دو استراتژی در جنگ عراق! مظفر محمدی هواپیمای لوکس و سرحال (جرمانیا) با خدمه ی مودب و پذیرایی نسبتا خوب، در آسمان عراق، شهرهای اربیل و کرکوک را دور می زند و بر فراز شهر سلیمانیه که زیر نور چراغ های رنگارنگ و پروژکتورهتل ها و شهر بازی ها و آسمان خراش های گسترده در دامنه های کوه برق می زند، در فرودگاه سلیمانیه به زمین می نشیند. ظاهرا همه چیز آرام و سر جای خودش است. هنگام عبورماشین از خیابان های شهرهمینجوری که نگاه کنی آثاری از جنگ و ناامنی و دلهره نیست. از جنگ چه خبر؟ شکر خدا اوضاع ارام تر شده است. این نگاه سطحی مردمانی است که از دور دستی بر آتش دارند و نگاهی آزار دهنده است. اغلب گلگی دارند و شکایت می کنند که: "ئه م شه ره شه ری کورد نه بو"، این جنگ، جنگ کرد نبود! همینطور که جلوتر میروی، اخبار و تحلیل و تفسیرهای گوناگون دیگر است: " ٣٠٠ داعشی ١٧٠٠ نفر از ارتش عراق را در موصل دستگیر و دستجمعی اعدام شان کردند. " عرب های شیعه نمیتونن بجنگند. بی عرضه اند." "داعش به نزدیک بغداد رسیده بود. مالکی پول کلانی به داعش داد و سر جنگ را به طرف کردستان برگرداند!" "جنگ را به کردها تحمیل کردند. داعش پسر مسعود بارزانی را گروگان گرفت و او هم شنگال و مخمور و سد موصل را تحویل داد تا پسرش را تحویل بگیرد" "در ابتدای کار، بارزانی با داعش به توافق رسید که به کردستان حمله نکنند و در مقابل شنگال را تسلیم آنها کرد و نیروهایش از آنجا عقب کشید!" "طالبانی در مورد داعش به بارزانی هشدار داد اما او گوش نکرد و عاقبت چنین شد." "پیشمرگان امروز فلان کوه و دهکده را آزاد کردند. انشاالله فردا پس فردا شنگال هم آزاد می شود." " داعش سد موصل را تصرف کرد به قصد آن که آن را منفجر کند، اما امریکا به داد رسید و آنها را عقب زد." "امریکا نمی خواست دخالت کند اما دولتهای دیگر چون بریتانیا و فرانسه و آلمان مجبورش کردند." "نیروهای کمکی آلمان به کردستان رسیدند". - کدام نیرو؟ عکسی را که در فیس بوک چاپ شده و چند نظامی آلمانی را درحالی که روی یک نقشه خم شده اند، نشان می دهند." این اوضاع چه می شود و به کجا می رسد؟ "داعش شکست می خورد و کردستان هم مستقل می شود." - مساله کرکوک و مرزهای کردستان با بقیه قسمت های عراق چگونه حل می شود؟ اگر حکومت بغداد به استقلال تن نداد چه می شود؟ اگر جمهوری اسلامی ایران دخالت کرد چه؟ " هیچی، می جنگیم. عرب ها عرضه جنگیدن با کردها را ندارند. اما جمهوری اسلامی خطرناک است. نمیدانیم چه می شود؟..." - تو چه فکر می کنی؟ "من؟ یک ذره سلامتی خود و خانواده ام را به هیچ میهنی "نیشتمان" عوض نمی کنم. نیشتمان چیه؟!" این را یکی از افسران نیروی اقلیم کردستان می گفت. و بالاخره اعتراضات و اعتصابات کارگران و کارمندان و ماشین داران به عدم پرداخت حقوق های معوقه ی ٣ ماهه و گران شدن قیمت بنزین: "٣ ماه است بودجه کارکنان اقلیم کردستان از بغداد نرسیده و ما می پرسیم اگر پول نیست این همه آسمان خراش های متعدد که هر روز از گوشه ای در شهرهای اربیل و سلیمانیه سر به فلک می کشند از کجا می آید. چرا از میلیاردرهایتان پول نمی گیرید و به ما بدهید. مگر مسوولین احزاب حاکم خود از سرمایه داران بزرگ این مملکت نیستند. چرا دستی تو جیب شان نمی کنند و حقوق ماهانه و مزد کار ما را بدهند. چرا ناچیزی از بانکهایتان در نمی آورید به ما بدهید تا نان سفره روزانه مان را تهیه کنیم...!" این ها و ده ها مورد دیگر اظهار نظر، موافقت و مخالفت و تفسیر و تحلیل اوضاع، ورد زبان و مسایل مطرح درمیان مردم در همه جا است. اما کمی انطرف تر، جبهه ها حال و هوای دیگری دارند. داعش از شمال عراق و مرز ترکیه و سوریه تا جنوب کردستان عراق درخانقین یک جبهه ی حدود هزار کیلومتری را باز کرده است. از شمال به چند کیلومتری شهر کرکوک رسیده و در جنوب خانقین را تحت فشار قرار داده است. نه پیشمرگان کرد و نه شبه نظامیان شیعه عراق توانایی تعرض و باز پس گرفتن شهرهای بزرگی چون تکریت و موصل و شهرک های متعدد تحت تصرف داعش را ندارند. عقب نشینی های تاکتیکی داعش از نقاطی از جمله سد موصل و روستاهایی در منطقه، پیشروی پیشمرگان و نیروهای شبه نظامی شیعه محسوب می شود. اما در واقع این تبلیغات وسیع "پیروزمندانه" و پیشرویهای کوچک مایه دلگرمی هیچکدام از این نیروها نیست. هیچ اخبار موثقی از جبهه ها از جانب دولت مرکزی یا احزاب حاکم در کردستان به اطلاع مردم نمی رسد. جز پخش شایعات و آژیتاسیون های تحریک احساسات قومی و مذهبی بخش عقبمانده ی جامعه، اطلاعات دیگری وجود ندارد. بدنبال حمله داعش، ارتش عراق از هم پاشیده است. اکنون جبهه های جنگ دست پیشمرگان کرد، شبه نظامیان حزب الله، سپاه بدر و دیگر گروه های مسلح شیعه است. شبه نظامیانی که در مناطق آزاد شده عرب ها ی سنی را به اتهام همکاری با داعش سر می برند و به نشانه پیروزی به بغداد می فرستند. در حقیقت جنگ در جبهه ها، جنگ فرقه های قومی و مذهبی علیه همدیگر است. از هم اکنون تصفیه و جداسازی مردم مناطقی که کرد و عرب نشین اند از همدیگر، از جانب پیشمرگان کرد و شبه نظامیان شیعه شروع شده است. از طرف دیگر آنجا که توده های مردم مسلح شده اند تا از خود دفاع کنند از کوبانی در سوریه تا سنجار (شنگال) در شمال عراق و خانقین در جنوب کردستان حال و هوای نسبتا متفاوت و امیدوار کننده ای برقرار است. بخشی از این نیروهای مردمی یا میلیشیا که در مناطق تحت کنترل نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان در اطراف کرکوک تا سد موصل حضور دارند، "خوبه خش" یعنی جان فدا یا فدایی نامیده می شوند. این ها اساسا نیروهای وابسته به اقوام و عشایر منطقه کردنشین اند که سنتا و تاریخا در کنار نیروهای موجود در منطقه خواه دولتی یا غیر دولتی قرار می گیرند. اما بخش بزرگ تر و موثرتر مردم داوطلب و مسلح، در غرب موصل و اطراف شنگال و در کنار گریلاهای پکک قرار دارند. این نیروها سازمان و فرماندهی مستقل خود را دارند و نیروهای مسلح توده ای برای باز پس گرفتن شهر و خانه و کاشانه و اسرایشان، هستند که می جنگند. بخش دیگر نیروهای مقاومت در منطقه خانقین و اساسا در شهر خانقین، مستقل از نیروهای احزاب حاکم اقلیم کردستان تشکیل شده است. این نیرو اگر چه بلحاظ کمیت نیروی بزرگی نیست، اما کیفیتا و ماهیتا نیرویی آگاه تر و مترقی تری است. و بالاخره تلاش کمونیست ها و آزادیخواهان کردستان عراق برای بسیج مردم و تسلیح عمومی در دفاع از خود و تامین امنیت و کنترل محلات کار و زندگیشان در جریان است که هنوز در نطفه و شانس گسترش و پیشرفت را دارد. این تحرک مستقل نیز، نیروی دفاع توده ای "هیزی به رگری جه ماوه ری" نام دارد. جنگ و توازن نیروها مردم عراق و کردستان، نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان و همچنین بقایای ارتش مضمحل شده عراق و نیروهای نظامی باندهای شیعه در دولت و بیرون آن، هیچکدام امیدی به پیروزی بر داعش با نیروی خود و بی نیاز از امریکا و دول اروپایی و منطقه ندارند. در نتیجه نیروهای محلی برای رسیدن کمک های تسلیحاتی، آموزش های نظامی و دخالت مستقیم دول خارجی از هوا و زمین، در انتظار فرسوده کننده ای قرار دارند. نیروی پیشمرگ کردستان از افسران و سربازان حرفه ای و آموزش دیده تشکیل نشده اند. این نیرو را پیشمرگان و فرماندهانی تشکیل می دهد که حضور و شرکت در جبهه ها را نوبتی آنجام می دهند. برای مثال یک پیشمرگ که دانشجوی دانشگاه است، یک هفته مهمان جبهه است و سپس به مدرسه اش بر می گردد یا کسان دیگر بر سر کسبه و کارشان در شهر و الی آخر! در کنار این امید و انتظار ناجی از خارج از عراق، امید زیادی به دخالت خود مردم و مقاومت مسلحانه شان در مقابل دولت اسلامی "داعش" وجود دارد. مردمی که تصمیم گرفته اند خود از شهر و محلات و شهرک و روستاهایشان دفاع کنند و این امید عملا به منصه ظهور رسیده و دستجات وسیع داوطلب مردمی هر روز گسترده تر می گردد. در ادامه به این برمی گردم. در کنار این تحولات و تحرکات در داخل عراق و کردستان، تحرکات دولت های خارجی از جمله امریکا و کشورهای عضو ناتو و جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. ظاهرا همه این ها متفق القول اند که باید داعش را برانداخت. اوباما معتقد است در چند ماه اتی کار داعش را تمام می کنند. اعضای ناتو معتقدند که داعش را در سوریه هم باید بر انداخت حتی اگر با همکاری دولت بشار اسد باشد. این ها می روند تا عربستان و قطر و دیگر متحدین امریکا در منطقه خاورمیانه را به این ائتلاف بکشانند. همچنین امریکا و متحدینش همگی معتقدند که جمهوری اسلامی در این میان می تواند نقش جدی ایفا کند. نیروهای جمهوری اسلامی در لباس سپاه بدر وابسته به سپاه قدس و در کنار متحدینش چون مقتدا صدر و مالکی و غیره به وفور در عراق حضور یافته اند. در شهر خانقین مردم مسلح و داوطلب به حضور نیروی بدر و پاسداران جمهوری اسلامی در منطقه ابراز نارضایتی و مخالفت کردند و خواستار خروجشان شدند. در میان مردم کردستان عراق نفرت از جمهوری اسلامی عمیق و گسترده است. مردم دولت جدید به رهبری عبادی را ادامه دولت مالکی می دانند و حیدر عبادی را نوکر جمهوری اسلامی می نامند که دست خامنه ای را بوسیده است. همچنین مردم می گویند یکی از وزرای عبادی قبلا عضو سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بوده است. از نظر بخش عظیم مردم کردستان حکومت بغداد شعبه ای از جمهوری اسلامی ایران است. اشاعه ی قوم پرستی نفرت انگیز دولت مرکزی و حاکمان اقلیم کردستان هر دو در اشاعه قوم پرستی و کینه ی قومی و مذهبی با هم رقابت می کنند. این نفرت پراکنی بر زمینه ی کشمکشهای رهبران سنی و شیعه و کرد بر سر تقسیم قدرت و ثروت آنجام و تشدید شده است. دسته بندیهای درون حاکمیت در بغداد که خود را اکثریت شیعه می نامند علیرغم لبخندهای دیپلماتیک در دولت جدید عبادی ویا در کریدورهای پارلمان در بغداد، اما در صحنه اجتماعی و در جبهه های جنگ سر همدیگر را می برند. این خاصیت ائتلاف نیروهای سناریوی سیاه در عراق است و بهتر از این نخواهد بود. همچنین در میان بخش عقبمانده ی مردم کردستان که بسیار گسترده هم هست، می گویند به شیعه هیچ اعتمادی نیست. در کردستان بدنبال تبلیغات گسترده و تفرقه افکنانه و قوم پرستانه ی احزاب حاکم، ضدیت با شیعه و عرب هم بسیار گسترده است. ضدیتی نفرت انگیز و خیانتکارانه. اظهار نظرهای قوم پرستانه در میان مردم کردستان در این روزها انسان را یاد دوران صدام حسین می اندازد که با قتل عام ها و جنایتهای گسترده اش کینه و دشمنی عمیقی میان مردم کردستان تحت نام کرد و مردم عرب زبان دامن زده و بوجود آورده بود. در نتیجه، ناسیونالیسم، قوم پرستی و کرد بودن و سنی و شیعه بودن بر انسان بودن و آزادیخواهی و انساندوستی سبقت گرفته و آن را به حاشیه رانده است. این روزها "کرد"، "پیشمرگ"، سنی، شیعه و ...، محور هر گونه بحث و مشغله و دغدغه بخش وسیعی از جامعه است. دورنمای جنگ، شکست و پیروزی در جنگ کنونی عراق، هنوز برنده ای جز دولت اسلامی "داعش" وجود ندارد. مردم کردستان بخصوص در مناطق تحت تصرف دولت اسلامی "داعش" قربانی و بازنده اند. جان و مال و حرمت انسانی زنان و مردان و کودکان و سالمندان این مردم قربانی شده و به غنیمت اسلامی برده شده است. مردم موصل و شنگال و تکریت و غیره قربانی دست و پا بسته ی تا کنونی جنگ اند. از طرف دیگر توازن نیروها در عراق به ضرر دولت مرکزی، تحت عنوان دولت شیعه چرخیده است. جمهوری اسلامی حامی این دولت هم تلاش می کند توازن قوا را در سطحی نگه دارد که نمایندگانش در دولت عراق دست بالا را داشته باشند. احزاب حاکم اقلیم کردستان، مناطق تحت تصرف شان را گسترش داده اند. بخصوص حرف از الحاق کامل کرکوک و بخشهایی در جنوب به اقلیم کردستان است. اما این پیروزی دولت اقلیم کردستان، مقطعی و غیر قابل دوام است. اولا دشمن هنوز در لبه ی مرزهای وسیع کردستان در کمین نشسته است و دولت مرکزی هم مدام از واگذاری بخش تصرف شده ی کرکوک حرف می زند و تهدید می کند. تداوم وضعیت کنونی تنش بین نیروهای مختلف بورژوازی عراق و کردستان را مدام تشدید کرده و به حالت انفجار می رساند. در نتیجه ی این اوضاع و بدنبال حمله داعش به عراق، سناریوی سیاه در این کشور، سیاه تر شده است. تلاش بورژوازی عراق برای تشکیل ائتلاف به اصطلاح نجات عراق، تلاشی ریاکارانه، مزورانه و منفعت طلبانه از جانب همه جناح های شرکت کننده در این ائتلاف است. این ائتلاف سر سوزنی به منفعت طبقه کارگر و زحمتکشان عراق و مردم ستمدیده و جنگ زده، ربط ندارد. این ائتلاف علیرغم ژست و ظاهر پیروزمندش ائتلافی به شدت شکننده و کم دوام تر از ائتلاف پیشین است. در دل همین ائتلاف و در پشت پرده ی آن نقشه های شوم دشمنی و گرفتن غنائم بیشتر از دارایی های مملکت و کندن و عمیق کردن سنگرهای خود از هر طرف، نهفته است. حکومت قومی و مذهبی در عراق خطرناک ترین دشمن توده های کارگر و زحمتکش عراق است. تا زمانی که چنین ائتلاف هایی میان قوم پرستان عرب و کرد و مسلمانان شیعه و سنی و غیره ادامه داشته باشد مردم عراق آب خوشی از گلویشان پایین نمی رود. متاسفانه این مساله امروز در گردو خاک جنگ داعش فراموش شده و با سهل انگاری و بی تفاوتی کارگران و زحمتکشان و آزادیخواهان و سکولارهای عراق و جامعه بشری در خارج عراق مواجه شده است. حتی تلاش می کنند دولت جدید عراق را ناجی اوضاع کنونی قلمداد کنند. این یک دروغ بیشرمانه است! در عراق ایجاد یک حاکمیت و دولت غیرقومی و غیر مذهبی و سکولار از درون دسته بندیهای کنونی جناح های مختلف بورژوازی، تخیلی بیش نیست. تنها راه برون رفت از این اوضاع و از جمله شکست و بیرون راندن داعش ایجاد دولتی سکولار و غیرقومی با شرکت آزادانه ی توده های کارگر و زحمتکش عراق است. با ایجاد دولت غیرقومی و غیر مذهبی در عراق دشمنی و کینه و نفرت قومی و مذهبی میان کرد و عرب و سنی و شیعه بی معنی می شود، زیر پای گروه های سناریوی سیاه چون داعش و باندهای شیعه و سنی خالی می شود و در چنین حالتی انسانیت معنای واقعیش را پیدا می کند. انسان و جامعه ی آزاد و برابر. چیزی که همه باید بدانند! با توجه به حقایق بی برو برگرد و تلخ، دورنمای بهبود اوضاع حتی پس از شکست داعش در عراق وجود ندارد. تا زمانی که مبنای اداره ی جامعه و تقسیم قدرت و ثروت بین جناح های بورژوازی عراق و بر اساس قومیت و دین و عشیره و وابستگی به این و آن دول خارجی است، سناریوی سیاه و سایه جنگ چه داخلی و چه تهدیدات از نوع داعشی همیشه وجود خواهد داشت و رخت بر نمی بندد. همکاری و هماهنگی کنونی بین نیروهای درگیر با دولت اسلامی "داعش" از زاویه منفعت هر کدام از این نیروها و جناح های دولتی و عشیره ای اجتناب ناپذیر شده است. زیرا داعش تنها خطری برای کارگران و مردم زحمتکش و زنان و مردان عراق نیست، بلکه خطری برای بورژوازی عراق اعم از کرد و عرب و سنی و شیعه و غیره است. تعرض و پیشروی برق آسای داعش و هزیمت اولیه ی نیروهای حکام بغداد و اربیل، ارتش عراق را مضمحل و پایه های حاکمیت این نیروها و دولت ها را متزلزل کرده است. در نتیجه، جنگ امروز در عراق جنگ سنی ها علیه شیعه ها یا کردها نیست. جنگ بر سر تصرف زمین و شهرها و منابع نفتی و اقتصاد کشوری به نام عراق است. عراقی که تا کنون دولتش از تهران و سپاه قدس دستور می گرفت، اکنون با رقیبی دیگر روبرو شده است. دولت اسلامی "داعش" کل این منافع را بخطر انداخته است. دولت اسلامی "داعش" شعبه دیگر اسلام سیاسی در منطقه است که ماهیتا با هم تفاوت زیادی ندارند. جریانات و حکام اسلامی از ریاض تا تهران و بغداد و کابل و کراچی ...، تاکنون همان کاری را کرده اند که داعش امروز در عراق می کند. سر بریدن و دست بریدن و کشتار جمعی و اعدام و غارت اموال مردم و تعرض به هرگونه انسانیت و مدنیت و آثار تمدن و مدرنیسم و تعرض به زن و تبعیض و آپارتاید جنسی و خرید و فروش زنان تحت نام صیغه و یا در بازارهای کشورهای خلیج و هزاران جنایت دیگر، از نقاط مشترک اسلام سیاسی در حاکمیت است. اگر دولت اسلامی "داعش" منفعت جمهوری اسلامی در بغداد را بخطر نمی انداخت، جریانی برادر و مورد حمایت بود. اگر دولت بغداد منافع عربستان و دیگر کشورهای عربی رقیب جمهوری اسلامی را مد نظر می داشت، آنها داعش را حمایت نمی کردند. و بالاخره اگر دولت مالکی در بغداد تماما در خدمت جمهوری اسلامی قرار نمی گرفت، پدیده ای به نام داعش توسط امریکا و متحدینش در منطقه بوجود نمی آمد و تغییر جغرافیای منطقه ی خاورمیانه در نقشه ی آنها قرار نمی گرفت... از جمله مسایل این دوره و چیزی که امروز بحث محافل سیاسی و نظامی و امنیتی بورژوازی جهانی و در راس آن امریکا است ترس از گسترش حوزه نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه ی خاورمیانه است. منطقه ای که از تهران تا بغداد و دمشق و فلسطین و لبنان را در بر می گیرد. صحبت از امپراتوری جدید ایرانی شبیه امپراتوری قدیم عثمانی است. در این میان هر کدام از دول منطقه و جهانی دارند نیروهای خود را صیقل می دهند، یارگیری می کنند و مسابقه ی تسلیحاتی راه می اندازند. و قربانی این وضعیت کارگران و مردم زحمتکش منطقه امروز بویژه در عراق و سوریه ... هستند. کشورهای دیگر از جمله ایران می تواند در نوبت این سناریو باشد. اما آنچه که مردم باید بدانند این است که پشت ظاهر فریبنده و عوامفریبانه ی جنگ شیعه و سنی، جنگ دولت اسلامی "داعش" و حکام عراق و کردستان، یک صف ارایی عظیم طبقاتی و منافع بورژوازی منطقه و امریکا و اروپایی خفته است. مردم باید بدانند که بورژوازی منطقه از آنکارا و تهران تا واشنگتن و لندن و ریاض، نگران سرهای بریده ی مردم شنگال و محاصره ی چند ماهه ی مردم کوبانی و غیره نیستند. آنها نگران منافع کوتاه و درازمدت خودشان اند. می گویند داعش جنایتهایش را علنی می کند. می گویند سرهای بریده را به مردم نشان میدهد تا بترسند. اما فراموش می کنند که بیش از نیم قرن است که حکام عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقه مخالفین خود را سر می برند، دست می برند و شکنجه می کنند. فراموش می کنند که بیش از سه دهه است جمهوری اسلامی مخالفینش را دستجمعی به گلوله می بندد و یا سرهایشان را بالای دار می فرستد و این کار را در ملا عام می کند تا مردم بترسند. بشریت امروز از این سر تا ان سر دنیا کم از این جنایات ندیده است. هم اکنون شیعیان لشکر مزدور مالکی عرب های سنی در تکریت و حویجه و بغداد را می کشند و مساجدشان را منفجر می کنند و نمازگزاران سنی را دستجمعی قتل عام می کنند. اکنون عرب های سنی در هیچ کجای عراق تحت کنترل دولت مرکزی امنیت ندارند و ناچار خانه و کاشانه شان را ترک می کنند و به داعش می پیوندند. کشاندن افکار عمومی و توجه مردم بر توحش داعش، فریبنده و ریاکارانه است. داعش محصول خودشان است. این گروه جنایتکار را باید از صحنه جامعه جارو کرد. اما آنچه که کارگران و مردم زحمتکش عراق باید بدانند این است که جنگی تحت عنوان جنگ شیعه و سنی و کرد و اقوام و طوایف، سناریویی پوچ و ساختگی است. ظاهر قضیه این است که سنی های داعشی سر شیعه ها یا ایزدی ها را می برند و زنان ایزدی را به غنیمت می برند، اما پشت این سناریو و مشاهدات ساده یک صف آرایی طبقاتی نهفته است. در پشت این جنایت و شمشیر بستن از رو، منافع اقتصادی و سیاسی بزرگی نهفته است. اکنون نفت موصل و کرکوک به نازل ترین قیمت به ترکیه می رود و دولت ترکیه و حکام اربیل و رهبران دولت اسلامی "داعش" در این منفعت کلان شریک اند. ایجاد یک منطقه نفوذ گسترده در عراق برای بورژوازی حاکم ترکیه یک بازار بزرگ اقتصادی و منطقه ی نفوذ سیاسی است. شواهدی در دست است که دولتهای اروپایی نفت خام ارزان را از داعش می خرند! دولتهایی که امریکا می خواهد علیه دولت اسلامی متحدشان کند. هدف امریکا هم تغییر توازن قوا در منطقه به نفع متحدینش و به ضرر جمهوری اسلامی واعاده حیثیتی در منطقه پس از شکست سیاستهایش در قبال عراق و سوریه و جمهوری اسلامی است. ناتو می خواهد قدر قدرتیش را در مقابل روسیه و دیگر رقبای سیاسی و تجاری اش در شرق آسیا نشان دهد. تشکیل گروه ضربت ناتو برای ارعاب مخالفین خود در اوکراین و منطقه خاورمیانه و از جمله ایران است. اینها ناجی بشریت نیستند. اینها وبای بشریت اند. این ها ابتدا ویروس ضد انسانی از نوع طالبان و داعش و جمهوری اسلامی را در میان مردم جهان پخش می کنند و سپس خود به مداوای قربانیان ویروس بر می خیزند. این یک ریاکاری بیشرمانه است. این ها جنایتکاران تاریخ و جنایتکاران جنگی و پایمال کنندگان حقوق بشر و دشمنان قسم خورده طبقه کارگر چه در کشورهای خود و چه در سایر نقاط جهان اند. این حقیقتی است که همه باید بدانند. آنچه که طبقه کارگر در عراق و مردم زحمتکش و آزادیخواه باید قبل از هر چیزی به آن مسلح شوند، آگاهی و روشن بینی و افق سیاسی و چشم انداز روشن است. دیدن صف آرایی، اهداف و تحرکات دولت ها و ارتش های بورژوازی منطقه و جهان پشت سناریوهایی است که خود در ایجاد آن نقش دارند. ما نباید آنچه را که میگویند باور کنیم. باید آنچه را که می کنند و منافعی را که نمایندگی می کنند و ریاکاری و عوافریبی از طرفی و قدر قدرتی و قلدری نظامی از طرف دیگر را ببینیم و باور کنیم. این اولین گام است. بدون این آگاهی بدون تشخیص منافع طبقاتی و بدون دیدن صف بندیهای پشت سناریوهایی که برای مردم عراق و منطقه چیده اند، برداشتن گام های عملی بعدی آسان نیست و هر گامی هم برای مقابله با همه ی وجوه توحش اسلامی و داعشی و قومی و مذهبی و بورژوایی به نفع مردم خاتمه نمی یابد. اگر به صحنه های جنگ کنونی در عراق نگاه کنیم، بدون شناخت و آگاهی از اتفاقات پشت صحنه ی جنگ، ماهیت و واقعیت جنگ را نمی شناسیم. بدون شناخت این واقعیت ها، جنگجویان حرفه ای و مردم داوطلب و فدایی "خوبه خش" از هر طرف و حتی در صف داعش، سربازان و ماشین بی اراده ی جنگی هستند در خدمت اهداف و سیاستها و منافع معینی که در اطاق ها و ستادهای سیاسی و نظامی حاکمان بورژوازی منطقه و جهان برنامه ریزی شده و می شوند. جنگ ادامه ی سیاست است. ماهیت و خصوصیات یک جنگ را از روی میزان خشونت یا بیرحمی یا جنایتکاری اش نمی توان شناخت. از روی سیاستی که ناظر بر آن است و منافعی که این جنگ درخدمت آن است شناخته می شود. این سیاستها و اهداف و منافع و برنامه ریزیهای پشت جنگ دولت اسلامی و جبهه ی مقابل را مدام باید گفت. شبانه روز باید گفت. باید گفت و خسته نشد تا به آگاهی و شعور توده های وسیع مردم تبدیل شود. اگر این اتفاق بیفتد، بسیج عمومی و یا تسلیح عمومی و اراده ی توده ای رامی توان به میدان آورد. بدون این غیر ممکن است. بورژواها ارتش و افسران و سربازان را قانع می کنند که برای دفاع از میهن و مرزهای مقدسش بجنگند. میهنی که برای بورژوازی به معنای بانک ها، کارخانه ها، منابع ثروت و مکان قدرت شان است و میهنی که برای کارگر، نسل اندر نسل بردگی مزدی و فقر و فلاکت و تبعیض تحقیر است. امروز در عراق و کردستان دارد این اتفاق می افتد. سربازان و پیشمرگان درسنگرهایشان زیر پرچم های عراق و کردستان، در مقابل داعش سرود "کوردم و مه رد م و ..."، کرد هستم و مرد هستم و یا شعار "یا حسین" و "زنده باد قوم عرب" سنگر گرفته اند و از آنطرف پرچم سیاه لااله الی الله در اهتزاز است. و این ظاهر فریبنده ی این جنگ است. گویا سنی ها آمده اند شیعه ها را سر ببرند و کردها و عرب ها هم از قومیت و دین خود دفاع می کنند. جنگ را به جنگ اقوام وادیان تبدیل کرده اند. این یک فریب و ریاکاری و حقه بازی بیشرمانه است. نه جدال مالکی و جعفری و مقتدا صدر و بارزانی در دولت و پارلمان بر سر تقسیم قدرت و ثروت و خاک در عراق، جنگ و جدال اقوام است و نه جنگ در جبهه ها. این جدال ها و جنگ ها، جدالی بر سر منافع اقتصادی و قدرت سیاسی است. این سیاست ناظر بر جنگ تا اخرین سنگرهای سربازان و پیشمرگان کرد و پشت پرچم لااله الاالله دولت اسلامی است. بسیج مردمی، تسلیح توده ای، جبهه مستقل! آیا ایجاد جبهه سومی از مردم مسلح برای مقاومت ودفاع از خود در مقابل داعش امکان پذیر است؟ اگر جواب مثبت است اهداف، خصوصیت و تفاوتهای چنین جبهه ای کدام است؟ قبل از پرداختن به چگونگی ایجاد یک جبهه مستقل مردمی و آزادیخواه و غیرقومی و غیرمذهبی، باید بار دیگر یادآور شوم که ایجاد چنین جبهه ای بدون شناخت واقعی و آگاهی کامل به اهداف و سیاستهای ناظر بر این جنگ و صفبندی های سیاسی و طبقاتی پشت جبهه های جنگ و در اطاق های فرمان و ستادهای سیاسی و نظامی از ناتو تا ترکیه و جمهوری اسلامی و عربستان و غیره، ممکن نیست. تجارب تا کنونی این درس را به ما داده است. در جریان حمله امریکا به کویت و عراق و در حالی که حکومت صدام تضعیف شده و سربازان ارتش عراق بهنگام عقب نشینی از کویت در ابعاد چند ده هزار نفری از پشت زده و قتل عام می شدند، در کردستان مردم بپا خاستند و نیروهای رژیم را از شهرهای کردستان بیرون راندند. در این اوضاع پوسترهای بوش رییس جمهور امریکا پخش می شد و بر سینه های مردم نقش می بست. آنزمان هم کارگران و مردم زحمتکش و روشنفکران و آزادیخواهان در کردستان عراق نتوانستند ماهیت جنگ امپریالیستی به رهبری امریکا و بوش را بفهمند و طلوع خونین نظم نوین جهانی بسرکردگی امریکا را ندیدند. در نتیجه، سیاست و اهداف پشت این جنگ زیر سایه ی تبلیغات ناسیونالیستی پرده پوشی شده و کردستان آزاد شده از تسلط دولت صدام، نتوانست از کارگران و مردم عراق در مقابل جنگ بوش به بهانه ی سرنگونی صدام و اتهام سلاح کشتار جمعی که هیچوقت پیدا نشد و عراق را به یک تل خاک تبدیل کردند، دفاع کند. ویرانه ای که سالها بعد از آن زمان و تاکنون آباد نشد و سناریوی سیاه و فضای ترور و آدم کشی و نظام سیاسی مبتنی بر قوم پرستی و مذهب که تا کنون ادامه دارد. طبقه کارگر و مردم زحمتکش عراق در زیر چکمه های ارتش امریکا و تانک ها و بمب افکن های امریکایی له و لورده شدند که تا کنون نتوانسته اند کمر راست کنند. در قبال این خرابی و ویرانی و سناریوی سیاه در عراق، بورژوازی کرد به ثروت نجومی دست یافت. اکنون صنایع ساختمان و رفت و آمد ماشین های لوکس و گران قیمت در شهرهای اربیل و سلیمانیه، با پیشرفته ترین پایتخت های کشورهای اروپایی قابل مقایسه است. صفی از بورژواهای میلیونر و میلیاردر از قبل طلوع خونین نظم نوین امپریالیستی که بوش شیپور آن را در خاورمیانه زد و از قبل کار ارزان کارگران مهاجر و آواره عرب و ترک زبان و ایرانی ظهور کرده اند. ثروت عظیم باد آورده، بورژوازی و خرده بورژوازی را در یک زندگی انگلی تا خرخره غرق کرده است. این در حالی است که کارگران کردستان و کارگران مهاجر منطقه در شرایط کاری و زندگی سخت و طاقت فرسا و بی حقوقی محض و تبعیض و تحقیر و برخوردهای نژادپرستانه، بسر می برند. و زحمتکشان و حقوق بگیران با کمبود سوخت و حقوق های معوقه و شرایط سختی دارند. جالب است که در این شهرها بورژوازی کرد و عرب در کنار هم در تجارتخانه ها و آسمانخراش ها کار و زندگی می کنند بدون اینکه قومیت عرب و مذهب شیعی آنها مانعی بر سر راه همزیستی سرمایه ها در کنار هم باشد. این نشان می دهد که قوم پرستی و مذهب طبقاتی و بر ضد طبقه کارگر و مردم زحمتکش است و بس! این تجربه را نباید از یاد برد و خطاها ی آن دوره را نباید تکرار کرد. در مورد بسیج مردم و تسلیح همگانی و اهداف و تفاوت ها و خصوصیت یک جبهه مستقل مردمی باید بگویم که هم اکنون ما شاهد جنب و جوشهای بزرگی در میان مردم مناطق جنگ زده و در محاصره ی داعش و در میان آوارگان و فراریان از شهرهای تحت تصرف داعش هستیم. اکنون در کردستان عراق، دسته های مسلح مردم برای دفاع از زندگی و جان و مال خود در مقابل داعش مسلح شده اند و در محلاتی از شهرهای کردستان و عراق وظیفه ی تامین امنیت محلات زندگی شان را برعهده گرفته اند. از آنجا که سیاست مسلط بر جنگ و مقاومت از هر طرف، قومی و مذهبی و ارتجاعی است و از آنجا که نیروهای حاضر در جبهه های جنگ، پیشمرگان احزاب ناسیونالیست کرد و دستجات نظامی شیعی هستند، در نتیجه هرگونه تحرک و اقدامی از جانب مردمی که تصمیم گرفته و اراده کرده اند مسلح شوند و علیه داعش بجنگند، در غیاب یک رهبری آگاه و روشن بین و یک سیاست و استراتژی متفاوت، خودبخود تحت تاثیر و نفوذ و سلطه ی همین احزاب و جریانات قرار میگیرند. برای مثال: در کردستان سوریه در شهر کوبانی زنان و مردان مسلح ماه ها است در مقابل تعرض داعش مقاومت می کنند و کشته می دهند و باز مقاومت می کنند. این مقاومتی شجاعانه و قابل ستایش است که احساسات و عواطف دنیای بیرون از کوبانی را تحت تاثیر قرار داده است. اما بدلیل هژمونی و تسلط احزاب ناسیونالیست کرد ترکیه و سوریه بر فضای جامعه و جنگ علیه داعش، سیاست ناظر بر جبهه ی جنگ و مقاومت توده ای، به قوم گرایی آلوده است. به این اعتبار، این اقدام و تحرک انسانی که بدرست با سمپاتی و حمایت افکار عمومی در جهان روبرو شده است، نهایتا به نفع سیاستی تمام می شود که ناسیونالیسم کرد در این منطقه نمایندگی می کند و از آنها تبعیت می کند. اراده و عمل مستقیم مردم در واقع زیر گرد و خاک ملی گرایی و حتی مذهب، مدفون می شود. این نیرو در انتهای جنگ، خلع سلاح شده و یا به سیاهی لشکر آن احزاب تبدیل می شوند. این اتفاق در منطقه ی شنگال و درمیان مردم فراری این شهر که توسط داعش اشغال شده و قتل عام مردم و اسارت زنان و دختران را بدنبال داشته، هم افتاده است. مردم شنگال داوطلبانه تصمیم گرفته اند مسلح شوند و به اراده و نیروی خود شهر و منازل و اسرای خود را بازپس بگیرند. این نیرو، فرماندهی و سازمان مستقل خود را بوجود آورده است. با وجود این، مردم مسلح شنگال سیاست و دورنمای مستقلی از پکک را ندارند. دورنما چنین است که این نیرو هم حتی با بازپس گیری شنگال که محتمل است، وظیفه شان تمام می شود. مردم مسلح توسط احزاب حاکم در کردستان خلع سلاح و به حاشیه رانده می شوند و در سیاست و اداره جامعه نقشی نخواهند داشت. تجربه ی خانقین اما چیز دیگری می گوید. رهبری و فعالین این گروه مسلح تمایلی به قوم گرایی و سنی گری ندارند و میگویند طرفداری آزادی و حرمت انسان هستند.این نیرو بهنگام عقب نشینی دستجات نیروی بدر و پیشمرگان کرد، تا آخرین لحظات در جنگ جلولا در کنار مردم ماندند و جزو آخرین کسانی بودند که شهر را ترک کردند. این الگو و نمونه خوبی است. اگر چنین الگویی تکثیر شود و به شهرهای بزرگ بخصوص کرکوک و مناطق اطراف گسترش یابد، افق و دورنمای امیدبخشی برای ایجاد جنبشی غیر قومی و غیر مذهبی و آزادیبخش به جامعه عراق و کردستان خواهد داد. کرکوک بی صاحب است احزاب حاکم اقلیم کردستان و نیروهای گوناگون دولتی و غیردولتی در عراق از عمل مستقیم مردم خشنود نیستند و هر جا بتوانند مانع از حضور مستقل نیروهای مسلح و غیر مسلح مردم برای شرکت در جنگ و کنترل محلات و تامین امنیت محلات زندگیشان می شود. اما در بعضی نقاط از جمله در جبهه ها و یا پشت جبهه که تحت فشارهستند نمی توانند از حضور نیروهای مسلح مردمی جلوگیری کنند یا در شهرهایی ازجمله کرکوک که بزرگ ترین و ناامن ترین شهر در منطقه است، مسلح و متشکل شدن خود مردم برای تامین امنیت شهر و آمادگی برای مقابله با تعرض احتمالی داعش حیاتی و ضروری است. کرکوک متشکل از انسان های تقسیم شده به کرد و عرب و مسیحی و ترکمن و غیره، در مقابل داعش و در مقابل سیاستهای قومی و مذهبی دولت مرکزی و ناسیونالیسم کرد، می تواند سرنوشتی مستقل و فارغ از قومیت و ملیت و مذهب و زبان را برای خود انتخاب کند. تشکیل گروه های مسلح مردم در محلات برای تامین امنیت محلات و شهر که هر شبانه روز تعدادی مردم بی گناه به قتل رسیده و جنازه هایشان در کوچه و خیابان و بیابان پرت ورها می شوند، امری فوری و فوتی و حیاتی است. این می تواند حلقه ی اتحاد مردم کرکوک و همبستگی انسانی فارغ از تقسیم بندیهای ارتجاعی قومی و مذهبی باشد. کرکوک یک پارچه می تواند با نیروی مسلح توده ای خود، هم امنیت ساکنانش را تامین کرده و هم در مقابل تعرض داعش سد ببندد. کمونیست ها و دیگر آزادیخواهان و زنان و مردان برابری طلب و مخالف قومگرایی و مذهب، وظیفه دارند این جنبش آزادیخواه و مسلح توده ای را تقویت کنند و در تکثیر و سراسری کردن آن بکوشند. بخصوص این جنبش و رهبری آن باید به افق روشن و دورنمای روشن مسلح شوند. از خصوصیات بارز این نیروی مستقل و جبهه ی سوم در جنگ کنونی علیه داعش همزمان مبارزه علیه کینه و نفرت قومی و انتقامجویی و کشتن اسرا و بی احترامی به کشته شدگان است. از آنجا که این نیرو از میان مردم و داوطلبانه برای دفاع از خود تشکیل شده است، مردم را بدهکار خود نمی داند، به حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی احترام میگذارد و از بالا و طلبکارانه به مردم برخورد نمی کند. تفاوتهای دیگر این نیرو در داشتن استراتژی معین در جنگ کنونی علیه داعش و تعیین سرنوشت آتی جامعه ی عراق و کردستان است. در مقابل استراتژی امپریالیستی امریکا و ناتو و دولتهای مرتجع منطقه که هر کدام اهداف و منافع خود را تعقیب می کنند و مورد قبول نیروهای محلی درگیر جنگ کنونی است، یک استراتژی و سیاست متفاوت لازم است که منافع مستقل طبقه کارگر عراق و زحمتکشان و همه نیروهای آزادیخواه و جوانان انقلابی و زنان برابری طلب را تامین می کند. خطوط اساسی این استراتژی و سیاست متفاوت بشرح زیراست: ١- جنگ علیه داعش تا شکست کامل و حذف این جریان تروریستی و جنایتکار ادامه خواهد داشت. هر گونه بند و بست و معامله و مذاکره با داعش از جانب احزاب و جریانات حاکم در عراق و کردستان یا دول دخیل در این جنگ، ممنوع و مذموم است و قابل قبول نیست. ٢- دخالتهای آمریکا و ناتو و دولتهای منطقه در عراق و کردستان به بهانه ی کمک به جنگ علیه داعش، نمی تواند به معنای این باشد که این دولتها و نیروها حق دخالت در امور و تعیین سرنوشت حاکمیت و اداره عراق و کردستان را دارند ٣- کارگران و مردم زحمتکش عراق و نیروی مسلح توده ی مردم، تعیین حاکمیت و اداره ی کشور بر اساس قومیت و مذهب و ائتلاف فرقه های قومی و دینی و عشیره ای را نمی پذیرد. حاکمیت در عراق، غیر قومی و غیر مذهبی و در یک انتخابات آزاد تعیین خواهد شد. ٤- با شکست داعش و حذف آن در جامعه، کارگران و زحمتکشان در کردستان و نیروی مسلح توده ای شان سرنوشت این منطقه را در یک رفراندوم آزاد برای استقلال یا ماندن در چارچوب عراق با حقوق شهروندی برابر و با یک حکومت غیرقومی و غیر مذهبی، تعیین خواهند کرد. هرگونه تهدید و فشار بر اقلیتهای ساکن کردستان و یا توسل به زور در تعیین مرزها و یا منابع و داراییهای مورد اختلاف، ممنوع است. همه ی ساکنان کردستان از حقوق شهروندی کامل و برابر برخوردار خواهند بود ٥- نیروی مقاومت توده ای علیه داعش یک نیروی موقت و صرفا برای جنگ علیه داعش و شکست آن نیست. توده های کارگر و زحمتکش مسلح و متشکل برای تعرض به داعش و برای دفاع از خود و تامین امنیت محلات کار و زندگی و شهر و شهرک و روستاها، نیروی اصلی تعیین کننده سرنوشت سیاسی آتی در عراق و کردستان است. استراتژی نظامی این نیرو شکست کامل داعش و حذف کامل آن از صحنه جامعه در سراسر عراق است و استراتژی سیاسی آن ایجاد حاکمیتی غیر قومی و غیر مذهبی و آزاد مبتنی بر بیشترین آزادیهای سیاسی و رفاه و خوشبختی برای همه شهروندان جامعه است. به این معنی نیروی مقاومت توده ای و جبهه مردم مسلح و متشکل در جبهه ها و در محلات شهرها از هم اکنون بطور دو فاکتو در قدرت و اداره ی امور شرکت دارد و این کار را علاوه بر جنگ علیه داعش در کنترل محلات و تامین امنیت در شهرها در مقابل کانگسترهای قوم پرست و مذهبی خود را نشان می دهد.... متحد و متشکل شدن کمونیست ها، آزادیخواهان، سکولارها، جوانان انقلابی و زنان برابری طلب حول چنین استراتژی و سیاستی نه تنها می تواند جنگ علیه داعش را به نفع جامعه تمام کند، بلکه می تواند سرنوشت حاکمیت و قدرت سیاسی را در عراق و کردستان به نفع طبقه کارگر و مردم زحمتکش و همه انسان های جامعه تعیین نماید. هراقدام و هر گونه فداکاری در جنگ و جدالهای کنونی در عراق بدون چنین افق و استراتژی و نقشه ای محکوم به شکست است. کارگران و زحمتکشان چه در صفوف نیروهای مسلح احزاب و جریانات قومی و مذهبی و چه در جامعه نباید قربانی سیاستها و استراتژی سیاسی و نظامی که از طرف امریکا و ناتو و دولتهای خاورمیانه تعیین می شود، گردند. هرگونه تصمیم از بالای سر مردم برای تعیین سرنوشت جنگ و قدرت سیاسی در عراق باید مردود اعلام شود. شرکت در جنگ کنونی که کاری لازم و ضروری و حیاتی است، اما بدون یک جبهه مستقل مردمی و آزادیخواه و بدون چنین سیاست و نقشه و استراتژی ای، شرکت کنندگان را به سربازان بی اراده و سیاهی لشکر بورژوازی عراق و کرد و بورژوازی بین المللی به رهبری امریکا تبدیل خواهد کرد. عراق فدرال هم به لحاظ اصولی وهم بنا به تجربه تا کنونی، عراق فدرال، راه حل پوچ و نه تنها بی ثمر بلکه پرخطری برای مردم عراق بوده و هست. فدرالیسم دشمن بشریت و نهادینه کردن کینه و نفرت قومی و مذهبی است. فدرالیسم سایه ی مداوم جنگ قومی و مذهبی بر فراز سر مردم تقسیم شده به بخش های تحت نام قوم و مذهب را نگه می دارد. فدرالیسم نقشه امریکا ومتحدینش در قبال بحران کنونی در عراق هم هست. در این نقشه، عراق به مناطق تحت تسلط عرب های سنی در شمال، عرب های شیعه در مرکز و جنوب و کردها در شرق عراق تقسیم می شود. و این یعنی نهادینه و دایمی کردن جنگ قومی و مذهبی بر سر تقسیم ثروت، گسترش خاک و مرز و تقسیم قدرت. در این نقشه، اگر چه به ظاهر حرف از شکست داعش و بیرون راندنش از عراق می رود، اما در واقع هدف کشاندن سنی های داعشی و غیر داعشی در شمال عراق به پای میز مذاکره و سهیم کردنشان در قدرت و ثروت با تشکیل دولت ائتلافی در بغداد و تقسیم عراق به سه منطقه ی فدرال سنی، شیعه و کرد است. طبقه کارگر و مردم آزادیخواه عراق نباید زیر بار چنین نقشه و تصمیمی بروند. همه ی ساکنین عراق صرفنظر از ملیت و قوم و مذهب و نژاد و زبان، از حق شهروندی برابر و کامل برخوردارند. اقلیم کردستان یا کردستان مستقل! مسعود بارزانی بهنگام شروع حمله داعش تهدید کرد که می خواهد کردستان مستقل شود و برای این کار تا چند ماه آتی رفراندوم خواهد کرد. خیل ناسیونالیست های کرد و حتی چپ ها و دیگر گرایشات سیاسی در کردستان عراق و منطقه و از جمله در ایران برای بارزانی کف زدند و زیر پرچم ادعای استقلال او جمع شدند. همگی گفتند الان فرصت است که کردستان با تصرف خدادادی کرکوک در نتیجه ی فرار ارتش حکومت مرکزی مستقل شود و حسابش را با تحولا ت جدید و تعرض داعش جدا کند. در این فرصت طلبی، جایی برای نگریستن به عروج دولت اسلامی و کشتار جمعی در موصل و سر بریدن و به غنیمت بردن زنان و به حراج گذاشتن در بازار خرید و فروش اسلامی زنان، وجود نداشت. مهم این است که کرد حسابش را جدا کند و به آرزوی دیرینه اش که تصرف کرکوک و استقلال کردستان صاحب نفت است برسد. با شکست بند و بست بارزانی با داعش و تعرض به کردستان این برنامه تا اطلاع ثانوی از دستور خارج شده است. اکنون آینده ی کردستان عراق به سرآنجام تحولات کنونی بستگی پیدا کرد است. پیروزی در جنگی که احزاب حاکم در اقلیم کردستان درگیر آن شده اند، بدون همکاری با دولت مرکزی عراق و دولتهای دخیل در این جنگ، ممکن نیست. در نتیجه دورنمای رفراندوم و ایجاد دولت مستقل در شرایط کنونی و بخصوص در شرایط حضور نیروهای دخیل و موثر در این جنگ مانند امریکا و جمهوری اسلامی، غیرممکن شده است. سرنوشت جنگ، آینده ی مردم کردستان را هم رقم می زند. همانطوریکه پیشتر گفتم اگر نهایت این جنگ به تقسیم عراق به سه منطقه فدرال و یا دولت ائتلافی با شرکت سنی های داعشی و غیر داعشی در بغداد، منجر شود، تنها راه چاره مردم کردستان برگزاری رفراندوم و جدا شدن از سناریوی ایجاد دولت قومی و مذهبی در عراق است. اما پیروزی یا شکست این طرح به عوامل متعددی بستگی دارد. از جمله، اگر طرح استقلال کردستان با اهداف گسترش مرزها و تصرف مناطق نفتی بیشتر و یا الحاق اجباری کرکوک به کردستان همراه باشد، از همان آغاز شکست خورده است. این طرح مردم کردستان را درگیر جنگی دیگر تحت نام جنگ دولت مرکزی با جدایی خواهان خواهد کرد. جنگی که به دامن زدن هر چه بیشتر به نفرت قومی و مذهبی از هر دو طرف منجر می گردد. اما اگر طرح استقلال کردستان را کارگران و زنان و مردان آزادیخواه و سکولارها و مخالف قوم پرستی و مذهب نمایندگی و رهبری کنند، شانس پیروزی و ممانعت از جنگ داخلی دیگر را دارد. در اینجا هیچ مردمی و هیچ شهر و شهرک و روستا و محله ای به اجبار و یا تهدید و ارعاب به کردستان ملحق نمی شود، مگر با قبول داوطلبانه ماندن در این یا آن طرف مرزهای تعیین و توافق شده بین طرفین. حتی اگر این طرح به تقسیم کرکوک به دوبخش کرد و عرب نشین بینجامد، هنوز موفق تر از الحاق اجباری یا بر اساس اکثریت و اقلیت در این شهر باشد. استقلال کردستان اگر با این موازین و هدف و از طریق نیروهای مردمی و رهبران کارگران و مردم زحمتکش و همراهی احزاب موجود در کردستان باشد، راه حلی انسانی در مقابل تداوم حاکمیت قومی و مذهبی در بغداد است. ایجاد حاکمیتی بر اساس قومیت و مذهب، در هر کجا باشد در بغداد یا اربیل، راه حلی شوم، نفرت انگیز و ضد مردمی است. اگر مردم کردستان با طرح استقلال هدف ایجاد دولتی غیر قومی و غیر مذهبی را دنبال کنند، شانس اینکه زندگی امن تری داشته باشند را دارا هستند. بعلاوه کردستان رها از قوم پرستی و مذهب و آزاد با حاکمیتی مبتنی بر تامین بیشترین آزادیهای سیاسی و رفاه اجتماعی و برابری زن و مرد الگویی برای سراسر عراق خواهد بود. تاثیرات جنگ داعش و اوضاع منطقه بر ایران اوضاع جدید منطقه بخصوص در عراق و کردستان عراق، بویژه مردم کردستان ایران را با مخاطرات جدی ای روبرو کرده است. جمهوری اسلامی جنگ داعش را فرصتی برای فعال کردن دیپلماسی منطقه ای و فضای جدید که می تواند در آن نقش بازی کند، می داند. بعلاوه و به بهانه آن، فضای جامعه و بخصوص کردستان را امنیتی می کند. همزمان، عروج سلفی های نوع داعش در کردستان و مناطقی از ایران مانند بلوچستان فعال شده اند که خطری جدی برای امنیت و کار و زندگی مردم است. اوضاع جدید همچنین، شرایط را برای گسترش و اشاعه هر چه بیشتر تفکر ارتجاع ناسیونالیستی در کردستان و اشاعه نفرت قومی و مذهبی سنی و شیعه و کرد و عجم را فراهم می کند. این خطر امروز بر بالای سر مردم کردستان ایران قرار گرفته است که تنها با آمادگی مردم و مقابله ی سریع و فوری با آن میتوان از وقوع هر گونه جنایتی که در ظرفیت این نیروی اسلامی تا مغز استخوان فاسد و جنایتکار به نام سلفی های نوع داعشی در کردستان ایران است، جلوگیری کرد. جمهوری اسلامی در مقابل جریانات سلفی در کردستان نه تنها هیچ مقابله ای نمی کند بلکه دست آنها را برای ناامن کردن زندگی مردم و شهرها و محلات و فشار بر زنان و تهدید ترور و ارعاب باز گذاشته است. جمهوری اسلامی عروج هر چه بیشتر سلفی گری در کردستان که شعبه دیگر اسلام نوع خودش است را برای مقابله با رشد و گسترش و نفوذ کمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان لازم و ضروری می داند. در نتیجه مقابله با سلفی های داعشی در کردستان ایران هم اکنون از مهمترین اولویتهای کارگران و مردم زحمتکش است. هیچگونه غفلت یا دست کم گرفتن این نیروی جنایتکار نباید قابل قبول باشد. باید این جریان را در نطفه خفه کرده و امکان هر گونه تعرض و سربلند کردن از ان را سلب کرد. مظفر محمدی شهریور ٩٣ / سپتامبر٢٠١٤ این یادداشت در اوایل شهریور (سپتامبر ٢٠١٤) با نام مستعار انور-م منتشر شد
|