درفشانی دو ضد کمونیست آذر مدرسی در طیف رانده شدگان از حکومت نگهدار و گنجی شاخص نفرت عمیق کل بورژوازی از طبقه کارگر و کمونیستها هستند. کسانیکه تاریخا در سرکوب و قلع و قمع کمونیستها، چپها و مردم آزادیخواه دست داشته و از این نظر سابقه "درخشانی" دارند. یکی "افتخار" رهبری یک سازمان خط امامی، مشاور و یار و یاور سپاه پاسداران و دیگری "افتخار" فرماندهی سپاه پاسداران را داشته. یکی قربانی اولین دوره جنگ جناحها شد و علیرغم همه فداکاریها و خوشخدمتی ها از صف یاران امام رانده شد، دیگری قربانی بن بست و شکست دو خرداد شده و مورد غضب و بی مهری بیت امام قرار گرفت. هردو به اجبار و علیرغم تلاشهای شان در اعلام وفاداری به امام و انقلاب اسلامی و در نشان دادن دشمنی کورشان با هر صدای آزادیخواهی و بویژه کمونیسم به اپوزیسیون پرتاب شدند. یکی خلع سلاح شده، "ژورنالیست" و "دگراندیش" شد و دیگری ایدئولوژی، زبان و سابقه سازمان اردوگاهی اش را دفن کرد و "دمکرات" و "جمهوریخواه" شد. فرخ نگهدار از اولین قربانیان تسویه حسابها و کشمکش جناحها بر سر سرکوب انقلاب بود و گنجی از قربانیان بن بست و شکست دو خرداد! هردو علیرغم تلاشهای بیدریغشان در خدمت به نظام، قربانی "انحصار طلبان"،" جناح راست" و مورد غضب بیت امام و "تندروهای" جمهوری اسلامی اند. هردو خواهان تغییراتی در تقسیم قدرت اند. گنجی نام انتقال قدرت به جناح مورد علاقه خود از طریق انتخابات را رفتن جمهوری اسلامی میگذارد و نگهدار روشن تر و صریح تر نام آنرا اصلاح رژیم میخواند. هر دو آنرا نه فقط حلال همه مشکلات جامعه ایران که حلال مشکلات خاورمیانه و دنیا می نامند! گنجی به سیاق و سنت رهبر خود، امام خمینی، مخالفین جمهوری اسلامی را "مزدوران بیگانه ای" که برای سرنگونی به غرب و امریکا امید بسته اند مینامد و برای اثبات آن هم خانوادگی و هم جنبشی خود مجاهدین را نمونه می آورد. نگهدار هم مجاهدین را، که دست بر قضا تا سال ۶۰ همراه سازمان متبوع او، اکثریت، با امام بیعت کرده بود، را نمونه خشونت طلبی این اپوزیسیون معرفی میکند و بیشرمانه اپوزیسیون را مسبب سرکوب و کشتار سالهای ۶۰ معرفی میکند. عفونت کلام هر دو علیه اپوزیسیون چپ و کمونیست، که در دوره گذشته سبز نشدند، را فقط میتوان در کیهان شریعتمداری دید. اینها بیهوده بر حافظه ضعیف جامعه سرمایه گذاری میکنند. مردم اگر کشتارهای سال ۶۰، جوخه های اعدام و سیاهچالهای اوین، ترورها و جوخه های مرگ را فراموش کردند، سابقه و نقش اینها در این سی سال را هم فراموش میکنند. اینها فقط بر متن سرکوب و خفقان سی ساله، فقط با وجود و در چارچوب جمهوری اسلامی امکان خودنمایی دارند. آینده شان مانند گذشته شان به ماندن و حاکمیت جمهوری اسلامی گره خورده.
|