تحولات سیاسی اخیر عراق و راه حل سیاسی و عملی احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان
همزمان با تصرف شهر موصل توسط داعش و گروه های اسلامی وناسیونالیستی همکارش، اوضاع سیاسی عراق به مرحله جدیدی قدم نهاده است. این شرایط محصول تغییر توازن قوا در میان جناح های رقیب ودشمن همیگردر اوضاع سیاسی عراق است. مرحله جدیدی که موجب تغییرات سیاسی و اجتماعی بزرگ و تشدید اختلافات و رقابت های سیاسی و امنیتی گوناگون شده است. این شرایط بهمراه خود فقر و استیصال مردم عراق را تشدید کرده است. تغییرات کنونی مرحله ی جدیدی از تاریخ کشمکش سیاسی و نظامی و درواقع جنگ مداومی که ١١ سال است درمیان جریانات گوناگون بورژوا ناسیونالیست و اسلامی ها جریان دارد، است. این شرایط به دنبال گرفتار شدن مردم سوریه در یک سنایوی سیاه که بیشتر از ٣ سال است ادامه دارد، تجدید حیات و نفس تازه ای یافته است. عروج داعش و تروریست های القاعده و دیگر نیروهای وابسته به اسلامی ها و قوم پرستان در سوریه و عراق، در نتیجه ی تشدید کشمکش و رقابتهای منطقه ای دو بلوک جمهوری اسلامی ایران از طرفی و عربستان سعودی و قطر و ترکیه از طرف دیگر و دخالت ارتجاعی شان برای تعیین مسیر اوضاع سیاسی منطقه اتفاق افتاده است. بعلاوه عروج این نیروهای تروریست در فضا و در چهارچوب عمومی یک بحران کشنده رخ می دهد که همه نیروهای بورژوا ناسیونالیست عربی با گرایشات میانه رو و سرکوبگرش و بهمراه امریکا و اروپا، برای تامین نظم و تثبیت نظام ضد انقلاب بورژوایی همکار و طرفدار امریکا و اروپا در خاور میانه انجام می گردد. بحرانی که به دنبال شرایط بعد از انقلابات تونس و مصر بوجود آمده است. اتفاقی که در حال حاضر دارد می افتد ایجاد تغییراتی است در عراق در دل این اوضاع و در رابطه با شکست امریکا در سوریه و تضعیف هم پیمانان منطقه ایش. به این ترتیب تحولات اخیر عراق دریچه ای به روی دخالت و بازی سیاسی امریکا و متحدینش برای تغییرات جدید در کشمکش های سیاسی منطقه می گشاید. در بحران سیاسی عراق تغییراتی بوجود آمده است. این تغییر که با قدرت گیری جریانات اسلام سیاسی شیعه از یک طرف و ناسیونالیسم کرد، بویژه حزب دمکرات کردستان، از طرف دیگر، مشخص می شود، در اساس تلاشی است برای تعیین مجدد و تغییر نقشه سیاسی عراق که در این چهارچوب و در تعیین این شرایط، نیروهای داعش و اسلام سیاسی سنی و ناسیونالیسم عربی به دنبال تحولات اخیر نقش چشمگیری بازی می کنند. همزمان با تغییر و تحولات اخیر، کشمکش درون نیروهای اسلامی و قومی و هم پیمانان داعش بر سر قدرت و ثروت به مرحله جدید پا گذاشته که قابل برگشت به دوران قبل نیست. این که، کدام جناح و طرف از جریانات سیاسی اسلام سیاسی وناسیونالیسم عرب، در عراق به قدرت می رسد، جایگاه اصلی ای در این کشمکش سیاسی پیدا کرده که هم اکنون در عراق به شیوه ی بسیار خونین و و خشونت بار به انجام می رسد و جامعه را بر لبه ی پرتگاه سیاسی و ناامن و ترسناکی قرار داده است. این مرحله جدید نه تنها با این تغییرات بلکه با دست بالا پیدا کردن سیاسی و نظامی همه جانبه ی کشمکش های کنونی میان نیروهای گوناگون بورژوازی اسلامی و قومی هم، معرفی می گردد. دولت مالکی و استراتژی کنترل نظامی مناطق شرق و شمال شرقی و همزمان ادامه ی سیاست تفرقه ی قومی و سرکوب ساکنان این منطقه، با شکست سختی مواجه شده است.این سیاست دلیل اساسی ایجاد شرایط بحرانی کنونی است. مالکی و دولتش همزمان با تحولات جدید، تلاش کرده است که اوضاع را بطرف میلیتاریزه کردن جامعه و تشدید سرکوب و تثبیت کنترل میلیشایی جامعه سوق دهد. مالکی مدام بلحاظ سیاسی و در عمل آتش قوم پرستی و کینه و نفرت قومی و طایفه گری را تحریک و شعله ور می کند! عروج داعش و ابراز وجودش در درون تحولات اخیر، بمثابه نیرویی موثر، در حال حاضر همه ی مرزهایی را که پیش تر با همه ی گروه و دار و دسته های مسلح دیگر منطقه، داشت را از بین برده است. نیروهایی که وانمود می کردند، در مقابل سرکوبگری های دولت مالکی، منافع مردم منطقه را نمایندگی می کنند. ناسیونالیسم کرد و احزاب حاکم این جنبش ، بخصوص حزب دمکران کردستان، از زاویه منافع خود، در این سناریو قرار گرفته اند. این نیروها با هدف استفاده از فرصت برای تامین منافع ملی و حزبی شان، برای گسترش پایه ی قدرت و منابع ثروت شان و برای کشاندن مردم کردستان به دنبال افق، سیاست و استراتژی و اشاعه ی خوشباوری در میان ساکنین کردستان، در این باره که معضل مناطق مورد مشاجره را به نفع مردم خاتمه می دهند، به دخالت در این اوضاع پرداختند. حزب دمکرات کردستان به بهانه دفاع از حقوق مردم کردستان، می خواهد توده های مردم را به یک جنگ قومی و ارتجاعی بکشاند و آنها را در این جنگ قربانی کند. سیاست این حزب و تلاش شان برای برگزاری رفراندوم در منطقه کردستان و نواحی مورد مناقشه که احزاب ناسیونالیست کرد در بحبوحه ی اتفاقات موصل، به کنترل خود در آوردند تا بر این اساس استقلال کردستان بمثابه یک دولت را اعلام کنند، درحال حاضر در چهارچوب سیاست و نقشه ارتجاعی دول امپریالیستی و منطقه قرار دارد وعراق را به پرتگاه یک جنگ قومی و طایفه ای می کشاند که فلاکت و نکبت بیشتری برای توده های مردم زحمتکش را به دنبال خواهد داشت. شعار استقلال کردستان و رفراندوم زمانی می توانست راه حلی برای نجات کردستان از بن بستی باشد که در آن قرار گرفته بود و تا هم اکنون هم می تواند این نقش را داشته باشد، بشرطی که این کار در شرایط مناسب انجام گیرد. اما آن زمان احزاب ناسیونالیست کرد با این شعار و راه حل مخالفت و دشمنی کردند. درحال حاضر این شعار چیزی جز فراخوان به شعله ور ساختن آتش جنگ قومی ویرانگر نیست. اگر قراراست برگزاری یک رفراندوم برای استقلال کردستان و تعین سرنوشت مناطق مورد مناقشه، انجام شود و جامعه را از جنگ و دشمنی قومی بیرون بکشد، لازمه اش سازمان دادن این رفراندوم در فضایی امن و آرام و تامین همه ی ازادیهای سیاسی است. به نحوی که همه شهروندان به شیوه ازادانه و فارغ از هویت قومی و مذهبی در آن شرکت کنند. شروط سازماندهی یک رفراندوم آزاد، عبارتنداز، خاتمه دادن به فضای تهدید و جنگ که برسرنوشت مردم این منطقه سایه افکنده است، خروج همه نیروهای دولت مرکزی و احزاب ناسیونالیست کرد و ایجاد فضایی آزاد برای همه احزاب و جریانات سیاسی و اجتماعی به مدت ٦ ماه تا برنامه و سیاستهای خود را تبلیغ کنند. همچنین برای شهروندان مناطقی که بر اساس هویت قومی و مذهبی و نژادی تعریف شده اند شرایطی مناسب فراهم شود تا رای و نظر خود را برای تعیین آینده بهتر بیان کنند. بویژه جدا کردن این مناطق به شیوه ی نظامی و برگزاری رفراندوم در سایه فضای تهدید و کشمکش های قومی کنونی که حزب دمکرات کردستان آن را فرا می خواند، چیزی جز دامن زدن به جنگی طولانی مدت و تحریک کینه و نفرت قومی، نیست. روشن است که این سیاست، نتیجه ای جز نکبت و خونریزی و تعمیق بیشتر فضای ناامن کنونی که مردم عراق و کردستان و این مناطق در آن بسر می برند، ندارد. ما در حالیکه به حق برگزاری رفراندوم برای تعیین سرنوشت کردستان و تصمیم به استقلال و یا ماندن داوطبانه در چهارچوب عراق و برگزرای یک رفراندوم برای تعیین تکلیف مناطق تحت مناقشه و فراهم کردن شرایط مناسب، پایبندیم، در همان حال معتقدیم که برگزاری رفراندوم در دل شرایط کنونی و خطرات امنیتی که مردم عراق و کردستان با آن روبرو هستند، به یک رفراندوم واقعی برای حل این مشکل ربطی ندارد. این سیاست در حال حاضر بهانه ای است برای کشاندن مردم عراق و کردستان بخصوص ساکنین مناطق تحت مناقشه به داخل کوره آتش جنگ قومی. علاوه بر این، پروژه تقسیم عراق بر اساس قومیت و مذهب به سه بخش و طایفه، آنطوری که بخشی از نیروهای بورژوا ناسیونالیست و قومی فراخوان می دهند و بعضی از نیروهای منطقه و بین المللی هم در دستور خود قرار داده اند، جز یک پروژه سیاسی ارتجاعی که در چهارچوب کشمکش های منطقه ای و امپریالیستی کنونی در صحنه عراق و منطقه در جریان است و به مثابه جزیی از جدال های خونین این دوره ظاهر می شوند، بیشتر نیست. این تقسیمات، منافع دارودسته های بورژوازی قومی واسلامی و عشیره ای، بر اساس تحمیل یک عقب نشینی به مردم و گروگان گرفتن شان تحت تسلط و جنگ وجدال های این و آن دسته و قبیله، تامین می کند. این، بیگمان فقر و فلاکت و تخریب و تشدید دشمنی قومی و نژادی در عراق و منطقه را با خود بهمراه خواهد داشت. پروژه تقسیم عراق نه بن بست کنونی را حل می کند و نه امنیت و آرامش را بدنبال خواهد داشت، بلکه آن راتعمیق کرده و ابعاد ترسناک و تخریب بیشتر را موجب خواهد شد. تقسیماتی که عراق را در بن بست و جنگ و ناامنی مداوم نگه داشته و آن را به چهارچوبی برای گسترش کشمکش ها در سطح منطقه ای تبدیل می کند. و توده های مردم زحمتکش را به جرگه نفرت قومی و نژادی مداوم می کشاند و خانه خرابی و خونریزی و تخریب روحی و روانی ای را به طبقه کارگر و مردم تحمیل می کند. این پروژه، کنترل زندگی و سرنوشت شهروندان منطقه را به دارو دسته های قومی و عشیرتی قرون وسطایی و تحت تسلط قانون و سنت های ضد انسانی و ارتجاعی، می سپارد. همزمان با تحولات اخیر، عراق به مرحله جدیدی قدم گذاشته و مسایل و مشکلات جدیدی بر معضلات قدیم و همه بدیل های بورژوایی از اول تا آخرشان اضافه شده است که آینده ای سیاه و تاریک را بدنبال خواهد داشت. صفوف طبقه بورژوازی پخش و پراکنده است و قدرتمندان حاکم هم دچار بحران و ناتوانی در یافتن راه حلی برای بحران کنونی عراق و منطقه، هستند. در چنین سناریویی هیچ راهی برای طبقه کارگر و کمونیست ها و جوانان آزادیخواه و توده مردم محروم باقی نمانده جز، پیشقدمی و تلاش برای تقویتصف مبارزه شان برای خاتمه دادن به بن بست کنونی و تحمیل یک عقب نشینی به همه نیروهای بورژوایی و نیروهای اسلامی و قومی که خود را به جامعه تحمیل کرده اند. جنگ کنونی و همه نیروهای گوناگون قومی و اسلامی طبقه بورژوازی دخیل در این جنگ، بر ضد زندگی و منافع طبقه کارگر و همه آزادیخواهان عراق و کردستان است. طبقه کارگر و توده های محروم هیچ دشمنی با هم ندارند و خارج از هویت ساختگی قومی و مذهبی یک سرنوشت و یک منفعت دارند و آن همبستگی و اتحاد صفوف مبارزه شان است. منفعت طبقه کارگر و مبارزه رهایی بخش اش در عراق و کردستان، می طلبد که دردام خوشباوری و سیاستهای فریبکارانه هیچ بخش و جناح قومی و دینی به بهانه منافع جدا از هم کرد و عرب و ترکمان و شیعه و سنی نیفتند. وظیفه فوری ما این است که در مقابل سیاست و جنگ و جدال ارتجاعی همه نیروهای بورژوایی، با ایجاد یک صف مستقل، سد ببندیم و سیاست و نقشه هایشان را به شکست بکشانیم و به عقب نشینی وادارشان کنیم. بدیل و آلترنابیو هر دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان و راه حل شان برای معضلات و محرومیت های توده ی مردم و استقرار جامعه ای آزاد و برابر و امن، عبارت است از تلاش برای، گسترش مبارزه رهایی بخش و متحدانه طبقه کارگر در عراق و کردستان، خاتمه دادن به قدرت و حاکمیت و تسلط جریانات گوناگون بورژوازی و برای استقرار حکومت کارگری. حکومتی که سرمایه داری را بر چیده و بر خرابه های آن جامعه سوسیالیستی را می سازد. جنبش کمونیستی و کارگری در عراق و کردستان و هر دو حزب، در مقابل وظیفه ای بزرگ تاریخی و تحولاتی ترسناک که امروز دامن جامعه را گرفته است، قرار گرفته است.سازماندهی مبارزه سیاسی توده های انقلابی که طبقه کارگر و احزاب کمونیست در پیشاپیش همه استثمارشدگان و محرومان در عراق قرار گرفته باشند، درمقابل همه نیروها و جناح های بورژوایی اسلامی و قومی و آنهایی حاکمیت خود را بر مردم تحمیل کرده اند و به میدان آوردن اراده سیاسی و انقلابی مستقل، گام بزرگی در پروسه ی مبارزه رهایی بخش کنوی و پیشرفت اجتماعی است. این گام هم، با شکست دادن جنگی که نیروهای قومی واسلامی بورژوایی و در ارتباط به جدالهای منطقه ای و بین المللی بر سرنوشت سیاسی عراق و منطقه تحمیل کرده اند، با شکست دادن تلاشهای جنگ طلبانه این نیروها و کشاندن توده های مردم به این میدان و ایستادگی جسورانه در مقابل تحریک احساسات نژادی و کینه ی قومی در میان مردم...، برداشته می شود.و برای دفاع از خود در مقابل تهدیدات همه دارو دسته های میلیشیا وتروریست و سد بستن بر سر راه نیروهای حاکم در مقابل تعرض آنها به سطح معیشت و زندگی توده های مردم به بهانه جنگ. باید با سازماندهی مبارزه ای سیاسی و نظامی وتوده ای مستقل از نیروهای بورژوایی، جلو نیروهای داعش و بعثی ها و تروریست های دیگر را گرفت و اجازه نداد که در هیچ گوشه ای از عراق دست بالا داشته باشند. در رابطه با همه آن مسایلی که مطرح شد، هر دو حزب در برابر اوضاع کنونی سیاست و اقدامات زیر را در دستور خود قرار می دهند. بیگمان تبدیل این سیاست عمومی به نقشه عمل و اتخاذ سیاست و تاکتیک معین برای مرحله کنونی مبارزه انقلابی،یک اقدام عاجل است. ١- هر دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان برای متحد کردن صف مبارزه طبقه کارگر و توده های محروم در یک صف و جنبش سیاسیمشترک و مستقل، بر علیه جنگ و شرایط کنونی و کشمکش درون همه نیروهای بورژوازی، اسلامی و قومی و عشیرتی که در جریان است، تلاش می کنند. ما برای سازماندهی مقاومت متحدانه توده های مردم در عراق و کردستان و ایجاد یک جنبش سیاسی قدرتمند علیه جنگ و اوضاع کنونی و جدالهایی که در جریان اند، مبارزه می کنیم، تا یک عقب نشینی را به همه نیروهای ارتجاعی تحمیل کرده و عراق را از این تنگنا و تهدیدات کنونی بیرون بکشیم. ٢- سازماندهی نیروی مسلح و مقاومت مسلحانه توده ای علیه نیروهای داعش و دارو دسته های تروریست در نواحی ای که تسلط یافته اند. این مقاومتی مستقل از همه نیروهای اسلام سیاسی شیعه و ناسیونالیسم کرد در محلات و شهرها خواهد بود. همزمان، هر جناح سیاسی را که از داعش و تروریست هایی که دشمن بشریت متمدن است و باید در عراق و منطقه ریشه کن شوند، حمایت می کند، افشا و رسوا می کنیم. ٣- افشا و رسوا کردن نقش نیروهای بورژوا قومی و اسلامی در عراق و کردستان و تشدید مبارزه برای خاتمه دادن به قدرت سیاسی و حاکمیت شان که بر اساس امتیازات قومی و نژادی استقرار یافته است. همزمان اعلام اینکه این نیروها در قبال کشاندن عراق به جرگه یک جنگ ارتجاعی، قومی و عشیرتی که موجب تنگنای سیاسی و تخریب امنیت کنونی و تداوم خونریزی ای که ١١ سال است در جریان است، مسوول هستند. مبارزه در راه خاتمه دادن به حکومت مالکی بمثابه یک حکومت بورژوایی و عشیرتی و سرکوبگر و افشای سیاست و عملکردهای این دولت. ۴- مبارزه پیگیر علیه آتش کینه و نفرت ودشمنی قومی که از جانب احزاب و جریانان ناسیونالیست کرد و عرب تحریک و بر افروخته می شود. هر دو حزب کمونیست کارگری برای تامین بیشترین پیوند مبارزاتی میان طبقه کارگر و توده های زحمتکش کردستان و عراق در جهت منفعت و سرنوشت مشترک و مرز کشیدن با جریانات بورژوا ناسیونالیست، مبارزه می کنند و فراخوان می دهند. ۵- مبارزه مجدانه علیه تقسیم و قطب بندیهای عشیرتی و دامن زدن به آتش دشمنی نژادی که جریانات اسلامی به آن دست می زنند. ۶- مبارزه علیه تحمیل فضای جنگی و نظامی بر جامعه از جانب نیروهای حاکم در عراق و کردستان. سازماندهی نارضایتی های توده مر دم در مقابل سیاست های جنگی و سرکوبگری حاکمان که بمنظور خفه کردن حقوق وازادی های مدنی مورد استفاده قرار میگیرد. سازماندهی نارضایتی کارگران و نیروهای مردم در مقابل تاثیرات مخرب و عواقب اقتصادی و اجتماعی جنگ کنونی بر زندگی و معیشت مردم. ۷- ایستادگی قاطعانه در مقابل دخات دولت های منطقه و کشورهای امپریالیستی از طریق ایجاد همبستگی با جنبش کارگری و نیروهای مترقی در منطقه و جهان. تشدید فشار بر این دولتهای ارتجاعی و عقب نشاندن آن ها. ٨- هر دو حزب به کمک آوارگان جنگی و خسارت دیدگان مناطق جنگ زده خواهند شتافت. تجدید فعالیت و نقش فدراسسیون پناهندگان عراق و سپردن مسوولیت به رفقایی که در داخل عراق و نواحی موصل و تکریت و سامره و انبار و کرکوک مشغول فعالیت اند. همچنین فعال کردن نقش تشکیلاتهای حزب کمونیست کارگری کردستان در رساندن کمک به آوراگان و مقابله با هر گونه رفتار شوینیستی قومی و نژادی بر علیه آنها. ٩- تبلیغ سازمانیافته و مداوم بر ضد هر گونه تقسیم قومی و عشیرتی عراق بمثابه ی یک پروژه قومی و اسلامی وعشیرتی که هیچ ربطی به منافع طبقه کارگر و مردم عراق و منطقه ندارد. در شرایط کنونی ایجاد مناطق جدا از هم چیزی جز سپردن قدرت به نیروهای ارتجاعی قومی و اسلامی و عشیرتی و تسلط شان بر سرنوشت مردم این منطقه نیست. ١٠- مبارزه مداوم برای جدا کردن و بیرون کشیدن صفوف کارگران و زحمتکشان از تسلط نفوذ جریانات قومی و اسلامی وعشیرتی و نجات دادنشان از افق سیاسی این نیروها. افشای سیاستهای بورژوایی از قبیل، " دفاع از میهن" که از طرف مالکی و جریانات اسلامی شیعی تبلیغ و فراخوان داده می شود. افشای پروپاگاند ناسیونالیسم کرد و احزاب حاکم برای رسیدن به اهداف خود در این باره که تحولات کنونی "فرصتی" ایجاد کرده است. همچنین افشای منافع پشت پرده ناسیونالیسم عرب و اسلام سیاسی سنی که تحت پوشش مبارزه با ستم و دفاع از منافع مردم در نواحی سنی مذهب که اکنون گرفتار جنگ خانمانسوز شده اند، تبلیغ و خود را نشان می دهد. ١١- فعالیت در جهت تقویت اتحاد مبارزه طبقه کارگر و کمونیست های منطقه و خاورمیانه و تبدیل آن به نیرویی موثر در جهت تحمیل عقب نشینی به قطب های منطقه ای و امپریالیست ها و به شکست کشاندن استراتژی و سیاست های ارتجاعیشان در سطح عراق و منطقه. ما طبقه کارگر، کمونیست ها و سوسیالیست ها، نیروهای چپ و آزادیخواه و انساندوست جهان را برای همبستگی بامبارزه طبقه کارگر و زحمتکشان و هر دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان، برای نجات عراق و کردستان از تنگنای کنونی و تحقق آزادی و برابری و دنیای بهتر فرا می خوانیم!
دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری عراق دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری کردستان
١ ژوئیه ٢٠١٤
|