حمله به زندانیان اوین و نوحه خوانی عاملین آن

خالد حاج محمدی

٢٦ نوامبر ٢٠١٤

 

حمله سازمانیافه و با برنامه واحدهای مختلف ضد شورش جمهوری اسلامی، از مزدوران لباس شخصی تا نیروهای سپاه و قوه قضائیه و یگانهای ویژه، در روز ٢٨ فروردین به بند ٣٥٠ زندان اوین٬ علاوه بر انعکاس در رسانه ها٬ اعتراضاتی را در میان زندانیان و خانواده هایشان دامن زده است. عکس العمل به موقع خانواده زندانیان و اعتراضات آنها در مقابل زندان و دفتر روحانی و مجلس و...٬ در کنار اعتراضات در زندانهای مختلف جمهوری اسلامی و در دفاع از زندانیان اوین٬ موجی از نفرت را در جامعه دامن زد. این بار جامعه در ابعاد نسبتا وسیع گوشه ای هر چند کوچک از چهره و اعمال دستگاه قضایی کشور و زندان و صالحین دولت را با چشمان خود دید. همین حقیقت٬ سرانجام سران جمهوری اسلامی و مسئولین قضایی و آمران این توحش را مجبور به شکستن سکوت کرد. رسانه های رسمی جمهوری اسلامی تلاش کردند به روال همیشگی ضرب و شتم زندانیان سیاسی در اوین و اقدامات شنیع خود را اخبار کذب نام بگذارند. قوه قضائیه زیر فشار اعتراضات، شخص اول خود را به جلو صحنه فرستاد تا با دهن کجی و در کمال وقاحت کل حقایق زندان اوین را لاپوشانی کند. صادق لاریجانی در اوج بیشرمی، اعمال وحشیانه مزدوران خود در اوین را بازبینی معمولی و قانونی نام گذاشت و همزمان دست به تهدید و عربده کشی های همیشگی علیه "اخلالگران و شایعه سازان" زد.

اما این پروپاگاند و عربده کشیهای لاریجانی نتوانست نه زندانیان و نه خانواده های آنها و نه مردم متنفر از جمهوری اسلامی را مرعوب کند، جمهوری اسلامی نتوانست حمله برنامه ریزی شده به زندانیان اوین را درز بگیرد. معلوم شد حمله اوباش جمهوری اسلامی برنامه ریزی شده و از هراس درز کردن خبرهای زندان به بیرون، تماس زندانیان سیاسی با جامعه و شکستن دیوار سکوت و خفقان حاکم در زندانهای جمهوری اسلامی است. معلوم شد رسیدن صدای اعتراض زندانیان سیاسی به بیرون، حساسیت افکار عمومی مردم آزادیخواه و سازمانهای کارگری و رادیکال در دنیا به وضعیت زندانیان سیاسی٬ دولت "اعتدال و امید" را هم ترسانده است. معلوم شد علیرغم دیوارهای بلند زندانهای اوین و رجایی شهر و گوهردشت و ... هنوز این صدای اعتراض در مقابل تبلیغات گوشخراش دول غربی و میدیای دست راستی شنونده و حامی بیشتری دارد. و این را دولت "معتدل و خندان"  روحانی را خوش نمی آید و تحمل نمیکند.

زمانیکه لاپوشانی بیفایده شد اینبار چهرهای دیگری از همان سیستم به میدان آمدند٬ از شخص رفسنجانی تا صفی از اصلاح طلبان و حامیان روحانی دست به تلاشی مذبوحانه زدند تا جامعه را در این توهم نگه دارند که آنچه در اوین گذشت کار گروههای خود سر است که قصد خراب کردن چهره دولت اعتدال روحانی را دارند! کسی نیست از جناب رفسنجانی بپرسد که کشتار دهها هزار زندانی سیاسی در زندانهای مختلف جمهوری اسلامی مخصوصا در سالهای ٦٠ ٬ ٦١ و ٦٧ کار کدام گروه خود سر بوده است؟ قتلهای زنجیره ای و حمله به کوی دانشگاه٬ اعدامهای دوران خلخالی بدستور شخص خمینی و ترورهای سازمانیافته دوره آقای رفسنجانی در خارج کشور و صدها جنایت هر روزه در ٣٥ سال گذشته کار کدام دسته و باند خود سر بوده است؟

خانمها و آقایان اصلاح طلب و طرفدار دولت "اعتدال" روحانی کور خوانده اند. جناب روحانی در تمام حیات جمهوری اسلامی در کنار رفسنجانی٬ خامنه ای٬ خاتمی٬ موسوی٬ احمدی نژاد٬ خمینی٬ لاریجانی و لاجوردی و صدها مهره ریزه و درشت دیگر٬ مسئول کل جنایاتی است که در این جامعه و در ٣٥ سال گذشته علیه بشریت پیش برده اند. علاوه بر این دولت روحانی از روزی که سر کار آمده است بیشترین اعدامها را در جامعه ایران در ٦ ماهه حاکمیت خود در پرونده دارد. "اعتدال" دولت روحانی برای هم طبقه ایهای خود و برای بورژوازی ایران٬ تا جایی که به طبقه کارگر و محرومان جامعه برگردد جز سیه روزی و تباهی زندگی آنها٬ چیزی همراه نداشته است. اما توقع بیش از این از طبقه حاکمه و دولتشان توهمی بیش نیست. لاریجانی حق دارد جنایت و بربریت علیه مخالفین نظام را عین قانون جمهوری اسلامی و امری عادی و طبیعی در این نظام نام بگذارد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی سیاه روی سفید نوشته شده که قتل و شکنجه و جنایت علیه مخالفین نه فقط مجاز که وظیفه ابزارهای سرکوب است. اصلا دادگاه و زندان و پاسدار و شکنجه گر را برای همین درست کرده اند. کشتار زندانیان بر اساس قوانین جمهوری اسلامی از نوع بدخیم آن تا نوع "معتدل و خوشخیم" آن چیزی جز کشتار و شکنجه و ارعاب برای مردم شرافتمند و انقلابی در بر ندارد.

اما هرچه است اعتراضات این دوره و مجبور شدن صفی از دشمنان ما، چه در توجیه جنایات اوین و چه در تلاش برای برائت دولت روحانی از زیرضرب٬ دستاوردی برای مردم متمدن و برای میلیونها انسانی است که سالهاست در سکوت و در زندانهای مخوف شاهد شکنجه و کشتار عزیزان خود هستند. تا همینجا دیگر در اوین هم نمیتوانند در سکوت و در خفا فعالین سیاسی و مخالفان سیاسی خود را کشتار کنند. هر چند وعده های دفتر روحانی به خانواده زندانیان و قول "تحقیق" در مورد ماجرای اوین٬ چیزی جز فریب و سردواندن و تلاش برای خاتمه دادن به اعتراض بر حق آنها نیست. اما تا اینجا و در این مورد به سران جمهوری اسلامی فهماندند که مردم نمیپذیرند.

حقایق زندان اوین بار دیگر نشان داد که در جامعه ایران با هر توازنی که امروز حاکم است٬ دو صف در مقابل هم ایستاده اند و هر کدام در انتظار فرصتی هستند که دیگری را کنار بگذارند. در این جدال از طرفی صف حاکمیت و همه کسانی که در حفظ حاکمیت سرمایه از نوع دولتی تا بازار آزاد آن با همه طرفداران و حواشی خود در پوزیسیون و اپوزیسیون آن ایستاده اند و در مقابل طبقه کارگر٬ کمونیستها٬ آزادیخواهان و مردم متمدن صف بسته اند. اگر صف حاکمین امروز روی پا ایستاده اند و بی توهم نعره میکشند و صف مقابل را با توطئه و فریب و نیرنگ به بازی میگیرند٬ بر یک حقیقت متکی اند و آنهم بر توهم و سکوت و انتظار در صف کارگر و آزادیخواهی در آن جامعه سرمایه گذاشته اند. اعتراضات این دوره علیه حمله به زندانیان سیاسی در اوین و تلاش روسای جمهوری اسلامی برای توجیه جنایات نیروهایشان به همه نشان داد که میتوان تعرض آنها را پس زد و میتوان توحش افسار گسیخته آنها را افسار کرد.

امروز دولتهای "فخیمه" غربی بدنبال توافقات خود با جمهوری اسلامی٬ چشم بر هر جنایتی فروبسته اند. آنها همراه رسانه های دستگاهی خود چون بی بی سی و ...٬ همراه سازمانهای حقوق بشری خود و.. در مقابل اعدامهای این دوره و حملات به زندانیان و ادامه تعرضات وسیع به فعالین و رهبران اعتراض کارگری و صف آزادیخواهی٬ کر و کور شده اند. اعتراض زندانیان اوین و خانواده های آنان، حمایت وسیع زنداینان سیاسی در زندانهای دیگر نه فقط جمهوری اسلامی که کل این صف گندیده ارتجاعی و شرکای جرم سران جمهوری اسلامی را به زانو در آورد.

اما این جدال ادامه دارد. در کنار عوامفریبی دولت روحانی و وعده های سرخرمن آن، سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده که تماس زندانیان سیاسی با بیرون زندان را تحمل نمیکند. این تهدید را باید جدی گرفت و از حقوق ابتدایی زندانیان سیاسی دفاع کرد و در مقابل تعرض و تحمیل محرومیت و بیحقوقی بیشتر به آنان صفی محکم بست. نباید اجازه داد دیوار سانسور و خفقان را در زندانها محکم کنند. زندانهای جمهوری اسلامی مملو از فعالین کارگری، فعالین حق کودک، مدافعین حق زن و مخالفین سیاسی جمهوری اسلامی است. مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی بخشی از کار جنبش برابری طلبانه ما است. نباید اجازه داد تعرض جدید جمهوری اسلامی پا بگیرد.