بعد از احمدی نژاد ثریا شهابی
متنی که میخوانید، مصاحبه رادیو نینا، رادیو حزب حکمتیست، است با ثریا شهابی که توسط ژیار همت، پیاده شده است.
آسو فتوحی : همانگونه که مطلع هستید احمدی نژاد رسما جای خود را به حسن روحانی داد و روحانی از دیروز رسما رئیس جمهوری ایران شد، و کابینه خود را هم برای گرفتن رای اعتماد از مجلس معرفی کرده است. با شروع دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، و وعده و وعیدهائی که با آن پا به میدان گذاشته، که البته برخی از این وعده ها به اصطلاح عبور از خط قرمز حاکمیت است، جنجال های زیادی براه افتاد. هرچند در دور قبل ما شاهد بودیم که جناح رهبری و همچنین احمدی نژاد، برای عبور از برخی از این خط قرمزها، از خود انعطاف هائی نشان دادند. در این رابطه من به عنوان اولین سوال می خواستم از شما بپرسم که دردور کنونی و با این اوصاف، با به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی، مناقشات درون حاکمیت جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟ و همچنین در مورد حسن روحانی، به عنوان رئیس جمهور جدید ایران، با در دست گرفتن پکیجی با ٤٦ وعدۀ تغییرات در زمینه های مختلف، نظرتان چیست و او چه اندازه توان اعمال این تغییرات را دارد ؟ ثریا شهابی: راستش با این انتخابات، در مناقشات خودشان، با سر کار آمدن روحانی، بی تردید مقام و "منزلت" "روحانیت"، در میان اصولگرایان معتدل بود که پیروز شد. و هیچ نشان جدی از اصلاح طلبان نیست! اصلاح طلبان خیلی سعی میکنند این را پیروزی خودشان قلمداد کنند. منتها وقتی ترکیب کابینه پیشنهادی روحانی را که نگاه میکنید، می بینید که هیچ شخصیت سر شناسی از اصلاح طلبان، و یا کلاً نشانی از آن وعده هایی که گویا ظاهراً تعدادی زن هم به درون کابینه راه پیدا میکند، مطلقاً هیچکدام نه در حال اجراست و نه اصلاً از روز اول هم معلوم بود که قرار است یک چنین چیزهایی اجرا شود. در مورد مناقشات خودشان، گروه روحانیون، برنده شد. خامنه ای هم در سخنرانیش خیلی تاکید کرد که مردم "رای به اعتبار روحانیت" دادند و روحانیت "عاقل و معتدل" را به اصطلاح انتخاب کردند. تا جایی که به تخاصمات خودشان بر میگردد، اصولگرایان "معتدل"، دست بالا را پیدا کرده اند و آن تعادل و اعتدالی را که وعده اش را میدهند، که مربوط است به صفوف خودشان، توسط یک مقام "روحانی" قرار است پیاده شود. در حال حاضر تمام تلاش شخص روحانی این است که فراکسیون لاریجانی که بزرگترین فراکسیون اصولگرای مجلس است، به کابینه اش رای اعتماد بدهد. و فعلا هیچ نشانی هم، از سیاستی غیر از سیاستی که مورد تایید خامنه ای و اصولگرایان، باشد را شاهدش نیستیم. در مورد خط قرمزی که شما به آن اشاره کردید، از این خط قرمزها در جمهوری اسلامی خیلی ها عبور کرده اند. این خط قرمزها و این تغییر سیاستها، بیشتر از اینکه ناشی از تصمیم و یک سیاست به اصطلاح تغییر اوضاع و بهبود و به پیش باشد، نشان دهندۀ نحوۀ کنار آمدنشان با مقتضیات و محدودیتها و شرایط جدید است. در اواخر جنگ ایران و عراق، خمینی مجبور شد "جام زهر را سر بکشد"، واز این خط قرمز عبور کند! و گرنه اینها میخواستند از راه کربلا به بغداد برسند! میخواستند بروند و فتح کنند! و امروز هم شرایط عوض شده است! چیزی تغییر کرده است. این نه به خاصیت روحانی برمیگردد، و نه گویا سیاست ویژه و پیشرویی در کار است که ایشان دارد! اوضاع تغییر کرده است. در سوریه پروژۀ امپریالیستی کنار گذاشتن اسد عقیم ماند و در نتیجه غرب عقب نشینی کرده است. قبل از انتخابات هم غرب خیلی به انتخابات امید بسته بود، و زمینۀ سازش و مذاکره پیشتر فراهم شده بود. خوب کسی که و مهره ای که میتواند این را به پیش ببرد، روحانی است تا احمدی نژاد! وگرنه، تا آنجایی که به خط قرمزها برمیگردد، احمدی نژاد از همه بیشتر خط قرمز را رد کرد. و بیشتر از همه خامنه ای را هم به چالش کشید. اما در مورد این "پکیجی" (بسته بندی) که شما به آن اشاره کردید، و وعده وعیدهایی که میدهند. به نظر من کار روحانی از کار احمدی نژاد خیلی خیلی سخت تر است. شاید آسانترینش مذاکره با غرب باشد. اگر تحریمها کنار برود، طبعاً تغییرات ناشی از رفع تحریمها را شاهد خواهیم بود. و این پدیده ای است که میتواند اتفاق بیافتد. منتها، مسالۀ رفع کامل تحریمها برمیگردد به زمانیکه کل معادلات قدرت در خاورمیانه به سمت معینی برود. فعلا این موازنه خیلی ناپایدار است. هنوز خیلی به روز است که نسبت به تحقق آن، خوش بین بود. هنوز هیچ توازن قوایی تثبیت نشده است که بتوان با قطعیت گفتَ که اینها قطعاً در این دوره از مذاکرات، به نتیجه میرسند و مسالۀ شکافشان با غرب پر میشود. بهررو این یکی از مهمترین مولفه هایست، که اساساً در پاسخ دادن به این نیاز و پاسخ دادن به این سیاست بود که روحانی به پیش آمد. اما تا آنجایی که به مطالبات مردم و آن عوامفریبی که به مطالبات مردم مربوط میشود، روحانی برای اینکار نیامده است. اگر تغییراتی را باید داد، اگر حق زنی را باید گرفت یا زندانی سیاسی را باید آزاد کرد، یا کارگر باید دستمزدش را بگیرد و رفاهش بهبود پیدا کند، اینها چیزهایست که باید آنها را به زور گرفت. روحانی برای اینکار نیامده است که به اینها جواب دهد. این "پکیج"، بخش اصلیش وعده وعیدها و حرفهای توخالی و پوچ و بی محتوایست که قرار بود عده ای را به پای صندوقهای رای بکشاند. نه اینکه یک معنی عملی مثبتی داشته باشد در سرنوشت مردم. آسو فتوحی : در این دوره روحانی با در دست گرفتن برخی وعده ها، که به نظر من عنصر "دماکوژیسمی" به اصطلاح مردم فریبی آن غلیظ است، عروج کرد. آیا حسن روحانی توان اعمال تغییر در این موارد را دارد ؟ که بعضاً اشاره کردید. ولی مواردی که در "پکیج" او آمده، مخصوصاً در زمینه فرهنگی و حق زنان و انتصاب زنان در کابینه و تشکیل معاونت زنان، و رفع تبعیض از زنان، و یا تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی، آیا کاری خواهد کرد؟ نظر شما در این رابطه چیست ؟ ثریا شهابی : من اشاره کردم که تا آنجایی که به آزادیهای سیاسی و وضعیت زنان برمیگردد، روحانی برای اینکار نیامده است. اگر که خاتمی را فشار از پایین و فشار جنبش اعتراضی و ١٨ تیر و ... به کارهایی مجبور میکرد، و یک گشایشی عملاً از پایین تحمیل شده بود، روحانی اساساً در یک شرایط دیگری انتخاب شده است. برای او آنقدر تامین نیازها و جهت گیریهای اصولگرایان مهم و حیاتی است که در کابینه ای که تشکیل میدهد، که البته رای اعتماد به آن هم چالشهایی خواهد داشت، اصلا صحبتی از ورود زن به آن نبوده است. هرگز صحبتی از این نبوده که زنی را وارد کابینه کند! این را یک سری از "دگراندیشان قانونی" و فعالین و کنشگرانی که بخشی از مردم را دنبال خودشان به پای صندوق های انتخابات کشاندند، میگویند. این فضای مطالباتی را که، اگر روحانی زنان را در تعداد حتی محدودی در کابینه بگنجاند، پس به این اعتبار به نیاز رای دهندگان پاسخ گفته است، را این طیف براه انداخته اند. روحانی نه تنها زنها را به کابینه اش نیاورده، حتی اصلاح طلبان را هم نیاورده است! حال زندانی سیاسی را آزاد کند؟ فعلا لطیف ترین برخورد به موسوی و کروبی این است که بیایند و به خاطر جرائمی که مرتکب شده اند معذرت بخواهند. این در مقابل جناحی است که فشار میآورد که اینها باید محاکمه شوند. اینها سران و روسای خودشان را که در "حصر" هستند، نتوانسته اند درجۀ حصرشان را کم کنند. حال زندانی سیاسی را که به خاطر حقوق کارگران به زندان افتاده، یا به خاطر دفاع از حق زن به زندان افتاده را بخواهند آزاد کنند!! روحانی برای این نیامده است. شما در سئوال اول هم اشاره کردید به آن "پکیج" مطالباتی. روحانی برای پاسخ دادن به آن نیامده است، اما پاسخ ندادن و سر پیچی کردن از این انتظاراتی که ایجاد شده است، برای او بسیار سخت است. دولت اش، نه تنها از بالا، بلکه از پایین هم با مشکلات فوق العاده ای روبرو خواهد شد. تا آنجا که به معادلات داخلی ایران برمیگردد، تلاش روحانی این است که اصولگرایان را راضی نگاهدارد و رای اعتماد آنها در مجلس را، برای کابینه اش داشته باشد. و همچنان اصلاح طلبان را سر بدواند تا هیچی بهشان نرسیده، همچنان خودشان را پیروز بدانند! و حرفهای کلی و عمومی را چاشنی اصل مسئله، که مهمترین محور آن سازش با غرب و مذاکره با غرب است، کند و آن را پیش ببرد. طبعاً اگر این صورت بگیرد، هرچند همانطور که گفتم هنوز تعادل و توازن قوا در منطقه بسیار ناپایدارتر از آن است که قاطعانه بتوان گفت صورت میگیرد، قطعا تغییراتش را در ایران با کاهش تحریمها خواهیم دید. و این دیگر مربوط به وعده هایی که روحانی میدهد نیست. بلکه مربوط به آن شکافیست که بین غرب و ایران باید پر شود و امکان و شرایط پر شدنش فراهم شده است. آسو فتوحی : آیا پروسه جابجایی احمدی نژاد با روحانی، که به زعم بخش مستاصل جامعه، با تبلیغات اصلاح طلب ها، اسم رمز امکان گرایی گرفته است، می تواند نانی به سفره قشر کم درآمد جامعه اضافه کند؟ چیزی که احزاب بوژوائی غربی و رسانه هایشان هم آن را "ساپورت" می کنند. و توپخانه تبلیغی "بی بی سی" و غیره، ماه ها روی آن کوبیدند. آیا با خوش بین شدن به تغیراتی جزئی و یا آشتی مناسبات بورژوازی ایران و آمریکا، و وعده های حسن روحانی، افقی روشن برای مردم زحمتکش و طبقه کارگر هست ؟ از منظر منفعت طبقه کارگر و مبارزه آزادی خواهانه و برابری طلبانه ؛ روی سخن شما به مردم ایران چیست ؟ ثریا شهابی : تا آنجایی که به خود روحانی و برنامه های حاکمیتش برمیگردد، او نه برای رفاه آمده است، نه برای آزادی زن، نه برای آزادی عقیده و بیان! چنین ادعایی هم نکرده است. یک مشت حرفها توخالی زده و کلی گوئیهایی کرده است. اساساً بحث این است که، ما با غرب دشمنی نداریم و میتوانیم بنشینیم و مذاکره کنیم . و غرب هم خیلی چراغ سبز نشان میدهد، که مذاکره کند. طبعاً این اتفاق بزرگیست و ما طرفدار این هستیم که این تحریمها تمام شود. این شکاف بین غرب و جمهوری اسلامی، بیشتر از هر کسی مصائب و محرومیتهایش بر دوش اکثر مردم جامعۀ ایران، و بخصوص بر سر طبقۀ کارگر خراب شده است. به نظر من روحانی هیچ چیزی نمیدهد! بلکه باید از وی گرفت! او با گفتن اینکه "کارگر حقوقش را نمیگیرد" و "زنها را اذیت نکنید"، برای خود پروپاگاندهای تبلیغاتی درست کرده است. او نیامده است که کمترین رنجشی برای صفی که غلظت اسلامی آن از همه بیشتر است، ایجاد کند. و مثلا کسانی که در صف اصولگرایان نشسته اند را برنجاند! قرار هم نیست که از جانب ایشان برای محرومین اتفاق خوبی بیفتد! اگر طبقه کارگر و محرومین و جنبش دفاع از زنان و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، سکوت کنند، هیچ چیزی به آنها نمیدهند! این از روحانی. اما در عین حال امروز وقت آن است که محرومین بیایند و تعرض کنند! و بگویند تمام شد دیگر! مگر نمی گوئید که همۀ این بدبختیها از دولت احمدی نژاد بود! و آنطور که شما میگوئید هشت سال حاکمیت احمدی نژاد و "مدیریت بد او" و شکاف و تخاصمی که با غرب ایجاد کرد" و گرانی و بیکاری و سرکوب و ... همه ماحصل آن دوره است! ما که میدانیم اینطور نیست. اما فرضا همه چیز تقصیر احمدی نژاد بود! تمام شد! و اکنون وقت آن است که مصائبی را که شما میگوئید تقصیر احمدی نژاد بود، فوری جبران کنید. خودتان میگوئید که قیمت مسکن ٤٠٠ درصد بالا رفته است، مسالۀ زنان و فشارهایی که وجود دارد همه تقصیر احمدی نژاد بود! مسالۀ بی حقوقی طبقۀ کارگر تقصیر احمدی نژاد بود! بسیار خوب تمام شد! حال وقت آن است طبقۀ کارگر حقوقش را بگیرد، و دستمزدش آنقدر افزایش یابد که وقتی میگوئید که قیمت مسکن ٤٠٠ درصد بالا رفته است طبقۀ کارگر هم با حقوقی که میگیرد بتواند مسکن خود را تامین کند. بیمۀ بیکاری بدهید به کارگرانی که بیکار شده اند! و این تحریم ها را تمام کنید! دیگر بهانه ای ندارید. اگر امروز میتواند فاز جدیدی در مبارزۀ طبقۀ کارگر شروع شود، و مرحله جدیدی در مبارزه بخش محروم جامعه و در مبارزه زنان شروع شود، این نیست که چرا زن به کابینه نرفت! چیزی که تنها نشانی بود از اینکه چقدر این وعده ها فریبکارانه بود و آنهایی که فریبش را خوردند و به دنبال آن رفتند، خود را به سخره گرفتند. باید گفت مگر شما نمیگوئید طرفدار رفع تبعیض از زنان هستید، مگر نمیگوئید کشتار ٨٨ تقصیر احمدی نژاد بود ؟ و اصلاً سی سال قبل آن هم که بالاخره معلوم نیست چرا تقصیر احمدی نژاد بود را بگذریم، همین هشت سال گذشته تقصیر احمدی نژاد بوده و احمدی نژاد هم رفت. عامل فساد و بد کار کردن و بد مدیریت رفت دیگر! الان بهانه ای ندارید. در نتیجه اکنون بدون سپرهستند! بدون سپر دفاعی هستند! در نتیجه طبقۀ کارگر میتواند با تشکیل مجامع عمومی خود در باره اینکه وقت رفع مصائب اش رسیده است صحبت کند. که خوب این بهانه ها از دست، رفت و باید تحریم را تمام کنید. و هر جور که میخواهید با غرب بسازید یا نسازید، این بساط را جمع کنید! شما که میگفتید تقصیر احمدی نژاد بوده، و کارگر باید حقوق و دستمزدش را بگیرد. این بهانه های را که دستمزد را چگونه میدهیم و با یارانه میدهیم و بدون یارانه میدهیم، را جمع کنید. طبقۀ کارگر باید بتواند مستقیما معاش خانوادۀ پنج نفری خود را در بالاترین استاندارد با قیمتهایی که شما میگوئید بالا رفته است، قیمت هایی که صبح تا شب برای اینکه همدیگر را افشا کنید رو میکنید، بر اساس آنها طبقۀ کارگر باید معاشش تامین شود. و زن باید آزادی داشته باشد. باید دست تعرض کسانیکه در زندگی شخصیش و در زندگی اجتماعی و سیاسیش دخالت دارند کوتاه شود. و کارگر و بیکار جامعه، بیمۀ بیکاری میخواهد. زندانیهای سیاسی را دیگر به چه بهانه ای آزاد نمیکنید! و به چه بهانه ای رهبران اعتراضات کارگری در زندانند؟ اکنون وقت این است که این شرایط را، که در آن سپر دفاعی احمدی نژادشان کنار رفته است، تبدیل کنیم به یک جنبش قوی و وسیع توقعات و مطالباتی که مستقیماً و بدون بهانه، باید پاسخ بگیرد. دیگر این بهانه ها تمام شده و تمام مصائبی که احمدی نژاد را مقصر آن میدانید، کنار رفته است. تمام مطالبات باید بلافاصله تامین شوتد. من فکر میکنم از این نظر، شرایط برای یک تحرک اعتراضی به محرومیت ها و مصائبی که حداقل در هشت سال گذشته جاری بود، فراهم شده است. فجایعی که به خاطر تحریم اقتصادی تحمیل شده است، و سرکوبی که مبارزات کارگری شد، و سرکوب زنان و سرکوب جنبشهای اعتراضی، و به این خاطر که تمام اینها را به گردن احمدی نژاد انداخته بودند، و اکنون با رفتن احمدی نژاد این سپر دفاعی به کنار رفته است، باید جواب بگیرد. باید گفت که اکنون وقت آن است که این مصائب پایان یابد! و شما مسئول هستید که آنها را رفع کنید! و این مشکلات را پاسخگو باشید. مطالبات طبقۀ کارگر و زنان و آزادیخواهان و برابری طلبان را پاسخگو باشید! دیگر بهانه ای ندارید، و باید به اینها جواب دهید. طبقه کارگر میتواند مجامع عمومی خود را برگزار کند. اکنون این بهانه ها که ما با دشمن خارجی در جنگ هستیم و آمریکا قرار است حمله بکند وجود ندارد، باید فورا تحریم ها را تمام کنند. و طبقه کارگر باید مطالبات خود را خیلی محکم بیان کند. و طلبکارانه آنها را تحمیل کند. و به مبارزات برای رسیدن به خواسته هایش دامن بزند. من فکر میکنم از این نظر شرایط از پایین برای تعرض، برای گرفتن مطالبات و برای جلوگیری از مصائب بیشتری که تحریم و فشارهایی که تحریم و شکاف غرب با ایران به اکثریت محروم جامعه تحمیل کرده بود، مهیا تر شده است. باید خواست که جبران کنند! و به نظرم میتوان به یک جنبش اعتراضی و مطالباتی از پایین، رودررو با جمهوری اسلامی و رئیس جمهور آن، با ولی فقیه و همه کسانی که نظام شان را نجات یافته میدانند، کسانی که دیگر سپر دفاعی گذشته را ندارند، براه انداخت. ١٣ مرداد ١٣٩٢
|