جنبش دانشجویی، متحد جنبش کارگری!

 مظفر محمدی

دهه ی هشتاد در ایران سال های درخشان عروج جنبش کمونیستی و سوسیالیستی در دانشگاه های ایران است. جنبشی که متشکل می شود و پرچم "آزادی، برابری" و "دانشگاه پادگان نیست" را بر می افرازد. حرکت اجتماعی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب "داب" نقطه عطفی در تاریخ جنبش روشنفکری و دانشگاهی ایران است. این نقطه عطف، بر افراشتن پرچم مستقل و ایجاد صف متشکل و مستقل آزادیخواهی و برابری طلبی در مقابل صفوف ملیون و مذهبیون و لیبرال های متشکل در دفتر تحکیم وحدت و صف ناسیونالیست های گوناگون در دانشگاه ها است.

اما جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی یک خصیصه و ویژگی دیگر هم داشت که این جنبش را از جنبشی در خود و صنفی به جنبشی سیاسی و اجتماعی  با تعلق طبقاتی تبدیل کرد. روشنفکران کمونیست به درست به جایگاه طبقاتی خود که اکثرا خود فرزندان کارگران و زحمتکشان اند،  چشم دوخت و با آن ارتباطی سیاسی و عملی برقرار کرد.

سال های اول دهه هشتاد، دانشجویان کمونیست و آزادیخواه و برابری طلب باانتشار ادبیات مارکسیستی و کمونیستی و آزادیخواهانه در دفاع از آزادی و برابری و انسانیت و حقوق کارگر و حقوق زن و مخالفت با هر گونه ستم و تبعیض، محیط روشنفکری و دانشگاه های ایران را شکل می دادند. و همزمان با اشاعه ی افکار آزادیخواهانه و برابری طلبانه، هم خود به محیط های کارگری قدم گذاشتند و هم پای فعالین کارگری را به دانشگاه باز کردند.

شعار "جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری" و "کارگر، دانشجو، اتحاد اتحاد" نشانه ی این تعلق و همسرنوشتی طبقاتی است که حلقه ی وصل روشنفکران کمونیست و فعالین کارگری است. جلب توجه جامعه به دانشگاه و جلب توجه دانشگاه به طبقه کارگر از برجستگی کم نظیر جنبش "داب" است که به این جنبش خصلت طبقاتی و ماورای صنفی می داد.

این همسرنوشتی و همبستگی طبقاتی در سطح حرف و شعار باقی نماند. نمونه های زیادی از انطباق حرف و عمل در این جنبش وجود دارد و در تاریخش ثبت شده است.از جمله، شرکت در مراسم های اول مه کارگران، شرکت در گل گشت های کارگری، شرکت و حمایت از اعتصابات کارگری و غیره است. تنها چند نمونه زیر نشانه این واقعیت انکار ناپذیر است:

- در یکی از سال های اول دهه ی ٨٠، مراسم اول مه مشترک کمیته ها و تشکل ها و فعالین کارگری و فعالین داب در سینما فردوسی تهران برگزار شد. در این مراسم بزرگ، فعالین کارگری و "داب" در کنار هم  بر منفعت طبقاتی و همبستگی و اتحاد کارگری تاکید کردند و به سخنرانی پرداختند.

- در مراسم اول مه سال ٨٤ در دانشگاه تهران، دانشکده فنی، تشکیلات "دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب" فعالین کارگری را برای شرکت درمراسم و ایراد سخنرانی دعوت کردند.

- در همین سال ها، چندین گل گشت مشترک کارگری در دماوند، آبشار خور، طالقان و... با شرکت تشکل ها و فعالین کارگری و "داب" برگزار شد.

- دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در سال ٨٤ از اعتصاب کارگران شرکت واحد حمایت کردند و در این اعتصاب حضور یافتند. در این رابطه تعدادی از دانشجویان توسط پلیس رژیم دستگیر شدند.

- دانشجویان "داب" دانشگاه های آزاد و کردستان در شهر سنندج در اعتصاب کارگران پرریس در سال ٨٥ شرکت کردند و از این اعتصاب حمایت بعمل آوردند

-...

همزمان با اجتماعی و عملی شدن  شعار اتحاد کارگر و دانشجو، دولت سرمایه داران در ایران تعرض وسیعی را به جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و بطور مشخص "داب" آغاز کرد که تا کنون ادامه دارد. اکنون، اگر چه "داب" به معنای سابق و دوره ی سالهای دهه ی هشتاد و به عنوان تشکیلاتی معین فعالیتش سرکوب و متوقف شده است. اما آزادیخواهی و برابری طلبی و طیف دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب ولو خود را به معنای تشکیلاتی "داب" نخوانند، بوسعت  دانشگاه های ایران اگر چه پراکنده، حضور و وجود دارند.

این موجودیت عینی را روزی این دانشجویان به اتحاد عملی و تشکل و احیای جنبش خود تبدیل خواهند کرد. و بار دیگر پرچم "جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری" و "کارگر، دانشجو، اتحاد اتحاد" بر سر درب دانشگاه تهران و مازندران و سنندج و دیگر شهرهای ایران برافراشته خواهد شد. این یک آرزو نیست، یک روند غیرقابل برگشت در رشد و اعتلای جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در جامعه است که نیروی اجتماعی قدرتمند آن طبقه کارگر با رهبران و فعالین کارگری کمونیست و سوسیالیست خود حی و حاضر است.

در آستانه اول مه امسال و بخصوص در شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی در ایران و رابطه دولت و مردم، که با شعار اعتدال و ایجاد توهم در صفوف بخشهایی از بورژوازی و خرده بورژوازی، تعرض وسیع و آشکاری را به سطح معیشت طبقه کارگر سازمان داده است، تنها سنگر مستحکمی که بتواند در مقابل وضع موجود بایستد و مقاومت کند طبقه کارگر است. دانشجویان کمونیست و سوسیالیست با اتکا به تجارب دهه اخیر جنبش شان و با اتکا به موقعیت عینی و واقعی طبقه کارگر بعنوان ناجی جامعه، می توانند برای احیای جنبش خود و در حمایت از طبقه کارگر، نقش ایفا کنند.

آیا در آستانه اول مه ٩٣ جامعه شاهد ابراز وجود دانشجویان آزادیخواه در استقبال از روز کارگر، بهر شکل ممکن خواهد بود؟ این ابراز وجود ولو بصورت پیام هایی به مناسبت جشن طبقاتی کارگران و اعلام همبستگی و همسرنوشتی با طبقه کارگر، می تواند یک تلنگر به پراکندگی و رخوت کنونی و نقطه آغازی برای یک تحرک متشکل و متحد دیگر در دانشگاه ها باشد. این توقع یا دورنما و افقی است که پیشاروی کمونیست های دانشگاه های ایران قرار دارد. دورنمایی نه برای سال های دور بلکه برای آغازی دیگر در آستانه اول مه ٩٣ و جشن طبقاتی کارگران.

مظفر محمدی

آوریل ٢٠١٤