اول مه و زنان کارگر

زن "خانه دار"، کارگر مجانی سرمایه داری است

مونا شاد

 

 

ازهمان زمان که الفبا را آموختیم، خواندیم : "بابا نان داد".  پدرکار می کند و نان می آورد و  مادر بچه می زاید وبزرگ می کند و آشپزی می کند و می شوید و می روبد و عرق می ریزد و انرژی صرف می کند،  شب  و روز و ماه و سال و ساعت کار و تعطیلی و مرخصی و بالاتر از همه حقوق و دستمزدی ندارد. کارگری دایمی بدون دستمزد و فقط  یک وعده ی مسخره ی مردان خدا و صاحبان سرمایه که، "بهشت زیر پای مادران است"!

موقعیت زنان در نظام سرمایه داری با تلاش و مبارزه زنان کارگر در یک قرن اخیر در بخشهای بزرگی از جهان تغییر جدی کرده است. در بخشهایی از جهان پدیده ای به نام "زن خانه دار" و کار مجانی در خانواده،  بر افتاده و برابری زن و مرد به درجه زیادی درعرصه های مهم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و رابطه ی زن و مرد و تشکیل خانواده  و غیره به سرمایه داران و دولتهایشان و به کلیساها و مذاهب تحمیل شده است. این پیشرفت در بخشی ازجهان و بر اثر تلاش و مبارزه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب، مردسالاری در جوامع بشری امروز به چالش کشیده شده است.

اما سرمایه داری و دولتهایش در همه ی آن  کشورهایی که برابری نسبی و نه کامل زن و مرد بدست آمده است، بیکار ننشسته و مدام تلاش می کنند تا زنان کارگر و شاغل را به خانه بفرستند. بخصوص زمانی که سرمایه به نیروی کار کم تری نیاز دارد، اولین قربانیانش زنان هستند که اخراج شده و به خانه فرستاده می شوند. علاوه بر کلیسا و مذاهب و نهادهای مذهبی و فرهنگی که زنان را به کانون خانواده و کارگر بی اجر مزد کار خانگی فرا می خوانند. درسالهای اخیر روسای جمهوری امریکا به بهانه اینکه شیر مادر برای کودکان مفید و لازم است سعی کرده اند تا زنان را به نگه داری فرزندان شان در خانه تشویق کنند و دولت سرمایه داری را از پرداخت هزینه به زنان کارگر و فرزندانشان معاف کنند.

اما کدام کارگر زن و مرد است که دست این نوکران و نمایندگان سرمایه داری را نخوانده باشد که هدف خانه نشین کردن زنان وتبدیل کردنشان به کارگران بی مزد است. سرمایه داران با این تیر دو نشان می زنند . اولا از زیر بار پرداخت حقوق و دستمزد دوران بارداری و نگه داری فرزند توسط والدین (پدر یا مادر) سر باز زده و دوم مخارج نگه داری مهد کودک ها را به سرمایه اش افزوده و فرزندان را به جای مهد کودک  به خانه می فرستند تا توسط مادران بیکار و بی مزد نگه داری شوند. زنان باید نسل های بعدی کارگران را بزرگ کنند و به بازار سرمایه بفرستند تا چرخهای اقتصاد سرمایه داری بچرخد. انسان کارگر، کالایی است که زنان بدون اجر ومزد تولید می کنند تا با نازل ترین قیمت به نام دستمزد نیروی کارش را بفروش برساند.

جمهوری اسلامی علاوه بر این  شگردهای  سرمایه داری  بین المللی علیه زنان کارگر و شاغل و اخراج وخانه نشین کردن زنان و سپردن نگه داری فرزندان به مادران، پشتوانه ی اسلام وشرع و فتوا را هم دارد.

خامنه ای می گوید: زن و مرد برابر نیستند. می گوید: اولویت زنان نگه داری بچه است نه اشتغال. می گوید دختران و زنان نباید در بعضی رشته های تحصیلی درس بخوانند چرا که زنان بلحاظ جسمی و عاطفی با مردان متفاوت اند. و نتیجه ی همه ی اینها علاوه بر تعرض به انسانیت و حرمت زنان و تداوم  تبعیض همه جانبه و آپارتاید جنسی، بازهم فرستادن زنان به خانه بعنوان کارگران بی مزد سرمایه داری است.

از طرف دیگر روحانی بعنوان نماینده و سخنگوی دیگر نظام سرمایه داری، بنا به مصلحت جناحی خود از برابری زن و مرد دم می زند. چرا که رای زنان را در رقابتهای انتخاباتی لازم دارد. سخن از برابری زن و مرد در حرف، اما در عمل ضدیت با زن و حقوق و انسانیت وحرمتش، تنها یک ریاکاری بی شرمانه است. مراسم روز فاطمه از جانب همسر روحانی رییس جمهوری ایران یکی از این تعرض ها به موقعیت زن و سنت تاریخی ٨ مارس روز جهانی زنان و بویژه زنان کارگر در دولت روحانی است.

حکومت سرمایه داران در ایران روزی به نام تولد فاطمه را روز زن اعلام کرده اند تا اولا روز جهانی زن در 8 مارس را دور بزنند و فاطمه ی زهرا را بعنوان  زنی توسری خور و مطیع، الگوی زنان ایران قلمداد کنند و فن شوهر داری و تربیت فرزندان را از مبلغین و آخوندهای متحجر و ضد زن بیاموزند. از نظر همه ی مومیایی های ازگور برخاسته به نام آیت الله و قاضی شرع و ولایت فقیه و غیره، زن را خدا آفریده است تا به مرد لذت ببخشد، شوهر داری کند و سربزیر و مطیعش باشد، برایش بچه بیاورد و بزرگ کند و تمام عمرش را برای تر و خشک کردن شوهر و بچه ها که  نسل بعدی کارگران مزدی اند، صرف کند.

اما علیرغم تلاش بی شرمانه ی جمهوری اسلامی در ایران برای خانه نشین کردن زنان از طریق تحمیل شرایط غیر انسانی آپارتاید جنسی ، در همه این سال ها، زنان و دختران جوان ایستادگی و پایداری کرده اند و زنان کارگر با کار در کارخانه ها و ادارات و مدارس و بیمارستان ها و دیگر عرصه های کاری، بخشی از بار سنگین تامین معیشت خانواده کارگری را بر دوش گرفته اند. موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر و شاغل، همچنین در مقابله با مردسالاری در خانواده و جامعه موانع جدی بوجود آورده  است.

اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران زن و مرد همواره یک دغدغه و نگرانی سرمایه داران و دولتشان بوده و هست. خانه نشین کردن زنان یعنی محروم کردن طبقه کارگر از بخش عظیمی از همسرنوشتان و هم طبقه ای های خود در مبارزه برای رهایی از نکبت سرمایه داری است. طبقه کارگر بخصوص نباید در برابر سیاست های ضد زن، تبعیض و نابرابری و تعرض به زنان و خانه نشین کردنشان ساکت بنشیند و اجازه بدهد دولت سرمایه داران طبقه کارگر را از  این منبع قدرت اجتماعی که زنان کارگر و شاغل در ابعادی میلیونی است، محروم کند. 

ما زنان کارگر وشاغل و بیکار تحت نام "خانه دار" در ایران، فراموش نکرده ایم که جمهوری اسلامی هرجا به نفع سود سرمایه داری است زنان را به حضور در صحنه اقتصادی و کار در بیرون از خانه تشویق می کند. در زمان جنگ، زنان را وادار کردند که در جبهه و پشت جبهه فعالیت کنند و در کارخانه ها و مراکز درمانی و بیمارستان ها و مدارس و ...  بجای مردانی که به جنگ می بردند، کار کنند و امروز که بیش از ١٠ میلیون کارگر بیکار پشت درب کارخانه ها صف بسته است، به کار زنان نیاز ندارند و زنان را بدون  پرداخت هیچگونه مزد یا بیمه ی بیکاری  به خانه نشین شدن تشویق و وادار می کنند.  می خواهند زنان  به ماشین جوجه کشی خانواده تبدیل شوند و هر کدام ٧ فرزند بدنیا بیاورند و بعنوان نسل های بعدی  کارگران  برای بازار کار سرمایه داری نگه داری و تربیت کنند و هیچ مزدی هم نگیرند...

می گویند خانواده مقدس است تا زنان نصف جامعه بشری را بعنوان کارگران بی اجر و مزد در چهار دیواری خانه و خانواده محبوس کنند. و حتی تامین سرپناه و سیر کردن شکم زنان را بعنوان همسر، مادر، خواهر و ... برعهده مردان کارگر واگذار کرده اند. تازه به شرطی که مرد کارگر شغلی داشته باشد. وگرنه کارگر بیکار و بدون بیمه ی بیکاری مکفی باید مخارج زندگی خانواده که زنان (همسر، دختر، مادر، خواهر و ...) هستند را عهده دار باشد. چگونه؟ این را دیگر از رهبر و رییس جمهور و کل نظام سرمایه داری در ایران و امامان و پیامبران و خدایشان به چگونگی این زندگی فلاکتبار کاری ندارند و مسوولیتی نمی پذیرند.

چه کسی بهتر از زن  خانه دار که بدون هیچ حق و حقوقی، بدون اینکه سرمایه داری مجبور باشد مهدکودک یا امکانات رفاهی و نگهداری از کودکان، غذاخوری و .... بسازد، به سودآوری سرمایه اش کمک می کند! زن خانه دار تمامی این مسئولیت ها را به عنوان وظیفه ی بی اجر ومزد در خانه انجام می دهد، مجانی غذا می پزد، از بچه ها نگهداری می کند... و همه ی این کارها را می کند تا سرمایه داران بدون دغدغه و با کم ترین دستمزد به کارگر مرد، مدام بر سود سرمایه هایشان بیفزایند.

صفت "خانه داری"، زشت ترین توهین به حرمت انسانی زن است. خانه داری شغل نیست، نوکری و کلفتی برای سرمایه داران آنهم بدون مزد و حتی بدتر از دوران بردگی بدون تامین سرپناه و خوراکی بخور و نمیر از جانب آن ها است. به برده سرپناه و نانی بخور ونمیر می دادند، اما به زن خانه دار این را هم نمی دهند! این که مردان باید زنان را بلحاظ اقتصادی تامین کنند و شکم شان را سیر کنند، آنهم  به شرطی که نانی در سفره باشد و "مرد" خانه شغلی داشته باشد، سنت و قانونی بشدت ارتجاعی و مذهبی و متحجر است که یکی از ارکان مردسالاری در جوامع سرمایه داری امروز هم هست. تبعیض جنسی و طبقاتی هر دو،  زن را  چه در جایگاه  زن خانه دار و چه زن کارگر، با ستم و استثمار مضاعفی مواجه می کند و در موقعیت فرودستی قرار می دهد.  این قانون و نظم دنیای سرمایه داری است که اسلام و شرع هم به کمکش برخاسته است. نظام نکبت باری که تنها با ریشه کن کردنش رهایی بشر ممکن است.

نظام سرمایه داری کل طبقه ما را تحت ستم و استثمار قرار داده  است. اما تبعیض جنسیتی  تمامی ابعاد زندگی یک زن را در هر جایگاهی باشد تحت سلطه ی خود میگیرد، زنان کارگر با دریافت حداقل دستمزد به کارهای یکنواخت و خسته کننده  مثل کار در تولیدی ها، قالی بافی، بسته بندی های ذغال و...  گماشته می شوند، زنان کارگر اولین کارگران تعدیل نیرو در کارخانه ها هستند، از حقوق برابر در ازای کار برابر با مردان برخوردار نیستند. در تولیدی ها و شرکت های خصوصی بدون بهره مندی از خدمات اجتماعی، بیمه های درمانی و یا بیمه سوابق کاری و بازنشستگی،  سال ها کار می کنند و اگر اخراج شوند نه راه به جایی دارند که شکایت کنند و نه بیمه بیکاری شاملشان میشود. زنان کارگر در محیط کار امنیت شغلی ندارند و در بسیاری موارد از سوی همکاران مرد و یا کارفرمای خود مورد آزارو اذیت جنسی قرار میگیرند. اگر زنی رضایت کارفرما را جلب نکند شانسی برای  ادامه ی کار نخواهد داشت.

این موقعیت زن نه تنها در ایران بلکه در جوامع سرمایه داری و بویژه در بخش هایی از افریقا، آسیا و غیره است. گزارش تکان دهنده ی سازمان عفوبین الملل از وضعیت زنان کارگر خارجی در قطر، تنها گوشه کوچکی از موقعیت زنان کارگر در جهان است.  این گزارش با نام "ساعت های خوابم، تنها ساعت استراحت من است" پرده از برده داری مدرن و خشونت و سوء استفاده های جنسی و شکنجه ی زنان کارگر برمی دارد. در این گزارش آمده  است که  دست‌کم ۸۴ هزار زن کارگر مهاجر در کشورهای عرب حوزه‌ی خلیج فارس به کار طاقت‌فرسا مشغول‌اند. وضعیت این زنان با برده تفاوتی ندارد. این زنان مجبورند ١٠۰ ساعت در هفته همراه با خشونت جنسی و فیزیکی کارکنند. این کارگران بدون اجازه‌ی کارفرما حق ترک کشور و بازگشت به وطن خود را ندارند و اگر زن کارگری جرات کند و از خشونت وتجاوز جنسی کارفرما به دادگاه شکایت کند، در بسیاری از موارد خود شاکی به اتهام "رابطه نامشروع" متهم و به یک سال حبس محکوم شده و بعد از کشورنیز اخراج می‌شود.

رهایی جوامع بشری از تبعیض جنسی و فرودستی زنان  در گرو یک جنبش عظیم طبقاتی طبقه کارگر بین المللی است. 

اکنون و در آستانه اول مه روز جهانی زنان و مردان کارگر، از خود بپرسیم که آیا دولت سرمایه داری در ایران با رییس جمهور و  ولایت فقیه و خیل وزرا و و کلا و قضات و نظامیان و جاسوسانش می توانند زنان را به پستوی خانه ها برگردانند. آیا بدنبال فرمایشات رهبر و تعرض تبلیغاتی مذهبی کثیف علیه زنان، موج اخراج زنان کارگر و زنان شاغل در دیگر عرصه های کار شروع خواهد شد؟ آیا  زنان و دختران جوانی که در این سال ها ٦٠ درصد سهمیه ی دانشگاه ها را تسخیر کرده اند و به همت و خواست و تلاش خود در عرصه های مهم اجتماعی و تولید و خدمات و آموزش و پرورش و بهداشت و بیمارستان ها به کار مشغول اند، تسلیم این موج تعرض ضد زن از طرف جمهوری اسلامی خواهند شد؟

آیا ما می پذیریم، خدمات بهداشتی رایگان  برای جلوگیری از بارداری  در درمانگاه ها را قطع کنند؟ دروس آموزش کنترل جمعیت از واحدهای دانشگاهی را حذف کنند، سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه ها را رواج دهند و با وعده ی پرداخت ٥ میلیون تومان برای فرزند پنجم خانواده، زنان را به ماشین جوجه کشی خانواده تبدیل کنند؟

جواب من به این سوال ها منفی است. دلیلش هم این است که در بیش از سه دهه عمر جمهوری اسلامی، زنان موقعیت فرودست خود را به چالش کشیده اند. زنان و دختران در ایران سال ها است تصمیم شان را گرفته اند سرنوشت کار و زندگی شان را خودشان و با دست خودشان و با کار خودشان تامین و تضمین کنند. برای این کار علم  و تخصص و هوشیاری و آگاهی آموخته اند. برای رسیدن به امروز رنج های زیادی کشیده اند و سرزنش ها و تحقیرها و دردهای زیادی را از مدرسه و دبیرستان تا دانشگاه و در میان بخش عقب مانده ی جامعه و حتی خانواده متحمل شده اند. بهای زیادی داده اند و این قابل پس گرفتن نیست. ٣٠ سال است دست رد به سینه ی ما زنان می زنند. با زور قانون و شریعت وپلیس و زندان و مرگ، به عقب هل مان می دهند. به ما خفت داده اند و به زور چادر و مقنعه و روسری سرمان کرده اند... اما نتوانسته اند اعتماد به نفس و خواست خوشبختی و رفاه را از ما بگیرند. بخشی از ما را به فرار از خانه، به اعتیاد و به تن فروشی کشانده اند. اما از نظر زنان آزادیخواه وبرابری طلب، عزت و حرمت هر تن فروش از جنس ما  که عضوی از خانواده طبقه کارگراست، بسیار فراتر و بالاتر از کل طبقه بورژوازی است که هیچ اندازه ای از استثمار کارگر، کار ارزان و فروش گران کالاهایی که خود کارگران زن و مرد تولید می کنند...، هنوز راضی و سیرشان نمی کند.

سگ ما بر آن ها شرف دارد!

 

مونا شاد

آوریل ٢٠١٤