کار و زندگی کارگران مهاجر در کردستان عراق
مصاحبه کمونیست با خسرو سایه عضو رهبری حزب کمونیست کارگری کردستان
کمونیست:
دهه گذشته شاهد روی آوری موجی از کارگران از کشورهای مختلف ازجمله ایران،٬ترکیه،
فیلیپین، مالزی و... به کردستان عراق هستیم. ابتدا عامل این وضع چیست و ریشه
های اقتصادی- سیاسی و اجتماعی این ماجرا کدامند؟
خسرو سایه: سرچشمه و ریشه اقتصادی اجتماعی هجوم و رهسپارشدن کارگران به
منطقه کردستان عراق، از نظر مبحث اقصاد سرمایه داری، ناشی از آن تغییرات سیاسی
اجتماعی است که جامعه کردستان بعد از سرنگونی صدام حسین به خود گرفت. اگر
اختصارا این موارد و تغییرات را برشمارم، چنین هستند:
سال ۲۰۰۳ در پی سرنگونی رژیم صدام حسین و بنیان نهادن دولتی جدید تحت حمایت و
سیاست استراتژیکی آمریکا، کردستان عراق صحنه تغیرات نوین سیاسی و اقتصادی ریشه
ای و عمیقی شد. اگر بخواهم بطورکلی به این جنبه اشاره کنم، این عوامل برجسته
ترین آنها هستند:
از نظر سیاسی، جامعه کردستان از زیر سیطره فدراتیو عراق کنده شده و بنوعی از
حالت سرگردانی و ناروشنی سابق در آمده و جزیی از دولت تازه عراق شد. هم زمان با
تدوین قانون اساسی عراق بر اساس "اشتراک عرب و کرد،" کردستان وجهه عمده ای کسب
کرده و دستاوردهای فراوانی نیز جهت سلطه منطقه ای برای احزاب ناسیونالیستی کًرد
کسب کرد و همیطوررهبران سیاسی در حکومت و پارلمان و دستگاههای اداری ودولتی
شریک شدند مضاف براینکه دارای چندین پست کلیدی سیاسی و حکومتی درون دولت عراق
شدند. از نظراقتصادی و مالی هم ۱۷ درصد از بودجه نفتی عراق به کردستان اختصاص
یافت. بدین طریق، هم ستم ملی بر مردم کرد برچیده شد و هم بورژوازی کرد به
آرزوهایش رسید.
از نظر اقتصادی، و با توجه به تغییرات سیاسی و آرامش نسبی که در منطقه کردستان
حاکم شد، با ازدیاد درآمد از طریق سرازیر شدن مبالغ کلانی از جانب حکومت عراق
به خزانه احزاب شریک قدرت کردستان، راه را برای اقتصاد سرمایه داری کردستان جهت
وارد شدن به مرحله رشد سریع، باز کرد. بویژه از سر گیری سرمایه گذاری در برنامه
های کلان ایجاد زیر ساخت اقتصادی و پروژه های توسعه نفت و مواد معدنی، که در
اواسط دهه هفتاد سده گذشته آغاز شده اما به دلایل نا آرامیهای ناشی از جنگهای
متعدد مانند جنگ دولت عراق با کردها، جنگ ایران و عراق، و جنگ آمریکا و عراق به
تعویق افتاده بودند، در سایه این تغییرات، این پروژه ها و توسعه صنعتی فرصت
یافتند که از سر گرفته شوند و باتمام برسند. ساختن راهها و اتوبان، سد سازی و
ساخت توربینهای سد آب، کارگاههای کوچک و متوسط، ساختمانهای مسکونی، تالار ها و
بناهای دولتی، ایجاد پروژه های متعدد برای اکتشاف و حفاری نفت، توسعه بازرگانی
...(این تحولات که) از روی سر جامعه (انجام گرفت)، به بزرگتر شدن شهرها و جا
افتادن پیوند آشکار کار و سرمایه، افزایش چندین برابر طبقه کارگر کردستان و
ادغام تعداد زیادی از جوانان به این طبقه..، منجرشد.
مانند تغیرات مذکور، (با توسعه سرمایه گذاری) از جمله سربر آوردن دهها هزار
شرکت های منطقه ای در کردستان فرصت های کاری فراوانی برای نیروی کار ایجاد شد
که باعث گردید تا ارتشی بزرگ از "کارگران بی تامین" به شهرهای کردستان رهسپار
شده و مهاجرت کارگران از ایران، ترکیه و مناطق جنوبی و میانی عراق با سرعت
زیادی به کردستان صورت گرفته و آنها (ولو) با هزار و یک دردسر و بیحقوقی مطلق،
بصورت بخشی از طبقه کارگر کردستان درآمدند.
کمونیست: ترکیب این کارگران از چه قرار است٬ آیا آماری از تعداد آنها
موجود است؟ از کدام کشورها می آیند و کلا موقعیت کاری و شغلی آنها چیست و کجاها
کار میکنند؟
خسرو سایە: بطورکلی کارگران مهاجری که به کردستان آمده اند، دو دسته
هستند: بخش اول کارگرانی هستند که از طریق شرکتهای خارجی و به شکلی قانونی به
کردستان آمده اند و جزیی از قرارداد میان حکومت اقلیم کردستان و( ممالک) آن
شرکتها بوده که برای انجام پروژههای اقتصادی و تجاری اختصاص یافته اند. بخش دوم
آن کارگرانی هستند که غیرقانونی وارد شده و یا بعنوان توریست به کردستان آمده
اند و به نیروی کار آنجا پیوسته اند. این بخش از کارگران گرچه اجبارا در حوزه
ساختمانی کار میکنند، اما در یک پروژه مشخص کارنمی کنند و بر اساس فراهم شدن و
ایجاد فرصت شغلی برای آنها، بدنبال کار(های مختلفی) میروند. ترکیب کارگران
مهاجر شامل هر دو بخش آن بسیار نا همگون بوده و ازنظر سنی، ملیتی و اعتقادی
متفاوت هستند؛ همینطور تعداد کمی از آنها همراه خانوادههای خود زندگی میکنند
درحالیکه تعداد بیشتراین کارگران مهاجر مجرد هستند. سن و سال و حرفه این
کارگران نیز متفاوت و گوناگون است و بستگی به نوع پروژه شرکتهای کارفرمایی دارد
که آنها را برای انجام این امور استخدام کرده است. در مورد تعداد آنها، با کمال
تاسف و بدلیل نبود آزادی کسب اطلاعات و سیستم شفاف در کردستان، آمار دقیقی از
کارگران مهاجر در دست نیست و ارقامی هم که در اینمورد اعلام میشود، بیشتر
تخمینی وحدس و گمان است که از طرف رسانه های گروهی انتشار می یابند. اما تا
آنجا که من اطلاع دارم، قریب به ۸۰ تا ۹۰ هزار کارگر مهاجر در کردستان هستند،
که از کشورهای ایران، ترکیه، چین، فلیپین، نپال، سوریه و بسیاری کشورهای دیگر
آمده اند. تعداد زیادی هم از شهرهای جنوبی و میانی عراق که بخاطر وحشت از جنگ و
تروریسم و جنگهای مذهبی و قومی، به کردستان پناه آورده اند. آن طرحهای اقتصادی
که کارگران مهاجر روی آنها کارمیکنند، بیشتر طرحهای بنیادی شهرسازی، اتوبان و
راهسازی، پل سازی، تونل و سدسازی، و نیروگاههای تولید برق هستند. همینطور عده
ای از آنها در کارگاههای کوچک مانند قنادی، پمپ های بنزین، و مشاغلی مانند
تمیزو مرمت کردن راهها و پشت بامها، خدمات در خانه ها، رستوران و بارها،
بیمارستانها و آشپزخانه ها کار میکنند. البته باید اضافه کنم که سیل صدها هزار
نفره آوارگانیکه در اثر تهاجم داعش، به شهرهای کردستان پناه آورده اند، آمار و
ارقام کارگران مهاجر را دگرگون کرده است.
کمونیست: بطورکلی موقعیت کاری و زندگی کارگران مهاجر را از دید کارگران
کردستان چگونه می بینی؟ همزمان آن مشکلات وگرفتاری هایی که با آنها مواجه
میشوند، چیستند؟ رفتار حکومت اقلیم کردستان نسبت به این کارگران و حقوق انسانی
آنها چگونه است؟
خسرو سایه: بدون شک کارگران مهاجر در هر کشوری تحت شرایط بسیارسخت کار
کرده و در قیاس با کارگران محلی، آنها همیشه تحت ظالمانه ترین و بیحقوق ترین
شرایط کار و زندگی هستند. در کردستان عراق، این کارگران بدلیل آنکه شهروند
محسوب نمیشوند، نه تنها هیچ حقوقی در سهیم شدن در زندگی سیاسی و اجتماعی را
ندارند، و چون آنها را بعنوان موقت تلقی میکنند، از حق آموزش و پرورش، بهداشت،
بیمه بیکاری محروم بوده و نمی توانند صاحب املاک و دارایی باشند. بعنوان انسانی
کارگر هم، علاوه بر فروش ارزانتر نیروی کارخود و تن دادن به ساعات کار اضافی و
تحمل زورگوییهای فراوان کارفرما، هم زمان از هیچ حقی برای دفاع از خود برخوردار
نیستند. تهدید به اخراج، تهدید به تخلیه خانه استیجاری و محرومیت از اجاره کردن
اماکن دیگر، تهدید اداره آسایش (سازمان امنیت حکومت کردستان) برای اخراج از
کردستان، جزوی از بلایای زندگی روزمره همه این کارگران است. مضاف براین، چون
مردمی منتسب به کشورهای دیگری هستند، ارتباط گیری با دیگران و جذب و قاطی شدن
با مردمان محلی، برای آنان بسیار مشکل است. این کارگران در مواقع زیادی طعمه
گروههای راسیستی و ناسیونالیستی شده و از آنها بعنوان عوامل بیکاری نام می برند.
میشود گفت که کارگر مهاجر، با انواع زحمات و گرفتاریهای قانونی، امنیتی،
اقتصادی و اجتماعی روبرو هستند و نسبت به کارگران بومی کًرد، از زندگی بسیار
مشقت بارتر و نازلتری برخوردارند. اما اگر موضوع را با دقت بیشتری بررسی کنیم،
میتوان دید که کارگران مهاجری که از طریق عقد قرارداد فی مابین حکومت اقلیم و
سرمایه داران بخش خصوصی و یا همراه شرکتهای کشورهای خارجی به شکل قانونی به
کردستان آمده اند، از زندگی نسبتاً بهتری از دیگران برخورداند. زیرا آمدن آنها
به کردستان، در متن آن قراردادهایی هستند که برای پروتوکلها و برنامه های
اقتصادی بسته شده اند؛ و به این کارگران، ساعات کارقانونی، پرداخت حقوق معوقه،
هراهی خانواده، یافتن مسکن و برخورداری از مزایای خوراکی و بهداشتی تضمین داده
شده است. اما با این وجود، این کارگران هم مشکلات خاص خود را دارند، از قبیل
تمدید اقامت، مسافرت، حقوق بیمه بیکاری و (پرداخت و جبران) غرامت ناشی از حوادث
کاری. زندگی آن بخش از کارگران که غیرقانونی وارد میشوند و یا تحت پوشش توریستی
به کردستان می آیند، بسیار دشوار است و اینها بایستی با پرداخت مبالغی ویزای
آمدن به کردستان را گرفته که شامل یکماه تا سه ماه اقامت است، به محض یافتن
کاری، اداره آسایش به سراغ آنها آمده و با تهدید دپورت روبرو میشوند. اگر هم
شانس آنرا داشته باشند که شرکتها اسامی آنها را جزو آمار خود ثبت کرده باشند،
آنها برای مدتی میتوانند بمانند بشرط آنکه هر سه ماه یکبار با پرداخت مبلغی
ویزای اقامت خود در کردستان را تمدید نمایند. در غیر اینصورت بایستی بار دیگر
به کشور خود برگشته و مخارج رفت و برگشت را متحمل شوند. این بخش از کارگران به
طورکلی، نه بعنوان کارگر و نه بعنوان انسان، دارای هیچ حقوقی نستند، حال چه در
زیر سلطه کارفرما برای کاراضافی و کاستن از مزد و چه از طرف تهاجم و حملات
اداره آسایش به آنها. این بخش از کارگران بیشتر طبق قطعه کاری و قرارداد کار
میکنند، بامید آنکه مدتی کار کنند و برای بدست آوردن کار ولو با کمترین دستمزد،
حاضرند تن به هر کاری بدهند. بدلیل آنکه بیشتر آنها مجرد هستند و مسئولیت
خانوادگی ندارند، هر ده تا پانزده نفر از آنها در اماکن محل کارخود زندگی
میکنند که فاقد هر گونه وسایل زندگی معمولی می باشند، مانند حمام و آب سرد و
گرم، لباسشویی، آشپزخانه و تمام فعل و انفعالات زندگی آنها در این اماکن است.
رفتار حکومت اقلیم با هر دو بخش از این کارگران بسیار بسیار غیرانسانی است؛
اعمال فشار بر این بخش از کارگران، جهت حفظ و نگهداری نیروی کار ارزان برای
اجرا ی طرحهای اقتصادی و قانونی و اجتماعی است. تنها بخشی که نرخ دستمزد نیروی
کار آنها در مقابل سرمایه داران و شرکتها در کردستان تضمین است، کارگران منظم
به شرکتهای خارجی است که همراه این شرکتها به کردستان آمده اند. در کردستان،
علیرغم آنکه قانون کاری وجود ندارد، هنوز روابط کاری بر طبق قوانین موروثی
حکومت بعثی تنظیم میشوند که در سده گذشته حکومت بعث مستبدانه و سلطه گرانه جهت
بر قراری روابط و مناسبات بین کار و سرمایه وضع کرده بود، تنظیم میشود. قوانین
و مقرراتی هم که پارلمان کردستان وضع کرده است، نه تنها هیچگونه بحثی در مورد
حقوق کارگران بعنوان یک طرف از پروسه تولید نشده است، بلکه تمام اختیارات
درمورد آوردن و بردن و استخدام نیروی کار به کارفرماها و شرکتها سپرده شده است
که بهر شکلی که خود مایل باشند و یا سرمایه آنها اقتضا کرد، عمل کنند. افزون بر
اینها، ماده اصلاحی قانون "تامین کار و جامعه مصوبه سال ۱۹۸۷ عراق،" از طرف
وزارت کار و امور اجتماعی کردستان، بازهیچ اشاره ای به کارگران مهاجر نکرده و
این نوع کارگران محروم از آن (حداقل) حقوقی می باشند که کارگران بومی و وطنی
دارا هستند. در کنار اینها، سیستم سلطه گر اداری و حکومتی اقلیم و سندیکاهای
موروثی رژیم بعثی یقینا" مطلع هستند که کارگران بیشماری از ترکیه و ایران و
شهرهای مختلف کردستان ایران آمده و (در کردستان عراق) مشغول بکارهستند، اما
آنها را بعنوان کارگر ننگریسته و حق کار کردن را برای آنها برسمیت نمی شناسند،
و این کارگران را توریست به حساب میآورند. در کردستان عراق دادگاه ویژه مسائل
کار و کارگری موجود است، اما مسائل کارگران مهاجر با کارفرما هیچوقت وارد این
دادگاه نمیشوند، و مستقیما" سیستمهای امنیتی با آنها برخورد میکنند زیرا آنان
کارگر محسوب نمیشوند. در نتیجه کارفرما هرچه بگوید، تنها جانب وی را گرفته که
منجر به زندانی شدن و دیپورت و مصادره اموال و پول کارگران مهاجر میشود. در
موارد حوادث کار، که بیشتر قربانیان آن کارگران مهاجر هستند، هیچ نوع بیمه و
پرداخت خسارت شامل حال آنان نمیگردد، مگر اینکه کارفرمای با انصافی باشد که
خدماتی به کارگر مجروح و خانواده اش بدهد. در کنار همه اینها زمانیکه حکومت
نیازی به ورود کارگران نداشته باشد، و یا نیاز آن به نیروی کار کمتر شود، مانند
همین سالهای اخیر، مرزهای خود را بروی این کارگران می بندد و ویزای ورود به
آنها نمی دهد. بیشتر اوقات هم کارگران خودی و بومی را به جان آنها میاندازد و
آنها را بعنوان ریشه و مسبب بحران بیکاری قلمداد میکنند که با تهاجمات راسیستی
و قومی مواجه میشوند. بویژه سیستم آسایش، تحت لوای امنیت و به بهانه تعقیب و
مراقبت تروریستها، به دفاترمعاملاتی دستور میدهند که به این کارگران خانه اجاره
ندهند.
کمونیست: ماجرای دستمزد کارگران مهاجر چگونه است؟ آیا نًرمی در تعیین
میزان دستمزد عمل میکند؟ قانون کاری اصلا موجود است و اگر موجود است آیا شامل
کارگران مهاجر میشود؟ اصلا کارفرمایی که دستمزد کارگر را پرداخت نکند چه مرجعی
رسیدگی میکند و میزان دستمزد برای کارگر مهاجر از چه کانالی تعیین میشود؟
خسرو سایه: همانطوریکه قبلا" اشاره کردم، در کردستان عراق، با وجود بیش
از بیست سال حاکمیت بورژوازی کرد و احزاب ناسیونالیستی، هنوز یک قانون کار وجود
ندارد و آنچه که موجود می باشد همان قانون زمان بعث است، ازاینرو نه تنها مسئله
دستمزد رسما" و قانونا" تعیین نمیشود، بلکه بطور کلی قانونی برای دفاع از حقوق
و آزادیهای کارگری مانند سازمانیابی و ایجاد تشکلهای کارگری نیز وجود ندارد؛ و
نمایندگان کارگران را برسمیت نمی شناسند؛ ساعات کار و بیمه های اجتماعی و دیگر
مزایا و حقوق کارگری به عرصه و تقاضا و بازار کار محول شده اند و بستگی به
توازن قوای میان کارفرمایان از یکطرف و میزان آگاهی و سازماندهی و به میدان
آمدن کارگران برای احقاق خواسته های خود دارد. بعنوان نمونه، حکومت اقلیم حداقل
حقوق ماهیانه هر هموطن را، طبق قوانین قبلی، ۱۸۰ هزار دیناری عراقی تعیین کرده
است، اما بعد از بیشتر از سی سال زحمت و بازنشست شدن سه نسل از کارگران و
افزایش بیش از حد سرمایه که حاصل سود و منافع آنهاست، بایستی ۲۶۰هزار دینار
بشود. واضح است این افزایش دستمزد را نه کارگران محلی میگیرند و نه کارگران
مهاجر. در اینمورد مکانیزم بازار و کمبود نیروی کار تنها معیار و راه تعیین
دستمزد این بخش از کارگران در کردستان است، که روزانه بین ۳۰ تا ۴۰هزار دینار
عراقی یعنی معادلل ۲۵ تا ۳۰ دلار می باشد. یک عامل که در تعیین دستمزد کارگران
مهاجر محاسبه نمیشود، مسئله وابسته کردن کار به قرارداد و قطعه کاری است. چون
کارفرماهایی که کارگران مهاجر را به کار می گمارند، حاضر به امضای هیچ نوع سندی
که مربوط به کارباشد نیستند، و خود کارگران هم بخاطر بن بستهای قانونی و
اجتماعی که درگیر آن میشوند، کمتر میتوانند مشکلات کاری خود با کارفرماها از
پیش ببرند و بهمین دلیل است که دست کارفرماها برای پس گرفتن و یا نپرداختن و
تعویق دستمزد این کارگران کاملا باز است و هیچ قانون و کانالی هم نیست از
اینموارد (تخلفات کارفرما) جلوگیری نماید. همانطور هم که گفتم دادگاهی برای حل
و فصل این مشکلات موجود نیست و مسًولین کردستان نیز از طریق سازمان آسایش و
پلیس به زیان کارگران و به نفع کارفرمایان این مسائل را خاتمه میدهند. تشکل
کارگران ساختمانی در اینمورد و برای دنبال کردن مشکلات کارگران مهاجر، کمیته ای
را تشکیل داده که تاکنون هم توانسته است درچندین کیس دستمزد پردخت نشده کارگران
را برای آنها بگیرد. اما علیرغم این تلاشها، مبارزه بین کارفرمایان و کارگران
برسر دستمزد، در بسیاری از موارد، کماکان به ضرر کارگران مهاجر تمام میشود.
کمونیست: مسئله مسکن آنها چگونه است؟ زندگی جمعی و اجاره دستجمعی منزل،
وخوابیدن در ساختمانهای محل کار، ماندن در خانه هایی که برای آنها کار میکنند و
غیرو چگونه است؟
خسرو سایه: همانطوریکه در جواب پرسشهای قبلی اشاره کردم، (یافتن) مسکن و
محل سکونت برای کارگران مهاجر بسیار سخت است. بخش زیادی از این کارگرانی که
آمده اند، از نظر حکومت غیرقانونی هستند و حق ندارند که منزل اجاره کنند مگر
آنکه کسانی ضامن آنها بشوند و مهلت زمانی از ادارات آسایش و پلیس برای آنها کسب
کنند؛ بهمین دلیل است که کارگرانیکه کاری دارند، با توافق کارفرماها و شرکتها
در محل کارهای خود مانده و اًسکان میگیرند. برخی دیگر از آنها در ساختمانهای
ناتمام زندگی میکنند. آنهایی هم که کاری نیافته اند و یا کار خود را از دست
داده اند، در تابستان در پارکها و باغات و اماکن عمومی می خوابند و یا هر ده تا
پانزده نفرشان در یک اطاق زندگی میکنند. همینجا اضافه کنم محل تجمع روزانه این
کارگران مراکز شهرها و میادین کار بوده و در سر چهار راههای معروف شهرها قرار
ملاقات باهم میگذارند.
کمونیست: خانواده های کارگری در چه وضعی هستند؟ تحصیل کودکان آنها،
تامین امکانات پزشکی، مدرسه و مهد کودک و غیرو از چه قرار است.
خسرو سایه: با اجرای سیاست خصوصی سازی و به دست بازار سپردن خدمات عمومی
مانند آموزش و پرورش، خانه سازی، آب و برق و بیمه های اجتماعی، که همراه با
قدرتگیری حکومت اقلیم، بورژوازی کًرد و احزاب حاکم انجام شد، این خدمات از جانب
حکومت تقریباً بشکل ناچیزی ارائه میگردند، و توسط سرمایه دارهای بخش خصوصی و
شرکتها با قیمتهای گزافی به شهروندان ارائه میشوند. هم اکنون در کردستان، مدرسه
و مهدکودک محلی، بیمارستان و درمانگاه و کلینیکهای محلی، اداره تولید برق منطقه
ای، شرکتهای جمع آوری زباله و تمیز کردن کوچه و خیابانها و همه اینها، از دست
حکومت بدرآمده و این خدمات به انحصار یکدسته از سرمایه داران خودی (آقازادهها!)
در آمده اند. در چنین اوضاع نابسامان و هرج و مرجی، شرایط زندگی خانوادههای
کارگران، بسیار دشوار است؛ بویژه با کاهش دستمزد از جانب سرمایه دارها و شرکتها
و کارفرمایان و افزایش قیمت کالاهای مصرفی و حیاتی، سطح توقعات عمومی بسیار
پایین آمده است. گرچه کارگران مهاجر کمتر همراه خانواده های خود به کردستان
عراق آمده اند، و بیشتر مجردند، اما در این چارچوب هم (شرایط) زندگی آنها نسبت
به کارگران بومی و وطنی دو برابرمشکلتر است. بویژه فرستادن بچه هایشان به مدرسه
و مهد کودک، و یا دریافت خدمات پزشکی، جدا از اینکه نیاز فراوانی به دارو دارند،
همزمان بخاطر مشکلات قانونی، دستگیری و بازجویی آنها از طرف ادارات امنیتی را
بدنبال دارد. درمورد پذیرش فرزندان این کارگران در مدارس کردستان هنوز کماکان
با بن بستهای قانونی زیادی روبرو میشوند، که امکان آن دارد نتوانند (تحصیلات)
خود را به پایان برسانند.
کمونیست: بحث از کارگران جنسی در کردستان عراق است و اینکه دختران جوان
از ایران و سایر کشورها از این طریق امرار معاش میکنند. این ماجرا از چه قرار
است؟ دامنه آن چقدر وسیع است؟ چه قوانینی از آنها حفاظت میکند و کلا وضع این
بخش از طبقه کارگر چگونه است و با چه مشکلاتی دست به گریبانند؟
خسرو سایه: کارگرانی که (برای امرار معاش) در کردستان عراق تن فروشی
میکنند، که خطرناکترین نوع کاراست، هرچند بنا بر شیوه و طرقی که اسلام و قانون
شریعت اسلامی برای آن وضع کرده است، این نوع کارها ممنوع اعلام شده، اما خودشان،
بویژه توسط احزاب حاکم مخفیانه و به شیوه ای دیگر دست باین کارمیزنند، و ازطریق
چندین شرکت پروژه ویژه و تحت لوای تروریسم، بار و اماکن تفریحی، کار و پیشه
مربوط به ماساژ و زیبایی بدن، تعدادی از کارگران را در بازار کار تن فروشی،
استخدام میکنند. برای امورات این شغل هم شرکتهای ویژه ای را ایجاد کرده اند،
برای وارد کردن دختران و زنان بویژه از کشورهای چین، مالزی و فلیپین تحت لوای
کار و خدمات خانگی و پرستاری از افراد مسن، اما آنها را به صنعت تن فروشی وا
گذار میکنند. در موارد زیادی کارگران این بخش نمی دانند برای انجام چه نوع کاری
به کردستان آورده شده اند، و بیشتر مانند باندهای ترافیک صنعت سکس که در اروپا
رایجند، آنهارا فریب میدهند. درد و رنج این کارگران در کتابی بنام "اقیانوسی از
جًرم،" از یک زن نویسند منتشر شده است که خواند آن ضمن آنکه بسیار تاثر برانگیز
است، به افشای بلاهایی که بر سر آن زنان آورده میشود، می پردازد. اما فعال بودن
این بخش، با روتین و روزمره شدن سیلهای انسانی از آورگان شهرهای میانی و جنوبی
عراق و سوریه، از حدس و گمان بدر آمده است که صنعت سکس کار تنها چند شرکت باشد
بلکه باندهای وسیعی از دلالان که پشتیبانی هم میشوند، به این کار رو آورده اند.
زنانی که به این کار تن داده اند، نه تنها هیچ قانونی از آنها حمایت نمیکند،
بلکه کار آنها جرم محسوب میشود. و اگر هم علنی شوند، تنها با زندان و مرگ روبرو
میشوند.
کمونیست: مسئله تشکل و اتحاد در میان کارگران مهاجر کجای این اوضاع است،
اصلا تشکلی دارند و اگر دارند رابطه آن با سایر تشکلهای کارگری مثل تشکل
کارگران ساختمانی کردستان عراق چگونه است؟ کدام بخشها از کارگران را شامل میشود
و رابطه کارگران مهاجر با کارگران بومی در محل چگونه است؟
خسرو سایه: بعد از حرکت ۱۷ فوریه و تجمعات اعتراضی برای آزادی در سال
۲۰۱۲ که توازن قوای بین حکومت و مردم را به طور کلی تغییر داد، فرصتی بدست داد
تا تشکلات کارگری و مبارزاتی را به یک مرحله مناسب ببرد، که سر انجام سازماندهی
تشکل کارگران ساختمانی را ممکن ساخت؛ این گام سنگر و تجربه ای است که حاصل
مبارزات کارگری کردستان بوده و رهبران مبارزاتی کارگری در مراکز کار را برای
پیگیری مسئله تشکلات کارگری به جلو سوق داد. در رابطه با این، کارگران پیشروی
که از کردستان ایران آمده بودند و در بخش ساختمانی کارمیکردند، به این تشکل
نزدیک شدند، و همراه باهم تلاش کردند که در پیگیری مشکلات فی مابین کارفرماها و
کارگران بنفع کارگران کوشیده و در ایجاد یک سازمان سیار برای سرکشی به پروژه ها
و تحقیقات در مورد وضعیت کارگران، سهیم شدند؛ با شرکت در اجتماعات و سازماندهی
تشکلات کارگران رشته ساختمانی و نیز در مورد آزادی ایجاد سازمانهای کارگری و
قانون کار مشغول شدند...باینطریق در موارد اینچنینی و به همت عده ای از رهبران
کارگری، کارگران مهاجر و بومی به هم نزدیک شده و در یک گردهمایی جمعی یک کمیته
را تشکیل دادند. با این اقدام، اولین قدم برای سازماندهی کارگران مهاجر در
کردستان عراق در آن بخش از کارگران برداشته شد که از شهرهای کردستان ایران آمده
و در بخش ساختمانی مشغول بکارهستند. اینجا ضروری است اشاره کنم که در آن هنگام
بحثی در مورد ایجا تشکلی ویژه کارگران مهاجر ایران در گرفت و بنوعی تلاش می شد
که براساس "ایرانی بودن،" و "مهاجر بودن،" تشکلی ایجاد شود. اما بعد از بحث و
دیالوگ در بین رهبران و سازماندهندگان، این عقیده حاکم شد که مادام که تشکل
مربوط به کارگران ساختمانی است و مبارزه برای خواستهای جمعی کارگران ساختمانی
را پیش می برد، بدون توجه به زبان و ملیت و محل جعرافیایی کارگران، آنها هم
میتوانند در این تشکل سهیم بوده و خود را در این تشکل سازمان دهند. تا آنجا که
به وضع کارگران مهاجر مربوط میشود، توافق شد که درون تشکل کارگران ساختمانی،
کمیته ویژه ای که مشکلات مربوط به این کارگران را دنبال کند، بوجود آید.
بدینطریق کمیته کارگران مهاجر شکل گرفت. بدون شک این گام، علیرغم هر نوع تبیین
و کم وکسری آن، یک همبستگی و اتحاد طبقاتی مبارزاتی را بین کارگران مهاجر مبارز
ایرانی و بومی کردستان، برقرار کرد. این تقریبا" سنگری شد برای حاشیه ای کردن
هرنوع عقیده و باور قومی و راسیستی علیه کارگران مهاجرکه از جانب سندیکاهای
متعلق به حکومت ترویج می شد. بیشتر از این هم، گامی بود که راه را باز کرد برای
فراهم آوردن برنامه کاری برای رفتن به آن مراکز کاری که کارگران عرب زبان، ترک
زبان، و فلیپینی و غیرو در آنها مشغول بکارند، تا هم با آنها درمورد تشکل
ساختمانی بحث کرده و هم از آنها دعوت بعمل آید که عضو این تشکل شوند و بدنیصورت
با آنها نیز اتحاد عمل انجام شود. اول ماه مه امسال، آشکارا این تلاشها در جهت
آرزوها و اشتراک مساعی جمعی مبارزاتی را با اجتماعات همگانی در نزدیکی سرای
سلیمانیه برجسته کرد.
کمونیست: شما به عنوان عضو رهبری حزب کمونیست کارگری کردستان عراق آیا
با مشکلاتی که کارگران مهاجر دارند کاری در دستور دارید؟ فکر میکنید کدام راه
را باید بروند و یا توصیه و نظر شما چه است؟ آیا پیامی به آنها به محافل و
کارگران کمونیست در میان کارگران مهاجر دارید؟
خسرو سایه: میتوانم بگویم که تاکنون ما، بعنوان حزب کمونیست کارگری
کردستان عراق، تنها جریانی بودیم که به اندازه توانمان کارگران مهاجر را یاری
کرده و با آنها همکاری نموده ایم و در مورد مشکلات و گرفتاریهایشان اعتراض کرده
ایم و به سراغ حل آنها رفته ایم. مشخصاً آن مشکلاتی که شامل نپرداختن دستمزدهای
آنها از جانب کارفرما و یا مشکلات قانونی و اقامت است که به سراغ آنها رفته ایم.
و در چندین مورد بنفع کارگران وارد عمل شده ایم و مشکل آنها را حل کرده ایم.
همینطور رهبران حزب ما ارتباط خوبی را با کارگران پیشرو این بخش از کارگران را
برقرار کرده اند و مدام در حال گفتگو و مذاکره هستیم؛ چون ما معتقد هستیم که
آنها بخشی از طبقه کارگر کردستان هستند و بهبود شرایط زندگی آنها شرط و معیار
بهبود شرایط کاروزندگی کارگران کردستان است. چنانکه در برنامه کاری ما هست،
اولین قدم، تلاش برای جا انداختن یک قانون کار مترقی وپیشرو است، بویژه که هنوز
قانون موجود پذیرفته نشده و به عرصه درگیری و مبارزات کارگری با سلطه گران
حکومتی تبدیل شده است. در اینمورد حزب ما، اولین قانون کار پیشنهادی را به
رهبران کارگری داده است که در آن بروشنی کارگران مهاجر را بعنوان بخشی از
کارگران کردستان برسمیت شناخته شده اند و خواهان حقوق برابر برای آنها در همه
موارد شده است. ما معتقدیم جا انداختن این قانون کار، با مبارزات و تلاش
کارگران کردستان، تغییراتی بنیادی در وضع کارگران کردستان، بومی و یا مهاجر،
بوجود میآورد. اما تا زمان جا افتادن این گام، ما برای متحد کردن و گردهم آوردن
هرچه بیشتر همرزم مبارزاتی از بخشهای مختلف کارگران کردستان و سازماندهی آنها
حول خواستهای روشن، تلاش میکنیم. زیرا بدون اتحاد و همراهی و سازماندهی کارگران،
شرایط کار و زندگی هیچ بخشی از کارگران رو به بهبود نخواهد رفت. در این میان و
مخصوصا" ما، هم در همراهی با تشکل کارگران ساختمانی، و هم از طریق کمیته و
ارگانهای حزبی، در تلاش هستیم که مجموعه ای از مطالبات فوری را به مسًولین
حکومتی ارائه دهیم و با آنها جدل و مبارزه کنیم تا فشارهای قانونی که بر شرایط
کارو زندگی کارگران مهاجر حاکم است را بردارند و تسهیلاتی در موارد زیر برای
آنها فراهم شوند: مسائل مسافرت و اقامت ، ماندن و اقامت دائمی برگزیدن، برداشتن
و یا کم کردن تعرفه، ایجاد دادگاهی برای حل و فصل مشکلات آنها و غیرو...
مختصرا" هم پیام من به کارگران مهاجر، بویژه رهبران و سازماندهندگانی که در فکر
هم طبقه ایهای خود هستند، این است که هرچه بیشتر سرنوشت خود را به مبارزات
کارگران کردستان پیوند بزنند و برای اتحاد طبقاتی بیشتر تلاش کنند؛ مخصوصا"
تلاش کنند که عوامل تفرقه و جداسازی بین کارگران را ناکام کنند. هم اکنون که
تشکل کارگران ساختمانی برای بهبود شرایط زندگی و کاری کارگران مبارزه میکند،
باید مانند یک سنگر و ابزار مبارزاتی به آن نگریسته و نیروهای خود را حول این
تشکل جمع و بسیج کنند.
٭ متن اصلی این مصاحبه به زبان کردی است و تحریریه کمونیست ماهانه نشریه حزب
حکمتیست (خط رسمی) آنرا به فارسی ترجمه کرده است
|