کنگره ملی کرد مظفر محمدی
رادیو نینا: در باره کنگره ملی کرد که مقدمات تشکیلش فراهم شده ، بحثهای زیادی مطرح شده است. در مورد اهداف این کنگره از جمله گفته می شود که این پروژه آمریکا است. اگر اینطور است هدف امریکا از این پروژه چیست؟
مظفر محمدی: اینطور نیست. این انسان را یاد داستان عوامانه قدیم که، "کار کار انگلیس است" می اندازد. گویا هر اتفاقی در منطقه و جهان توطئه امریکا است. این تفکر اعتباری برای جنبش های اجتماعی قائم به ذات بورژوایی و اهدافشان قایل نیست. شکی نیست که دولت امریکا و دولتهای اروپایی به جنبش های از نوع خود چه ناسیونالیستی و قومی و حتی مذهبی خدمات می دهند. برای بورژوازی مسلط جهانی مساله مهم این است که طبقه کارگر و چپ و کمونیسم کارگران عروج نکنند و میدان پیشروی پیدا نکنند. کاری که در رابطه با انقلابات منطقه می کنند در مصر و لیبی و سوریه و غیره و کاری که در رابطه با انقلاب 57 ایران کردند و پشت خمینی و جنبش اسلامیستی اش رفتند.
اما در اینجا این واقعیت را نباید نادیده گرفت و یا کم رنگ کرد که بورژوازی کرد بالغ شده است. یک بخش آن در کردستان عراق دودهه است حکومت می کند. بخش دیگرش در کردستان سوریه بطور دوفاکتو قدرت را در دست گرفته است. اینکه در چه شرایطی این اتفاق افتاده بحث دیگری است اما خود این جنبش های اجتماعی ناسیونالیستی در منطقه وجود داشته و از این فرصت ها استفاده کرده است. بخش دیگر ناسیونالیستهای کرد در ترکیه با دولت به توافق رسیده یا می رسند. این وسط به نظر می رسد که سر اپوزیسیون بورژوایی کرد در کردستان ایران بی کلاه مانده است . بخش اعظم شرکت کنندگان در کنگره ملی کرد که نیروهای اصلی اش احزاب ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق (اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق) و حزب کارگران کردستان (پکک) است. این احزاب یا به اهدافشان رسیده یا دارند می رسند. در نتیجه کنگره ملی کرد برای اینها تنها یک مانور در تحولات کنونی منطقه است و بس. یک ابراز وجود و خودنمایی که شاید بتواند به تحکیم موقعیت کنونی و آتی و منافع مشترکشان خدمت کرده و از تشنجات و اختلافات درون خانوادگی شان که قدیمی و بخشا عمیق است، کم کند. این کنگره هدف دیگری نمی تواند داشته باشد. مساله کردستان مستقل و یک پارچه مدت ها است کنار رفته و مدعی اصلی اش خلع سلاح هم شده. ایده کردستان بزرگ یا اسراییل دیگر در خاورمیانه به نظر من ایده ای غیر قابل تصور است.
رادیو نینا: با این حساب به قول شما از این کلاه نمدی برای احزاب ناسیونالیست کردستان ایران حاصل می شود؟
مظفر محمدی: به نظر من، نه. به دو دلیل اساسی. یکی این است که انتلاف یا توافق اپوزیسیون بورژوایی کرد در کردستان ایران با جمهوری اسلامی در شرایط کنونی ممکن نیست. جمهوری اسلامی از جانب اپوزیسیون ناسیونالیست کرد خطر و حتی فشاری احساس نمی کند. اپوزیسیون بورژوایی چپ و راست در کردستان ایران از تلاش برای پذیرفته شدن در خانواده حاکمیت ایران ناامید شده است. این تلاش تا کنون بی ثمر مانده است . چرا که بورژوازی کرد که پایه اجتماعی احزاب ناسیونالیست کرد است در بورژوازی ایران ادغام شده است. سرمایه داران کرد بیشتر از سنندج و مهاباد در تهران و دوبی و چین و ترکیه مشغول تجارت و صادرات واردات و سرمایه گذاری هستند. جمهوری اسلامی نه تنها مانعی بر سر این کار نیست بلکه بعنوان بخشی از فعل و انفعال سرمایه داری ایران پذیرفته و ملیت سرمایه داران برایش اهمیتی ندارد. این بورژوازی در بعد سیاسی هم بخشا جذب جنبش اصلاح طلبی جمهوری اسلامی شده است. فراکسیون کردهای مجلس شورای اسلامی، سازمان کردهای مقیم مرکز و... با جنبش اصلاح طلبی خاتمی و موسوی حشر و نشر دارد تا با حزب دمکرات کردستان ایران. این بورژوازی حتی دیگر به عامل فشار بودن حزب دمکرات برای سهم خواهی بیشتر خود نیاز ندارد و بیشتر تمایل دارد این حزب به جناح اصلاح طلب بپیوندد. و این گرایش در حزب دمکرات کردستان ایران نیز بسیار قوی است. اما به نظر من در حال حاضر جمهوری اسلامی به این توافق و همزیستی نیاز ندارد. توافقی که کنگره ملی کرد به دنبالش است تا آنجا که به احزاب ناسیونالیست کرد از چپ و راست در کردستان ایران بر می گردد یک خودفریبی و توهم است.
رادیو نینا: آیا کنگره ملی کرد و اهدافی را که تعقیب می کند ربطی به منافع مردم کردستان دارد؟
مظفر محمدی: مردم کردستان را طبقات وبخشهای مختلف اجتماعی بامنافع گوناگون و متفاوت تشکیل می دهند. گفتم بورژوازی کرد برای تامین منافع خود و سهم بری بیشتر از سود و تولید حاصل کار ارزان طبقه کارگر بهر کاری دست می زند. کنگره ملی کرد صرفنظر از نتیجه اش یکی از این تلاش ها است. اما طبقه کارگر و مردم زحمتکش از جنبشهای بورژوایی و کنفرانس ها و کنگره هایشان نفعی عایدشان نمی شود. این تحلیل نیست. امری ابژکتیو و قابل مشاهده است. تجربه دو دهه حاکمیت بورژوازی کرد در کردستان عراق، تجربه جنبش ناسیونالیستی کرد در کردستان ترکیه و حتی عملکرد سیاسی و اجتماعی حزب دمکرات کردستان ایران در دهه های اخیر را نسل های تا کنونی طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه کردستان ایران با چشمان خود دیده و تجربه واحساس کرده اند. جنبش عظیم توده ای اخیر کارگران و زحمتکشان کردستان عراق در شهر سلیمانیه و دیگر شهرهای کردستان نشانه نارضایتی عمیق اکثریت عظیم زحمتکشان این جامعه از حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد بود. بنا بر این کارگران و مردم زحمتکش کردستان، نه تنها در کردستان ایران، بلکه در کل منطقه، از جنبشهای ناسیونالیستی بورژوازی کرد و احزاب و کنفرانس و کنگره هایشان نفعی نمی برند. در نتیجه ی این جنبش ها قدرتمند نمی شوند و سهمی از سود سرمایه داران را بدست نمی آورند. کارگرا ن در نتیجه ی این جنبش ها دستمزدشان اضافه نمی شود، اتحادیه و شورایشان برسمیت شناخته نمی شود و بیمه و مسکن و معیشت شان بهتر نمی گردد. طبقه کارگر این منطقه بطور کلی از ناسیونالیسم کرد احساس قدرت نمی کند. برعکس دود مضرات این جنبش و گرایش و تفکر اجتماعی به چشمانش می رود و آن راتحمل می کند. این امر بر کارگران کمونیست، آگاه است. تجارب تا کنونی نشان داده است که یک ذره بهبود در معیشت و کار کارگران در کردستان در گرو پیشروی مبارزه طبقاتی در ایران است. کارگران در کردستان به جنبش دیگری تعلق دارند و از ان نیرو و قدرت می گیرند. ناسیونالیسم ضد طبقه کارگر و کاملا مغایر منافع طبقاتی او است.
رادیو نینا: با این حساب کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران چرا به این کنگره پیوسته است؟ جریانی که خود را کمونیست و متعلق به کارگران و مردم زحمتکش کردستان معرفی می کند.
مظفر محمدی: کومه له مدعی است که از زاویه حل ستم ملی در کردستان ایران به این کنگره چشم دوخته است. حتی اگر این را از کومه له بپذیریم، اما سوال این است که آیا رفع ستم ملی در کردستان ایران از زاویه چنین کنگره ای می گذرد؟ این فراتر از خودفریبی است و به نظر من یک توجیه فرصت طلبانه است. کومه له با این کار پذیرفته و نشان داده است که جزیی از خانواده بورژوازی ناسیونالیست کرد است و بنا بر این تظاهر به تعلق به کارگر و زحمتکش کردستان پوچ است. هیچ کارگر و زحمتکشی این ابراز تمایل و علاقه را از کومه له نمی خرد و نمی پذیرد.
رادیو نینا: پس رفع ستم ملی در کردستان ایران چه می شود؟ چه راه حلی برای آن وجود دارد؟
مظفر محمدی: رفع ستم ملی در کردستان ایران به نظر من راه کردستان عراق و سوریه و حتی ترکیه را ندارد. شرایط ایران با این کشورها کاملا متفاوت است و موقعیت بورژوازی کرد و احزاب ناسیونالیست اش با بورژوازی و احزاب آن کشورها متفاوت است. دنبال گرفتن و توقع تشابه این روند در کردستان ایران یک توهم است. ..
حتی کنگره ملی کرد یک فشار هم به جمهوری اسلامی در این روند نیست. برعکس وقتی این کنگره جمهوری اسلامی را دعوت کرده است تا با اپوزیسیون خود به توافق برسد، این جز نشانه ی یاس و استیصال این اپوزیسیون نیست. بخشهای دیگر جنبش ناسیونالیستی در عراق و سوریه و ترکیه راه خود را رفته و ستم ملی در این جوامع یا حل شده یا به حاشیه رفته است. اما تصور این که می شود با چنین کنگره ای جمهوری اسلامی را ولو به یک خودمختاری یا خودگردانی برای ناسیونالیستهای کرد راضی کرد، تلاشی بیهوده و توهم و خودفریبی است. از نظر من کنگره ملی کرد برای بخش پیروز وحاکم جنبش ناسیونالیسم کرد در منطقه یک ابراز وجود و هماهنگی در تثبیت موقعیتهای بدست آمده شان است، ولی برای جنبش ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران و احزاب چپ و راستش یک دریوزگی و استیصال و انتظار توجه و شفقتی از جانب جمهوری اسلامی است که این هم حاصل نمی شود. کومه له می گوید می روم تا بعد از آن افشاگری کنم. این هم اگر ریاکاری نباشد، سیاستی به شدت دنباله روانه و از سر استیصال این جریان از جریانات بورژوایی و ناسیونالیستی در منطقه است. گویی کومه له این احزاب و جریانات تشکیل دهنده کنگره را نمی شناسد و حالا می خواهد امتحانشان کند. اما در حقیقت کومه له با این سیاست دارد تمرین جذب در جنبش ناسیونالیسم بورژوایی کرد را به پایان می رساند. این کومه له است که در این امتحان پذیرفته شده و نمره می گیرد.
اما یک حقیقت دیگر هم وجود دارد. کومه له و شعبات دیگرش تا کی می توانند در پشت مرزها و در اردوگاه ها منتظر بمانند و روزگار بگذرانند. در حالی که قهرمانان رفع ستمی ملی که کمونیست و چپ هم نیستند دارند حکومت می کنند و همه ثروتهای جامعه را صاحب شده و از قبل کار ارزان کارگران منطقه زندگی انگلی سرشار از سود و ثروتی را بهم زده اند. برای جریانی که نان و مسکن و امنیتش در گرو دیگران است، ولو برادران و متحدین خودش باشند، راه دیگری جز دمسازی و ادغام در این کمپ باقی نمی ماند. بخصوص این جنبش های بورژوایی و ناسیونالیستی نه تنها در کردستان بلکه در سراسر ایران با کم تر شدن تخاصمات و تهدیدهای دولتهای امریکا و اروپا امید سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق سناریوهای دول غربی را از دست داده اند و راهی جز سازش و توافق در مقابل خود نمی بینند...
بنا بر این، از جریانی چون کومه له با تظاهر به چپ بودن، توقع اتکا به صف مستقل طبقاتی و مبارزه طبقاتی بیهوده است. سرنوشت چپ نوع کومه له ی سازمان کردستان حزب کمونیست ایران هم می رود تا در خانواده بورژوازی ناسیونالیست کرد در کردستان ایران و منطقه رقم زده شود. نهایتا تاکید می کنم که رفع ستم ملی در کردستان ایران علیرغم امید و انتظار ناسیونالیسم کرد، راه های مشابه کردستان عراق، سوریه و حتی ترکیه را ندارد. هدف بخش پیروز جنبش ناسیونالیستی کرد در منطقه از کنگره ملی شان را گفتم، اما برای احزاب و جریانات راست و چپ ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران، جز یاس و استیصال بیشتر، چیزی باقی نمی ماند. از نظر کمونیسم کارگران، رفع ستم ملی در کردستان ایران در گرو پیشروی و رشد مبارزه طبقاتی و قدرت گیری طبقه کارگر در ایران است. سرنوشت کارگران و زحمتکشان کردستان ایران در این کمپ رقم زده می شود. هیچ همسرنوشتی و هم منفعتی بین کارگران کردستان و بورژوزای کرد و احزابشان وجود ندارد. کارگران در کردستان باید به کمونیسم و مبارزه طبقاتی و صف مستقل طبقاتی و تشکل و اتحاد و تحزب کمونیستی خود بیندیشند و آن را عملی کنند.
|