در معرفی نهاد ضد کارگری مجمع عالی نمایندگان کارگران جمهوری اسلامی
سهند حسینی مدتی است که نهاد ضد کارگری " مجمع عالی نمایندگان کارگران جمهوری اسلامی" باز هم بر سر زبان ها افتاده است. عنوان این تشکل و زمان پیدایش آن هر دو به خوبی نماینگر بی ارتباطی آن به کارگر و در واقع چاله دیگری برای طبقه کارگر و تبدیل فعالین و رهبران ان به لشگر بخشی از حاکمیت سرمایه داری است. حال روحانی باشد یا احمدی نژاد و خاتمی. اینها میدانند که نهاد ضد کارگری و منفور خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار از هر لحاظ خاصیتش را از دست داده و باید تشکیلاتی به عنوان کارگران و در اختیار کارگران گذاشت تا روال رادیکالی در پیش گرفته نشود. نهاد مزبور در همه دوران های موجودیت نا مبارکش تشکیلاتی تماما ضد کارگری و ضد سازمان ها و اتحاد کارگران برای پیشبرد مطالبات واقعی طبقه کارگر ایران بوده است. همانطور که تا کنون هم دیده ایم تمام تلاش و تبلیغات این نهاد ضد کارگری نه برای احقاق حتی یک مطالبه بسیار کوچک طبقه کارگر بلکه تلاشی برای تسهیل استثمار و سرکوب طبقه کارگر و فعالینش بوده است. این نهاد را همانطور که هست باید شناخت! کارگران باید نیروی خود در محل های کار و زندگیشان را نیرو و توان قطعی برای تحمیل هر مطالبه کارگران بدانند و راه دیگری غیر از این نیست! طبق معرفی این نهاد در سال 1384 تاسیس شده است و بر طبق اظهارات مسئولین این نهاد در پایان سال 84 تعداد 1098 کارگاه توانسته اند نمایندگان خود را انتخاب کنند.با ایجاد مجمع عالی نمایندگان این روند شدت می گیرد و در سال 1388 تعداد کارگاههای که نمایند معرفی می کنند 3551 بوده است که بر اساس آمار وزارت صنعت ،معدن و کارو رفاه اجتماعی این آمار در پایان سال 90 به 4800 کارگاه می رسد. این حکم دیگر برای هر کمونیست و فعال رادیکال کارگری عیان است که انباشت و رونق سرمایه در ایران روی دو فاکتور کار ارزان و کارگر خاموش سوارشده است. سرمایه و رژیم سرمایه در ایران برای نیل به چنین هدفی لابد راهی جز تعرض به سطح معیشت ،به ایجاد هرنوع تشکل توده ایی ،به هرنوع آزادی ندارد. در دست به دست شدن دولت در بین جناحهای مختلف بورژوازی سرکوب شدید ،استثمار وحشیانه ،ساعت کار طولانی با دستمزدهای ناچیز تنها احکامی می باشند که غیر قابل تغییر و جزو پایه های رژیم سرمایه در ایران هستند. جناحهای متفاوت بورژوازی چه داخل حکومتی و خودی ها و چه آنها که خارج حکومت و در اپوزسیون قرار دارند به طور مطلق همه اشان روی چنین حکمی توافق دارند .اما سوال این است که آیا امکان کارگر خاموش وجود دارد؟ تجربه خود دولتهای بورژوائی تاریخا نشان داده است که در مستبد و مختنق ترین جوامع سرمایه داری کارگر همچنان مبارزه کرده است و حتی انقلابات عظیمی را هم سازمان داده است.کسی نه می تواند استبداد تزاری و نه انقلاب کارگری را در بطن چنین جامعه ایی فراموش کند. مبارزه جاری کارگران در اعتراض و مبارزه برای زندگی بهتر و در اشکال متنوع قضیه را برای بورژوازی پیچیده کرده است و در کنار سرکوب و خفقان در صدد ایجاد ابزارهای دیگر تحمیق و کنترل طبقه کارگر هستند که می توان گفت تنها یکی از این ابزارها ایجاد و یا مجال دادن به ایجاد تشکلهای دولتی و مدافع سرمایه هستند که مشخصا موضوع این نوشته هم می باشند.این تشکلها قبلا به تشکلهای زرد معروف بودند و شوراهای اسلامی و تشکلهای مربوط به خانه کارگر را در این دسته از تشکلها طبقه بندی می کردند. تاریخ یک دوره از فعالیت این تشکلها (شوراهای اسلامی و خانه کارگر)تاریخ بی ربطی و سرکوب خواستها و مطالبات طبقه کارگر در ایران است. طبقه کارگر ایران تعرض سیستماتیک رژیم سرمایه با پیشقراولی همین تشکلهای ضد کارگر را با همه وجود تجربه کرده است. تجربه ایی تلخ اما نتیجه ای جز روشن شدن ماهیت ضدکارگری چنین تشکلهای نداشت و چنین امری باعث هرچه بیشتر حاشیه ایی و ایزوله شدن چنین نهادهایی از طرف کارگران شد.
مجمع عالی نمایندگان کارگران جمهوری اسلامی این نهاد قرار است شکستی را که همه نهادهای ضدکارگری برای کنترل ،به تمکین کشاندن و کانالیزه کردن خواستها ،مطالبات و مهمتر از همه رادیکالیسم طبقه کارگرمتحمل شده بودند، جبران نماید.کارشناسان ضدکارگری سرمایه در ایران با وقوف و آگاهی بر این مسئله و همچنین در نظر گرفتن موقعیت و اهمیت مجامع عمومی به عنوان یکی از پایه ایی ترین ابزار دخالت پرولتاریای ایران برای مسائل و پدیده های که در بطن و در حین کار روزمره و روتین برایش پیش می آید ، تلاش کرده اند این نهاد ضد کارگری سوار کنند.ظاهر امر این است که در بخشهای مختلف از رشته های صنعت و حرفه کارگران در مجامعی که برگزار می کنند تعدادی از نمایندگان خود را انتخاب می کنند و این نماینده می توانند در مجمع عالی نمایندگان حضور به هم رسانند. خارج از اینکه اهداف و سیاستهای پشت چنین تشکلی چقدر ضد کارگری و در خدمت منافع سرمایه باشد متاسفانه به دلیل بافت کارگری اش باعث شده است تعدادی از فعالین کارگری خوشنام هم به این تشکل بپیوندند.برای روشن شدن موضوع تلاش می کنم در ادامه به اهداف و نکات مهمی که این تشکل در خود دارد اشاره کنم . با جزئیات بیشتری این نهاد را باید مطالعه کرد.در اینجا لازم می دانم ساختار و تشکیلات مجمع را همانطور که خودشان میگویند معرفی کنم. کلیه مجامع نمایندگان کارگران استانهای سراسر کشور با داشتن گواهینامه ثبت صادره از مراجع قانونی ذی ربط و واجدان شرایط نمایندگی کارگری می توانند آزادانه به عضویت مجمع عالی در آیند و هیچ یک از مجامع استانی کارگاهی صنعت و حرفه را نمی توان به قبول عضویت در مجمع عالی مذبور واداشت و یا منع نمود . مجمع در سطح عالی و استانی بر اساس مقررات ملی کشور و مقاوله نامه های آزادی انجمن سازمان بین المللی کار سازمان یافته و با توجه به اصلاحیه اساسنامه آن در سال 1389 می توان ادعا نمود که اصول صنفی و تشکیلاتی آن منطبق با استانداردهای جهانی بوده و مورد تأیید سازمان بین المللی کار نیز قرار گرفته است . ارکان مجمع عالی عبارتند از مجمع عمومی ، هیأت مدیره ، دبیر کل و بازرسان . مجمع عمومی متشکل از اعضاء هیأت مدیره مجامع نمایندگان کارگران سراسر کشور می باشد و هر مجمع استانی که دارای بیش از 120 نماینده کارگران بوده به ازای هر 20 نماینده کارگر مازاد ، یک نفر از نمایندگان کارگران عضو را به انتخاب هیأت مدیره خود ، جهت شرکت در مجمع عمومی معرفی می نمایند . در استانهایی که حد نصاب حاصل نشود ، به ازای هر 5 نفر نماینده کارگران ، یک نفر و در صورتیکه مجمع استان طبق مقررات ، فاقد اعتبار باشد به ازای هر 20 نماینده کارگر یک نفر به انتخاب آنان با هماهنگی مجمع عالی ، به مجمع عمومی معرفی می گردند . هیأت مدیره مجمع عالی دارای 11 نفر عضو اصلی ( 6 نفر از بخش صنعت و 5 نفر از بخش حرفه ) و 5 نفر عضو علی البدل ( 3 نفر از بخش صنعت و 2 نفر از بخش حرفه ) و همچنین 2 نفر بازرس اصلی و یک نفر بازرس علی البدل می باشد که از بین اعضای مجمع عمومی انتخاب می شوند.(برگرفته از نگاهی به جایگاه قانونی مجمع عالی نمایندگان کارگران جمهوری اسلامی ایران . خط تاکید از من است). همچنانکه پیدا است ویژگی که این نهاد در خود دارد و خاصیت چنین نهادی ممکن است باعث به شدت سمی تر شدن آن و به حاشیه راندن و کنترل مبارزات کارگری شود.اگر کارگران و فعالین و کمونیستها بدون توجه به اهداف و سیاستهای ضد کارگری روشن و بی اما و اگر چنین تشکلهای، به آن سمپاتی پیدا کنند و از عشق به بافت کارگری اش این ماهیت را فراموش کنند عملا در خدمت اهداف دولت و نظام سرمایه قرار خواهند گرفت. این همان هدفی است که این نهادها تعقیب می کنند. برای فوکوس بیشتر بیایید باهم سری هم به اهداف و سیاستهای این نهاد بزنیم.
• ايجاد ارتباط و هماهنگي بين مجامع نمايندگان کارگران استانها وفعالیتهای آنها •همكاري با دستگاههاي اجرايي و مراجع ذيربط به منظور حسن اجراي قوانين و مقررات مربوط • همکاری و هماهنگی در تشکیل یا تجدید انتخابات مسؤلان مجامع نمایندگان کارگران استانها • كوشش در جهت استيفاي حقوق و خواستهاي مشروع و قانوني اعضاء • نمایندگی کارگران در مذاکره و انعقاد پیمانهای دسته جمعی با سایر شرکای اجتماعی و همچنین همکاری متقابل با سایر تشکلهای صنفی • نمایندگی کارگران در مراجع و مجامع ملی و بین المللی همانند سازمان بین المللی کار، شورای عالی حفاظت فنی، هیات امناء رفاه و تامین اجتماعی، هیأت های حل اختلاف و سایر مراجع و مجامع ملی و همچنین مراجع و مجامع ملی که در آینده ، حضور نمایندگان صنفی کارگران درترکیب آن پیش بینی خواهد شد • همکاری یا ائتلاف با دیگر تشکل های عالی صنفی کارگری به منظور اتخاذ تصمیمات و مشارکت در سیاستگذاری در سطح ملی در جهت ایجاد وحدت رویه و خط مشی در فعالیت های کارگری • ایجاد زمینه های فکری و عملی تقویت روابط کار ، گفتگوهای اجتماعی و پیمان های دسته جمعی بین اعضاء • بررسی و جمع بندی نظرات مجامع نمایندگان کارگران استانها در خصوص حفظ و توسعه فرصتهای شغلی، ایجاد بهره وری ، و رفع مسائل در امور کار و تامین اجتماعی و ارائه پیشنهادات و نظرات به وزارتخانه ها، سازمانهای دولتی و موسسات عمومی و خصوصی • ارائه خدمات و نظرات فنی ، کارشناسی ،حقوقی ، اقتصادی واجتماعی به دستگاههای دولتی وغیر دولتی جهت تقویت جایگاه مجامع عضو در حیطه ملی و بین المللی • دقت و نظارت بر حفظ حقوق و منافع قانونی کارگران و تلاش در جهت تحکیم روابط اجتماعی با شرکای اجتماعی جهت بهبود وضعیت اقتصادی کارگران که خود متضمن حفظ منافع ملی است • تلاش در راستای عدالت گستری و تعادل در کلیه حوزه های تدوین، اجرا و نظارت بر اجرای مقررات مربوط به شرح وظایف مجمع عالی ، جهت ایجاد روحیه نشاط متعهدانه در بین کارگران جهت نیل به زندگی بهتر و آینده روشن • تلاش برای ایجاد امکانات رفاهی ، فرهنگی ،آموزشی ، ورزشی و ........ ، در اولویت اول جهت اعضاء وخانواده آنها و بعد از آن تمامی کارگران متقاضی سراسر کشور و خانواده آنها البته وظائف صنفی و قانونی مجمع عالی بسیار وسیع و متنوع است که به لحاظ محدودیت نوشتاری صرفاً به چند عنوان از آن بسنده شده است .(از همان منبع)
همچنین در ادامه در مورد ملاحظات و مطالبات کارگری چنین می آید:
• اجرای تعهدات دولت نسبت به تمدید و اجرای ماده 10 قانون نوسازی صنایع و تامین مالی آن به مثابه یک امر حیاتی تاثیرگذار در توسعه اشتغال مولد و کاهش بیکاری ( بازنشستگی زودتر از موعد) . • ایجاد عدالت و برابری در بهرهگیری متوازن کارگران همانند کارکنان استخدام کشوری از بیمه تکمیلی و تعادل در دریافت حق بیمه و ارائه خدمات در چارچوب کمک های دولت برای تحقق برنامه جامعه تامین سلامت کارگران و خانوادههای آنان . • ایجاد توازن و عدالت در میزان اخذ مالیات کارگران بخش خصوصی و دولتی. • بازپرداخت دیون دولت به صندوق تامین اجتماعی طبق تعهد و تاکید رئیس جمهور در روز جهانی کارگر مبنی بر تسویه تا پایان سال 1391 به عنوان دیون ممتازه که موجب تقویت بنیه مالی برنامههای حمایتی جامعه کارگری جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. • افزایش ظرفیت مالی صندوق بیمه بیکاری به منظور گستردگی چتر حمایتی آن از خانوادههای کارگران بیکار. • مشارکت همه جانبه صاحبان اصلی تأمین اجتماعی و ایجاد اتاق فکر و برنامهریزی کارگری و کارفرمایی در صندوق تامین اجتماعی به منظور تشریک مساعی و همفکری . • ضرورت ایجاد بانک اطلاعاتی همه جانبه کارگران سراسر کشور به منظور ارائه آمار و دادههای مطابق با مقتضیات اقتصادی و اجتماعی کشور به مراجع تصمیمساز و عالی اجرایی کشور ، توسط مسئولان ذی ربط. • نگرانی شدید از افزایش حوادث شغلی و بیماریهای حرفهای و در معرض تهدید واقع شدن امنیت شغلی و جانی کارگران. • ضرورت مشارکت نمایندگان کارگران تشکلهای صنفی کارگری حائز اکثریت در هیات مدیره صندوق تامین اجتماعی و شرکتهای سرمایهگذاری وابسته به آن. • نگرانی شدید از بهرهکشی و استثمار کارگران و تعلل مراجع قانونی از حذف شرکتهای تامین نیرو. • اجرای قانون مشاغل سخت وزیان آور و استفساریه آن بدون هرگونه اعمال نظر شخصی که مانع از اجرای آن گردد . • نگرانی عمیق جامعهکارگری از عدم مدیریت صحیح واردات کالاهای غیرسرمایهای و نامتوازن بودن تراز ملی واردات و صادارت و گسترش دامنه تهدید اشتغال ملی کشور. • پیگیری تشکیل کارگروه ملی تدوین سند ملی کار شایسته براساس اجرای ماده 25 قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور. • تثبیت مدیریت و تمرکز سازمانی و اجرایی صندوق تامین اجتماعی به منظور افزایش کارآیی و ارائه مطلوبتر خدمات آن به جامعه کارگری . • اختصاص ردیفهای بودجه سالانه کل کشور به تشکل های صنفی کارگری . • مشارکت فعالانه کارگران در کلیه مراجع و مجامع اقتصادی ، اجتماعی کشور ( گمرک – بانک رفاه کارگران - کمسیون کارگری شورای امنیت کشور- کمسیون های اقتصادی و اجتماعی مجلس شورای اسلامی - هیأت منصفه مطبوعات کشور). • تخصیص بودجه اجرای طرح گسترش فرهنگ کار از محل بودجههای فرهنگی به منظور عینیت بخشیدن به سیاستهای تعیین شده مقام معظم رهبری (دامه توفیقاته) توسط تشکل های صنفی کارگری. • فراگیر شدن طرح کارت اعتباری خرید کارگران. • بررسی راههای تقویت حمایت های اجتماعی در بسته های کلان اقتصادی و اشتغال کشور • نگرانی از تورم بسیار زیاد و کاهش قدرت خرید کارگران . • توسعه پوشش حمایتهای درمانی تأمین اجتماعی . • توسعه پوشش حمایتهای بیمه ای تأمین اجتماعی . • لوگیری از تحریم نمایندگان صنفی کارگران در رسانه ملی . • نگرانی جدی ازانعقاد قرارداد موقت کار با بیش از 85 % کارگران کل کشور و دغدغه تمدید و یا عدم تمدید آن در دوره های یک ، سه ، شش ماهه و نهایتا یکساله با آنها در محل کار و استرس بیش از حد در این مورد برای کارگر بدلیل عدم امنیت شغلی . • نگرانی از سوء مدیریت در شرکتهای دولتی و از بین رفتن توجیه تولید در آن شرکتها و ورشکستگی و تعطیلی کارگاهها. • نگرانی از عدم حمایت از صاحبان تولید و بی میلی شدید کارفرمایان جهت سرمایه گذاری در امر تولید . • اجرایی شدن طرح واگذاری سهام عدالت به کارگران( تاکنون حدود 45 میلیون نفر سهام عدالت دریافت نموده اند که بخش عظیمی از کارگران از این موهبت محروم بوده اند). (از همان منبع) به بند به بند اهداف ،سیاستها و مطالبات قید شده در سند این نهاد ضد کارگری که دقت می کنی حتی به ندرت می توان نمایندگی کردن یک مطالبه حداقلی را هم نشان داد.بند به بند اهداف و مطالبات این نهاد قرار است که کارگر را با نمایندگان سرمایه یعنی دولت و کارفرما آشتی دهد و در تلاش است ابزار موثری باشد در خدمت رونق و انباشت هر چه بهتر سرمایه به قیمت به حاشیه راندن وبه تمکین کشاندن نه فقط مطالبات و اهداف رادیکال پرولتاریای ایران بلکه حتی در تلاش است مطالبات حداقلی طبقه کارگر که مستقیما مربوط به سطح زندگی و معیشت ،امنیت و بهداشت ، آموزش و تحصیل خانواده های کارگری است را از کانال و فیلتر منفعت بورژوازی ایران عبور دهد. متاسفانه آمارها نشان می دهد به درجاتی این نهاد توانسته است که در میان کارگران و حتی فعالین کارگری هم رشد و رونق بگیرد و این هشداری است که کمونیستها و رهبران عملی و سوسیالیست طبقه کارگر در ایران لازم است جدی بگیرند و دخالت و نقد و آگاهگری آنها بیشتر از هر زمان دیگری را طلب می کند. کارگر کمونیست ،فعال کارگری و سوسیالیست بدون ریشه یابی چنین معضلی نمی تواند جوابی روشن و در همان حال پراتیک و سیاست اصولی که منفعت کارگر را نمایندگی کند در دستور بگذارد.
معضل چیست و چه باید کرد در غیاب یک جنبش قدرتمند مستقل کارگری که به زبان و توان خود یک جنبش مطالباتی واقعی کارگران را منعکس میکند و در زیر سایه سنگین سرکوب به نظر می رسد بورژوازی گامها قبل از کمونیستها در درون طبقه کارگر در حال طرح ریزی و ایجاد تشکلهایی است که در چهارچوب منافع سرمایه کارگران را به خط و سرکیسه کند. متاسفانه سنت و گرایش کمونیستی به دلایل عدیده ایی تا به حال قادر به سازمان دادن و تقویت سنت رادیکال و کارگری کمونیستی خودش نشده است. این آگاهگری و نگرش کمونیستی است که زیر عقاید و آرا تفکرات ضدکارگری تا به حال نتوانسته است کمر راست کند و به زبان حال و اعتراض هر لحظه و هر جای طبقه کارگر تبدیل بشود. در چنین خلایی سنتها و گرایشهای ضد کارگری هستند که در بخشهای مختلف طبقه کارگر و بوسیله خود بورژوازی در حال شکلگیری و تا مدتی هم ادامه حیات هستند که بتوانند تاثیرات مخرب خود را برای پراکندگی و تفرقه بیشتر در میان کارگران به انجام برسانند. در مقابل چنین ترفندها و همه تشکیلات های ضد کارگری قدیمی و جدید، چنانچه جنبش کارگری قادر به ایستادن روی پای خود و برای خود و با مشخصه طرح مطالباتش عرض اندام نکند، بر جنبش شورایی اش که تماما بر توان و قدرت کارگران متکی است استوار نشود، میدان برای مانور این چنین نهادهای تماما ضد کارگری باز است.اینها زمانی قادر به چنین مانورهایی هستند که از یک سو مطالبات کارگران را میدانند و از سوی دیگر برای حفظ نظام سرمایه داری و حاکمیتش ناچار از سر پا کردن نهادهای رنگارنگ هستند. اینها را باید شناخت و شناساند و کنار زد. باید تاکید کرد اگر کمونیستها و رهبران آگاه طبقه کارگر در محیط کارشان در ارتباط نزدیک با هم نباشند و اگر این کمونیستها سازمان و یا کمیته های خودشان را که ممکن ترین ابزاری است برای نیل به چنین هدفی ایجاد نکنند باید گفت که دوباره زمین مبارزه و فعالیت در درون طبقه کارگر را به بورژوازی واگذار خواهند کرد. کمیته های کمونیستی جنبشی ابزار مناسب و ممکنی است که کارگر کمونیست می تواند با آن مبارزه زنده و هر لحظه این طبقه را در هر شرایطی در خدمت منافع کل طبقه کارگر و همراهی همه مبارزین و رزمندگان این طبقه را تضمین کند. برای کارگران کمونیست ایجاد این کمیته ها یک اقدام عظیم برای وارد شدن به این مقابله و ساختن آگاهانه و با برنامه است.
|