جنبش برابری زن و مرد چشم به پیروزی دوخته است! گرامیداشت جنبش برابری طلبی زن و مرد در جهان و رهبرانی چون کلارازتکین، رزالوکزامبورک و دیگر رهبران این جنبش، بار دیگر و در هشت مارس امسال، زنان و مردان مبارز و آزادیخواه در سراسر جهان را به مبارزه برای خاتمه دادن به خشونت و نابرابری و پایان دادن به ستم جنسی به میدان می طلبد. در ایران بیش از سه دهه است، مبارزه زنان با رژیم آپارتاید جنسی در جریان است. زنان و دختران جوان در یک جنگ نابرابر، جمهوری اسلامی ضد زن را به مصاف طلبیده، قوانینش را زیر پا نهاده و گام به گام رژیم را به عقب نشینی واداشته اند. اکنون در صفوف بورژوازی ایران در حاکمیت و در اپوزیسیون، تشتت و استیصال در مقابل مقاومت زنان و مردان برابری طلب، به وضوح دیده می شود. سران دولت، بارها به ناکامی قوانین و سیاستهای ضد زن خود اعتراف کرده اند. همزمان اسلامیون ارتدکس به غرولند افتاده و بر قوانین و شریعت ضد زن و ضد انسان، پافشاری می کنند. در این جدال برابری طلبی علیه آپارتاید جنسی، جریانات به ظاهر طرفدار حقوق زن و وفادار به حفظ نظام، مذبوحانه تلاش کرده اند که جنبش برابری طلبی زنان را مهار کرده و به بیراهه بکشند. زمانی تحت نام و شعار "تغییر برای برابری" و با دریوزگی در آستان آیت الله هایی چون رفسنجانی و صانعی، و امروز با شعار فریبنده دیگری به نام "تغییر وضعیت زنان از طریق منشور حقوق شهروندی روحانی"، زنان را به آرامش و حرکت گام به گام، تشویق می کنند. همچنین، بخش وسیعی از اپوزیسیون در خارج کشور وابسته به جنبش سبز و اصلاح طلب، اولویت مردم ایران را نه در تامین خواستهای رفاهی و آزادیخواهانه و برابری طلبانه، بلکه در سازش روحانی با غرب و سرمایه گذاری و روابط خارجی می دانند. این خادمان جمهوری اسلامی می خواهند بر چشم مردم در مقابل اعدام حداقل روزی ده نفر، آپارتاید جنسی، فقر و تن فروشی و بالا رفتن آمار سقط جنین و اعتیاد و فحشا، خاک بپاشند. چرا که از نظر آنها باید از "هیاهو" پرهیز کرد تا دولت روحانی بر مشکلاتش فائق آید، "آبروی میهن" محفوظ بماند و جمهوری اسلامی توانایی بیشتر سرکوب مبارزات آزادیخواهانه و برابری طلبانه میلیونها کارگر و زن و جوان را حفظ کند. اما هیچکدام از این ترفندهای زبونانه وریاکارانه نتوانسته و نمی تواند مبارزه طبقاتی کارگران و جنبش برابری طلبی زنان را مهار بزند. جمهوری اسلامی نمی تواند آتش خشم توده های میلیونی زنان و مردان علیه آپارتاید جنسی و تحمیل فقر و فلاکت به جامعه را فرو نشاند. جنبش برابری طلبی زن و مرد، به وسعت جامعه بین المللی ادامه دارد. یکی از مقاطع برجسته آن در سالهای اخیر بروز این جنبش درهندوستان است که در آن زنان و دختران برای جلوگیری از تجاوز گروهی به زنان، "بریگاد سرخ" را سازمان داده اند. این هم شکلی از اشکال مبارزه است که باید از آن درس گرفت. درس سازمان دادن و متشکل شدن زنان و همه کسانی که از ستم برزن رنج میبرند، درس به میدان آمدن نیرویی که خود اراده کرده و می کند که از آزادی و برابری و حرمت انسانیش در مقابل سرکوب و تجاوز و تحقیر و آپارتاید جنسی سیستماتیک، دفاع کند. زنان و دختران جوان نمی توانند دست روی دست بگذارند و منتظر شوند تا اسلامیون و قوانین شریعت جمهوری اسلامی و یا موعظه "مصلحین اجتماعی" سرنوشتشان را رقم بزند. نمی توانند منتظر باشند تا حکام جنایتکار جمهوری اسلامی تصمیم بگیرند، زن چه زمانی بچه دار شود یا نشود، حجابش چگونه باشد، بلندی و کوتاهی لباسش چقدر باشد، چه رنگی بپوشد و چه رنگی نپوشد، با کی معاشرت بکند، چگونه رفتار نکند، و بالاخره تا کی شهروند بی تامینی باشد که خانه داری مهمترین وظیفه او است! یا برای دوست داشتن و عشق ورزیدن دستگیر شود و حساب پس بدهد. زنان و دختران جوان نمی توانند منتظر چانه زنی برای تصویب قوانین قرون وسطایی ازدواج با فرزند خوانده و از این قبیل اراجیف متعفن بورژواهای معمم و مکلا باشند. جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی تصمیم دارد با خواست و مطالبات صریح و بدون مماشات با حکام رژیم، در میدان بماند و به پیش برود. پیشرویهای امروزی چشم به پیروزی دوخته است. سازشی در کار نیست.جنبش برابری طلبی در ایران و بویژه برابری کامل زن و مرد، سرانجام از میان جار و جنجال های سبز و بنفش و اسلامیون سوپر مرتجع و ضد زن و زوزه ی مصلحین سیاست گام به گام و نصایح"هیاهو نکنید" آن ها، راه جداگانه خود را می رود. مبارزه بی امان، بی سازش و برابری طلبی بی اما و اگر زنان، چشم به ایجاد جامعه ای برابر و انسانی و بدون ستم و استثمار و تبعیض جنسی دوخته است. در مبارزات برابری طلبانه و رهایی بخش زنان و جوانان این واقعیت غیر قابل انکار است که، رهایی زن تنها به رهایی طبقه كارگر از ستم و استثمار و بیكاری و بیحقوقی و بردگی مزدی گره خورده است. آزادی و برابری انسانها در همه حقوق اقتصادی و اجتماعی و انسانی، امر طبقه كارگر و جبهه آزادیخواهی و برابری طلبی است. سرنوشت مرد و زن کارگر از هم جدا نیست و برابری همه زنان و مردان در جامعه را تنها طبقه کارگر میتواند به همه شهروندان تقدیم کند، نه صف بورژواهای استثمار گر و مفت خور، معمم یا مکلا!اگر در کشورهای پیشرفته غربی شاهد مهار نسبی خشونت نسبت به زنان هستیم، این پیشروی نه حاصل خیرات و دلسوزی دولت های سرمایه داری است و نه محصول سازش با دولت و اصلاح گام به گام! این دستاوردها، محصول یک عمر جدال جنبش های مترقی و سوسیالیستی است. محصول یک دوره فشرده از فریاد زدن، متشکل کردن، سازمان دادن اعتصابات توده ای، تشکیل احزب سیاسی و اتحادیه های کارگری است، اتحادیه هایی که در آنها به زور این جنبش ها بروی زنان گشوده شد.رفع ستم، استثمار، تبعیض، آپارتاید جنسی و نابرابری در ایران، در گرو به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و در پیوستگی و همبستگی با جنبش کمونیستی طبقه کارگر، و با افق برقراری یک حکومت سوسیالیستی امکان پذیر است. برای رسیدن به این هدف، طبقه کارگر و جنبش برابری زن و مرد هر دستاورد ولو کوچک در لگام زدن به آپارتاید جنسی و قوانین مذهبی و مردسالارانه را پاس می دارد.گرامی باد دستآوردهای هشت مارس زنده باد جنبش برابری زن و مرد حزب کمونیست کارگری – حکمتیست اسفند ماه ٩٢ (مارس ٢٠١٤)
|