد و شیعه و سنی به جان هم می افتند، وقتی جامعه به چنین منجلابی کشیده شود قطعاً زمینه مناسبی است برای رشد انواع ویروسها و انگلهایی مانند جریانات موجود در عراق امروز و یوگوسلاوی دیروز. به همین دلیل اشغال عراق و تبدیل جامعه عراق از جامعه‌ای که طبقه کارگر و مردم مرحوم آن برای آزادی و رفاه علیه دیکتاتور حاکم مبارزه میکردند به جامعه‌ای که صحنه جنگ کرد و ترک و عرب و سنی و سیعه شد طبیعتاً انگلهایی چون داعش و مقتدی صدر و مالکی و ناسیونالیسم کرد و عرب زمینه رشد پیدا میکنند . در چنین وضعیتی کار برای طبقه کارگر و پیشبرد مبارزه اش و کار برای جریانات چپ و کمونیست سخت تر میشود.

 

قطعاً این توجیهی نیست که چرا در این ده سال چپ و کمونیستها نتوانستند در مقابل این جریانات ارتجاعی صفی ببندند وبه نیرویی جدی تبدیل شوند. اما نباید این واقعیت را ندیده گرفت که اشغال عراق توسط آمریکا زمینه رشد و عروج ارتجاع قومی و مذهبی، لمپن و فاشیست در آن جامعه بود. از بین رفتن مدنیت در یک جامعه زمینه رشد این جریانات است و شرایط مبارزه سیاسی، مبارزه اجتماعی سخت تر و پیچیده‌تر می‌شود و کار و شرایط برای نیروهایی که در متن یک مبارزه سیاسی و اجتماعی میتوانند رشد کنند سخت تر میشود.

 

قطعاً میشود برگشت و نگاه کرد که اشکال کار کمونیستها چه بوده و چه کارهایی را میتوانستند انجام دهند. اینکه چگونه میشد در چنین شرایط نامطلوبی جامعه را از شر این انگلها نجات داد را بررسی کرد. اما شکفتن گل رز در لجنزار خیلی سخت تر است تا انواع گیاههای هرزی که جز عفونی کردن جامعه رسالت دیگری ندارند.

 

سونیا راد: در رابطه با اظهارات روحانی و اعلام آمادگی دخالت در عراق چه فکر میکنید؟ آیا روحانی و دولت جمهوری اسلامی به جنگ با داعش میرود؟

 

آذر مدرسی: اینکه جمهوری اسلامی مستقیماً وارد جنگ نظامی بشود را نمیتوان پیش‌بینی کرد. شخصاً محتمل نمیدانم. چیزی که مسلم است جمهوری اسلامی عراق را که منطقه نفوذش بوده به این راحتی از دست نمیدهد. عراق همیشه یک اهرم فشار جدی جمهوری اسلامی علیه آمریکا و متحدینش در منطقه بود، نتیجتاً به راحتی آنرا تحویل نمیدهد. امروز همزمان با اعلام آمادگی روحانی برای دخالت نظامی و شایعاتی که گویا ایران مستشاران نظامی و سپاه قدس را به عراق فرستاده، همزمان  تلاش میکند با آمریکا راه حلی پیدا کنند، به توافقاتی برسند و بحران امروز عراق را به نحوی که قدرتهای منطقه (ایران، عربستان، ترکیه و سوریه) راضی باشند، حل کنند. حتی اگر این حل به معنی تکه‌تکه کردن عراق و تشکیل مناطق عربها، سنی ها، شیعه‌ها و کردها باشد. همان کاری که در یوگوسلاوی کردند و ادعا کردند مردم آن مملکت به جان هم افتادند و ما راه حلی مناسب را پیدا کردیم. پروسه این توافقات، پروسه بده بستانهای ایران و عربستان میتواند سالها طول بکشد و در این سالها مردم عراق قربانی کشتار انواع جریانات ارتجاعی شوند.

 

به هر حال جمهوری اسلامی قطعاً از این منطقه نفوذش دست نمیکشد و به عربستان و ترکیه واگذار نخواهند کرد و به راحتی از مالکی و متحدینش دست نخواهد کشید.

 

سونیا راد: قطعاً جمهوری اسلامی به راحتی عقب نشینی نمیکند. اما چپها و کمونیستها چه نقشی میتوانند داشته باشند؟ شما چه راه حلی را پیشنهاد میکنید؟

 

آذر مدرسی: تا جائیکه به عراق برمیگردد. زمانیکه سیاست تا این حد با اسلحه تنیده می‌شود، شما، بعنوان شهروند آن جامعه، برای دفاع از امنیت خودتان هیچ راهی جز دست بردن به اسلحه ندارید. خام اندیشی است اگر فکر کنید در دل یک چنین اوضاعی میتوانید با تظاهرات در مقابله با داروسته های ارتجاعی تا دندان مسلح مقابله کنید.

 

امروز وظیفه‌ای که در مقابل هر انسان آزادیخواه و بخصوص هر جریان رادیکال و کمونیستی قرار گرفته است مقابله با هویتهای کاذبی است که به مردم داده اند. اینکه ما شیعه و سنی و کرد و عرب نداریم و در مقابل این تفرقه  سدی بستن وظیفه‌ای است که امروز به عهده کمونیستها است. اما مهمتر از آن باید برای دفاع از خود مسلح شد و مردم را مسلح کرد. میتوان از یک محله شروع کرد و کنترل و دفاع و حفاظت از آنرا به عهده گرفت، اعلام کرد در این محله یا شهر هر شهروند عراق مستقل از مذهب و قومیت و عشیره اش در امنیت است. میتوان این محله یا شهر را به منطقه امنی برای هر شهروندی تبدیل کرد و اعلام کرد که با هر جریانی که بخواهد امنیت مردم را در آن منطقه را به بهانه شیعه یا سنی یا کرد و عرب بودن کسی به خطر بیندازد مقابله جدی خواهیم کرد. در مقابل جریانات باند سیاهی و مسلح فقط با این روش میتوان مقابله کرد و ایستاد و از امنیت مردم دفاع کرد. در مقابل توپ و تانک و قتل عام وحشیانه جریاناتی مثل داعش با بحث سیاسی و کار آگاهگرانه و تظاهرات مسالمت‌آمیز نمیتوان مقابله کرد. شاید در کردستان که امن است بتوان از راه دیگری اعلام کرد که ما کرد و عرب نداریم و تمام امکانات جامعه به تساوی در میان همه شهروندان و آوارگانی که به کردستان آمده‌اند تقسیم شود. اما جایی که جریانات مسلح دست به کشتار مردم میزنند فقط با اسلحه میتوان مقابله کرد. امروز این کار و سازمان دادن این مقاومت دست کمونیستهای کردستان و عراق را میبوسد.

 

در عین حال باید به کمک هزاران مردم آواره ای که از مناطق تحت کنترل داعش فرار کرده اند، هزاران انسانی که از کشتارهای بیرحمانه داعش جان سالم به در برده‌اند و به دنبال نامن امنی روانه کردستان شده اند، رفت. سازمان دادن کمک مردمی به این آوارگان و نشان دادن اینکه مهر مذهب و قومیت را به رسمیت نمیشناسیم.

 

امروز ما کمونیستها میتوانیم و باید منشاء انسانیت و همبستگی انسانی باشیم و منشاء سازمان دادن مردم برای کمک به این آوارگان باشیم. ممکن است کمونیستها امروز در عراق چنان قدرتی نباشند که بتوانند منطقه ای را بعنوان منطقه امن برای همه شهروندان عراق تحت کنترل خود درآورند اما میتوانند در هر شهر و محله ای منشاء این اتحاد عمیق انسانی میان مردم باشند و این اتحاد را گسترش بدهند. امروز مهمتر از کار آگاهگرانه بستن این سد در عمل و ایفای نقش در تأمین امنیت مردم میتواند مرزهای پوچ قومی و مذهبی را کنار بزند و قدرت و اعتماد به نفس را مردم در عراق بازگرداند. کمونیستها تنها امید نجات مردم عراق از این تفرقه و سناریوی سیاه اند. در دنیای واقعی رسالت نجات جامعه عراق از همه سناریوهای ارتجاعی به عهده کمونیستهای عراق است.

 

در پایان اگر اجازه بدهید اشاره به نکته‌ای در مورد بازتاب این اوضاع در ایران داشته باشم. همین امرور شاهد ترکش این اوضاع در ایران هستیم. امروز نه فقط جمهوری اسلامی که به نام دفاع از مردم شیعه مشغول بسیج مردم است و این میتواند تفرقه شیعه وسنی را در ایران هم دامن بزند. جامعه ایران از چنین تفرقه ای مصون و در مقابل چنین ویروسی واکسینه نیست. در ایران جریان سلفی ها، که عین داعش جریانی فوق ارتجاعی و باند سیاهی هستند، را داریم که اگر امکانش را داشته باشند و شرایط برایشان مهیا باشد به همین درجه قساوت دست به کشتار خواهند زد. تا جائیکه به کمونیستها برمیگردد باید در مقابل تفرقه و دشمنی که از طرفی جمهوری اسلامی و از طرف دیگر جریاناتی چون سلفی ها میتوانند در جامعه بوجود بیاورند سد محکمی بست. باید درمقابل تفرقه کرد و فارس و ترک که جریانات ناسیونالیست به آن دامن میزنند، ایستاد. مهم نیست این تفرقه را جمهوری اسلامی دامن میزند یا جریانات قومی و مذهبی به نام اپوزیسیون، باید در برابر کشیدن مردم به تفرقه و جنگ قومی و مذهبی ایستاد. در کنار جمهوری اسلامی سلفی ها به نام سنی و جریانات ناسیونالیست فاشیست کرد، مانند جماعت زحمتکشان، سوت چنین تفرقه و انشقاقی را به صدا در آورده اند. این وظیفه ما کمونیستها در ایران است که در مقابل تحمیل این انشقاق به مردم در ایران بایستیم و اجازه ندهیم در فردای مبارزه سیاسی در ایران جایی داشته باشند.