تجارب اول مه در سنندج سرخ گفتگوی رادیو نینا با مظفر محمدی رادیو نینا: اگر نگاه کنیم در پروسه بعد از انقلاب و شاید قبل از انقلاب هم سنندج بعنوان شهر سرخ معروف بوده است. یک پایه و دلیلش هم اول مه ها و جشن های کارگران و قطعنامه ها است. میخواستم بپرسم که در این پروسه از همان دوره های اولیه اش به بعد تجارب برگزاری اول مه ها خواستها و نظرات ودستاوردهایی که داشته چگونه بوده است؟ مظفر محمدی: اجازه بدهید قبل از جواب به سوالتان مقدمتا بگویم که کارگران در کردستان از موقعیت عینی و ذهنی خوبی قرار دارند. حدود یک میلیون کارگر با خانواده هایشان سه چهارمیلیون درکردستان هستند. از جمله در شهر سنندج، ده ها هزار کارگر در مراکز صنعتی و خدماتی بزرگ وکوچک از جمله در نساجی ها، شهرک صنعتی، بخش خدمات و شهرداری و بیمارستان ها، خبازان، تراکتورسازی، نیروگاه برق و غیره کار می کنند. سنندج شهر فعالین کارگری سرشناس و قابل احترام در میان کارگران و مردم ، شهر اول مه های شکوه مند، شهر اتحادیه صنعتگر و جمال چراغ ویسی، شهر شورای کارخانه شاهو و اعتصابات بزرگ نساجی ها و خبازان و غیره است. کارگران در کردستان موقعیت بسیار خوبی به لحاظ ذهنی و تشکل یابی دارند با وجودی که می دانیم چه جور زندگی می کنند و زیر چه فشار عظیم و کمرشکنی کار هستند..."قراردادهای موقت، کار بدون قرار داد، اخراج های مکرر، دستگیری و زندان و ..." فعالین کارگری و فعالین اول مه را با تهدید شلاق زدن نتوانستند پشیمان کنند. در کردستان آلوده به سموم ناسیونالیسم، در میان فعالین و رهبران کارگری اثر بسیار کمی از این مسمومیت وجود دارد. در میان کارگران کردستان گرایش کمونیستی قوی است، گرایش سندیکالیستی هم هست. حتما اینجا و آنجا ناسیونالیسم هم هست. شاید طرفدار جنبش سبز هم وجود داشته باشد، توده کارگران را می گویم. اما هژمونی با چپ و کمونیسم است. میخواهم بگویم بر این زمینه ها و موقعیت کارگران در کردستان ، تجارب خوبی در اولین مه ها بدست داده شده است. اول مه برای کارگران در کردستان پدیده خیلی آشنایی است. علاوه بر اینکه سنندج سرخ نامیده می شود بعلاوه شهر سنندج به عنوان شهر اول مه ها هم شناخته شده است. هر سال رسم براین بوده که از همان اول فروردین به بعد دیگر یواش یواش کارگران به این فکر میافتند که چه جوری تدارک اول مه را ببینند. از جنوب تا شمال کردستان شبکه های فعالین کارگری با هم ارتباط برقرار میکنند، مشورت می کنند، جلساتی برگزار میگردد، و بعضا دنبال دولت و اداره کار و استانداریها میروند برای گرفتن مجوز که بهر حال جنبه قانونی کار است. منتهی هیچوقت منتظر این نمیشوند. به این لحاظ اول مه آنقدر پاخورده و آشنا است که برای هر تک کارگری که حتی یک سال در کردستان زندگی کرده باشد و یک بار تجربه اول مه را دیده باشد یا زمزمه هایش را شنیده باشد حتی اگر نگذاشته باشند در آن سال معین اول مه تجمع بزرگی برپا کنند نفس همین جنب و جوش ها و زمزمه ها و فعالیتها و جلسات مکرر در محافل کارگری و بحث بر سر اول مه و کشمکش با دولت و ...، همه ی اینها نه تنها برای کارگران در کردستان بلکه برای همه اقشار غیر کارگر هم خیلی آشنا است. هر سال در آستانه اول مه همه گوش به زنگ اند که امسال کارگران چکار میکنند. از مغازه دارها گرفته تا جوانان دانشگاهها و زنان و فعالین شان. به این اعتبار به نظر من خیلی مسئله روشنی است حتی اگر فرضا در کشور دیگری جاهای زیادی هست که این سنت کم هست و در میانشان وجود ندارد و باید رفت و آژیتاسیون کرد و به کارگران گفت که اول مه است و تدارک ببینند و غیره... اینها دیگر اینقدر برای کارگران و فعالین کارگری در سنندج و حتی در کردستان بدیهی است که مطلقا دیگر جای بحث نیست که لطفا کارگران در تدارک اول مه باشید. به استقبال اول مه بروید. خودشون بدوا این کار را میکنند و آنقدر آشنا و خبره هستند که من شخصا جای هیچ بحثی در آن نمی بینم. رادیو نینا: تجارب اول مه در سنندج نشان می دهد که وقتی صحبت از اول مه می شود سنت برگزاری جشن وجود دارد. وقتی بحث از تدارک اول مه است شکل جشن گرفتن چگونه توضیح داده می شود. یعنی جشن کارگری چگونه به آگاهی عمومی تبدیل شده است؟ مظفر محمدی: در این زمینه خوب است یک تجربه را بازگو کنم. این روزها در یادداشتی مربوط به این سالها یه پیام رو دیدم از کارگران به مناسبت روز کارگر و دعوت به جشن روز کارگر که در زیر آن خواسته شده بود کارگران شعبه ها ی مختلف آنرا امضا کنند. از قبیل کارگران شاهو، کارگران ساختمانی، خبازان، کارگران فصلی پروژه ای ، کارگران کارگاههای کوچک و شهرکهای صنعتی و... در این پیام آمده است که ما امسال جمع می شویم تا بگوییم کارگران شریفترین انسانهای جامعه هستند، زندگی را می سازند، رفاه به ارمغان می آورند، کارگران که از ساختن مدرنترین وسائل کار و زندگی، تا جمع آوری ذباله های شهر ... دارند کار میکنند بنابراین شایسته یک زندگی شاد و مرفه و انسانی هستیم. در آخر خطاب به هم شهریان، جوانان، زنان و معلمان، کارمندان، دانش آموزان ... میگوید دوستان به جشن ما کارگران بیایید، بیایید با خیل عظیم شریفترین سازنده گان جامعه از نزدیک آشنا شوید. بیایید خانوده هایتان به ما و خانواده هایمان بپیوندید، بیایید لحظاتی را در شادی و جشن ما شریک شوید و بیایید پیام ما را به جامعه برسانید و صمیمانه از خواستهای ما حمایت کنید. و این را در عمل هم نشان می دهند. برای مثال ازجمله تدارک اول مه پخش شیرینی توسط کارگران و فرزندانشان در محلات کار و زندگی است. بچه ها راه می افتند روز قبل و روز اول مه در میان مردم شیرینی پخش می کنند. حتی مغازه داران هم به پیروی از این سنت جشن کارگری جلومغازه هایشان شیرینی می گذارند تا رهگذران از آن بر دارند. رادیو نینا: درعین حال که جشن هست و شما اشاره کردید که سعی دارند برایش مجوز بگیرند، اما در سخنرانی ها و جنبه های دیگر برگزاری اول مه، اعلام اتحاد طبقاتی بوده است. تا آنجا که به تدارک و برنامه ریزی و سازماندهی کارها مربوط است، نقش فعالین و رهبران کارگری چگونه است؟ مظفر محمدی: در کردستان و بخصوص در سنندج تدارک اول مه یک سنت جا افتاده است. از هفته ها قبل از 11 اردیبهشت روز کارگر فعالین با هم در ارتباط قرار میگیرند. کمیته برگزاری اول مه انتخاب و تقسیم کار می کنند وهر کدام سراغ کاری می روند مثلا دنبال کارهای قانونی و تقاضای مجوز و از این قبیل. اما فعالین کارگری منتظر جواب واجازه نمی شوند و به تهیه پلاکاد و شعار نوشتن برای آن روز و دعوت و بسیج توده کارگران می پردازند و یا قطعنامه آماده می کنند وسر آن به توافق می رسند.- حالا اگر فرصت شد در مورد قطعنامه نوشتن و پاره ای تجارب منفی از قبیل جدال گرایشات درون کمیته حرف می زنم-. نتیجه این کارها این می شود که فعالین کارگری به هر اندازه در توانشان باشد کارگران را برای برگزاری مراسم اول مه بسیج می کنند. و علیرغم نگرانی از سرکوب و ممانعت دولت اما کارها سازمان داده می شود. اجازه بدید یک تجربه ی این نوع تدارک و سازماندهی و اجرا را بازگو کنم. اول مه سنندج، در سال 86، در اولين ساعات صبح دوشنبه ١١ ارديبهشت موج روي آوري كارگران و خانواده هاي كارگري و مردم به محل اعلام شده از طرف كميته برگزاري اول مه سنندج در خيابان تاج، شروع شده بود. اما حضور وسيع نيروهاي انتظامي و پليس و گارد رژيم جلو اين موج را سد كرده و صدها كارگر حاضر در محل را محاصره كردند. در همان حال مدام به جمعیت کارگران اضافه می شد. تلاش مزدوران براي پراكنده كردن كارگران با مقاومت كارگران خنثي ميشد و كارگران و نمايندگان دستگير شده با تعرض متقابل پس گرفته ميشدند. اين كشمكش در نهايت به يك راه پيمايي بزرگ به طرف سالن فجر منجر شد و كارگران با اعتماد به نفس و روحيه ی رزمنده در مقابل چشمان ناباور نمايندگان دولت و فرماندهان نظامي و پليس، ادعانامه و قطعنامه شان را در محكوميت فلاكت و سركوب و جنگ، قرائت كردند. به اين ترتيب يك روز اول مه و جدال بين كارگران و دولت نماينده سرمايه با موفقیت كارگران و شرمساري نوكران سرمایه پايان يافت. یک مساله جالب توجه دراین مراسم، حضور زنان و دختران جوان كارگر و آزاديخواه است که در اين حركت مهم كارگري نقش بسيار برجسته ای داشتند. اين انسانهاي مبارز و برابري طلب بارها نمايندگان كارگران را از چنگ نيروهاي نظامي و پليسي در آورده، اتوبوسهاي نظامي حامل كارگران را متوقف كرده و مانع دستگير شدن همسرنوشتان خود شدند. اين اولين بار نيست و شهرسنندج بارها شاهد حضور زنان و دختران در حركتهاي اجتماعي براي دفاع از حقوق زن و كودك و كارگر بوده است. این تجربه نشان داد که هر وقت فعالین و رهبران کارگران تفرقه و پراكندگي در صفوف خود را کنار گذاشته اند و دستهايشان را در دست هم گذاشتند و در صفي واحد به ميدان آمدند، مبارزه موفقیت آمیز بوده است. رادیو نینا: شما به کمیته های برگزار کننده اشاره کردید. در برگزاری مراسم های اول مه نیروهای متفاوتی سعی می کنند هرکدام برنامه کمیته را بسمت خودشان بکشند. از ناسیونالیسم تا بقیه. طرز مقابله با اینها چگونه است و تجارب در این زمینه چه می گویند؟ مظفر محمدی: درست است. در کردستان تشکل های دولتی مانند شوراهای اسلامی و خانه کارگر نفوذ و اعتباری ندارند و توانایی برگزاری اول مه را ندارند. وقتی دست به این کار هم می زنند، مدیران و روسای ادارات و ارتشی ها و بسیجی ها را در سالنی جمع می کنند و اسمش را می گذارند مراسم روز کارگر. بنا براین تشکلهای دولتی در اینجا یک مانع نیستند. اما کارگران در کردستان تحت تاثیر جنبش چپ و انقلابی از طرفی و جنبش ناسیونالیستی هر دو در کردستان قرار دارند. تاریخا و در سنت چپ، کارگران نیروی ذخیره و درخدمت بخش علنی و بخصوص شاخه نظامی قرار داشته اند و ابزار پیروزی مبارزه مسلحانه. در نتیجه خطر آکسیونیسم و و ضدرژیمی گری صرف همیشه در مبارزات کارگری بخصوص در اول مه ها وجود داشته است. علاوه بر آن و بتدریج احزاب چپ و به نام کمونیسم، فرقه گرایی و سکتاریسم خود را به میان کارگران هم برده اند. برای مثال در همین سنندج گاهی دو کمیته برگزار کننده برای اول مه تشکیل شده و و در یک روز و در یک شهر دو مراسم و تجمع برگزار و دو یا چند قطعنامه کارگری صادر گشته است. بقایای این گرایشات تفرقه افکنانه تا هم اکنون هم درمیان کارگران عمل می کنند. در این رابطه یک تجربه از زبان یکی از فعالین کارگری گویا است: این فعال کارگری یک تجربه خود را بعنوان تجربه مثبت منتشر کرده است. از انجا که این تجربه بصورت علنی نوشته شده من هم به نام خود او بازگو می کنم. محمود صالحی از رهبران با تجربه مبارزات کارگری در کردستان خاطرات خود از بزرگداشت اول مه روز کارگر در سال 1362 شهر مهاباد را نوشته که من در یادداشتی از آن ابراز نگرانی کردم. صالحی می نویسد در اول مه 62 شب مخفیانه پلاکاد و شب نامه پخش کردیم و در روز هم در تجمعی کمی صحبت کردم و با دو شعار زنده باد روزجهانی کارگر و زنده باد حکومت کارگری بسرعت دور شدم. می بینیم که چنین مواردی را بعنوان تجربه مثبت بازگو کردن نشان از دم خروس تاثیرات سنت چپ غیرکارگری در میان کارگران و حتی رهبران با تجربه ای چون صالحی است. از این تاثیرات مخرب درمیان کارگران کم نداشتیم. از قبیل پخش شبنامه یا جنگ و گریز خیابانی واین زمانی است که فعالین کارگری از بسیج توده ی کارگر وخانواده های کارگری عاجز می مانند. نه اینکه این کار امکانپذیر نیست، بلکه این سنت مانع از رویکرد کار اجتماعی وتلاش برای بسیج کارگران و خانواده هایشان از جمله در مراسم برگزاری اول مه می باشد. و در این سنت آکسیون فعالین کارگری جای بسیج توده ای کارگران را می گیرد. چرا که آکسیون و اتکا به کار فردی و فداکاری فردی آسان تر است از بیسج و قانع کردن توده کارگران وهمکاران وهمسرنوشتان خود. ولو چنان آکسیونهایی برای خود فعالین هزینه سنگینی هم در بر داشته است. رادیو نینا: وقتی به موقعیت کارگر در کردستان نگاه کنیم آیا گذاشتن برنامه های اجتماعی بزرگ و یا عدم توانایی آن چقدر به تصوی آکسیونی مربوط است. شاید در بعضی موارد کارگران در سطح وسیع نتوانند بیایند و کم تر باشند. چرا این به آکسیونیسم وصل و آکسیون نامیده میشود. منظور شما از روی تعداد شرکت کننده است یا عملکرد معین. از چه لحاظی به این آکسیون گفته می شود؟ مظفر محمدی: ببینید بحث من در مورد جایی نیست که تجاربی و سنتی ندارد. در کردستان و بخصوص سنندج حتی از خیلی سالها پیش و دهه شصت این سنت و تجربه داده شده است. در اوج خفقان در دهه 60 مراسم بزرگ کارگران وخانواده هایشان در سالن تختی شهر سنندج برگزار شد. یادش بخیر جمال چراغویسی کارگر کمونیست و رهبر سرشناس کارگران سنندج یکی از سازمان دهندگان این مراسم بود و در این مراسم سخنرانی کرد که اگر فرصت بود بخشهایی از سخنرانیش را بازگو می کنم. از این مراسم ها و بسیج کارگری در سنندج کم نبوده اند. اعتراضات بزرگ کارگری،اعتصابات و تجاربی که در آغاز این گفتگو بیان کردم و تا تجربه ی اعتصاب عمومی در سنندچ و دیگر شهرهای کردستان. این ها زمینه ها و تجارب و داده هایی هستند که بر اساس آنها میتوانیم بگوییم که برگزاری مراسم اول مه در ابعاد توده ای و اجتماعی ممکن و عملی است. اگر این نبود بحث چیز دیگری بود. بحث بر سر کم یا زیاد بودن تعداد شرکت کننداگان نیست. بحث بر سر دو سنت است. اگر در زمان معینی امکان ابراز وجود اجتماعی و توده بطور قطع وجود ندارد، شاید کارگران در زیر زمین ها مراسم بزرگداشت روز کارگر را مخفیانه برگزار کنند یا در محافل دوستانه و خانوادگی و از این قبیل. اما در سنندج فعالین کارگری نفوذ و اعتبار دارند و قادر به بسیج کارگران وخانواده هایشان هستند. وقتی این ظرفیت بکار نمی افتد انوقت اتکا به توانایی فردی و مایه گذاشتن مطرح است حتی در نوع شعاردادن و شعار نوشتن هم این دو سنت هر کدام راه جداگانه خود رادارند. وقتی شعاری یا پلاکادی برای چسپاندن و پخش کردن شبانه و بصورت شبنامه است، معلوم است این شعارها توده کارگران را بسیچ نمی کند و بدتر می ترساند. گویا قرار است در این روز اعتراض و جنگی صورت بگیرد یا برای این است که در این روز مطالبه ای متحقق شود یا به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر شود. اگر قرار است اول مه جشن طبقاتی کارگران باشد، اگر قرار است کارگران و خانواده های کارگری در ابعاد هزاران و ده ها هزار نفری بیایند آنوقت بحث بر سر ادعانامه کارگری علیه سرمایه داری است. بحث بر سر اتحاد و همبستگی بین المللی طبقه کارگر است. بحث بر سر این است که کارگر منفرد و تنها و منزوی نیست یک طبقه است حتی یک طبقه جهانی و هر بخش آن در هر کشور گردانی از لشکر طبقه کارگر جهانی است. بحث این است که فردای اول مه کارگران اعتماد بنفس بیشتری پیدا کنند و متحد تر شوند و سراسری تر شوند و صنفی گرایی در کار نباشد. آنوقت بحث ها و شعارها و آژیتاسیون سوسیالیستی رهبران کارگری چیز دیگری است که می شود همه جا گفت و نوشت ونیازی به مخفی کردن آن نیست. بنا بر این ایراد من به سنت معین است نه این و آن جمع کارگری که هر کجا دوست داشته باشند می توانند جشن اول مه برگزار کنند در خیابان یا کوه یا هرجا. اما توقع از رهبران کارگری چیز دیگری است. چیزی که ممکن و عملی است و از تلاشهای فردی یا جمعی کوچک بسیار کم هزینه تر اما بسیار موثر تر است. رادیو نینا: شما به تجربه جمال چراغ ویسی اشاره کردید که درس اموزنده ای داشته است. اگر در این رابطه صحبتی دارید بگویید. مظفر محمدی: جمال چراغ ویسی در مراسم روز کارگر در سالن تختی سخنرانی کرد که یک نمونه تبلیغ سوسیالیستی بزبان ساده است که همه کارگران آن را می فهمند. در مورد اتحاد کارگری و توقع کارگر از زندگی. من در این فرصت کوتاه فقط چند جمله ای از سخنرانیش را بازگو می کنم. جمال سخنرانی اش را اینجور شروع می کند:
"
رفقای کارگر! خوش آمدید، امروز روز جهانی کارگر و جشن جهانی
خودمان است. جشن روز کارگر بر همه ما پیروز باد. میخواهم چند کلمه ای در باره
اتحاد و تشکل کارگر در مجامع عمومی اش صحبت کنم. مجمع عمومی با تعریف ساده یعنی
جمع شدن تعدادی کارگر در محل و مکان مشخصی که روی مسئله ای مشخص که قبلا تعیین
شده و یا تعیین میشود به بحث پرداخته و تصمیم بگیرند و به نتیجهای درست
برسند. انسان موجودی اجتماعیست یعنی در اجتماع و در جمع شدن انسانها بدور هم که
آنها میتواننند نیازهایشان را برآورده کنند مثلا اگر احتیاج به نان دارند باید
دور هم جمع شوند و دست در دست هم بگذارند تا بتوانند نانی را تهیه کنند و اگر
رنجی هست همه با هم در کنار هم میکشند. رادیو نینا: تجارب با ارزشی اند. یک بخش به تدارک کار و استفاده از هرگونه امکانی برای برگزاری جشن کارگری. مثل هر جشن دیگری. سال نو هم همه به جشن می روند و کسی نمیتواند جلوشان را بگیرد. با توجه به این تجارب تاکید شما بعنوان یک روز همبستگی و جشن کارگری بود، بعنوان آخرین سوال در مورد امسال چه فکر می کنید؟ مظفر محمدی: همانطوریکه گفتم، شهر سنندج بیشترین فعالین و رهبران کارگری سرشناس و محبوب توده کارگر حضور دارند. حتی آنهایی که از کار اخراج شده اند کماکان اعتماد کارگران را با خود دارند و آنها را رهبر کارگری می شناسند. نه تنها در میان کارگران، در میان مردم شهر و کسبه و غیره هم محبوب و خوشنام اند. ده ها فعال کارگری در اتحادیه ازاد کارگران دورهم جمع اند که هر کدام در میان بخشهایی از کارگران دارای نفوذ و اعتبار اند. تصور کنید همین فعالین موجود در یک اتحاد و هماهنگی و رفاقت کارگری با فعالین سندیکای خبازان، اتحادیه جوشکاران، کارگران شهرک صنعتی، نساجی ها، تراکتورسازی، کارگران بخش خدمات شهری و بیمارستان ها و...، بدون دخالت دادن هیچگونه رقابت و فرقه گرایی و الودگی های غیرکارگری، دور هم جمع بشن آنوقت می بینیم که چه نیروی عظیمی را می توانند به میدان بیاورند. آنوقت ما شاهد رژه چند هزار و چند ده هزار کارگر و خانواده های کارگری خواهیم بود من قبلا هم یه جایی گفتم که اگر حتی فقط کارگران خباز که چند هز ار کارگرند در محل سندیکای خود کارگران کارخانه ها و شهرک صنعتی را هم بسیج کنند و دعوت کنند آنجا بروند . میتوان هزاران کارگر وخانواده های کارگری را جمع کرد. یا اگر امکان راهپیمایی و رژه کارگری نبود و دولت مانع شد محلات کارگری می توانند محل تجمع هزاران و ده ها هزار نفری خانواده های کارگری باشند. بیان بیرون از خانه ودر محوطه ای باز در محله جمع شوند و یکی بخواند و کسی سخنرانی کند و شیرینی پخش کنند و بچه ها شادی کنند و قطعنامه ای هم اگر هست خوانده بشه. چه کسی می تواند جلواین جشن را بگیرد. جلو چه را میخواهند بگیرند. این همبستگی و اتحاد صفوف کارگران را فردا روز تقویت می کند. این کار حوصله می خواهد که فعالین و رهبران کارگری دارند و اگر بکار بیفتد ثمر خوب می دهد. د ر آستانه اول مه، توقعی که از رهبران و فعالین کارگری هست و چشم همه ما به آنها است ،این است که بدور از تفرقه و سکتاریسم گرایشات غیر کارگری و یا کار آکسیونی کوچک، تمام تلاش را وقف متحد ساختن و بسیج کارگران در مراکز صنعتی بزرگ و کوچک و در محلات کارگری شود. بخصوص امسال کسی آمده بنام رییس جمهوری و مدعی است که حقوق شهروندی باید رعایت بشود. خوب این هم یک حقوق شهروندی است. کارگران سالی یک بار و یک روز دارند که می خواهند تعطیل باشد و با خانواده هایشان جشن بگیرند، در خیابان رژه بروند، در میادین و سالنهای بزرگ شهرها تجمع کنند، سخنرانی کنند. ادعانامه شان را علیه نظام سرمایه داری اعلام کنند. در آخر با تبریک اول مه روز جهانی کارگر برای فعالین کارگری و فعالین اول مه آرزوی موفقیت می کنم. آوریل ٢٠١٤
|