افشای قرارداد استات اویل و درس های آن برای ما کارگران

سهند  حسینی

 

پس از معرفی کابینه روحانی به مجلس، چندی پیش روزنامه کیهان، نه از سر خیرخواهی و روشنگری در واقع در چارچوب زدن حریف و ”بارانداز“ کردن آن، دست به افشای مستنداتی درباره پرونده قرادادهای نفتی وزارت نفت، در دوران بیژن نامدار کرد. و به اصطلاح سلامت مالی یکی از افراد کابینه روحانی را، به چالش کشیده است. و اطلاعاتی در مورد قرار دادهایی که بیژه زنگنه، زمان صدارتش بر وزارت نفت با شرکت های نفتی استات اویل و کرنست، بسته بود، را افشا کرد. این تمام ماجرا نبود! ارقامی که در ازا بستن این قرارداد به شرکت ها پرداخت شده، یا در واقع رشوه داده شده است خود قابل توجه است. از کوچک ترین آن که ٢ میلیون دلار است تا ارقام درشتی مثل ١١میلیون دلار.

این گونه فسادهای مالی نه تنها در جمهوری اسلامی بلکه در کل سیستم سرمایه داری چیز تازه ای نیست و من در اینجا نمی خواهم به جزئیات این پرونده بپردازم و در مورد افراد و ارقام صحبت کنم. انتخاب موضوع این برنامه با این عنوان، بیش تر به خاطر این بود که جنبه های طبقاتی این مساله ودرس هایی که می تواند برای طبقه کارگر داشته باشد را روشن کنم.

من در این برنامه از چند جنبه مشخص به بررسی موضوع می پردازم. اول این که کارگران آگاه باشند که فساد مالی بخش ماهوی سرمایه داری ست و مربوط به این دولت یا آن دولت و یا این کشور و آن کشور نیست. هرچند که در این یا آن کشور، به خاطر کنترلی که طبقه کارگر تاریخا به طبقه حاکمه تحمیل کرده است، میتواند میزان فساد مالی این جا و آن جا، بیشتر یا کمتر باشد.  و هرکجا طبقه کارگر بی حقوق تر باشد و دولت و طبقه در قدرت، هار تر، ابعاد این فساد و دزدی ها بیشتر است. دوم این که مساله نفت چون یک ثروت عمومی ست و قاعدتا باید در اختیار کل جامعه باشد، در این سیستم و نظام های اقتصادی موجود، نه تنها یک ثروت عمومی نیست بلکه محمل تولید سود و ارزش اضافی توسط کارگران و به جیب زدن آن توسط افرادی ست که به طور مثال کیهان به افشاگری در مورد آن ها پرداخته است. و دست آخر این است که دولت روحانی آیا سهوا این اشتباه را کرده است و یک مدیر دزد را بر سر وزارت نفت قرار داده یا نه؟

اگر آقای ایکس که دستش در دزدی نبوده است، وزیر نفت می شد آیا نفت را ما می توانستیم، به عنوان ثروت عمومی بهره برداری کنیم؟

من در اولین گام به بررسی مورد نخست می پردازم. نکته جالب این پرونده این است که، علاوه بر روشن کردن مسئله فساد مالی وزارت نفت، در قرارددهای میلیونی که در دوران بیژن زنگنه بسته شد، از شرکت نروژی و اماراتی نیز افشا گری شده است. تراست های غول در صنعت نفت، در واقع بر سر این ثروت عمومی، چنبره زده و برای به دست آوردن آن حاضر اند هرقدر که لازم باشد رشوه بدهند و گاها حتی برای دسترسی به آن، از ابزاری چون جنگ و تخاصمات سیاسی هم استفاده میکنند.

اما افشاگری کیهان، که در بحبوحه بازی های سیاسی و اختلافات سیاسی درون جناحی پیش آمده است، همه حقیقت را نمی گوید. چرا که دم خودشان را هم به تله میدهد. و آن حقیقتی است که همه شان دزد اند. بعضی هایشان دزد قانونی اند و بعضی هایشان، علاوه بر دزدی های قانونی، غیرقانونی هم دزدی میکنند. اگر یک هیات منصف به بررسی این قرادادها بپردازد، می توان با قاطعیت گفت همه آن ها، از شرکت های نفتی خارجی و داخلی تا وزیر و مسئول ”سالم“ یا دزد، بر سر چه سفره ای نشسته اند.  سفره بهرکشی قانونی از طبقه کارگر. سفره دزدی قانونی از دسترنج طبقه کارگر! چیزی که کیهان نمی تواند به آن بپردازد. چرا که زنده به آن است. سودی که خود و طبقه اش از قبل کار طبقه کارگر به جیب میزنند، همه و همه دزدی، فساد و سرقت است. اما چون قانونی است، میتوانند یقه بخش دیگری که از حرص و آز، علاوه بر آن غیرقانونی هم رشوه گرفته و دزدی کرده است، را بگیرند. نام دزدی قانونی، یعنی استثمار طبقه کارگر،همان بیت المال است و صاحب شرکت و کارفرما و دولت، اینو حق خودشون می دونند، و نام بخش دیگری که زیر میزی ورشوه را دریافت و پرداخت می کنه ، را فساد مالی میگذارند. تا اختلاف میان خودشان بر سر نحوه تقسیم سود، را بعنوان اخلاقیات و سلامت، به خورد  جامعه و طبقه کارگر بدهند. کیهان و روحانی و احمدی نژاد و خاتمی و موسوی و رفسنجانی، مدیران ”خوب“ و ”بد“و  سالم و ناسالم، کارشناس و غیرکارشناس، همه و همه به ارزش اضافی که طبقه کارگر تولید میکند،  زنده اند. همیشه بین  بخش های مختلف طبقه سرمایه دار، بخصوص در بحرانهای اقتصادی و سیاسی، بر سر نحوه تقسیم سود و حاصل ارزش اضافی که کارگر تولید کرده است، جدال و عدم تفاهم و حتی جنگ است. بخش سرمایه صنعتی، سرمایه مالی و سوداگر را، حریص و دزد و گناهگار میداند و برعکس!

صحبت بر سر این است که برای طبقه کارگر، این دعوا بر سر نحوه دسترسی آنها به ارزشی است که متعلق به آنها نیست. متعلق به طبقه کارگر و جامعه است. برای طبقه کارگر، دزدهای قانونی همانقدر دزد اند که دزد های غیرقانونی. مدیر خوب و بد، مدیر دزد و قانونی، فقط و فقط شرایط مبارزه طبقه کارگر را میتواند تحت تاثیر قرار دهد، نه مضمون آن را. دعوت از کارگران برای وارد شدن در این میدان جدال بخشهای مختلف سرمایه، برای تعیین میزان سهم بری هریک از سود تولید کار و زحمت طبقه کارگر، به نفع این یا آن بخش، را باید افشا کرد. طبقه کارگر هر روزی که بتواند این مناسبات و اقتصاد و نظامی که بر سرقت و دزدی از شیره جان او، استوار است را باید بر هم بزند. و تا آن روز باید در مقابل این فریبکاریها و سم ها در صفوف خودش، مبارزه کند. بنابراین طبقه کارگر آگاه باشد که این پدیده فساد مالی بخش لاینفک سرمایه داری برای کسب سود است. و تنها مربوط به این دولت و یا آن دولت نیست، مگر شما اختلاص 3 هزار میلیلارد تومانی را در دوران احمدی نژاد فراموش کرده اید؟ مساله دومی که در اول برنامه گفتم و الان می خواهم به آن بپردازم، این است که کارگران و مزدبگیران چه در صنعت نفت و چه در سایر صنایع، نفت به عنوان یک ثروت عمومی از دوران مصدق به بعد و قبل از آن نیز همیشه به عنوان منبع مالی لازم برای سرکوب، منبع مالی و ثروت لازم برای چپاول بوده، وهیچ گاه در اختیار عموم قرار داده نشده است.

نفت خام درست است به خودی خود ارزش مبادله ای دارد، اما سهم عمده تولید ارزش اضافی در صنعت نفت و صنایع مربوط به آن است که عمدتا ارزش اضافی تولید شده بر روی آن توسط کار شما کارگران شکل می گیرد. ارقامی که در این قراداد نفتی به عنوان مشتی از خروار افشا شد، و به راحتی توسط این مدیر و این وزیر جا به جا می شد، ارزش اضافی تولید شده توسط شما کارگران است. در بخش پایانی صحبت هایم که باز هم رو به شما کارگران است. همان طور که در بخش اول برنامه توضیح دادم پدیده دزدی وفساد مالی، بخش لاینفک سرمایه داری ست، تا مادامی این سیستم حاکم باشد ما کارگران با این مساله روبه رو هستیم. فرضی که من می خواهم در اینجا در نظر بگیرم این است که اگر روحانی می آمد به جای زنگنه یک مدیر کار درست و پاکدامن به قول خودشان که لقمه حرام از گلویش پایین نمی رفت، برمی گزید! می توانستیم نفت را نه به عنوان منبع ارزش مبادله بلکه به عنوان یک ثروت عمومی داشته باشیم؟ و یا شاهد این دزدی ها نبودیم؟ پاسخ ما منفی ست . حتی با وجود چنین مدیری در ساختار سرمایه داری نمی توان چنین انتظاراتی داشت. چون همانطور که قبلا هم اشاره کردم دزدی و سرقت جزء ماهوی سیستم سرمایه داری ست.

---------------

 ٢٠١٣ اوت؛ ﻣﺘﻦ ﻓﻮق ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎي ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رادﻳﻮ ﻧﻴﻨﺎ، ﺗﺤﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻨﻮان، ﺗﻬﻴﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.